9 مرداد 1366؛ سالروز شهادت حجاج ایرانی توسط مزدوران آل سعود
مقدمه: "جمعه خونین مکه" اگرچه به ظاهر برای سرکوب مراسم برائت از مشرکین بود، اما در حقیقت بر اساس دستور آمریکا و در جهت مقابله با «صدور انقلاب اسلامی» رقم خورد. اگرچه موجب بسط انقلاب اسلامی گردید و خود زمینه ای گشت تا مظل
مقدمه:
"جمعه خونين مكه" اگرچه به ظاهر براي سركوب مراسم برائت از مشركين بود، اما در حقيقت بر اساس دستور آمريكا و در جهت مقابله با «صدور انقلاب اسلامي» رقم خورد. اگرچه موجب بسط انقلاب اسلامي گرديد و خود زمينه اي گشت تا مظلوميت انقلاب اسلامي و سخن حقش بيش از پيش در برابر چشم مسلمين جهان قرار گيرد كه نقطه عطفي در صدور انقلاب بود. مگر نه آنكه در چهلم شهداي جمعه خونين بود كه انتفاضه فلسطين آغاز گرديد؟ از اين رو بازكاوي اين حادثه تاريخي كه به دلايل مختلف سياسي كمتر بدان پرداخته شده است، يكي از الزامات تاريخي در شناخت مرزهاي درنوديده شده توسط موج انقلاب اسلامي است. آنچه در پي مي آيد تلاشي اندك براي مقابله با فراموشي جمعه خونين مكه است كه يادبودش حتي از برگ هاي سررسيد ها نيز رنگ باخته است.
مراسم برائت از مشركين
برائت از مشركين ، تعبيري قرآني به مفهوم بيزاري و اجتناب از مشركين و دشمنان مسلمانان و قطع پيوند با آنها. و اصطلاحا به فعاليتهايي كه در بُعد سياسي حج به صورت اجتماعي انجام مي گيرد نيز اطلاق مي شود. در آيات مختلف قرآن گذشته از نكوهش شديد شرك و مشركان ، و بيان عاقبتِ شوم آنها، تأكيد بر ضرورت گسستن پيوند از مشركان و توصيه جدّي به مقابله با آنان و به برائت انبياء از مشركان و اعلان بيزاري آنها از «شرك » و «موضوع له شرك » تصريح شده است. نمونه بارز اعلام برائت از مشركان در امتهاي پيشين ، بنابر آيه 4 سوره ممتحنه قرآن كريم، حضرت ابراهيم (علي نبينا و آله و عليه السلام) و يارانش بودند كه قاطعانه برائت خود را از مشركان و بتهاي آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در اين آيات به پيامبران ، اين نكته را افاده مي كند كه اين عمل علاوه بر صبغه اعتقادي ، جنبه سياسي و حقوقي و اجتماعي نيز دارد و با تعيين مشي و رفتار بيروني مؤمنان ، موحّدان را از مشركان و كافران متمايز مي كند. بويژه آنكه در كتب لغت نيز «برائت » را به معناي بيزاري و اجتناب ، و گسستن پيوند و ارتباط دانسته اند . اعلان عمومي «برائت از مشركين » و اَحكام الحاقي آن ، در تاريخ اسلام براي نخستين بار ، پس از نقض عهد مشركيني بود كه پس از فتح مكه (8 هـ ق ) با پيامبر اسلام پيمان عدم تهاجم و دشمني بسته بودند.
ده آيه نخست سوره برائت متكفّل اين اعلان بود. حضرت علي عليه السلام اين آيات را به دستور رسول اكرم (ص ) در مراسم حج سال نهم هجرت ابلاغ فرمودند. آيات مزبور، علاوه بر برائت از مشركانِ پيمان شكن ، تمامي مشركان ، اعم از پيمان بستگان و غير آنان ، را شامل مي شود؛ زيرا به نظر برخي از مفسّران ، آيه سوم سوره برائت ، تكرار آيه اول نيست ؛ آيه اول اعلام برائت و بيزاري از مشركينِ پيمان شكن، و خطاب آيه سوم به صورت اعلام برائت يا به تعبير قرآن «اذان برائت » متوجه تمامي مردم است، نه خاصّ مشركين، تا همه بدانند كه خدا و رسول از مشركين بيزارند و مردم خود را براي چنين امري، پس از سپري شدن ماههاي حرام، آماده سازند. در ابلاغ «برائت از مشركين »، حضرت علي عليه السلام، در بعدازظهر دهم ذيحجه در مِني'، با شمشير برهنه، به خطبه ايستاد و پس از تلاوت آيات نخست سوره برائت، چهار حكم الحاقي رسول اكرم را ابلاغ فرمود.
مضمون «اذان برائت » -با توجه به تعبير «اَنَّ اللّه بَريٌ مِنَ المشركين و رسولُهُ» و مفاد آيات تفصيليِ بعدي سوره توبه اشاره به آن دارد كه اين اعلاميه را نبايد مقابله مقطعيِ رسول اكرم صلّي اللّه عليه وآله وسلّم با رفتار مشركان پيمان شكن دانست، بلكه اين مضمون و نحوه ابلاغ، بيان كننده يك اصل اسلامي و هميشگي است كه خداوند آن را مقرر كرده تا روش سياسي اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحيد و ناقضان حقوق انساني و مشروع مسلمانان، روشن سازد. شيوه هاي اعلام برائت مي تواند به گونه هاي مختلف و مناسب، در قالب رعايت اصول ديگر اسلام و شرايط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان ركن، در اجراي آن بايد ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادي و سياسيِ طرد بت و بت پرستي، و اعلان انزجار از مشركان و دشمنان اسلام و محكوم كردن سياستهاي خصمانه و توطئه گرانه و مشي ستمگرانه و تجاوز كارانه آنهاست.
از سوي ديگر با توجه به محتواي برائت، و نيز ارزش تأسي به پيامبر صلي الله عليه وآله در انتخاب زمان و مكان اعلان برائت، مناسبت حكم و موضوع ايجاب مي كند كه بهترين و كارآمدترين شكل اعلان برائت از مشركان، در حرم و در ايام حج انجام گيرد. از آيه سوم سوره توبه نيز مي توان چنين استنباط كرد كه اعلان برائت با اعمال و مناسك حج منافات ندارد، بلكه رابطه ميان آن دو، در هدف و ماهيت و نتايج ايجاب مي كند كه براي تكميل آثار و بركات هر يك از آنها، اين دو عمل عبادي و سياسي همراه يكديگر انجام پذيرند؛ زيرا حج، در مفهوم جامع خود بسياري از شعائر توحيدي را دربر مي گيرد و عبادتي اجتماعي ـ سياسي به شمار مي رود، و صرفاً حركتي فردي نيست . نمونه هاي بهره گيري سياسي و اجتماعي از موقعيت بيت الله الحرام و حج كه حرم امن الهي بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضي از آنها اشاره مي كنيم:
1)در سال هفتم هجرت ، پيامبر اكرم بر اساس توافقنامه حديبيه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، براي مناسك عمره (عمره القضاء) به مكه رفتند و از نحوه آرايش شكوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهاي آنان ـ از جمله اشعار عبدالله بن رواحه ـ براي نمايش قدرت مسلمانان در برابر مشركان بهره بردند ؛ شخص رسول اكرم، پس از طواف و سعي، بوضوح شكست مشركان و نابودي آنها را از خدا مسئلت كرد.
2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از كفار و مشركان كاملاً متمايز شد.
3) در سال دهم ، حجه الوداع ، با تأثيرات عميق در مسائل اعتقادي ، احكام و اجتماعياتِ اسلامي برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمين و استعلاي آن بر كفار و مشركين معرفي گرديد، چنانكه خطبه هاي مني و عرفه و غدير خم رسول اكرم صلي اللّه عليه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسي جهان اسلام بود.
4) در سال 58، امام حسين عليه السلام در مراسم حج ، بسياري از صحابه و مؤمنين و انصار برجسته را در مني گرد آورد و از طغيانگري معاويه و ستمهاي او سخن گفت و از ايشان خواست كه هنگام بازگشت از حج ، پيام او را به مردم ديگر ابلاغ كنند تا از دين حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت.
5) در سال 60، امام حسين عليه السلام با استفاده از موقعيت حج ، به افشاي چهره حكومتِ يزيدبن معاويه پرداخت ، و چون شنيد كه عوامل حكومتي قصد جانش را دارند، براي حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذيحجه با اظهار وضع پر مخاطره خود همراه خانواده و تعدادي از ياران به سمت عراق حركت كرد. اين رويه در رفتار اغلب ائمه ما مشاهده مي گردد؛ از مضامين دعاهاي عرفه و مني حضرت امام سجاد عليه السلام، مباحثات سياسي و علمي امام باقر و امام صادق عليهما السلام ، قيام فخ و ... تا آغاز شدنِ قيام مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه از كنار كعبه و بيعت مردم با ايشان در ميان ركن و مقام .
غفلتهاي تاريخي در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلي و ماهيت ذاتي حج شده است ، همچنانكه پس از بناي كعبه و آغاز حج ابراهيمي نيز بتدريج خرافات و اوهام بر حج اصيل تأثير نهاد و آن را به صورت حج جاهلي درآورد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران (1357 ش )، امام خميني نيز با توجه به موقعيت خطير جهان اسلام در دنياي كنوني ، بار ديگر جنبه هاي اعتقادي و اجتماعي حج را متذكر و خواستار بهره گيري، از اين همايش بزرگ سال براي بيان مسائل و حلّ مشكلات جهان اسلام شد.
امام خميني (ره ) در عيد قربانِ نخستين حج پس از پيروزي انقلاب اسلامي (30 آبان 1358)، در پيامي به حجاج به تحليل جامعي از كعبه و حج مبادرت كرد و آن را محل نشر توحيد و نفي شرك دانست. تأكيد او بر اين نكته بود كه كعبه خاستگاه اصلي نداي توحيد و مركز شكستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آيات قرآني تطهير آن از همه ناپاكيها و پليديها كه بالاترين آنها شرك است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشركين در سوره توبه و قيام مهدي موعود عليه السلام از كنار كعبه و دعوت مردم به توحيد، نتيجه گرفت كه همه بت شكنيها از كعبه سر چشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نيز بايد از اين امر تأسي نمايند. وي حج اجتماعي و برائت از مشركان را به يك روش خاص محدود نكرد، بلكه دغدغه اصلي و تأكيد عمده او بر محتواي عميق حج و استفاده از آن با اتكا بر توحيد ناب و اجتناب از تمامي مظاهر شرك و تعلق و توكل به غير خدا بود، كه مي تواند منشأ حركات و بركات بسياري در جوامع اسلامي و همسويي و تلاش آنان براي احياي ميراث و تمدن اسلامي شود. از نظر ايشان ، مسلمانان بايد در حج به صِرف صورت قناعت نكنند و از چنين كنگره عظيمي كه امكان برپاييش براي هيچ مقام و دولتي ممكن نيست مگر اراده خدا، به نفع اسلام و مسلمين استفاده شود.
با نظر امام خميني (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاكم شرع مبسوط اليد و مصلح ديني، همه ساله مراسمي به نام «برائت از مشركين » در مكه و پيش از شروع مناسك حج برگزار مي شد و طي آن هزاران تن از حجاج ايراني، به همراه حجاج غير ايراني، پس از پيمودن مسيرهايي، در محل معيني تجمع مي كردند و ضمن شنيدن سخنرانيها و بيانيه هايي مبني بر تحليل اوضاع جهان اسلام و صدماتي كه از سوي دشمنان بر ملل مسلمان وارد مي آيد به محكوم كردن آنها مي پرداختند، و سپس آرام متفرّق مي شدند و به فعاليتهاي عادي مي پرداختند. به گفته سيد حسن ميردامادي در كتابي كه اندكي بعد از واقعه به چاپ رسانده است، اين روال تا 1366 ش ادامه داشت، اما در اين سال، پس از برگزاري تظاهرات آرام و با شكوه وحدت در مدينه، مقرر شده بود كه مراسم برائت از مشركين ـ پس از توافق و هماهنگيِ مقامات ايراني و مسئولان سعودي در مورد محل برگزاري مراسم و مبدأ و مقصد راهپيمايان و زمان شروع و خاتمه مراسم ـ در بعدازظهر ششم ذيحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مكه برگزار شود.
توطئه از پيش تعيين شده سعودي
به نظر مي رسد ماجراي جمعه خونين موضوعي تصادفي نبوده است و از مدتها پيش مسئولان سعودي براي اجراي آن اتخاذ تصميم نموده بودند؛ براي اثبات اين ادعا تنها به برخي شواهد اشاره مي گردد كه موارد بسيار ديگري نيز از اين قبيل مي توان به عنوان شاهد مثال ذكر نمود:
1. در روز پنجم ذيحجه (1 روز پيش از واقعه)، بيمارستانها و سازمانهاي بهداري اعلام كردند كه هيچ مراجعه كننده ايراني را براي درمان در روز ششم ماه نخواهند پذيرفت.
2. يكساعت قبل از شروع راهپيمايي، درهاي ورودي به بناي بزرگ مخصوص حجاج اردني و فلسطيني بسته شد و به هيچ كس اجازه داخل يا خارج شدن از آن داده نمي شد.
3. سطح بام بناهاي واقع در جانب چپ راهپيمايي از كپسول هاي خالي و سنگ ها و آجرها و ابزار آلات از كار افتاده كه در طول برخورد به سوي حجاج پرتاب گرديد انباشته شده بود. برخي از صاحبان اين خانه ها ابراز داشته بودند كه اين وسايل چند روز قبل از جانب حكومت سعودي به بام آنها منتقل گرديده بود.
4. تغيير آرايش پليس كه برخلاف سالهاي قبل در دو سوي مسير نايستاده و صف آرايي آنها در انتهاي مسير حركت حجاج، و يا قرار گرفتن فرماندهان پليس در پشت سر نيروها بر خلاف گذشته كه فرماندهان 100 متر در جلوي گردان خود مي ايستاده اند.
5. در سالهاي گذشته با توقف اتومبيل هاي سواري در مسير راه پيمايي سعي در ايجاد موانع فيزيكي براي گسستن صفوف راهپيمايان داشتند اما در آن سال از توقف خودرو ها در طول خيابان محل برخورد نهايي منع كردند و اتوموبيل ها را از نزديك شدن به مسير مسجد ملك تا تقاطع خيابان عبدالله بن زبير باز داشتند.
6. در سالهاي گذشته ماموران پليس در ميان راهپيمايان حاضر مي گرديدند تا از انتشار جزوه هاي پيشگيري نمايند اما در آن سال هيچيك از آنان داخل راهپيمايي نگرديدند و باطوم به دست صف آرايي نموده بودند.
جداي اين قبيل نمونه هاي ميداني بايد به سخنان متفاوت در ملاقات وزيرخارجه سعودي در رياض با كاردار جمهوري اسلامي و ملاقات وزير حج و امور اوقاف سعودي با نماينده ايران در روز چهارم ذيحجه و تفاوت لحن مذاكرات آنها اشاره نمود. همچنين عملكرد رسانه ها كه در اين گونه موارد بيش از هر چيز به جذابيت هاي خبر و پرداختن به ابعاد كشته ها و زخمي ها و ... علاقه نشان مي دهند، در اين موضوع كاملا متفاوت بود و از همان ابتدا بيش از هر چيز به تطهير مسئولان سعودي پرداخته و خبر هايي مخابره نمودند كه به خوبي بوي دلارهاي نفتي مي داد. اما اينكه چه كسي دستور اين برخورد را داده بود، حجت السلام كروبي در اين خصوص مي گويد: "در اولين مراسم برائت از مشركين، فقط ايرانيها بودند، اما در سالهاي بعد و به خصوص همين سال 1366 مردم خود مكه و مليتهاي ديگر مسلمان به مراسم ميآمدند و اوضاع به طور كلي متفاوت شده بود. معتقديم حادثه مكه با فشار مستقيم آمريكا به عربستان سعودي شكل گرفت، بر اساس اخبار و اطلاعات ما، بسياري از شركتكنندگان در مراسم برائت از مشركين بعد از بازگشت به كشور متبوعشان بازداشت ميشدند و تحت بازجويي قرار ميگرفتند، حتي در چندين مورد افراد بعثه ما را هم گرفتند و به بازجويي بردند، يك حساسيت فوق العادهاي ايجاد شده بود. "
برخورد هاي مقدماتي
برخورد ميان ايرانيان و مسئولان سعودي در سال 1366امري بديع نبود و در طول سالهاي 1358 تا 1366 بارها ايرانيان به جرم بيان شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل دستگير ، زنداني و شكنجه شدند و در پي آن منازعاتي بين مسئولين دو كشور برخواسته بود. حتي درباره اجتماعي بودن حج و فتاوي علماي حجاز و نظريات و فتاوي امام خميني (ره )، بحثهاي گوناگوني پيش آمد كه در نهايت ملك خالدبن عبدالعزيز پادشاه وقت عربستان سعودي نامه اي به امام خميني فرستاد، بر اين مبنا كه برخي روحانيون حجاز حج را (برخلاف سنّت انبيا و رسول اكرم صلّي اللّه عليه وآله وسلّم و ائمه عليهم السّلام و حتي نظر علماي معاصر) مراسم و مناسكي صرفاً فردي خواندند و توجه به مسائل اجتماعي و برپايي تظاهرات در حج را مزاحم حاجيان و حتي بدعت معرفي كردند. اجتناب از سبّ و لعن دشمنان را حق دانستند و آن را انحراف از دين و جسارت به مكه و كعبه مطرح كردند و حتي دولت سعودي بر اين معني تأكيد داشت كه از رسول اكرم صلّي اللّه عليه وآله وسلّم در مراسم حج جز تلبيه و دعا و نيايش روايتي وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فرياد زدن مغاير اهداف حج و معصيت است.
حضرت امام در 18/7/60 در پاسخ به پادشاه عربستان نوشتند كه
" ... اين جانب تمام گرفتاريها و بدبختيهاي مسلمين و دولتهاي كشورهاي اسلامي را در اختلاف و نفاق بين آنان ميدانم. چرا بايد دولتهاي اسلامي با داشتن قريب يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن ذخيرههاي زير زميني ، خصوصا موجهاي نفت كه رگ حيات ابر قدرتهاست ، و برخورداري از تعليمات حياتبخش قرآن كريم و دستورات عبادي سياسي پيامبر اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم - كه مسلمانان را به اعتصام به " حبل الله " دعوت و از تفرقه و اختلاف تحذير ميفرمايد ، وبا داشتن ملاذ و ملجايي چون حرمين شريفين ، كه در عهد رسول الله - صلوات الله عليه - مركز عبادت و سياست اسلامي بوده و پس از رحلت آن بزرگوار مدتها نيز چنين بوده است و طرح فتوحات و سياسات از آن دو مركز بزرگ سياسي عبادي ريخته ميشده است ، اكنون به واسطه كجفهميها و غرضورزيها و تبليغات وسيع ابرقدرتها كار را به آنجا بكشانند كه دخالت در امور سياسي و اجتماعي ، كه مورد احتياج مبرم و از اهم امور مسلمين است ، در حرمين شريفين جرم شناخته شود و پليس سعودي در داخل مسجد الحرام و در جايي كه به حكم خدا و به نص قرآن مجيد براي همه كس حتي منحرفين محل امن است با چكمه و سلاح به مسلمانان حمله كرده و آنان را مضروب و دستگير نمايند و به زندان بفرستند.
جرم اين مسلمانان شعار بر ضد آمريكا و اسرائيل ، اين دشمنان خدا و رسول بوده است... اگر دولت حجاز از اين فريضه عبادي - سياسي ، كه هر سال در مواقف كريمه حرمين شريفين با حضور ميليوني مسلمانان تشكيل ميشود، استفاده سياسي اسلامي مينمود، احتياج به آمريكا و هواپيماهاي آواكس آن، و ساير ابرقدرتها نداشت و مشكلات مسلمانان حل ميشد. ميدانيم كه آمريكا اين هواپيماها را از آن جهت در اختيار عربستان قرار داده است تا به نفع خود و اسرائيل از آنها استفاده نمايد. چنانكه ديديم كه آواكسهاي آمريكايي براي تفرقه بين ايران و ساير مسلمانان عرب گزارشي سرتاسر دروغ داد مبني بر بمباران مراكز نفتي كويت توسط ايران... اخيرا به اين نكته تاكيد ميكنم كه از مكتوب شما ظاهر ميشود كه گزارشهاي دروغ و انحرافي به شما داده ميشود. چنانكه نوشتهايد شعارهاي زائرين ايراني موجب نارضايتي و تنفر زائرين بيت الله شده است. بهتر بود شما اشخاص اميني را مامور گزارشها نماييد تا معلوم شود شعار ضد اسرائيل و آمريكا موجب تنفر و نارضايتي زائرين نشده، بلكه برخورد مامورين دولت سعودي و ضرب و هتك و به حبس كشيدن مهمانان خداي متعال، به جرم شعار عليه اسرائيل و آمريكا، موجب تنفر و نارضايتي مسلمانان جهان و خصوص زائران بيت الله الحرام و حرم معظم رسول الله - صلي الله عليه و آله و سلم - شده است. از خداوند متعال خواستارم كه مسلمانان را از خواب غفلت بيدار، و عظمت اسلام را روز افزون فرمايد؛ و مسلمانان و خصوص دولتمردان را به آنچه صلاح اسلام و مسلمين است هدايت فرمايد..." نصايح مكرر امام اما كارگر نيفتاد و پادشاهاني كه بيشتر در فكر ادامه سلطنت مبتني بر خفقان خود بودند، ناگزير به تكيه به ابرقدرتهايي همچون آمريكا گشته و هر روز از مردم خود و جهان اسلام دور گرديدند.
خون در برابر توطئه
در روز نهم مردادماه 1366 شمسي برابر با ششم ذيحجّه سال 1407 قمري، هزاران زائر ايراني و تعدادي از زائران ديگر كشورهاي اسلامي در مكه معظّمه و خانه خدا، پس از انجام فريضه نماز عصر، به سوي محل تجمع و شروع راهپيمايي در منطقه معابده، رهسپار شدند. برنامه راهپيمايي در ساعت شانزده و نيم با تلاوت آياتي از قرآن كريم آغاز گرديد. آنگاه پلاكاردهاي حاوي شعار هايي در نفي سردمداران بلوك شرق و غرب و اسرائيل و دعوت مسلمين به وحدت برافراشته شد؛ آنگاه جملاتي از پيام رهبر كبير انقلاب به كنگره حج براي حضار خوانده شد و ترجمه گرديد و سپس نماينده امام در حج شروع به سخنراني نمود. در ساعت 18:10 دقيقه سخنان آقاي كروبي به انتها رسيده بود كه تظاهر كنندگان آرام به سوي سه راهي شعب ابوطالب به راه افتادند، مردان و زنان در صفوف جدا حركت مي كردند و جانبازان بر روي ويلچرهايشان در صفوف مقدم بودند.
در ساعت 18:40 دقيق راهپيمايي به نقطه پاياني رسيد. صداي بلندگوها خاموش و مردم به شعارهاي خود خاتمه دادند و پلاكارها در هم پيچيده شد. ناگهان حملات عمال سعودي ابتدا با ريختن آب سرد و پس از آن آب ولرم و جوش بر سر زائران شروع گرديد هر كس به سويي مي گريخت . اما پس از پايان مراسم و به دنبال حركت مردم به سوي مسجدالحرام براي اداي فريضه مغرب ، پس از طي مسافتي راه ، در حالي كه در جلوي جمعيت عظيم راهپيمايان ، زنان و معلولين انقلاب در حال حركت بودند ، ستونهايي از نظاميان آل سعود هويدا شدند. لحظه اي بعد مزدوران آمريكا در لباس نيروهاي امنيتي و پليس و گارد سلطنتي سعودي به سوي مردم (بويژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند و با « باتوم » بر سر و روي حجاج بي گناه كوبيدند. اينان از يك طرف و مزدوران ديگر نيز از بالاي پله ها و ساختمانها ، سنگ و آجر و شيشه و بلوك سيماني بر سر و روي مردم مي ريختند. پس از آن شليك گازهاي سمي و خفه كننده شروع شد و بدنبال آن رگبار گلوله ها به قصد كشتن و نه متفرق كردن راهپيمايان برائت از مشركين سرازير شد و پيكرهاي پاك انسانهايي كه جرمشان اعلام برائت و بيزاري از آمريكا و اسرائيل و ايادي ناپاكشان بود ، درخاك و خون غلتيدند. زنان بي گناه ما چادراز سرشان افتاده بود و در زيردست وپا له مي شدند و با گازهاي خفه كننده ورگبار گلوله ها شربت شهادت نوشيدند.
اين جنايتكاران حتي به آمبولانسهاي حامل مجروحين نيز يورش مي بردند و مانع جمع آوري مجروحين مي شدند. درنتيجه اين حمله و هجوم ، بيش از پانصد تن از حجاج بي دفاع و هراسان ايراني و غيرايراني كشته و حدود هفتصد تن زخمي شدند. اين سخنان دردناك رهبر كبير انقلاب رضوان الله تعالي عليه است كه دراين حزن و اندوه سنگين و بزرگ ، آرامش خويش را از دست داده است : " بارالها، تو خود شاهدي كه دراين سال ما جانبازان و مهاجران و مجاهداني داشتيم كه به سوي تو و بسوي خانه امن تو كه از صدر خلقت تاكنون مامن هر موجودي بوده است هجرت كردند و در پيش چشمان حيرت زده مسلمانان كشورهاي جهان بدست پليد آمريكا كه از آستين آل سعود بدر آمده است ، به خاك و خون كشيده شدند و در آستانه عاشوراي ولي الله الاعظم (سلام الله عليه) عاشورايي ديگر، با ابعاد مختلف در جوار تو و خانه امن تو ، در جمعه خونين پديد آوردند كه اي كاش نبودم تا آنرا ببينم و يا بشنوم، نه براي شهادت عزيزاني مجاهد و مهاجر كه شهادت امري است كه آرزوي عزيزان ماست وشهدي است آشنا براي زنان و مردان و كودكان ما كه در يورشهاي مغولانه صدام عفلقي شديدتر و فجيع تر آنرا چشيده اند و ديده ايم ، بلكه براي مصيبتي است كه نه تنها براي پيغمبر اسلام (صلوات الله عليه ) كه براي تمامي انبيا و مرسلين ، از آدم تا خاتم پيش آمد. بفرمان كاخ سياه بدست ناپاك آل سعود اين شقي ترين جانيان عصر ، بالاترين مقام مقدس الهي شكسته شد." پس از حادثه ذيحجه 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و ميزان تلفات مردم عادي و بي دفاع (بيشتر زنان و جانبازان) و همچنين سوابق مراسم برائت از مشركين كه به آرامي برگزار شده بود، مرتكبين حادثه خود را مجبور به توضيح ديدند و حجاج را به اخلالگري و ايجاد آشوب متهم كردند.
در بيانيه رسمي وزارت كشور سعودي در هشتم ذيحجه،جزئيات بيشتري شامل آمار تلفات (402 كشته كه 275 تن آنان ايراني ـ نيمي از كشته شدگان زنان ـ بوده اند و 649 زخمي ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگيري مأموران امنيتي با حجاج و زير دست و پا ماندن تعداد بسياري از مردم ، و ادعاي عدم تيراندازي به زوّار حرم با تأكيد بر مقابله شديد با هر نوع هرج و مرج مطرح شد. به رغم پوشش خبري يكسويه حادثه و پخش تصاوير و فيلمهايي از تظاهرات و شروع و خاتمه آن، از جزئيات نحوه قتل عام حجاج تصوير و فيلم در اختيار هيچ كشوري قرار نگرفت و اين موضوع بايكوت خبري در برخي مطبوعات مستقل اروپا منعكس گرديد. همچنين دولت سعودي از پذيرش هيئت تحقيق اعزامي دولت جمهوري اسلامي ايران جلوگيري نمود و تا مدتها از تحويل اجساد حجاج ايراني و انتقال مجروحان نيز خودداري مي كرد نكته دردناك آنجاست كه بسياري از آمار شهدا مربوط به روزهاي پس از حادثه است كه ماموران سعودي اجازه مداواي مجروحين حادثه را در بيمارستانها ندادند و برخي از مجروحين كه جراحات حاد داشتند، پس از تحمل رنج و درد بسيار و در حالي كه امكان مداواي آنها بود، به شهادت رسيدند. اگرچه برخي از مسلمين حاضر در حج نيز به برخي از متواريان از صحنه درگيري و مجروحان با تمام خطراتي كه متوجه آنها بود در خانه هايشان پناه دادند و اثبات نمودند كه اين رفتار حكومت مردانشان مي تواند برخاسته از چهره حقيقي مردم كشورشان نباشد.
بازتابهاي فاجعه
به دنبال جنايت بي سابقه عمال آمريكايي عربستان سعودي در به شهادت رساندن زائران بيت الله الحرام جمعيت ميليوني مردم تهران در 11 مرداد 1366پس از راهپيمائي با شكوه در برابر مجلس شوراي اسلامي اجتماع كردند و هاشمي رفسنجاني ، رياست مجلس وقت در اين اجتماع گفت : انتقام خون شهدا آنست كه ريشه حكام سعودي در منطقه خشكانده شود. اين بازتابها از مرزهاي ايران و عربستان فراتر رفت، به عنوان نمونه اطلاعات حجاج و علماي كشورهاي مختلف كه در مراسم حج شركت داشتند، در افشاي جزئيات ماجرا مؤثر شد.
عده اي از علماي برجسته لبنان در بازگشت از حج، و با ذكر مشروعيت مراسم برائت در حج، حمله نيروهاي مسلح به تظاهرات آرام مردم و تيراندازي به سوي حجاج و كشتار مردم بي دفاع، و شكستن حرمتِ حرم را محكوم كردند. همچنين جزئيات بيشتري از برگزاري آرام تظاهرات و مراسم حجاج ايراني و تعداد دقيق شهداي ايراني، توافقهاي قبلي مقامات ايراني و سعودي براي انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن، آمادگي كامل پليس و ارتش سعودي براي سركوب مردم از قبل، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انساني و مشروع آنها، علل و زمينه هاي سياسي اين ماجرا و ارتباط آن با منافع امريكا و اسرائيل در منطقه و واداشتن ايران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ايران طي مقالات، مصاحبه ها، سخنرانيها، راهپيماييها و برپايي مراسم بزرگداشت شهداي فاجعه در كشورهاي مسلمان و حتي غربي و همراه با ابراز همدردي علماي جهان اسلام مطرح و منعكس شد. چندي بعد رئيس جمهور محترم وقت ايران، در مجمع عمومي سازمان ملل متحد به حادثه مكه اشاره و آن را از مصاديق جنايات بين المللي معرفي كرد.
كمي پس از كشتار مكه، دو كنفرانس بين المللي و چندين كنفرانس كوچك در اقصي نقاط جهان براي بررسي حادثه ششم ذيحجه 1407 و وضعيت حرمين شريفين تشكيل شد. اولين كنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان «قداست و امنيت حرم » با حضور علماي اهل سنت و تشيع از 43 كشور در تهران تشكيل شد كه پس از بحث و بررسي مسائل مختلف حج و واقعه ششم ذيحجه 1407 در كميسيونهاي چهارگانه آن، قطعنامه اي در 12 ماده تصويب، و طي آن اعلام شد: با بررسي اسناد منتشره، حجاج شركت كننده در مراسم برائت از مشركين ، اعم از ايراني و غيرايراني ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّي به شهادت رسيده اند. كنگره ، روز ششم ذيحجه هر سال را روز برائت از مشركين اعلام داشت و تأكيد كرد كه بايد علماي صالح جهان، حرمين شريفين را اداره كنند.
كنفرانس بين المللي ديگري در لندن، از ششم تا نهم ژانويه 1988 تشكيل يافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل كشور دنيا، مسئله آينده حرمين و فاجعه مكه بررسي شد. در قطعنامه پاياني قتل عام حجاج در ششم ذيحجه محكوم ، و با تأكيد بر وقوع آن به خواست آمريكا، بر اين نظر تأكيد شد كه حرمين، ميراث مشترك تمامي مسلمانان بوده است و اداره حرمين بايد زيرنظر شوراي عالي علماي صالح جهان اسلام باشد. اين سمينار (ششم ذيحجه ) را روز اعلام برائت از مشركين ناميد.
شكسته شدن حرمت و نقض امنيت حرم ، علاوه بر واقعه ششم ذيحجه 1407، داراي سوابق و نمونه هاي ديگري است كه زمينه نگراني مسلمانان براي اداره حرمين و امنيت آن و استفاده واقعي از مراسم حج را فراهم ساخته است و اين به رغم آن است كه در قرآن و روايات و نظرات فقهي، درباره رعايت حرمت و امنيت حرم و حجاج بيت الله الحرام تأكيد بسيار شده است، كه مي توان در مصاديق معاصر آن به وقعه الجلاليه در 1401 قمري ، قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام و فاجعه تونل مني در 1367 ش كه به كشته شدن تعداد بسياري از حجاج انجاميد، اشاره نمود. حضور وسيع نيروهاي مسلح در مكه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم، نحوه حاكميت حرم كه منحصراً در اختيار حكومت سعودي قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشاركت در آن برخوردار نيست و بويژه حضور و استقرار نيروهاي اجنبي و غيرمسلمان در شبه جزيره عربستان در نزديكي مكه در سالهاي اخير كه برخلاف نصّ صريح رسول اكرم صلّي اللّه عليه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامي است ولي از سوي هيئت علماي وهابي حجاز مورد تأييد قرار گرفته است. همچنين تفوق دادن قوانين و مقررات داخلي دولت عربستان كه بر مقررات اسلامي حج با سيطره مقررات اسلامي حج و حرم امن بر كليه مقررات عرفي و حتي قوانينِ كشور ميزبان ، منافات دارد. بر اساس همين سوابق و نگرانيهاي ناشي از آن بود كه در كنفرانسهاي تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحي به عنوان اداره حرمين شريفين توسط علماي برگزيده كشورهاي اسلامي مطرح شد.
آثار مثبت واقعه جمعه خونين
قتل عام حجاج اما در كنار تمام دردناكيش، ماهيت كشورهاي مرتجع عرب و ارتباط و همكاري آنها را با استكبار جهاني به اثبات رساند. حضرت امام (ره ) در بـيان واقعي اثرات اين واقعه در پاسخ تلگرام نماينده خود در حج نوشت :
اگـر هـزاران مـبـلـغ روحاني را به اقطار عالم مي فرستاديم تا مرز واقعي بين اسلام راستين واسلام آمريكايي و فرق بين حكومت عدل و حـكـومت سرسپردگان مدعي حمايت از اسلام را مشخص كنيم ، بصورتي چنين زيبا نمي توانستيم .
حجت الاسلام و المسلمين رحيميان نيز در خاطرات خود مي گويد: "در باز گشت ، گزارش حج خونين قبل از تشرف ، جناب آقاي رسولي گفت : - حضرت امام ، چند بار سراغ شما را گرفته اند. هنگام تشرف از پله ها كه بالا مي رفتم ، حضرت امام در اتاق و از پشت شيشه متوجه حقير شدند و تبسم كردند. وارد شديم و سلام كردم .
با خوشرويي و تبسم جواب فرمودند و ادامه دادند: قبول باشد. كي آمديد؟
عرض كردم : - ديروز. سئوال كردند: ان شاء الله سالم هستيد؟ آسيبي نديديد؟
مختصرا جواب عرض كردم و مشغول كارمان شديم .
بعد از انجام كارها و انجام ملاقاتهاي دستبوسي، دوباره به خدمت مشرف شدم و به عرض رساندم : - آقاي كروبي سلام رساندند. بسياري از مسلمانان كشورهاي ديگر، از من به عنوان ايراني مصرانه خواسته اند دست شما را از طرف آنان ببوسم . و بوسيدم. صحنه كشتار حجاج و سلاحهايي كه به كار گرفتند و كتك خوردن آقاي كروبي را به عرض رساندم. از محافظت آقاي كروبي سئوال كردند، عرض كردم كه از پليس سعودي محافظ داشتند ولي در آن زمان نبودند. مردم سعي در محافظت ايشان داشتند، ولي همه با هم كتك خوردند.
سئوال كردند: تير اندازي زيادي بود؟
همه آنچه را كه ديده بودم ، به عرض رساندم . سپس از ملاقات با گروهي از فلسطيني هاي ساكن در فلسطين اشغالي كه بعد از حادثه جمعه خونين در بعثه براي اظهار همدردي نزد ما آمدند گفتم : كه ما ضمن احساس دلگرمي از محبت و همدردي ايشان و خوشحالي از فرصتي كه پيش آمده آماده مي شديم تا با تشريح مواضع انقلابي اسلامي در مورد مسائل جهاني اسلام به ويژه مساله فلسطين، آنها را هر چه بيشتر به مشاركت در انقلاب و جهاد اسلامي عليه صهيونيسم ترغيب نمائيم ولي با كمال تعجب و ناباوري، واقعيت را فوق تصور خود يافتيم!
آنها بعد از احوالپرسي در حالي كه به شدت متاثر و گريان بودند، مشاهدات غمبار خود را از صحنه كربلاي خونين مكه باز گو كردند. از قساوتهاي سعوديهاي آل يهود، گفتند: كه چگونه بر پيكر پاك زنان شهيد چكمه مي كوبيدند و كيفهاي پول و دستبند و گردن بند آنها را با خشونت و ايجاد جراحت بيشتر بر جسد خونين آنها، مي ربودند! از مظلوميت ملت ايران گفتند: كه ما تا كنون فكر مي كرديم كسي مظلومتر از ما فلسطينيها نيست ولي در اينجا فهميديم كه شما از همه مظلوم تريد و دشمنان شما از همه بيرحم تر و پست تر! تا اينجا براي ما چندان غير عادي نبود، زيرا هر انسان و مسلمان فهميده اي كه شاهد اين فاجعه بود، جز اين قضاوتي نداشت، آنچه ما را به شگفتي بيشتر واداشت، تحليل آنها از اصل قضيه بود و پيوند بنياد ارتجاع با صهيونيستها و ديدگاه عميق آنها از جنگ تحميلي بود. آنها بدون اين كه به ما مجالي بدهند بهتر و كامل تر از آنچه ما مي خواستيم بگوئيم، گفتند: از رهبر الهي انقلاب اسلامي كه تنها اميد است براي همه مستضعفين و رهائي قدس و فلسطين از جنگ كه سر نوشت تمام منطقه و كل مستضعفين به سر نوشت آن گره خورده است و از اين كه راه قدس از كربلا مي گذرد و از مكه و مدينه !و استدلال كردند كه تا صدام كافر و آل سعود منافق بر كشورهاي منطقه حكومت مي رانند، فلسطين آزاد سعود منافق بر كشورهاي منطقه حكومت مي رانند، فلسطين آزاد نخواهد شد زيرا كه آنها عامل بقاي اسرائيل هستند، همانگونه كه اسلافشان عامل ايجاد اسرائيل بودند. آنها مي گفتند كه جنگ شما در برابر صدام تنها عليه صدام نيست بلكه عليه اسرائيل و تمام استكبار جهاني است و ما پيروزي خود را بر غاصبان فلسطين در پيروزي شما در اين جنگ مي بينيم و...
صحبت با برادران فلسطيني به درازاي شب كشيد و افق سخنان دلپذيرشان سپيده سحر و فجر صادق را نويد مي داد و ما خود را در رويايي شيرين مي ديديم و در شاهدان غروب جمعه خونين ، طلوع انقلاب جهاني را اسلام را... و بالاخره در پايان به محضر امام معروض داشتم كه همه تا قبل از جمعه خونين مكه از اينكه حضرت عالي آيه و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله را در آغاز پيام حج امسال انتخاب كرده بوديد، متعجب و شگفت زده بودند. آن گاه كه حادثه اتفاق افتاد، به نكته قضيه پي برديم و در عين حال ، تعجب و شگفت زدگي همه در چندان شد. تا قبل از اين فراز از عرايضم ، حضرت امام با سئوالها و با نگاه و استماعشان، زبانم را در بيان ما وقع گويا مي كردند و استقبالشان، گوياي اين بود كه در جستجوي اخبار جديد و اطلاع از مشاهده ها بودند. اما وقتي از آيه و پيام گفتم و خواستم در لفافه و كنايه از كرامت و چهره شان در هم كشيده شد!
انگار كه اين مقوله نه تازه است و نه گفتني. گويي كه نخواستند حتي با نگاه و در نگاهشان، چيزي را در اين زمينه افشا كنند، كه : هر كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند در پايان عرض كردم به لطف خدا و نفس شما اعمال را بدون وسواس انجام دادم و امام فرمودند: سعي كنيد بعد از اين هم همين طور باشيد. روز بعد كه جناب حاج احمد آقا جهت ديدار اينجانب به منزل تشريف آوردند نقل كرد كه امام به ايشان فرموده بودند كه فلاني - رحيميان - حرفها و خبرهاي خوبي داشت و اين نشان مي داد كه در شرائطي كه عمده اخبار از حج خونين غم انگيز بود ظاهرا براي اولين بار از پيآمدهاي مثبت و سازنده آن بخصوص در مورد فلسطينيها مطالبي را شنيده و خوشحال شده بودند."
بيداري جهان اسلام پس از جمعه خونين مكه
اما انتفاضه از چهلم شهداي فلسطيني و ايراني و ديگر شهداي مكه در مسجد شيخ عبدالعزيز عوده شروع گرديد؛ انتفاضه از حيث تاثير بر صحنه بينالمللي تفاوت زيادي با مبارزات پيشين داشت زيرا اينبار بر اساس عقايد مذهبي و نه دلبستگي هاي ملي آغاز گرديده بود و از همان روز بود كه صداي شكستن تدريجي اسرائيل و فروپاشي نزديك آن موجب وحشت استراتژيست هاي غرب گرديد. اگر اين خيزش با انديشهاي ناسيوناليستي، ليبراليستي، مليگرايي و نژاد پرستانه بود، براي جهانخواران، نگراني چنداني به همراه نداشت زيرا ميدانستند كه در آن صورت اين خيزش دير يا زود راهي را در پيش خواهد گرفت كه سادات و عرفات در پيش گرفتند و آن راه «كمپ ديويد» است. ليكن را «الله» و راه اسلام در برابر دشمن «انعطاف ناپذير» است. با اين حساب مي توان گفت بر خلاف محاسبه غرب، اين كشتار يكي از بيشترين نقشها را در صدور انقلاب داشته است.
ادامه راه شهيدان مكه
مراسم برائت از مشركين پس از توقف در سالهاي 1367 تا 1369 و عليرغم تضييقات و تحريمها، از 1370 هجري شمسي مجدداً، در مكه انجام شد؛ در 1370 در روز ششم ذيحجه 1411، در مقابل بعثه مقام معظم رهبري؛ در سال 1371 برابر با ، ششم ذيحجه 1412 در اطراف بعثه رهبر معظم انقلاب و از سال 1372 به بعد، به رغم توافق سال 1370 با دولت سعودي براي برگزاري مراسم برائت ، به علت تضييقات و اجتناب از خونريزي، در مني و عرفات همه ساله در زير چادرها برگزار گرديده است.
يك نقطه ابهام
در سالهاي گذشته گاه برخي از رسانه ها و چهره هاي سياسي اشاراتي به نقش بسيار منفي و افراطي برخي از عناصر سياسي در زمينه سازي كشتار جمعه خونين داشته اند. به عنوان نمونه برخي از روزنامه هاي منتقد جناح دوم خرداد چندين بار به چهره هايي همچون ميردامادي و شكوري راد تذكر داده اند كه "نگذاريد پرونده نقش شما در حج خونين را باز گوييم تا معلوم شود تفريطي هاي امروز روزگاري چه افراط هايي نكرده اند" يا گويا محسن كوهكن از نمايندگان فعلي مجلس در دوره مجلس ششم خطاب به اين دو چهره و با اشاره اي مستقيم به يكي از فعاليت هاي آنها كه در تكميل حلقه فعاليت هاي برون مرزي باند مهدي هاشمي بوده است، تذكر داده بود كه چنين افرادي بهتر است ادعاي اصلاح طلبي نكنند. شنيده شده است يك مقام بلند پايه اجرايي وقت، در اولين جلسه كه جهت بررسي چگونگي مواجهه كشورمان با اين حادثه برگزار گرديده بود، جوياي سوابق "عطريانفر" بوده است و گويا گزارش هايي مشابه آنچه در بالا اشاره گرديد، در خصوص نقش عطريانفر دريافت نموده و خواستار تبيين آن شده بود.
همچنين از اعتراض يكي ديگر از مقامات بلند پايه اجرايي در آن روزگار كه به لحاظ سياسي هم خط اين افراد بوده است و حتي نوشتن استعفا درباره عملكرد آنها شنيده هايي وجود دارد. اين موضوع آنچنان جدي است كه گويا زمينه ساز مخالفت هايي درون حزب مشاركت براي دبيركلي وي، همچنين زمينه ساز انتقاد هاي درون گفتماني بسيار از كروبي براي به كارگيري از چنين چهره هايي شده بود. حتي برخي از رگه هاي اين انتقادها در وبلاگ هاي اصلاح طلبان ديده مي شود. يك كاريكاتوريست فراري روزنامه هاي زنجيره اي در وبلاگش نوشته است:" آقا اين محسن ميردامادي جون ميداد براي دبيركلي مشاركت! ... الان يادم آمد يكي از دوستان به من سپرده بود از ايشان بپرسم نقشش در ماجراي حج خونين كه به كشته شدن صدها زائر ايراني در مكه شد چه بوده، ولي متاسفانه من از روزنامه نوروز رفته بودم و ديگر نميشد...گذاشته بودم براي روزي كه بخواهم براي حياتنو بيوگرافي كاريكاتورياش را كار كنم كه حياتنو را هم تعطيل كردند...سوال اين رفيق"مطلع" ما هم فراموش شد تا همين امروز... به هر حال شايد يك ميردامادي ديگر در آن سال باعث تحريك پليس عربستان و ماجراهاي ديگر شده بود...به هر حال گفتيم اندكي تشويش اذهان خصوصي بكنيم..." اينك كه 21 سال از آن واقعه گذشته است و جواب بسياري از سوالات تاريخي همچون چگونگي پذيرش قطعنامه به بحث گذاشته شده، آيا وقت آن نرسيده كه درباره عملكرد چنين چهره هايي نيز توضيح خواسته شود و شبهه هاي موجود بررسي گردد؟
منابع:
1. كتاب تاريخ مكه، دكتر محمد هادي اميني
2. ترجمه بخش هايي از كتاب " مجزره مكه : قصه المَذبَحه السعوديه للحجاج"، فهد قحطاني
3. آن سوي حج خونين يا تبليغات آل سعود ، سيد حسن مير دامادي
4. مقاله برائت از مشركين، محمد دشتي
5. مقاله انقلاب اسلامي ايران در سرزمينهاي اشغالي فلسطين، حجت الاسلام والمسلمين سيد حميد روحاني
6. خاطرات حجت الاسلام و المسلمين رحيميان، كروبي و برخي ديگر از مسئولان در حج خونين 1366 و ديگر منابع شفاهي و اينترنتي