امروز در تاریخ: غزوه بنی نضیر - سال چهارم هجریقمری
یهودیان، وارد دژ شده و درها را محکم بستند و از بالای دژها و برجها، سنگر گرفته و آماده دفاع شدند.مسلمانان، آنان را محاصره کرده و بر آنان سخت گرفتند و به مدت شش و به روایتی پانزده روز در محاصره خویش گرفتند.
يهوديان مدينه پس از جنگ احُد و شكست مسلمانان در آن و به شهادت رسيدن بزرگاني چون "حمزة بن عبدالمطلب(ع) " عموي پيامبر )ص( و كشته شدن مبلغان اسلامي به دست مشركان و خيانت پيشه گان أعراب در "واقعه رجيع" و "واقعه بئر معونه" ، به تحرك افتاده و در صدد بهانه جويي وفتنه انگيزي برآمدند. پيش گام اين فتنه انگيزي، "طايفه بني نضير" بود.
پيامبر اكرم )ص( كه ازنيت آنان آگاه بود ، براي آشكار كردن دسيسههايشان ، به بهانه ياري جويي از سران طايفه بني نضير براي پرداخت خون بهاي دو تن از كشته شدگان قبيله "بني عامر"، يا "بني كلاب" و يا "بني سليم" كه به دست يكي از مسلمانان به طور اشتباهي كشته شده بودند و اين طايفه، هم با مسلمانان و هم با بني نضير، پيمان عدم تعرض داشت و از پيامبر )ص( در خواست ديه كرده بود، آن حضرت به همراه تعدادي از ياران خويش به سوي دژ بني نضير عازم شد و سران اين طايفه را از خواسته خويش آگاه ساخت.
آنان، گرچه در ظاهر از خواسته آن حضرت استقبال كردند، ولي در پنهان، نقشه كشتن پيامبر )ص( را در سر پروريدند و آن حضرت را به بهانه پذيرايي در كنار ديوار خانهاي، معطل نمودند.
"حُيّي بن أخطب" كه سردمدار يهود بني نضير بود، بزرگان اين طايفه را در يك نشست محرمانه و فوري فراخواند و به آنان گفت:اي گروه يهود ! محمّد به همراه تعدادي از يارانش كه به ده نفر نميرسند، با پاي خود به سوي شما آمد و علاوه بر اين، به همراه او، ياران بزرگش چون علي، زبير، طلحه، ابوبكر، عمر، سعد بن معاز، سعد بن عباده و اُسيد بن خضير ميباشند و اينها، سران نظام اسلامي و دين جديد ميباشند، بياييد آنان را غافلگير كرده و از بالاي بام بر سرشان سنگ بيندازيم و آنان را بكشيم. از اين فرصت، بهتر بگيرتان نخواهد آمد. پس از كشته شدن آنان، ساير يارانش پراكنده ميشوند و قريش بر مدينه ميتازند و ما را نيز از دست مسلمانان رهايي ميبخشند.
عده كمي از يهوديان، از پيشنهاد حيّي بن اُخطب، اظهار نگراني كرده و بقيه آنان، استقبال كرده و آماده عمليات ناجوانمردانه شدند. پيامبر(ص) كه از طريق وحي، به خيانت آنان پي برد، از آن مكان برخاست و براي انجام حاجتي، به سوي مدينه روان شد.
همراهان آن حضرت كه خبر بازگشت وي به مدينه را دريافته بودند، از محله بنينضير بيرون آمده و به پيامبر(ص) در مسجدالنبي پيوستند. بدين گونه دسيسه يهوديان فتنه انگيز، آشكار گرديد و آنان رسوا شدند.
پيامبر)ص(، براي تنبيه آنان و پاسخ گويي به پيمان شكني ناجوانمردانه آنها، "محمد بن سلمه" را به سوي سران طايفه بني نضير اعزام كرد و به آنان پيام داد كه حداكثر تا ده روز ديگر اين آب و خاك را ترك كنيد و از اين منطقه خارج شويد. زيرا پيمان شكني كردهايد و از در مكر و حيله برآمدهايد و اگر در اين مدت، از اين سرزمين خارج نشويد، خون شما هدر است.
يهوديان به تكاپو و تشويش افتاده و برخي پيشنهاد مسلمان شدن خود را دادند و برخي ديگر مخالفت كرده و آماده جنگ و نبرد شدند.سرانجام پيامبر(ص) ياران خويش را بسيج كرد و در ربيع الاوّل سال چهارم قمري، " ابن مكتوم" را به جاي خويش در مدينه نهاد و خود به همراه يارانش به سوي دژ بني نضير به راه افتاد.
يهوديان، وارد دژ شده و درها را محكم بستند و از بالاي دژها و برجها، سنگر گرفته و آماده دفاع شدند.مسلمانان، آنان را محاصره كرده و بر آنان سخت گرفتند و به مدت شش و به روايتي پانزده روز در محاصره خويش گرفتند.پافشاري و لجاجت يهوديان، سودي برايشان نداشت و سرانجام براي حفظ جان خود، با پيامبر(ص) مصالحه كردند. بدين گونه كه اسباب و وسايل منقول خود را بردارند و از مدينه خارج گردند و سلاح و ابزارهاي جنگي و زمينها و خانههاي خويش را براي مسلمانان باقي گذارند.
يهوديان با سرافكندگي ولي در ظاهر با پُررويي، كه دف ميزدند و سرود ميخواندند، از سرزمين مدينه خارج شدند. برخي از آنها به خيبر و برخي ديگر به سوي شام حركت كردند.