یک روز با زائران ایرانی از نجف تا کربلا
شهر نجف را که به سمت کربلا ترک می کنیم حس و حال عجیبی فضای اتوبوس را می گیرد .
حال ديگر مانند روز اول سفر همه با يكديگر پچ پچ نمي كنند بلكه هر كسي در حال و هواي خودش است يكي ناله مي كند يكي زيارت عاشورا مي خواند ، يكي نيز بهت زده به اين سو و آن سو مي نگرد .
فاصله 80 كيلومتري بين نجف تا كربلا با حال و هوايي خاص طي مي شود و اين حال و هوا به قدري جو را فرا گرفته كه كسي معطلي هايي كه تعداد زياد ايست هاي بازرسي ها عامل آن هستند را متوجه نمي شود.
نزديك شدن به كربلا و مشاهده بارگاه حرمين شريفين اين حس را قوت مي بخشد و زائران بي اختيار از جا بر مي خيزند و هر يك به نحوي اظهار ارادت مي كند .
پس از ورود به كربلاي معلي و استقرار در هتل ها دل تو دل زائري نيست و همه براي رفتن به حرم لحظه شماري مي كنند .
زائران با چشماني گريان وارد حرمي مي شوند كه سال 61 هجري ميدان نبرد عاشورا بوده است و محل نزول ملائك و آنجا كه حسين و زينب روز دشوار و بزرگ عاشورا را تا ظهر با هم سپري كردهاند و بعد از آن زينب و غربت غروب عاشورا مانده است.
پا به حريم حرم امام حسين ميگذاريم، عظمت و غربت در هم آميخته و دلها همه ميلرزد. احساس ميكنم جسم ناتوان خاكيام، تحمل روحم را در آن حال ندارد. سراپاي وجودم ميلرزد و براي زماني طولاني حس مي كنم روحم از جسمم جدا ميشود.
به خود مي گويم اگر خدا اشك را خلق نكرده بود، اگر در آفرينش خدا گريه منظور نشده بود، انسان در چنين لحظاتي چه ميكرد.
ضريح امام حسين به خاطر وجود دو عزيزش علياكبر و علياصغر حال و هواي ديگري دارد. به هر سمت آن كه رو ميكني، آتشي در درونت شعله مي كشد.
همه آنچه درباره عاشورا شنيدهاي اينجا معنا پيدا مي كند.
كمي دورتر از ضريح امام حسين، سمت چپ جايي است كه به ياد شهداي كربلا نامگذاري شده و همراه او به عروج پر كشيدند.
گوشهاي از اين حريم نقطه سرخ كربلاست(قتلگاه) به آنجا كه ميرسي و دستت به شبكه ضريح كوچكي كه در آن نقطه برپاست، ميرسد، شعلهور شدن را با همه وجودت حس ميكني.
همه آنچه درباره شهادت امام حسين و حضور او در قتلگاه برايت روايت شده به يكباره پيش چشمانم روشن ميشود.
پير عاشورا (حبيب بن مظاهر) جزء كساني است كه سعادت همجواري حسين (ع) را پيدا كرده است ضريح كوچكش به روي همه زائران حسين آغوش ميگشايد ؛ او کسی است که زائران دو بار به وی سلام می کنند ! یکی در هنگام ورود و دیگری در هنگام خروج !
به آنجايي مي رسيم كه زماني ميدان نبرد عاشورائيان بوده و بعدها به نام بينالحرمين شهرت يافته و امروز خياباني باصفاست و رديف درختان سبز نخل و سايه بانهايي كه با چراغهاي رنگي مزين شده اند.
پس از گذر ازبين الحرمين وارد حرم ابوالفضل (ع) ميشويم. او كه نامش يادآور وفا و برادري و عشق است. دستپرورده خانه علي و تربيت شده "امالبنين" كه هميشه خودش را كنيز فرزندان حضرت "زهرا" ميدانست. پا به حرم كه ميگذاري ناخواسته آن ادب و احترام برادري چون ابوالفضل در برابر سيد و مولايش"حسين(ع) را حس ميكني.
حريم ابوالفضل صفاي عجيبي دارد. صفايي كه در واژه در نميگنجد.
سر بر ضريح ابوالفضل ميگذارم و ساعتي، تنها كاري كه از دستم ساخته است رازو نياز با علمدار كربلاست .
بيرون از حرمين شريفين رو به سوي تل زينبيه يادگار لحظههاي جگر سوزي كه زينب بر فراز تپهاي كوچك قتلگاه را نظاره كرده مي كني، مسيري كه نگاه اشكآلود زينب حسين را دنبال كرده و از آنجا شاهد نقطهاي است كه پاره تنش در آن جان داده است .
قدم به قتلگاه كه ميگذاري نگاه زينب را از فراز تل زينبيه حس ميكني، اگر چه امروز بين اين دو نقطه همه جا ساختمان و خانه و در و ديوار است. اما آنجاست كه حس ميكني بند بند بدنت از هم ميگسلد و با تمام وجودت فرياد ميزني.
گويي در طي اين سالها با همه فراز و فرودها دشت كربلا دست نخورده باقي مانده است. و اكنون بعد از سپري شدن 1370 سال خدا ميخواهد اينگونه عاشورا در يادها زنده بماند.
عناوین مرتبط:
غباری برای زدودن آلودگی از دلهای عاشق
سلام بر خون يزدان / گزارش تصویری از حرم حضرت ابا عبد الله الحسین (ع)
رونمایی ضریح جدید قتلگاه امام حسین (ع) + گزارش تصویری
عشق زائران آذربایجانی به عتبات عالیات وصف ناشدنی است
مردي كه در كربلا دو بار سلامش ميدهيم
ثواب گريه بر مصيبت امام حسين(ع) و لعن بر قاتلين او
عشق به ائمه اطهار در نزد ايرانيان مثال زدني است