جویبار رحمت

خداوند روزی که دست در خلقت تو برد از همه خوبیها، لبریزت کرد تا آینه همه صفات نیکویش باشی و آفرینش، همیشه در حسرت شناختنت بماند. من کجا به مدح تو میرسم که پیمانه را سنجیدن دریا نشاید و من به قدر تشنگی از زلال نامت مینوشم.
اي از تمام خوبيها لبريز؛ درياي علمي، و سلطان وادي حلم و كرم، دست طلب نزد دامن بخشايشت دراز كند كه پايه كرامتي؛ بردباري به تحيّر صبر تو بنشيند كه منتهاي صبري. صدق، نسيم هميشگي كلام توست. و رحمت، جويباري هميشه جاري در وجودت. آنچه در تصوير عمل بنشاني حق است و صواب؛ تو ترجمان قرآني و قرآن ناطق.
اي موعود الهي، اي سبزترين بهار موعود، بيا و با كلامت به راه نورمان بخوان كه آنچه تو بدان بخواني سعادت است و رستگاري.
اي آينه آيات الهي، اي تجليگاه صفات خدا، بيا و به راه نورمان بخوان كه كلامت نور است و وعدهات راست.
بيا تا به تماشاي همه خوبيهاي آفرينش بنشينيم و چشم به نور كلامت روشن كنيم؛ اي سرچشمه همه نكوكاريها؛ كجاست آن نگاه مهربانت تا دلها را شيفتهي رستگاري كند.
و كجاست آن آينه محمدي خصلتت تا پايههاي نيكي را بنا كند و عمود خيمه خير و خوبي شود؟ چشمان دورانديش تو كجاست تا به نگاهي پرچم افتخار و فجر بر وادي اسلام زند و در همه سبزهزارهاي زمين جويبار رحمت جاري كند و آنچه قهر و بيديني است به نگاه خشمي براندازد؛ كجاست شوكت الهي تو تا هيبت پوشالي ستمكاران براندازي و روح حيات بر ايمان و اهل ايمان بدمي...