سفرنامه عمره یک خبرنگار (36 ) - بیا مولای من به خاطر غربت بقیع بیا

یواش یواش گنبد سبز بارگاه نبوی در میان ساختمانهای بلند اطراف آن پنهان می شود . آخرین نگاهانم را به بنای حرم می دوزم . رو به حرم رسول الله (ص) از فرزندشان آقا امام زمان (عج) می پرسم :مولای من شما کی خواهید آمد ؟ مدینه سراسر غم است و غربت و شما ای مولای من تنها بازمانده از نسل خوبان و پاکانی ، بیا مولای من به خاطر غربت بقیع بیا
راننده ها بوقي مي زنند و راه مي افتند . يكي طلب صلوات بر محمد (ص)و آل محمد (س) مي كند . صداي دلنشين صلوات اتوبوس را در برمي گيرد.صلوات دوم تقديم به محضر ائمه معظم و مظلوم بقيع (ع) و صلوات سوم با اين اميد كه " خداوند توفيق زيارت رسول الله (ص) و ائمه هدي (ع) را به همه مسلمين و مومنان عنايت فرمايد " و " نيز به نيت همه ي اموات بالاخص اموات همه ي زائران و نيز اموات بي وارث و بد وارث و پدر و مادر صلوات فرست " گفته مي شود. چند نفري از زائران مانند من در هتل غسل كرده و لباس احرام پوشيده اند . كار آنها در شجره و آن شلوغي سرويس ها و حمام ها ساده تر خواهد بود.
راننده فلسطيني ما با اين عجله اي كه براي خروج از مدينه نشان مي دهد انگار مي خواهد داغ وداع با شهر رسول الله (ص) را كه هر لحظه بيشتر دل من را مي سوزاند ، داغ تر و قلب من را به آتش بكشد . مسيري را نيز كه انتخاب كرده هم بر اين آتش مي افزايد. اتوبوس بعد از يكي دو پيج و طي يكي دو خيابان ، از ضلع شرقي بقيع شريف عبور مي كند . سعادت آنرا دارم كه بازهم سلامي خدمت رسول الله (ص) و ائمه بقيع (ع) داشته باشم وباز از محضر آن بزرگواران طلب كنم كه زيارتشان را دوباره روزي من نمايند.
مدينه شهر خاطرههاي تلخ و شيرين است و شايد تا قيام قيامت غريب! روزي مدينه، پر غرور مقدم پيامبر خدا (ص) را از مسجد قُبا تا مسجدالنبي جشن گرفت و روز ديگر به خاطر بي مهري ها و نامهرباني هايي که در حق دخترش کردند در و ديوارش لرزيد. خدايا! دلم را براي هميشه با ياد و نام خودت ، رسول خاتمت و ائمه هاديم و عطر غريب مدينه زنده بدار ! آمين
در مدينه اهل بيت نه همچنان ، كه شديدتر از هر زماني !! غريب هستند . به ياد آقا امام صادق (ع) با خودم شعري را كه در حافظه دارم ، زمزمه مي كنم :
سلام من به مدینه، به غربت صادق
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و به کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
سلام من به شب ماه فاطمی بقیع
سلام من به گل یاس هاشمی بقیع
يواش يواش گنبد سبز بارگاه نبوي در ميان ساختمانهاي بلند اطراف آن پنهان مي شود . آخرين نگاهانم را به بناي حرم مي دوزم . رو به حرم رسول الله (ص) از فرزندشان آقا امام زمان (عج) مي پرسم :مولای من شما کی خواهید آمد ؟ مدینه سراسر غم است و غربت و شما ای مولای من تنها بازمانده از نسل خوبان و پاکانی ، بیا مولای من به خاطر غربت بقیع بیا
بیا به خاطر حیدر دست بسته
بیا به خاطر فاطمه ي پهلو شکسته
بیا به خاطر پیامبر مظلومم
بیا به خاطر محسن مدفونم
بیا به خاطر تنهاترین سردار
بیا به خاطر بیمار آن پیکار
بیا به خاطر باقر آل مصطفی
بیا به خاطر صادق آل عبا
اين سروده برگرفته از سفرنامه حج " الهام كردستاني " شايد وصف حال و دعاي خيلي ها در اين زيباترين لحظه هاي عمر باشد :
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
زمدينه تا به کعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از براي لبيک، به وظيفه باز کردن
شب جمعهها نخفتن، به خداي راز گفتن
زوجود بينيازش، طلب نياز کردن
به مساجد و معابد، همه اعتکاف جستن
زملاهي و مناهي، همه احتراز کردن
به خدا که هيچکس را، ثمر آنقدر نباشد
که به روي نااميدي در بسته باز کردن
تا به شجره حدودا 15كيلومتر راه است . اين مسير را در طول روزهايي كه در مدينه بسر مي برم بارها و بارها براي تهيه خبر و عكس رفته ام .
راننده ما كه راهها را خوب بلد نيست سعي مي كند دو اتوبوس ديگر را پيوسته تعقيب كند . راننده هاي جلويي نيز هواي هموطن خود را دارند و طوري نمي روندكه او نتواند آنها را تعقيب كند . سر هر تقاطع با علامت راهنما ادامه مسير را به او حالي مي كنند .
عناوین مرتبط:
سفرنامه عمره (1) -لبيك الهم لبيك , لبيك لاشريك لك لبيك
سفرنامه عمره يك خبرنگار (2) - السلام عليك يا رسول الله (ص)
سفرنامه عمره يك خبرنگار (3) -نگاهي به واقعه مباهله – تا تشرف به حرم
سفرنامه عمره يك خبرنگار (4) - احد ، درسي براي امروز ما نيز هست
سفرنامه عمره يك خبرنگار (5) به زيارت مدينه برويم
سفرنامه عمره يك خبرنگار (6) بقيع بغض هميشه در گلو
سفرنامه عمره يك خبرنگار (7) - از دعوت به وحدت تا ارشاد اجباري
سفرنامه عمره يك خبرنگار (8) - فرصتي كه نبايد از دست برود
سفرنامه عمره يك خبرنگار (9) - مسجد " ذوقبلتين " نماد استقلال اسلام
سفرنامه عمره يك خبرنگار (10) – اين چند نفر هميشه مزاحم
سفرنامه عمره يك خبرنگار (11) "حمرا الاسد " آزموني بزرگ براي مردان ثابت قدم
سفرنامه عمره يك خبرنگار (12) – "ابيار علي " معجزه اي جاري در قرن ها + تصویر
سفرنامه عمره يك خبرنگار(13) مدينه؛ تغيير چهره اي سريع تر از آنچه باور كنيم
سفرنامه عمره يك خبرنگار (14) - حجي كه آنها مي رفتند
سفرنامه عمره يك خبرنگار(15) - قبا ؛ مسجدي كه نماز در آن ثواب عمره را دارد
سفرنامه عمره يك خبرنگار (16) - مسجد ضرار ، نقبي به گذشته و درنگي در امروز ما
سفرنامه عمره يك خبرنگار (17) - ظرفيت بسيار عظيمي به نام عمره
سفرنامه عمره يك خبرنگار (18) – خط قرمز ما كجاست ؟
سفرنامه عمره يك خبرنگار (19) تهديدي را كه مي توانيم به فرصت بدل كنيم
سفرنامه عمره يك خبرنگار (20) عربستان ، بخشي از آنچه در زير پوست اين كشور مي گذرد
سفرنامه عمره يك خبرنگار (21) سالروز تخريب بقيع ؛ اگر متحد بوديم نمي شد
سفرنامه عمره يك خبرنگار (22) اين آخرين كميل خواني مدينه
سفرنامه عمره يك خبرنگار (23) مدينه ؛ از پيشباز رمضان تا قرار گرفتن سنگ روي قبور در بقيع
سفرنامه عمره يك خبرنگار(24) – پرونده عمره بسته شد ، پرونده "تلصيق" ي ها همچنان باز است
سفرنامه عمره يك خبرنگار (25) – رفتاري كه شايسته ميزباني ضيوف الرحمان نيست
سفرنامه عمره يك خبرنگار (26) سازماندهي سفرهاي زيارتي ، ضرروتي تاخير شده
سفرنامه عمره يك خبرنگار (27) – حداقل يك خبر منفي در روز ، نذر تلويزيون سعودي عليه ايران
سفرنامه عمره يك خبرنگار (28) جرس فرياد می دارد که بر بنديد محملها
سفرنامه عمره يك خبرنگار (29) – اداي واقعي حق حج و نقش ما
سفرنامه عمره يك خبرنگار (30) – خداوندا توفيق درك رمضان را به ما عنايت فرما
سفرنامه عمره يك خبرنگار ( 31) – حج و عمره و ظرفيت بزرگ ساخت جوانان
سفرنامه عمره يك خبرنگار (25) - يك روز كاملا فرهنگي
سفرنامه عمره يك خبرنگار ( 33) - جاي خالي آموزش هاي عمومي به زائران
سفرنامه عمره يك خبرنگار (34) اين آخرين زيارت بقيع
سفرنامه عمره يك خبرنگار (35) مدينه شهر پيغمبر خدا حافظ ، خداحافظ