حجت الاسلام مبلغی:حج عرصهای است که انسان را به نابترین مراحل توحید میرساند
حجتالاسلام احمد مبلغی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی حج را عرصهای دانست که با توحید شروع و پایان مییابد و روند آن را نیز توحید و دستمایههای توحیدی و دوری از شرک و کفر تشکیل میدهد و انسان را به نابترین مراحل توحید میرساند.
حجتالاسلام و المسلمين «احمد مبلغی»، رئيس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مسئول مركز تحقيقات علمی مجمع جهانی تقريب مذاهب اسلامی، درباره مسئله حج، با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، به گفتوگو نشسته است كه مشروح اين گفتوگو از نظرتان میگذرد.
قسمت قبلی مصاحبه را اينجا بخوانيد!
حج به نوعی تجسم اصول عقايد اسلام است، چگونگی نمود اين اصول در مناسك حج را توضيح دهيد.
بخش برائت و تبری به معنای دقيق در اينجا شكل میگيرد و اتفاق میافتد كه بايد تمرين شود، در آنجا بر گرد خدا شكل میگيرد و سياستی كه به دور از خدا و يا حذف خدا انجام میگيرد، سياستی كه ارتباطی با يكسانی و همراه بودن با مردم و حذف مزيتها و خدمت به مردم شكل نگرفته حذف میشود؛ لذا حج سايه سنگين خود را روی اين حوزه به درستی نيانداخته و ما از رفتن در نسيم اين تأثيرگذاری اجتناب كرديم.
نسبت به اقتصاد هم همين طور است. حج جايی است كه منابع جهان اسلام گره خورده است. هميشه اقتصاد جهانی با حضور نهادها، افراد و يا نمايندگانی از جهان اسلام رقم میخورد؛ چون در حج همه شركت میكنند، آنجا محل اتفاق و اجماع و مرور بر اقتصاد جهان اسلام است و بنابراين بايد برنامهريزیهای مناسبی اتخاذ شود و قراردادهايی انجام گيرد و برنامهها و پروژههای مختلفی در اينجا طرح شود.
انسانهای مختلف با موقعيتهای اجتماعی مختلف و از نقاط مختلف جهان در حج حضور دارند كه بايد كنار هم بنشينند و اين را گره بزنند. از حيث فرهنگی هم به نظر من، اصولا كاركرد حج فرهنگ است؛ چون انسان مسلمان همه غير ارزشها را عملا كنار میگذارد و يك مجموعه ارزش را تماما با هم در حج مرور میكند. فرهنگ به شكل دسته جمعی و با هم شكل میگيرد؛ يعنی تا مادامی كه امری به شكل جمعی و اجتماعی نشود، فرهنگ نيست.
در حج تمام ضد ارزشها كنار گذاشته میشود و اگر كسی بخواهد به دنبال آن برود زمينهای هم وجود ندارد و همه ارزشها به صورت پررنگی محور قرار میگيرند و لذا سايه فرهنگ حج را بايد در سر جامعه گستراند و چشمه جوشان فرهنگ را از آنجا باز كرد و مايه حيات فرهنگ را در كل بدنه جامعه سرازير و جاری كرد.
هدف حج چيست، با توجه به اينكه عبادات گروهی اهداف خاصی علاوه بر تقرب به خداوند دارند؟
حج بهترين فرصت است برای اينكه بفهميم فرهنگ يعنی چه، فرهنگ ناب غيرآميخته يعنی چه و چگونگی ارزشگذاری بر فرهنگ به چه معناست. در حج سايه سنگين فرهنگ در جامعه لمس میشود و بنابراين يك مدل كاملا آماده تمام عيار با حضور افراد جامعه و از هر سنخ و تيپ با محوريت خداوند شكل میگيرد؛ لذا حج يك كاركرد فرهنگی عظيم دارد.
البته ما عادت كرديم كه موانعی بر سر راه تسری حج به جامعه فراهم آوريم و يا اقتضائات اين تسری را كه شرط لازم تسری و سرايت فرهنگ به جامعه است را فراهم نكنيم، اينها بايد برنامهريزی شود، خود پيامبر اسلام(ص) و اهل بيت(ع) نيز برای حج برنامهريزی داشتند و بدون برنامه هيچ امری را نمیتوان اجرا كرد. قرآن میتواند جامعه را هدايت كند، اما مادامی كه برنامهريزی نشود، هدايت اتفاق نمیافتد، حج نيز همين طور است، كاركردهای جهانی و عظيم و اساسی و همه جانبه و چندگانهاش با ايجاد بسترهای مناسب و برنامهريزی برای اجرای اين برنامهها و رفع موانع راه صرفا انجام پذير است.
با توجه به اينكه توحيد به عنوان كلمه سواء (آيه 64 سوره مباركه آلعمران) و حج نيز نمايش عظيم مسلمانان برای نشان دادن اين توحيد و يگانی است، چگونه میتوان با توجه به آيه يادشده آموزه حج را در سيطره يك وحدت جهانی نمايش داد؟
اگر تحولات بزرگ را در زمان پيامبر اسلام(ص) مرور كنيد، متوجه میشويد كه بسياری از آنها در حج رقم خورده است. به غير از پيمان عقبه، امامت امام علی(ع) در سايه حج و فرصتهای شكل گرفته در كنار حج ابلاغ شد.
بحث برائت يك بحث اجتماعی است، برائت يك تحول و رويكرد و يك جهتگيری سياسی است، آن قدر پيوند حج با مسائل كلان جامعه جدی و غير قابل رد و اغماض بوده كه ادبيات دينی بر اين اساس شكل گرفته، همچنين در روايات داريم كه حتی خبر و صحبت از قيام مصلحی به نام امام مهدی(عج) در زمانی اتفاق خواهد افتاد كه آن زمان در دورههای تكاملی تاريخ به آخرالزمان تعبير میشود، اين مسئله و ندای مصلح، در حج اتفاق میافتد. نمیشود برنامههای كلان اجتماعی در دين برای مردم و جامعه و بشريت پيش آيد و پای حج و نام حج و پايگاه حج در ميان نباشد، اين يك امر پذيرفته شده و نهايی شدهای است و ادبيات دين بر اين اساس شكل گرفته است.
امامان معصوم(ع) هم در زمان حج كارهای بزرگی انجام میدادند، حج خواستگاهی بود برای اينكه مسائل علمی به گفتوگو گذاشته شود، حج در عين حال كه جايگاهی است برای تأمين منافع سياسی و تأمين منافع اقتصادی و تأمين فرهنگ اجتماعی، جايگاه و پايگاهی هم برای تبادل و حوار علمی و طرح مسائل علمی مورد نياز برای جامعه است؛ يعنی همه اينها در حجهای صدر اسلام وجود داشته است، اما رفته رفته در گذر زمان از اين ادبيات فاصله گرفتيم.
اگر به گذشته باز بازگرديم؛ میبينيم كه ادبيات حاكم بر حج يك ادبيات اجتماعی و مردمی است، در ادبيات قرآن، حج يك امر فردی نيست؛ رابطهاش رابطه كلانی است كه يك طرف آن «ناس» قرار دارد و طرف ديگرش خدا، و طرف واسطه بين خداوند و ناس همين بيت خداوند است كه به يك تعبير بيت مردم است.
رفته رفته طی سالها اگرچه تسهيلات و جنبههايی از حج را توانستيم بروز دهيم، ولی حجی كه در قرآن معرفی میشود، حج با كاركرد است، اگر حج در قرآن با داشتن كاركردهايی تعريف شده است، كاركردهای اجتماعی در سطح مردم، ما امروز حج را تبديل به مناسك كرديم كه قواعد شخصی فقط عايد انسان میشود، فرد به حج میرود و معنويت و فضای معنویای را تجربه میكند، به نظرم كاركردهای اساسی حج امروز نيازمند به برنامهريزی است و برنامهريزی به كمك چند كشور هم امكانپذير نيست، در همه جهان اسلام شورای برنامهريزی حج بايد تشكيل شود و همه سران و نمايندگان جهان اسلام حضور داشته باشند، البته اگر قدرت اجرايش دست عربستان است، ولی شورای برنامهريزی و سياستگذاری و نظارت تشكيل شود تا حج در آن بعد جهانشمول و فراگير، تأثيرگذار شود.
يكی از موارد و فرصتهای حج اين است كه اختلافات حداقلی بين فرق اسلامی درباره حج وجود دارد، در بسياری از برنامههای دينی حقيقتا مشاهده میكنيم كه اختلافاتی بين شيعه و سنی وجود دارد كه در ارتباط با حج وجوه مشترك خيلی بيشتر از وجوه اختلافی؛ بنابراين اين هم نشان میدهد كه حج حداقل توانسته است در طول تاريخ بحث به اصطلاح مناسك و تعريف خودش را به منصه ظهور برساند و از اين جهت اگر ما مروری بر مناسك حج بين شيعه و سنی داشته باشيم، جز در مواردی خاص اختلافاتی نيست.
حج عرصهای است كه به اعتقادات اسلامی تبلور میبخشد و همچنين عرصهای است كه به فروع دين نمود میبخشد؛ يعنی ردپای اصول و فروع دين را میتوان در حج مشاهده كرد. اصولا روح حج توحيد است، توحيد را اگر در هيچ جايی نتوان به صورت مجسم ديد و مشاهده و رديابی كرد، در حج نمود دارد، حج عرصهای است كه از آغاز با توحيد شروع میشود و پايان آن را نيز توحيد تشكيل میدهد و روند آن را نيز توحيد و دستمايههای توحيدی و دوری از شرك و كفر تشكيل میدهد و انسان را به نابترين مراحل توحيد میرساند.
بحث نبوت هم هست، انسان مسلمان در حج آموزههايی را به انجام میرساند كه پيامبر اسلام(ص) نهايی كرده و در اختيار گذاشته و تكليف كرده، وانگهی كه صحنه حج جلوهگاهی است كه انسان به ياد نزول وحی بر پيامبر اسلام(ص) میافتد و امتی را كه پيامبر(ص) بنا كرد و كوششهايی كه پيامبر(ص) برای اجرای حج اسلامی كرد، آنجا به وضوح پيامبر(ص) خودنمايی میكند. افزون بر اينها در كنار حج بنا به دستور خود پيامبر(ص) بايد به زيارت قبر پيامبر(ص) رفت و ارتباط وثيق با نبی اكرم(ص) و نوبت را مستحكم كرد. به هر حال حج بيانگر اصل نبوت نيز هست.
نمود بحث معاد هم در حج اين است كه خداترسی انسان اگر در مكانها و زمانهای ديگر به صورت احيانی و اتفاقی روی دهد، در آئينه حج و معاد بازگشت به خداوند و مراحل و مراتب روز قيامت در آنجا خودنمايی میكند و به شدت معاد در حج وجود دارد، بحث عدل خداوند نيز در حج نمود دارد، در حج انسان به مسئلهای فراتر از عدل؛ يعنی رحمت خداوند میرسد و خداشناسی انسان كه بخشی از عدل است، در هيچ جايی به اندازه حج اتفاق نمیافتد؛ يعنی كمترين انسان دارای آگاهیهای عرفانی وقتی به حج میرود، با تجربه عرفانی باز میگردد، البته در سطح و حد خودش. بنابراين عدلشناسی هم در اينجا معنا پيدا میكند.
بحث امامت نيز در حج به عنوان تنها راهی كه توحيد را میشود به صورت دقيق پيگيری كرد، حضور جدی دارد، بحث رهبری سياسی و امامت اهل بيت(ع) در اينجا به اندازه كافی حضور و ظهور دارد و انسان به هر حال مجموعه اعتقادات را میتواند در اينجا تمرين، مرور و تجربه كند.
فروع دين هم به نحوی در حج حضور دارد، حج به نوعی از جنبههای نماز تشكيل شده و جنبههای مربوط به روزه كه تمرين بازداشتن خويش از بعضی از لذايذ، خواستهها و تمايلات فردی و... است، در حج فراتر از زمانهای معمولی پيداست. بحثهای ديگر؛ مانند زكات، تولی و تبری و... در حج به اوج میرسد. به هر حال در حج عظمتهای تاريخی اسلام، و پيوند خوردن با گذشته و... را به نحوی میتوان مشاهده كرد.