ابعاد سیاسی و اجتماعی حج در قرآن از نگاه آیت‌الله‌العظمی سبحانی

آیت‌الله‌العظمی سبحانی معتقد است فریضه حج دارای موقعیتی است که کتاب و سنت و سیره مسلمانان گذشته و افکار نویسندگان معاصر، ما را به آن رهبری می‌کنند، پس بنابراین چرا باید در بهره‌گیری از آن کوتاهی بورزیم.

مكتب وهابيگری، با برخورد حوادث و رويدادها كه از نظر هدف با مكتب كاملا مخالف می‌باشد، رو به تكامل نهاده و به مرور زمان خط و خطوط تازه‌ای برای مسلمانان می‌كشد و احكام جديدی را صادر می‌نمايد. پيروزی انقلاب اسلامی در ايران وحشت فوق‌العاده‌ای در سران سياسی مكتب وهابيگری پديد آورد و از نفوذ آن در مناطق مجاور، سخت نگران شدند و انديشه بيداری ملت، همواره آنان را رنج می‌دهد.

در موسم حج كه ملت عزيز و شريف و به پا خاسته ايران به حكم وظيفه انقلابی به تظاهرات پرداخته و ملت‌های مسلمان جهان را به وحدت و يگانگی در مقابل آمريكای جهان‌خوار، كمونيسم بين‌المللی و صهيونيسم دعوت می‌كردند، سياست‌گذاران سعودی برای تحريم تظاهرات در ايام حج، دست به سوی روحانيون مكتب دراز كردند تا در اين باره فكری كنند آن را تحريم نمايند.

عبدالعزيز بن باز، مفتی سعودی، كليه تظاهرات را به بهنه اين‌كه «حج» يك عمل عبادی است و نبايد با مائل ديگر مخلوط شود، تحريم كرد و در نتيجه شرطه‌های چماق به دست و مسلح با ديگر وسايل به اصطلاح «ضد شورش» به جان زائران خانه خدا و مهمانان عزيز او افتاده و با شتم و سب و تحريك مردم بر ضد آنان و ضرب و جرح، از زائران خانه خدا پذيرايی كردند و اين حساسيت نظام سعودی همچنان ادامه دارد.

اين بخش از كتاب، در پاسخ به فتوای مفتی سعودی نوشته شده و ابعاد سياسی و اجتماعی اين فريضه بزرگ از طريق آيات و روايات و سيره مسلمين تشريح گرديده است: هدف از تشريع فريضه حج، دعوت به خضوع در برابر خداست و اين مطلب با توجه به اعمال حج، كاملا روشن و هويدا است.

عبادت و پرستش حق و طرد پرستش غير او، نخستين اعمال حج گرفته تا آخرين عمل آن، آشكار است و نيازی به تذكر ندارد. به خصوص اگر اين اعمال با دعاهای مستحب و اذكاری كه پيرامون آنها وارد شده است توأم گردد و از مجموع اين اعمال، پنين نتيجه گرفته می‌شود: حج؛ عبادت و پرستش حق است، در بهترين و زيباترين صورت ممكن، حج؛ خضوع در برابر خدای با عظمت است، در بهترين شكل، حج؛ تضرع و زاری به درگاه حق است، در عميق‌ترين نوع آن. حج عبادتی است كه در آن همه عناصر اظهار عبوديت و بندگی، گرد آمده و خضوع و عبوديت، تقوا و وارستگی از شهوات و بريدگی از دنيا، كاملا در آن به چشم می‌خورد.

زائران خانه خدا، با پوشيدن دو قطعه لباس، وارستگی خود را از مظاهر مادی به نمايش گذارده و چنين وانمود می‌كنند كه جز خدا، همه چيز حتی فرزند، خانواده و ميهن، همه و همه را به دست فراموشی سپرده‌اند و چيزی كه محيط فكر زائر خانه خدا را مشغول می‌سازد، جز لبيك گفتن به ندای خدای يگانه، چيز ديگر نيست.

اين مسئله، با توجه به اعمال فريضه حج و اماكنی كه اين اعمال در آنجاها انجام می‌گيرد و مواقفی كه بايد زائر در آنجا توقف كند، كاملا واضح و روشن است، از اين جهت بايد حج را از بزرگترين اعمال عبادی و فرايض مذهبی شمرد، ولی در كنار اين مطلب سخن ديگری نيز هست و آن اين‌كه آيا اين عمل عبادی در عين عبادت، بعد سياسی و اجتماعی نيز دارد يا نه؟ يا اين‌كه بسان نماز شب فقط و فقط در عبادت و پرستش حق، بی آن‌كه با مسائل عمومی اسلامی ارتباط داشته باشد، خلاصه می‌گردد؟، به ديگر سخن، آيا خدا فريضه حج را بر همه مسلمانان اعم از زن و مرد و پير و جوان واجب نموده كه خدای خود را با اين عمل بپرستند، بی‌آنكه جز عبادت بعد سياسی و اجتماعی آن‌را در نظر داشته باشند؟! يا اين‌كه اين فريضه، نقطه التقای عبادت با سياست و مركز پيوند پرستش خدا با ديگر مسائل اجتماعی و اقتصادی است و اين همين مطلبی است كه ما دراين بحث به دنبال تحقق آن می‌باشيم.

آيات قرآن و احاديث اسلامی و عمل سلف صالح، دومی را تأييد می‌كند. اينك بيان مطلب:

1-‌ ناظر منافع حج گرديم

قرآن كريم، حج ابراهيمی را به اين صورت توصيف می‌كند: «وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَي كُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ* لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَي مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ* ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِيقِ* ذَلِكَ وَمَن یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا یُتْلَي عَلَیْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ*حُنَفَاء لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن یُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّيحُ فِی مَكَانٍ سَحِيقٍ* ذَلِكَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَي الْقُلُوبِ *لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَي أَجَلٍ مُّسَمًّي ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَي الْبَیْتِ الْعَتِيقِ: ما به ابراهيم گفتيم همه مردم را به حج دعوت كن، تا پياده و سواره بر مركب‌های لاغر، از هر راه دور بيابند تا شاهد منافع گوناگون خويش در اين برنامه حيات بخش باشند و نام خدا را در ايام معينی بر چارپايانی كه خدا در اختياريشان گذاشته است ببرند (وقتی آنها را قربانی كردند) از گوشت آنها بخوريد و فقير بينوا را نيز اطعام نمائيد.

بعد از آن بايد آلودگی‌ها را از خود برطرف سازند و به نذرهای خود وفا كنند و برگرد كهن طواف نمايند. اين است مناسك حج و هر كس كه نشانه آئين الهی را بزرگ شمارد، نزد پروردگارش بر او بهتر است، چهارپايان بر شما حلال شده مگر آنچه كه بعدا خواهيم گفت، از اينها اجتناب كنيد و از سخن باطل و زور بپرهيزيد. همگی خالصانه خدا را بپرستيد و برای او شرك نورزيد، هر كس برای خدا شريكی قائل شود همانند آن است كه از آسمان به سوی زمين پرت شده و پرندگان او را در نيمه راه می‌ربايند و يا اين‌كه تند باد او را به ديار دوری پرت می‌كند. اين است مناسك حج و هر كس شعائر الهی را بزرگ شمارد، نشانه پاكی قلبهاست. در اين حيوانات قربانی، برای شما منافعی است تا روز ذبح آنها، سپس محل ذبح آنها كنار خانه قديمی است در صورتی كه احرام برای عمره مفرده باشد.»1

شما از ميان اين آيات، تنها آيه دوم را در نظر بگيريد و در مفاد جمله «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» دقت كافی به عمل آوريد، تا روشن شود كه: اولا مقصود از اين منابع كه زائران خانه خدا بايد شاهد آن باشند چيست. از اين‌كه اين جمله در مقابل جمله «وَیَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ» وارد شده به نوعی می‌رساند كه حج دارای دو بعد است: بعدی عبادی كه در ذكر و ياد خدا تجسم می‌يابد و بعدی اجتماعی كه در مسئله مشاهده منافع خلاصه می‌گردد. ثانيا در اين آيه «مَنَافِعَ» كه بيانگر ابعاد اجتماعی و سياسی است، بر «ذْكُراللَّهِ» كه ترسيم گر جنبه عبادی اوست مقدم شمرده شده است. ثالثا قرآن لفظ را به صورت مطلق و بدون هيچ گونه قيدی آورده است تا شامل هر نوع نافع اعم از اقتصادی، سياسی و اجتماعی باشد و ما هرگز حق نداريم اين جمله را بر منفعت خاصی تطبيق كنيم و در هر حال خواه آن را بر منافع اقتصادی منحصر كنيم و يا اعم بدانيم، اين جمله به قرينه مقابله با جمله بعدی «وَیَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ» حاكی است كه حج علوه بر عبادت، قلمرو ديگری دارد كه بايد از آن نيز بهره گرفت و نبايد آن‌را يك عبادت خشك، بدون اينكه پيوندی با زندگی مسلمين داشته باشد، انديشيد. خوب است در اينجا پای سخن رئيس اسبق دانشگاه الازهر(س)، شيخ محمد شلتوت بنشينيم تا ببينيم او اين جمله را چگونه تفسير می‌كند. وی می‌گويد: «منافعی كه حج وسيله شهود و تحصيل آن می‌باشد و به صورت نخستين فلسفه حج مطرح شده است، مفهوم گسترده و جامعی دارد كه هرگز در نوعی و يا خصوصيتی خلاصه نمی‌گردد، بلكه اين جمله با عموميت و شمولی كه دارد همه منافع فردی و اجتماعی را در برمی‌گيرد، اگر تزكيه و تقرب به سوی خدا منفعت است، مشاوره در ترسيم خطوط گسترش علم و فرهنگ نيز منفع می‌باشد، اگر اين دو، منفعت به شمار می‌روند، دعوت مسلمانان بر اين كه همگی همت و تلاش خود را در گسترش اسلام متمركز سازند نيز منفعت محسوب می‌شود و همچنين ... از اين جهت اين منافع به مقتضای زمان واوضاع مسلمانان در هر زمان فرق می‌كند.»2

شيخ اسبق الازهر در جای ديگر می‌گويد: «حج با توجه به موقعيت خاصی كه در اسلام دارد و اهدافی كه در آن برای فرد و جامعه در نظر گرفته شده شايسته است كه مردان دانش و فكر، شخصيت‌های علمی و فرهنگی و مسؤلان سياسی و اداری و آگاهان از مسائل اقتصادی و مالی و معلمان شرع و دين و مردان نبرد و جهاد به آن توجه خاصی بنمايند (و هر گروهی بهره خود را از آن برگيرند.) شايسته است از همه طبقات بر اين حرم الهی بشنابند، دارندگان فكر وانديشه، نظر و اجتهاد، ايمان و اهداف بلند در آنجا گرد آيند، تا ديده شود كه چگونه مكه بال‌های رحمت خود را بر آنها بركشيده و كلمه توحيد آنان را در رد خانه خدا جمع كرده است و در نتيجه به شناسايی يكديگر و مشاوره با هم، و معاونت يكديگر بپردازند آنگاه همگی به سرزمين‌های خود به صورت امت واحدی بازگردند در حالی كه دل‌ها يكی، و شعور واحسات آنان نيز يكی است... .»3

شايسته دقت‌ است كه قرآن پس از آيات ياد شده كه همگی بيانگر شؤون و منافع حج می‌باشد سخن را به آيات جهاد و دفاع از حريم اسلام منتهی می‌سازد آنجا كه می‌فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ* أُذِنَ لِلَّذِينَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَي نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ*الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِيزٌ* الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ: به آنها كه از طريق جنگ تجاوز شده است، اذن داده شده از خود دفاع كنند؛ زيرا كه مورد ستم قرار گرفته‌اند و خدا بر نصرت آنان توانان است. آنان كه بنا حق از خانه‌های خود بيرون رانده شده‌اند (جرمی نداشتند جز اين‌كه می‌گفتند) خدا پروردگار ماست و اگر خدا برخی از آنها را به وسيله برخی ديگر دفع نكند مركز عبادت از قبيل ديرها و صومعه‌ها و معابد و مساجدی كه نام خدا در آنها بسيار برده می‌شود ويران می‌گردد و خداوند كسانی را كه او را ياری می‌كنند ياری می‌نمايد خداوند توانا و قدرتمند است. ياران خدا كسانی هستند كه هرگاه در روی زمين ياری می‌نمايد خداوند توانا و قدرتمند است. ياران خدا كسانی هستند كه هرگاه در روی زمين قدرت پيدا كنند نماز را بپا می‌دارند و زكات را می‌دهند و امر به معوف و نهی از منكر می‌كنند و سرانجام كارها در دست خداست.»4

آيا آوردن آيات مربوط به جهاد و دفاع، پس از آيات حج و همراه ساختن آيات حج و جهاد با يكديگر، بی‌جهت و از روی تصادف است؟! حاشا كه قرآن آيات نامتناسب را در يك جا گرد بياورد و پيوند آنها را رعايت نكند.

وحدت سياق و لزوم ارتباط ميان اين دو گروه از آيات، ما را بر آن می‌دارد كه بپذيريم ميان حج و جهاد و نگره فكری و ميدان دفاع و عمل، رابطه خاصی وحود دارد و آن اين كه سرزمين حج بهترين نقطه‌ای است كه مسلمانان از طريق زعمای فكری و روحی، در مدت اقامت خود در اين سرزمين، آنچنان آمادگی فكری و روحی پيدا كنند كه بتوانند دماغ كبر و استكبار را به خاك بمالند و استعمار و استعمارگر را به زانو درآورند.

آری. اين كنگره عظمای الهی، كه از نمايندگان هر نطقه‌ای در آنجا گرد می‌آيند، بهترين فرصتی است كه متفكران آنها دور هم جمع شوند و موقف سياسی و دفاعی خود را به بحث بگذارند و در برابر دشمنان صف واحدی را تشكيل دهند و به دشمن درسی را بدهند كه هرگز فراموش نكند. هر چند اين وظيفه منحصر به ايام حج و مكانی به نبرد با دشمن بپردازند ولی ايام حج و اجتماع مسلمانان در آن مواقف، بهترنی فرصت برای انجام اين وظيفه الهی است.

اين تنها شيخ «شلتوت» نيست كه منافع وارد در آيه را به صورت عموم تفسر می‌كند، بلكه مفسر ديرينه اهل سنت طبری پس از نقل اقوالی پيرامون آن، شايسته‌ترين قول در تفسير آيه را اين می‌داند كه بگوييم: خدا از اين جمله، معنای كلی را قصد كرده است و ان اين كه مسلمانان هر نوع منافعی كه موسم آن را دربردارد، درك كنند و بديگر سخن هر نوع منافع دنيوی و اخروی را به دست بياورند و هرگز روايت و يا حكم عقلی اين جمله را از معنای وسيع آن، به معنای خاص تخصيص نداده است.»5

2- كعبه قوام زندگی است

قرآن مجيد كعبه و بيت حرام را با جمله « قِیَامًا لِّلنَّاسِ» توصف می‌كند آنجا كه می‌فرمايد: «جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلاَئِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَأَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِيمٌ: خداوند كعبه را قوام (حيات) مردم قرار داده و همچنين ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و با نشان را. اين احكام به خاطر آن است كه بدانيد خداوند به آنچه كه در آسمان‌ها و زمين است و به همه چيز دانا است.»6 كلمه قيام كه در اين آيه در آيه ديگری نيز آمده است، آنجا كه می‌فرمايد: «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِیَامًا: هرگز اموال خود را كه خداوند وسيله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد.»7 قيام در اينجا به معنا قوام است و در حقيقت مرادف با الفاظ عماد و سناد می‌باشد و معنای آيه اين است كه مراسم حج و زيارت كعبه و حضور در كنار خانه خدا، قوام زندگی دنيوی و اخروی جامعه اسلامی است.

اجتماع در موسم، نه تنها حيات معنوی مسلمانان را تأمين می‌كند، بلكه مايه تأمين همه نوع عنصری است كه در حيات فردی و اجتماعی ما دخالت دارد، دقت در معنای آيه ما را به يك معنای وسيع رهبری می‌كند و آن اينكه آنچه با مصالح مسلمين در ارتباط است و قوام حيات و كيان آنها به شمار می‌رود در اين مراسم تأمين می‌شود، آيا با چنين اطلاق و گسترده‌گويی، جا دارد كه ما آن‌را فقط و فقط در مصالح مربوط به عبادت و پرستش خلاصه كنيم؟

چه مصلحتی بالاتر از يك عمل سياسی كه به مسلمانان در برابر استعمار و استثمار تشكيل و وحدت و سپس مقاومت و ايستادگی بخشد و آنان را در صف واحدی قرار دهد كه همگی در برابر دشمن جبهه واحد تشكيل دهند. قرآن به اوليا سفيهای اجازه نمی‌دهد كه اموال خود را كه مايه قوام زندگی آن است، به سفيهان بسپارند و می‌فرمايد: «اموال خود را كه وسيله قوام زندگی شما است به دست سفيهان نسپارسيد.» آيا با توجه به مضمون اين آيه، صحيح است موسم حج در اختيار كسانی قرار گيرد كه آن را نمی‌شناسد و از نقش ان در حيات پويای مسلمين به كلی غافلند؟

برای اين كه خواننده گرامی از نظر مفسران، كه همگی بر محور واحدی دور می‌زنند، آگاه شود، برخی از تصريحات آنان را پيرامون جمله «قِیَامًا لِّلنَّاسِ» می‌آوريم: طبری می‌گويد: «خداوند كعبه و بيت‌الحرام را برای مردم قوام زندگی قرار داده است.»8 آنگاه اضافه می‌كند: «كعبه را محل نشانه‌های آئين مردم و پايگاه مصالح امور آنها قرار داده است.» مؤلف المنار در تفسير آيه ياد شده چنين می‌نويسد: «خداوند كعبه را قوام كارهای دينی مردم قرار داده؛ به‌ گونه‌ای كه تهذيب‌گر اخلاق آنان و پرورش‌دهنده نفوسشان است، آن‌هم از طريق فريضه حج كه بزرگ‌ترين ركن دين ماست و آن عبادتی است معنوی كه ابعاد اقتصادی و اجتماع را بردارد.» آنگاه اضافه می‌كند: «اين «جعل» در آيه «جَعَلَ اللّهُ ...» اعم از جعل تكوينی و تشريعی است كه تضمين‌گر همه نوع مصالح دينی و دنيوی مردم است.»9

3- اعلام بيزاری در موسم حج

شما اگر در عموميت جمله‌های «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» و يا ««قِیَامًا لِّلنَّاسِ» شك و ترديد كنيد، هرگز نمی‌توانيد در عمل نماينده پيامبر گرامی(ص) در موسم حج، كه صد در صد يك عمل سياسی بوده، ترديدی به خود راه دهيد؛ زيرا پيامبر گرامی(ص) در سال نهم هجرت علی(ع) را مأمور كرد قطعنامه‌ای را كه متضمن اعلام بيزاری از مشركان بود در موسم حج قرائت نمايد و اين زمانی بود كه شانزده آيه از آغاز سوره برائت بر قلب پيامبر گرامی(ص) نازل شد كه آغاز آنها عبارت است از: «بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَي الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ* فَسِيحُواْ فِی الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَأَنَّ اللّهَ مُخْزِی الْكَافِرِينَ* وَأَذَانٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الأَكْبَرِ أَنَّ اللّهَ بَرِیءٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ: اعلام بيزاری است از جانب خدا و رسول او به آن گروه از مشركان كه با آنها پيمان بسته‌ايد (به آنان برسانيد كه) می‌توانيد در روی زمين چهار ماه آزادانه گردش كنيد و بدانيد كه شما خدا را عاجز نخواهيد كرد و خدا كافران را خوار خواهد نمود. اين اعلامی است از جانب خدا رسول او به مردم در روز حج اكبر كه خدا و رسول او از مشركان بيزار است، اگر توبه كرديد برای شما نكوست و اگر روی برگردانيد، بدانيد كه شما خدا را عاجز نخواهيد كرد و گروه كافر را به عذاب دردناك بشارت ده.»10 اميرمؤمنان پس از قرائت اين آيات، قطعنامه‌ای را كه متضمن مواد چهارگانه بود به اين شرح ايراد كرد و گفت: هان ای مشركان:

1- بت‌پرستان حق ندارند وارد خانه خدا شوند.

2- طواف با بدن برهنه ممنوع است.

3- بعد از اين، هيپ بت‌پرستی در مراسم حج شركت نخواهد كرد.

4- كسانی كه با پيامبر پيمان عدم تعض بسته‌اند و از اول به پيمان خود وفادار بوده‌اند، پيمان‌شكنی كرده‌اند از اين تاريخ (دهم ذی‌‌ حجه) چهار ماه مهلت داده می‌شود كه تكليف خود رابا حكومت اسلامی روشن سازند، يا بايد به گروه موحدان و يكتاپرستان بپيوندند و هر نوع مظاهر شرك و دوگانه پرستی را در هم بكوند و يا آماده جنگ و نبرد گردند.»11

چه عملی سياسی‌تر از اين‌كه در بحبوحه فريضه حج آن‌هم در حالی كه مشركان و مسلمانان سرگرم طواف و يا مشغول رمی جمره بودند، ناگهان علی(ع) روی نقطه بلندی قرار می‌گيرد و به لغو بخشی از پيمان‌ها مبادرت می‌ورزند و به مشركان شبه جزيره چهار ماه مهلت می‌دهد كه يا شرك را ترك گويند و به صفوف موحدان بپيوندند و يا آماده جنگ و نبرد شوند.

روزی در يكی از مراسم حج كه هشام فرزند عبدالملك حضور داشت و طواف خانه با ازدحام عجيبی رو به رو بود، هشام چندين بار خواست حجر اسود را استلام كند، اما موج جمعيت به او مجال نداد و هشام به ناچار گوشه‌ای نشست و به تماشا پرداخت. ناگهان چشمش به مردی لاغر اندام، خوش‌سيما و نورانی افتاد كه آهسته آهسته به سوی حجرالاسود گام بر می‌دارد و همه مردم به او احترام می‌كنند و بی‌اختيار عقب می‌روند كه او حجر را استلام كند، مردم شام كه دور فرزند عبدالملك بودند از او پرسيدند اين مرد كيست؟ هشام در حالی كه او را به خوبی می‌شناخت از معرفی امام خودداری كرد و به دروغ گفت نمی‌شناسم. در اين هنگام شاعری به نام فرزدق كه از حريت و آزادی خاصی برخوردار بود، بی درنگ اشعاری چند سرود و امام سجاد را به خوبی معرفی كرد بخشی از ابيات آتشين فرزدق چنين است: «هذا الذی تعرف البطحاء و طاعته/ والبيت يعرفه و الحل و الحرم* هذا ابن خير عبادالله كلهم/ هذا التقی الطاهر العلم* هذا ابن فاطمة ان كنت جاهلة/ بجده أنبياء الله قد ختم* يكاد يمسكه عرفان راحته/ ركن الحطيم اذا ما جاء يستلم12: اين كسی است كه خاك بطحا، جای پای او را می‌شناسد و كعبه و حرم و خارج آن به خوبی با او آشنايند.* اين فرزند بهترين بندگان خدا است، او است پرهيزگار و پيراسته و پاك و شناخته شده* اگر او را نمی‌شناسی او فرزند فاطمه دخت پيامبر گرامی(ص) است پيامبری كه باب نبوت و به وسيله او برای هميشه ختم شده است. نزديك است كه حجرالاسود هنگامی كه او آن‌را استلام كند، ديگر آن دست آشنا را رها نسازد.»

4-‌ قصيده سياسی فرزدق در مسجد الحرام

اشعار فرزدق آنچنان مؤثر افتاد كه هشام را خشمگين كرد فورا دستور توقيف او صادر شد و امام پس از آگاهی از تعهد او، از وی دلجويی كرد.

تا اين‌جا از آيات و شيوه كار پيامبر روشن گشت كه حج در حالی كه يك عمل عبادی است ابعاد سياسی بارزی دارد كه خود رسول گرامی(ص) گاهی بدان عينيت می‌بخشد و در احاديث و كلمات پيامبر(ص) نيز به اين ابعاد اشاره شده است كه برخی را می‌آوريم:

5- ابعاد اجتماعی و سياسی حج در احاديث اسلامی

از رسول گرامی سخنانی به اين ترتيب در كتاب «التاج الجامع للاصول» جلد 2، صفحه 99-98 نقل شده است: 1- بهترين جهاد حجی است كه پذيرفته و قبول شده باشد.13

2- حج و عمره مفرده، جهاد همگانی است و در آن، زن و مرد و ناتوان و توانا شركت می‌كنند.13

3- آيا برای زنان جهادی است؟ بله برای زنان جهادی است كه در آن جنگ مطرح نيست و آن شركت در مراسم حج است. 14

4- گروه برگزيده نزد خدا سه طايفه‌ا‌ند: مجاهد، زائر خانه خدا برای حج و زئر خانه خدا برای عمره.15

در اين احاديث حج جهاد همگانی و يا جهاد زن معرفی شده است و در حديث آخر، جهاد كننده با زائر خانه خدا به عنوان گروه برگزيده معرفی شده‌اند كه خدا آنها را دعوت كرده است، اگر در اين روايت، حج، جهاد خوانده شده است بايد ميان اين دو، نوعی نشانه و همرنگی وجود داشته باشد تا بتوان نام «جهاد» را بر «حج» اطلاق كرد و يكی از علل نام‌گذاری حج به جهاد اين است كه: حج بسان جهاد است در آثار و اهداف، و اين فريضه الهی در عين عبادت، تلاش خاصی در موضع معينی است و نقشه‌های جهاد عملی و وسائل ارتباط و نحوه همكاری مسلمانان با يكديگر در همين مراسم طرح ريزی می‌شود.

اجتماع عظيم و با شكوهی در مسجد الحرام، گرد خانه خدا پديد آمده بود، مسلمانان و مشركان و دوست و دشمن در كنار هم قرار داشند و هاله‌ای از عظمت اسلام و بزرگواری پيامبر، محوطه مسجد را فرا گرفته بود. در اين هنگام پيامبر گرامی(ص) داد سخن داد و سيمای واقعی دعوت خود را كه تقريبا بيست سال از آغاز آن می‌گذشت، برای مردم ترسيم كرد فرازهايی از آن گفتار تاريخ را در ذيل مطالعه می‌كنيم:

6-‌ سخنان سياسی پيامبر(ص) در مراسم حج

الف: ای مردم، خداوند در پرتو اسلام افتخارات دوران جاهليت و مباهات به وسيله انساب را از ميان شما برداشت، همگی از آدم به وجود آمده‌ايد و او نيز از گل آفريده شده است. بهترين مردم كسی است كه از گناه و نافرمانی چشم بپوشد.16

ب: مردم! عرب بودن جزء ذات شما نيست، آن تنها زبانی گويا است و هر كس در انجام وظيفه خود كوتاهی كند، افتخارات پدری او را به جايی نمی‌رساند و كمبود كار او را جبران نمی‌كند.17

ج: همه مردم در روزگار گذشته و حال، مانند دندانه‌های شانه مساوی و برابرند، و عرب بر عجم و سرخ بر سياه برتری ندارند، ملاك فضيلت تقوا و پرهيزگاری است.18

د: من تمام دعاوی مربوط به جان و مال وهمه افتخارات موهوم دوران گذشته را زير پای خود نهاده و تمام آنها را بی اساس اعلام می‌نمايم.19

هـ. مسلمانان برادر مسلمان است و همه مسلمانان برادر يكديگرند و در برابر اجانب حكم يك دست را دارند. خون هر يك با ديگری برابر است. كوچك‌ترين آنها از طرف مسلمانان می‌تواند تعهد نمايد.20

و: پس از اين آيين عقب گرد نكنيد كه برخی بعض ديگر را گمراه كرده و مالك يكديگر بشويد.21

ز: خون‌ها و اموال شما برای شما حرام است و محترم ماند احترام امروز و اين ماه و اين بلد.22

ح: خون‌هايی كه در جاهليت ريخته شده است، همگی بدون اثر اعلام می‌شود و نخستين خونی را كه زير پای می‌نهم خون ربيعه فرزند حارث است.23

ط: هر مسلمانی برادر مسلمان ديگر است و مسلمانان برادرند چيزی از مال او بر ديگری حلال نمی‌شود، مگر اين كه با طيب خاطر آن‌را ببخشد.24

ی: سه چيز است كه قلب مرد مومن بر آن خيانت نمی‌كند.25

1- اخلاص عمل برای خدا

2- خيرخواهی به پيشوايان حق

3- ملازمت به اجتماع مؤمنان.26

مسلمانان هنگام فتح مكه در برابر ديدگان حيرت‌زده مشركان مأمور شدند كه در ضمن انجام فريضه حج دعای ياد شده در زير را كه سراسر شعار توحيدی و حماسی است سر دهند و همگی بگويند: «لا اله الا الله وحده لا شريك له و له الملك و له الحمد يحيی و يميت و هو علی كل شیء قدير: نيست خدايی جز او، برای شريكی نيست، حكومت از آن او است، و ستايش به او اختصاص دارد زندگی می‌كند و می‌ميراند او بر همه چيز توانا است.»، «لا اله الا الله وحده وحده، أنجز وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده27: نيست خدايی جز او، تنهايی تنها است وعده خود را به پايان رسانيده بنده خود را كمك كرده و به تنهايی قدرت‌های به هم پيوسته را در هم شكست.»

7- اشارات و تلويحات

رسول گرامی(ص)، در تعيين بعد سياسی حج، به اين مقدار از بيان اكتفا نكرده گاهی به طور اشاره و تلويح می‌رساند كه جزئی‌ترين اعمال حج، از بعد سياسی دور نيست تا آنجا كه در سعی ميان صفا و مروه در نقطه خاصی به مشی و راه رفتن خود سرعت بخشيد تا از اين طريق شايسته مشركان را كه مهاجران و ياران پيامبر(ص) در اثر بدی آب‌و‌هوای مدينه، ضعيف و ناتوان شده‌اند، تكذيب كند، از اين جهت در «عمره قضا» هم در سعی و هم در طواف دستور داد تا به سرعت و به حالت دويدن طواف و سعی كنند تا قدرت و قوت خودرا به مشركان ارائه كنند.28

رسول گرامی(ص) در نماز طواف در ركعت نخست، سوره توحيد و در ركعت دوم سوره كافرون را تلاوت كرد، همگی آگاهاهيم كه مفاهيم اين دو سوره چه ابعادی را در بردارد و چگونه هر نوع انديشه غير توحيدی و يا پيوستن به يكی از اردوگاه‌های كفر را رد و منع می‌كند. در تاريخ است كه مسلمانان هنگام استلام حجر چنين می‌گفتند: «بسم الله و الله اكبر علی ما هدانا لا اله الا الله شريك له امنت بالله و كفرت بالطاغوت»29

8- ابعاد سياسی حج در سخنان پيشوايان معصوم(ع)

1-‌ امام صادق (ع) پيرامون فلسفه حج و اسراسر تشريع آن چنين می‌فرمايد: «و جعل فيه الاجتماع من المشرق و المغرب ليتعارفوا و لتعرف آثار رسول الله و تعرف أخباره و لا تنسی، و لو كان كل قوم إنما يتكلون علی بلادهم و ما فيها هلكوا، وخرجت البلاد وسقط الجلب و الرباح و عميت الأخبار و لم يقفوا علی ذلك و ذلك علة الحج30: در سرزمين مكه اجتماعی از شرق و غرب پديد آورد تا همديگر را بشناسند و آثار رسول الله(ص) (احاديث و اخبار) شناخته شود و فراموش نشود واگر هر گروهی به آنچه كه در سرزمين‌های خود جريان دارد تكيه می‌كرد، نابود می‌شدند و بلاد روی زمين رو به ويرانی می‌گذاشت و امر تجارت و بازرگانی به تباهی می‌گراييد اخبار و گزارشها به دست افراد نمی‌رسيد اين است فلسفه حج.»

اين جمله می‌رساند كه حج دارای ابعاد علمی، اقتصادی و سياسی است و در حقيقت موسم حج حلقه اتصالی است ميان مسلمانان كه از اين طريق به تبادل اخبار و اوضاع جاری جهان و كسب آگاهی از آثار و سنت‌های رسول خدا(ص) كه از طريق صحابه و تابعان و محدثان در شق و غرب عالم پخش شده بپردازند ودر ضمن هر گروهی متاع بلاد خود را در آنجا عرضه كرده و راه بازرگانی و نحوه مبادله كالاها شناخته شود.

2-‌ و باز امام صادق (ع) می‌فرمايد: «ما من بقعة أحب الی الله من المسعی لأنه يذل فيه كل جبار31: هيچ نقطه‌ای از جهان برای خدا محبوب‌تر از محل سعی بين صفا و مروه نيست، زيرا در اين نقطه همه گردنكشان خوار و ذليل می‌شوند و عبوديت و بندگی خود را به نمايش می‌گذارند.»

3-‌ تاريخ به روشنی گزارش می‌دهد كه سلف صالح از صحابه و تابعان، از اين موسم به نفع اسلام و مسلمانان بهره می‌گرفتند و نطفه بسياری از حركت‌ها و جنبش‌های آزادی‌بخش در اين موسم بسته می‌شد و ملت‌ها را به پرخاشگری و ستيزه‌جويی با حكام ظالم دعوت می‌كردند در اين مورد كافی است به سخنان حسين بن علی(ع) در روز منا گوش فرا دهيم. آن حضرت در موسم حج فرزندان هاشم و شخصيت‌های بزرگ و زنان و علاقه‌مندان آنان و حتی گروهی از انصار را كه به وی علاقه داشتند، در سرزمين منا گرد آورد، به گونه‌ای كه جمعيتی متجاوز از هزار نفر پای سخنرانی‌اش حاضر شدند. در اين موقع فرزند پيامبر(ص) در حالی كه صحابه و فرزندانشان سراپا گوش بودند سخنان خود را چنين آغاز كرد: «أما بعد فان هذا الطاغية قد صنع بنا نا قد علمتم و رأيتم و شهدتم و بلغكم و أنی أريد أن اسالكم عن اشياء فان صدقت فصد قونی و أن كذبت فكذبونی اسمعوا مقالتی و اكتموا قولی ثم ارجعوا ألی أمصاركم و قبائكم من أمنتموه و وثقتم به فادعوهم الی ما تعلمون فأنی أخاف آن يندرس هذا الحق و يذهب و الله متم نوره و لو كره الكافرون ... 32: پس از ستايش خدا و درود بر پيامبر او(ص)، ای مردم بدانيد كه اين طغيانگر(معاويه) همانطور كه می‌دانيد و ديده‌ايد و به شما رسيده است، چه كارهای بدی درباره ما انجام داد! من از شما اموری را سؤال می‌كنم اگر راست می‌گويم مرا تصديق كنيد و اگر دروغ می‌گويم سخن را تكذيب كنيد، هم اكنون سخن مرا بشنويد و آن‌را در دل پنهان داريد، سپس به بلاد و اوطان و ميان قبائل خود باز گرديد، هر فردی كه او را امين می‌شماريد و به او اعتماد داريد او را به آنچه كه می‌دانيد وظيفه شرعی دعوت كنيد من می‌ترسم كه آئين حق فرسوده گردد و محو شود هر چند خدا پايان رسان نور خود است، اگر چه كافران آن‌را بد شمارند.»

آنگاه حسين(ع) بخشی از آياتی را كه در حق خاندان پيامبر(ص) فرود آمده است تلاوت كرد و به مردم سوگند داد كه در بازگشت به بلاد خود سخنان او را به آن گروه از مردم كه اعتماد دارند برسانند، سپس از كرسی خطابه پائين آمد و مردم متفرق شدند. اين تنها حسين بن علی نيست كه از اين اجتماع عظيم بهره برداری كرد، حتی برخی از اهل كتاب كه تحت حمايت حكومت اسلامی می‌زيستند، گاهی كه مورد تعدی قرار می‌گرفتند، در اين مراسم دادخواهی كرده و حق خود را از حاكم اسلامی می‌طلبيدند و اين گواه وجود چنين سنتی در ميان مسلمانان می‌باشد.

تاريخ می‌گويد: يكی از قبطيان در دوران حكومت عمر و عاص در مصر با فرزند حاكم به مسابقه پرداخت و در مسابقه پيشی گرفت، پيروزی يك قبطی بر فرزند حاكم، بر عمر وعاص و فرزندانش گران آمد و سرانجام به وسيله فرزند می‌نويسد: حج وسيله آشنايی مسلمانان با يكديگر و مايه پديد آمدن علاقه و پيوند ميان جنسيت‌های مختلف است كه زير پرچم توحيد زندگی می‌كنند، زيرا در اين مراسم قلوب آنها يكی شده و سخنانش متحد گشته آنگاه برای اصلاح وضع خود و راست كردن كجی‌های جامعه قيام می‌كنند.

دكتر محمد مبارك مستشار دانشگاه «الملك عبدالعزيز» چنين می‌نويسد: حج يك كنگره جهانی است كه همه مسلمانان در سطح واحدی برای پرستش خدا گرد می‌آيند، ولی اين عبادت خالصانه جدا از زندگی آنان نيست، بلكه پيوند خاصی با زندگی آنان دارد. قرآن در اين مورد می‌فرمايد: «لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ» مقصود از اين مشاهده منافع و درك سودها، چيزی جز يك معنای عام كه همه جنبه‌های مصالح مسلمين را دربردارد، نيست.

نتيجه:

اگر به راستی فريضه حج دارای چنين موقف و موقعيتی است كه كتاب و سنت و سيره مسلمانان گذشته و افكار نويسندگان معاصر، ما را به آن رهبری می‌كنند، چرا بايد در بهره گيری از آن كوتاهی بورزيم.

اگر حج وسيله تأليف قلوب و توحيد كلمه است، چرا نبايد از اين طريق قدرت‌های اسلامی و نيروهای فزاينده مسلمين را عليه متجاوزان بر بلاد اسلامی مانند فلسطين و افغانستان بسيج نكنيم؟، اگر حج بعد اقتصادی و فرهنگی و علمی دارد، چرا بايد در موسم حج مسلمانان در بهبود تنگناهای اقتصادی و اوضاع نابسمان خود چاره‌جويی نكنند و سامان نبخشند.

چرا نبايد برای ستمديدگان فلسطين و عراق و افغانستان و آفريقا و لبنان و .... مجال دهند تا فرياد خونين خود را به گوش مسلمانان برسانند و مسلمانان را برای دفاع از حقوق بحق خويش، به كمك و ياری بخوانند، چرا نبايد در موسم حج اجتماعات و كنگره‌های بزرگ و گسترده‌ای بر ضد استعمار شرق و غرب و برنامه‌های جهنمی آنان برپا شود تا مسلمانان با افكار بيدار و برنامه واحدی به كشورهای خود بازگردند و فكر و انديشه منسجمی بر همه جوامع حكومت كنند؟، تا كی ما بايد فرصت‌های طلايی را از دست بدهيم و اين خسارت‌ها را متحمل شويم؟

به اميد روزی كه دست اجانب، كه پشت پرده كار می‌كند، از حرمين شريفين كوتاه گردد و مشاهده الهی و معالم اسلام به وسيله يك جمعيت منتخب از جامعه اسلامی اداره گردد، و اهداف حج و آثار سازنده آن از هر نظر تحقق پيدا كند.

پی نوشت:

1- آيات 27 تا 33 سوره حج

2-الشريعة و العقيدة، ص 151

3- الشريعة و العقيدة، ص 150

4- آيات41 تا 48 سوره حج

5- تفسير طبری، ج 17، ص 108، طبع بيروت

6- متئده/97

7- نساء/5

8- تفسير طبری، ج 7، ص 49

9- المنار، ج 7، ص119

10- آيات 1 تا 3 سوره توبه

11- تفسير طبری، ج 10، ص 47؛ سيره ابن هشام، ج 7، ص 545

12- الأغانی، 5 ج 21، ص 376 و 377؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 169 و

قصيده ياد شده فرزدق در بسياری از كتاب‌های تاريخی و ادبی آمده است. شك و ترديد در صحت اين اشعار نوعی مخالفت با تواتر است.

13- افضل الجهاد حج مبرور

14- جهاد الكبير و الصغير و الضعيف و المرأة، و الحج و العمرة

15- نعم عليهم جهاد قتال فيه، الحج و العمرة

16- وفد الله ثلاثة، الغازی و الحاج و المعتمر

17- ايها الناس ان قد أذهب عنكم نخوة الجاهلية و تفاخرها بابائها الا أنكم من آدم و آدم من طين الا أن خير عبادالله عبد اتقاه

18- ألا ان العربية ليست باب والد و لكنها لسان ناطق فمن عمله لم يبلغ به حسبه

19- أن الناس من لدن آدم الی يومنا هذا اسنان المشط لافضل للعربی علی العجمی و لا للاحمر علی الأسود ألا بالتقوی

20- الا ان كل مال و ما ثرة و دم فی الجاهلية تحت قدمی هاتين

21- المسلم أخ المسلم و المسلمون اخوة، و هم يد واحدة علی من سواهم، تتكافودمائهم يسعی بذمتهم أدناهم

22- لا ترجعوا بعدی كفارا مضلين يملك بعضكم رقاب بعض

23- إن دماتكم و أموالكم عليكم حرام كحرمة يومكم هذا فی شهركم هذا، فی بلدكم هذا

24- و دماء الجاهلية موضوع و أول دم أضعة دم ربيعة بن حارث

25- أن كل مسلم أخ المسلم و أن المسلمين دخوة، فلا يحل لامریء من أخيه الا ما أعطاه، عن طيب نفسه منه

26- ثلاث لا يغل عليهن قلب امری مسلم، اخلاص العمل لله و النصحية لائمة الحق و اللزوم لجماعة المؤمنين، مدارك ما در نقل اين فرازها: روضة‌الكافی، ص 246 «سيره ابن هشام»ج 2، ص 412، المنار واقدی، ج 2، ص 8826 و غيره

27- به كتاب‌های حج صحيح بخاری مسلم و غيره مراجعه شود.

28- جامع الاصول، ج 4، كتاب حج

29- تاريخ مكه ج 1، ص 339، نگارش ابو الوليد ازرقی

30 - بحارالانوار، ج 99، ص 33 نقل از علل الشرايع صدوق

31- بحارالنوار، 19 ص 49

32- كتاب سليم بن قيس التابعی الكوفی الهلالی، ص 18

 


| شناسه مطلب: 19462