اینجا مشهد الرضا ، کعبه دلهاست!

قلبی شکست و دورو برش را خدا گرفت نقاره میزنند ، مریضی شفا گرفت دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت.
قلبي شكست و دورو برش را خدا گرفت نقاره ميزنند ، مريضي شفا گرفت ديدي كه سنگ در دل آيينه آب شد ديدي كه آب حاجت آيينه را گرفت خانه دوست اينجاست...
لحظه ارادت نزديك است ...
دم نقارهزن در گلو ، عقربهها در راه ، ما منتظر.
چشمان منتظرمان به راه آمدنش، دلهاي زنگار گرفتهمان صيقل يافته صفاي قدوم مقدسش.
خدام دست به سينه، در و ديوار حرم گل آذين، فاصله عرش آسمان تا فرش زمين عطرآگين تا قدمگاه گامهاي مولود پاك و مطهر نجمه باشد تا هشتمين گوهر درياي هستي از دامن اين بانو، جهانيان را به ذات و اقدس الهي گواه دهد.
سحرگاه ميلاد است ، نقاره زنها ميدمند در صور خود، نه از براي شفاي مومني ، بلكه براي ميلاد شافي و راضي و رضا(ع).
او رضاست، نه در نام كه در ذات نيز رضاست، رضا به حكم الهي ، رضا به آنچه كه پروردگارش مقدر نموده و رضا بهحضور در قتلگاه.
و اينگونه شد كه رضاي پروردگار او در حضور رضا در مرو قرارگرفت جايگاهي كه امروز بهانهاي براي حضور ميليونها زائر كوي عشق است.
آنگاه كه دل راه نميدهد، روح خسته و پر تلاطم است، چشم دو دو ميزند از نامرديها و نامردميها و دست، به كاري نميرود، بهانه او به دل راه مييابد، روح سركش را رام كرده و چشمان بيفروغ را سو ميبخشد.
آنگاه كه دل به شرقيترين كعبه زمين، و زمين به اوج آرزوها و انتهاي غيبت راغبين و عارفين رو ميكند.
آنگاه كه روح به كعبه دلها، به بهشتيترين نقطه بهشت، به خاكي گرانتر از بهشت، به حرم امن آسماني رضا (ع) پر ميكشد ميتوان در تنهايي گمشدهات و در فيض فياض او خودت را بازيابي.
او كه ابر رحمتش سايه ساري براي هر روح سرگشته و حيران است، باران عنايتش قلوب تشنه كويري را سيراب و قلم رافت و احسانش بر جريده خاص و عام مينگارد.
اينجا مشهدالرضا، حرم ثامن طيبه، جايگاه هشتمين حجت خدا بر زمين و زمين يان در آستانه ميلاد نور است.
ميلاد نور خود با نور همراه است ، سراسر اين آستان مقدس و خيابانها و كوچه پس كوچههاي شهر به يمن ميلاد اين وجود پر تقدس مزين به ريسههايي از نور و چراغ است.
سراسر نور ، سراسر عطر ، گويي همه جا را با گل و گلاب و نور پوشاندهاند.
گنبد طلا با موجي از كبوتران سفيد بر فراز آن،چون نگيني بر حلقه انگشتري شهر ميدرخشد.
همه ميآيند، از دارا و نادار، عالم و عامي، بزرگ و كوچك، صاحب نام و مقام، بيجاه و جلال ، خودي و غير خودي ، غريب و آشنا.
ميدانند كه در پيش او همه چيز دارند، جاه و جلال، منصب و مقام، پول و طلا و او همه را يكسان مينگرد مگر به ذات و درون و خلوص و تقوايشان.
نهفقط مسلمان كه از يهود و نصار چه بسيار بودهاند زواري كه بهزيارت اين امام همام تشرف يافته و بزرگيها، عظمت و كرامات آن حضرت را درك كردهاند.
هنوز هم مردم ميآيند و از حوض و سقاخانه اسماعيل طلايي كه امروز شكل و شمايلي بسيار متفاوت با گذشته و مدرن يافته به تبرك آب مينوشند و براي خانواده و نزديكان خود از آن آب ميبرند.
گندم و دان ميخرند و در محوطهاي كوچك براي كبوتران حرم ميريزند و حاجت خود را از صاحب حرم ميطلبند تا امام رئوفي كه كبوتران را پناه مي دهد آنان را پاسخ دهد.
پشت پنجره فولاد از ظن خود بندي زده،قفلي انداخته و پنجه در پنجره فولاد دخيل بسته و حاجت طلبيده و ميطلبند پنجرههاي كه بارها و بارها شاهد شفاي بيماران و روايي حاجت نيازمندان بوده است.
پنجرهاي طلايي كه از سبزي پارچهها و ريشههاي سبز رنگ حاجتمندان نمايي متفاوت يافته است.
آناني كه هر راهي رفته و به بن بست خوردهاند و از هر روشنايي قطع اميد كردهاند به پيش او به اميد آمدهاند و نجواها و راز و نيازهايشان را با دوست، او كه محرم اسرارشان است واگويه ميكنند.
روسياهاني كه از همه كس رانده و از همه جا ماندهاند و كس پذيرايشان نيست به او پناه آوردهاند تا ميهمانش شوند و توبه نمايند.
من از گذشته دور دلم شكسته شده كه حرفهاي خودم را نشد به جا بزنم قبول غرق گناهم ، ولي بدان آقا دوباره آمدهام تا تو را صدا بزنم غريب الغربا، انيس النفوس ..
اين روز و اين شب كه در آستانه ميلاد شمش الشموس علي ابن موسي الرضا(ع) است همه آمدهاند تا دلهايشان را به مهر او متصل كنند.
بارگاه حضرت رضا(ع) كه مزين به پرچم سبز آراسته به آيات الهي است پذيراي خيل عظيم عشاقي است كه آمدهاند تا در ميلاد نور هشتمين، خود در خانه او حضور داشته باشند.
آنها هم نتوانستهاند بيايند ، مرغ دل را پر دادهاند تا بر گنبد طلا نشيند و واگويههايشان را از دور بر او گويند و عرض ارادت نمايند و سبكي و آرامش درون يابند.
صداهاي شيپور نقارهها كه چون دم عيسي بر فراز شهر طنين انداز ميشود غبار غم از دل همه ميشويد تا نواي مقدس ميلاد مبارك حضرت رضا (ع) را بر جاي آن بنشاند.
باشد تا همگان در سايه شعاعهاي نوراني وجود مقدس آن حضرت و فرزند برومندش قائم آل محمد (ع) در فضايي سرشار از آرامش، صلح و عشق زندگي كنند.