تهدمت والله ارکان الهدی

دست مبارک خویش را به محاسن شریف خویش گذاشت که در آن حال سفید بود فرمود: این محاسنم به خونم خضاب خواهد شد.

شهادت حضرت امير المؤمنين(ع) در بيست و يكم ماه رمضان  يكي از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولاي متقيان

علي (عليه السلام) است، او از ياران با وفاي پيامبر (صلي الله عليه و آله) و وصي و وزير و ابن عم و داماد آن حضرت

بوده كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) در حق پسر عمش فرمود: «ان هذا اخي و وصيي و وزيري و خليفتي فيكم

فاسمعوا له و اطيعوا»، همانا علي (عليه السلام) برادر و وصي و وزير و خليفه من است در ميان شما از او بشنويد و او را اطاعت كنيد. (1)

  مطلب جالب و قابل تذكر اين است كه آن حضرت مساله شهادت خويش را خبر داد، صاحب كشف الغمه از كرامات

حضرت علي (عليه السلام) نقل مي‏نمايد: وقتي حضرت از قتال خوارج نهروان به كوفه برگشت، در ماه مبارك رمضان

داخل مسجد شد، پس از دو ركعت نماز به منبر تشريف برد، خطبه بسيار زيبائي قرائت فرمود:  «فخطب خطبة حسناء»

آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبي (عليه السلام) كرد، فرمود يا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟ عرض كرد سيزده روز

يا امير المؤمنين، سپس از امام حسين (عليه السلام) پرسيد يا ابا عبد الله چقدر از اين ماه مانده، عرض كرد هفده روز يا

امير المؤمنين، آنگاه امام (عليه السلام) دست مبارك خويش را به محاسن شريف خويش گذاشت كه در آن حال سفيد

بود فرمود: اين محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس اين بيت را در مورد قاتلش فرمود:  اريد حياته و يريد قتلي

خليلي من عذيري من مراد (2)  من خواستار حيات و زندگي او هستم و او قصد جانم مي‏كند، كسي كه مورد علاقه من

بود و او ابن ملجم مرادي است.  «ثم قال: هذا و الله قاتلي‏»،  سپس اشاره به او فرمود: اين قاتلم مي‏باشد، گفتند يا

امير المؤمنين آيا او را نمي‏كشي، فرمود: او كه هنوز با من كاري نكرده است . (3)  عبدالرحمان بن ملجم مرادي "لعنة

الله عليه" وقتي اين كلمات را شنيد سخت ترسيد و خاموش نشست تا آن حضرت از منبر فرود آمد، پس آن ملعون

برخاست ‏به عجله در برابر آن حضرت بايستاد و عرض كرد يا امير المؤمنين من حاضرم و در خدمت‏شما هستم، اين دست

راست و چپ من است كه در مقابل شما است، قطع كن دستهايم را و يا من را به قتل برسان، امام فرمود:  چگونه تو را

بكشم و حال آنكه جرمي از تو بر من واقع نشده است و اگر هم بدانم تو قاتل من هستي تو را نخواهم كشت، لكن بگو

آيا از جهوداني زني حاضنه داشتي؟ و روزي از روزها به تو خطاب كرد:  «اي برادر كشنده شتر ثمود؟»  عرض كرد چنين

بود يا امير المؤمنين، حضرت ديگر سخن نگفت. (4)  

پي‏نوشت‏: 

 1- رمضان در تاريخ، ص 254.  2

 و 3- كشف الغمه، ص 414. 

 4- وقايع الايام خياباني تبريزي، ص 555- سپس اين شعر را انشاء كرد، و خطاب به نفس خويش و چنين فرمود:  اشدد حيازيمك للموت فان الموت لا قيكا و لا تجزع عن الموت اذا حل بناديكا  اي علي: كمر همتت را براي مرگ محكم ببند، زيرا بالاخره مرگ به ملاقات تو خواهد آمد، و اظهار عجز مكن از مرگ، آن هنگام كه به سراغ تو آمد و تو را در بر گرفت. 

به قلم ؛ موسوي راد لاهيجي



| شناسه مطلب: 20690