اسرار و معارف حج (سعی صفا و مروه)

صفا و مروه دو کوه کوچک در کنار مسجد الحرام است که در جنوب شرقی و شمال مسجد واقع شده و از ارتفاعات کوه ابوقُبیس به شمار میآید. فاصله این دو کوه 420 مترو ارتفاع کوه صفا پانزده متر و ارتفاع کوه مروه هشت متر است که حاجیان و عمره گزاران بعد از طواف و نماز آن، به سوی این دو کوه میآیند و هفت بار بین آن دو رفت و آمد (طواف سعی) میکنند.
صفا و مروه دو کوه کوچک در کنار مسجد الحرام است که در جنوب شرقی و شمال مسجد واقع شده و از ارتفاعات کوه ابوقُبیس به شمار میآید. فاصله این دو کوه 420 مترو ارتفاع کوه صفا پانزده متر و ارتفاع کوه مروه هشت متر است که حاجیان و عمره گزاران بعد از طواف و نماز آن، به سوی این دو کوه میآیند و هفت بار بین آن دو رفت و آمد (طواف = سعی) میکنند.
واژگان:
1. واژه «صفا» در اصل به معنای چیز خالص است که کدر نباشد و به سنگ محکم نیز گفته میشود.(1)
و در احادیث آمده است که نام صفا از نام «مصطفی آدم» (خالص برگزیده) گرفته شده چرا که محل هبوط او بوده است.(2)
2. واژه «مروة» در اصل به معنای سنگ سفید است(3) و به معنای سنگ محکم و خشن نیز آمده است.(4)
و در احادیث آمده است که نام «مروة» از نام «مرأة» (= زن) است چرا که محل هبوط حوّا در آنجا بوده است.(5)
3. واژه «سعی» در اصل به معنای تلاش و راه رفتن سریع (هرولة) آمده است.(6)
و در احادیث آمده است که اصل سعی شیوه ابراهیمی بوده است و از مناسبت تلاش مکرر هاجر نیز یاد شده است.(7)
4. حرکت و سعی بین صفا و مروة نوعی «طواف» است چرا که به رفت و آمد مکرر طواف گویند، چه به صورت دایرهای باشد یا به صورت طولی بین دو نقطه(8) مانند صفا و مروه باشد، که حرکتی مداوم و مکرر به سوی دوست است.
اسرار صفا و مروه در آئینه قرآن:
«إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ» (بقره / 158)
براستي که (کوه) «صفا» و «مَروه» از نشانههاي خداست؛ پس کسي که خانه [خدا] را، حج کند یا عمره به جا آورد، پس هیچ گناهي بر او نیست، که به [میان] آن دو، سعي (= رفت و آمد) کند؛ و کسي که [فرمان خدا را در انجام کار] نیک بپذیرد، پس در حقیقت خدا، سپاسگزاري داناست.
1. صفا و مروه علامتهایی (شعائر) است که انسان را به یاد خدا میاندازد و خاطرهای از خاطرات مقدس را در نظرها تجدید میکند.
درست است که خواندن و شنیدن تاریخ زندگی مردان بزرگ انسان را به سوی خط آنها سوق میدهد، ولی راه صحیحتر و عمیقتری نیز وجود دارد و آن مشاهده صحنههائی است که مردان خدا در آنجا به مبارزه برخاستهاند و دیدن مراکزی است که وقایع اصلی در آنجا اتفاق افتاده است.
این در واقع تاریخ زنده و جاندار محسوب میگردد نه مانند کتب تاریخ که خاموش و بیجان است، در اینگونه مراکز، انسان با برداشتن فاصلههای زمانی و با توجه به حضور در مکان اصلی خود را در متن حادثه احساس میکند و گویا با چشم خود همه چیز را میبیند. اثر تربیتی این موضوع هرگز قابل مقایسه با اثرات تربیتی سخنرانی و مطالعه کتب و مانند اینها نیست. اینجا سخن از احساس است نه ادراک، تصدیق است نه تصور، و عینیت است نه ذهنیت.(9)
2. درک اسرار و معارف سعی صفا و مروه نیاز به دقت و باریک بینی دارد.
واژه «شعائر» در اصل به چیزهای لطیف و دقیق گفته میشود که با دقت درک میشوند.(10)
3. سعی بین صفا و مروه از اعمال مشترک حج و عمره و واجب است.(11)
4. سعی صفا و مروة نوعی اطاعت خداست. (تطوّع)
5. سعی صفا و مروة کار نیک است. (خیراً)
6. سعی صفا و مروة موجب تشکر خدا میشود و او بوسیله پاداش نیکو از سعی کنندگان صفا و مروة سپاسگزاری میکند، در حالی که همه چیز بندگان از آن خداست و حتی توفیق حج و عمره و سعی از اوست ولی با این حال به بندگانش لطف دارد و از آنان تشکر میکند. چه پروردگار مهربانی و چه لطفی!!
7. خدا از سعی و تلاش ما در صفا و مروه و حتی از نیتهایتان آگاه است. (پس ریاکاری نکنید)
8. خدا از صفا آغاز کرد ما نیز در سعی صفا و مروه از صفا آغاز میکنیم.
در احادیث حکایت شده «همانطور که خدا آغاز کرد ما هم آغاز میکنیم.»(12)
9. سعی بین صفا و مروه استحباب نفسی ندارد. بلکه هر کس حج یا عمره انجام داد سعی بر او لازم میشود. (فمن حجّ البیت او اعتمر).
آیت الله جوادی آملی در این زمینه مینویسند: «سرّ اینکه فرمود «فمن حجّ البیت او اعتمر» شاید این باشد که سعی بین صفا و مروه، بر خلاف طواف، استحباب نفسی ندارد. انسان میتواند بعد از انجام اعمال واجب و نیز در هر بار که تشرّف به مسجد الحرام بهرة او شود بارها کعبه را طواف کند، زیرا طواف به تنهایی نیز همچون نافله مستحب است. اما دلیلی بر چنین استحبابی در سعی بین صفا و مروه وجود ندارد. از این رو در قرآن کریم سعی بین صفا و مروه، به حج و عمره مقید شد. یعنی سعی بین صفا و مروه جزئی از حج یا عمره است و به تنهایی مستحب و نافله نیست.»(13)
اسرار صفا و مروه در آئینه احادیث
1. در صفا و مروه هاجروار به دنبال مونس و دوست باشید. در احادیث حکایت شده که ابراهیم (به دستور الهی) همسرش هاجر و کودکش اسماعیل را در سرزمین خشک مکه رها کرد، و رفت، اسماعیل عطش کرد و هاجر در پی آب برآمد و نخست بر صفا رفت و صدا زد: «هل بالوادی من اَنیس» آیا در این سرزمین مونس و همدمی هست؟
سپس به مروه رفت و این حرکت را هفت بار انجام داد... سپس به سراغ کودک آمد و دید او با پای خود زمین را ساییده و چشمه زمزم هویدا شده است.(14)
آری هاجر به دنبال مونس و دوست و رفع تشنگی بود پس چشمهای جوشید که هزاران سال است میجوشد.
آب کم جوی تشنگی آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پس
2. اعمال جاهلان مانع کار مثبت شما نگردد.
در روایات تاریخی آمده است که مشرکان در عصر جاهلیت، در بالای کوه صفا، بتی به نام «اساف» و بر بالای مروه بتی به نام «نائله» نصب کرده بودند و مسلمانان به خاطر این موضوع از سعی میان صفا و مروه ناخشنود بودند و فکر میکردند در این شرایط نباید سعی کنند.
آیه 158/ بقره بدین مناسبت نازل شد(15) و اعلام کرد که صفا و مروه از علامتهای الهی است و سعی بین آنها مانعی ندارد. (و اگر افراد جاهل این مکان مقدس را آلوده کردند شما کار مثبت سعی را ترک نکنید.)(16)
3. در صفا و مروه ابراهیموار به شیطان حملهور شوید.
در احادیث آمده است که شیطان خود را به ابراهیم(ع) نمایاند و ابراهیم از دست او گریخت تا با وی هم سخن نشود(17) و یا ابراهیم به دستور جبرئیل بر او حملهور شد و شیطان گریخت(18) از این رو از دویدن (هرولة) در بین صفا و مروه مرسوم شد.
4. در ناامیدی بسی امید است.
سعی صفا و مروه به ما میآموزد که در نومیدیها بسی امید است، هاجر مادر اسماعیل در جائی که آبی به چشم نمیخورد تلاش کرد خدا هم از راهی که تصور نمیکرد او را سیراب نمود.(19)
5. دویدن (= هَرْوَلهِ(20 بین صفا و مروه، فرار از هوای نفس و زیر پا نهادن غرور و قدرت آدمی است.(21) (که انسان را از یاد خدا غافل میسازد)
6. هروله موجب خواری متکبّران است.
در حدیثی از امام صادق(ع) حکایت شده که محل عبادتی، دوست داشتنیتر از محل سعی برای خدا نیست چرا که در این مکان هر متکبّر سرکشی خوار میشود.(22)
7. دویدن برای مردان مستحب است اما برای زنان مستحب نیست.(23)
شاید حکمت این مطلب آن باشد که با توجه به مخلوط بودن زنان و مردان در حال سعی، دویدن بانوان گاهی موجب تحریک مردان میشود و تاثیر منفی بر فضای معنوی سعی صفا و مروه میگذارد.
8. سعی بین صفا و مروه، حرکت بین خوف و رجاء (ترس و امید) است. یعنی انسان سعی کننده از طرفی امید به رحمت و آمرزش الهی در این مکان دارد، و از طرف دیگر از عملکرد گذشته و حسابرسی و عذاب الهی هراسناک است. در حدیث شبلی از امام سجاد(ع) حکایت شده که فرمودند: «آیا (در صفا و مروه) نیت کردی که تو بین خوف و رجاء هستی؟»
گفت: نه.
حضرت فرمود: «پس سعی صفا و مروه نکردهای.»(24)
آیت الله جوادی در این مورد مینویسند: «مومن همواره بین خوف و رجا به سر میبرد گرچه شدت و ضعف آن دو در مقاطع مختلف زندگی او، متفاوت است و این سرّ در سعی بین صفا و مروه جلوهگر است.»(25)
9. با حرکت به سوی صفا، گام جای گام رسول الله(ص) نهیم، و او را الگوی خویش قرار دهیم.
در مورد آداب سعی از امام صادق(ع) حکایت شده که: «برای حرکت به سوی صفا و مروه از در مقابل حجر الاسود خارج شوید که پیامبر(ص) از آن خارج میشد.»(26)
10. با آرامش و وقار به سوی صفا حرکت کنید.(27) (و شتاب نورزید.)
شاید حکمت آن باشد که آرامش و سنگینی در حرکت زمینهساز حضور قلب و تفکر و توجه بیشتر به خداست و شتاب در جمعیت موجب آزار دیگران میشود.
11. از کوه صفا بالا روید (تا صفا یابید و مصفّی شوید.) و:
کعبه را ببینید (و به یاد معبود باشید.)
حمد و ثنای الهی بگویید. (تا سپاسگزار باشید.)
نعمتهای الهی را بر خود، تا حد امکان برشمارید. (تا خداشناستر شوید.)
هفت بار تکبیر بگویید. (و بزرگی معبود را یادآوری نمایید.)
و هفت بار حمد و لا اله الا الله گویید. (و موحّدی سپاسگزار باشید.)
و بر پیامبر(ص) درود بفرستید.(28) (و از او تشکر کنید که موجب هدایت ما شد تا از نعمت حج بهره ببریم.)
12. در کوه صفا از خدا چه بخواهیم؟
آمرزش الهی را بخواهیم. (که زمینهساز نزول رحمتها و الطاف دیگر است.)
عافیت طلب کنیم. (که از مهمترین نعمتهاست.)
یقین در دنیا و آخرت بخواهیم. (که نجات از شک و شبهه از مهمترین نعمتهاست.)
نیکی دنیا و آخرت درخواست کنیم. (و به حوائج دنیایی اکتفا نکنیم.)
نجات از آتش را طلب کنیم. (که با کردار و گفتار خود آن را افروختهایم.)
از تاریکی قبر و وحشت آن به خدا پناه ببریم. (و به یاد مرگ و سختیهای بعد از آن باشیم.)
مرگ با برکت و مسلمان مردن را از خدا بخواهیم. (که فرجام نیکو از بزرگترین نعمتهاست.)
خود و خانواده و دین خویش را به خدا بسپاریم. (که محکمترین پناهگاه و مطمئنترین امانتدار اوست.)
از خدا بخواهیم که براساس قرآن و سنت پیامبر(ص) عمل کنیم. (که راه نجات در پیروی از ثقلین است.)
از فتنهها (و آشوبها و سختی امتحانها) به خدا پناه ببریم.(29) (که محکمترین دستگیره در فتنهها لطف اوست.)
یادآوری: موارد فوق در دعاهای ائمه(ع) حکایت شده، که نوعی آموزش برای ماست. تا دعاهای ما جامع دنیا و آخرت گردد و با یاد مرگ و قبر دلها نرم و آماده شود و رحمت و عفو الهی به ما صفا دهد و مسیر آینده انسان، در پیروی از قرآن و سنت ترسیم شود.
13. توقف بر صفا، صفا میآورد.
از امام صادق(ع) حکایت شده که: «توقف بر صفا زمینهساز صفای روح و ضمیر برای ملاقات الهی در رستاخیز است.»(30)
14. توقف طولانی بر صفا و مروه موجب برکت مالی میشود.
در حدیثی از امام صادق(ع) حکایت شده که: «هر کس میخواهد ثروتش فراوان شود بر کوه صفا و مروه زیاد توقف کند.(31)
و نیز حکایت شده که «پیامبر(ص) به اندازه قرائت ترتیل سوره بقره بر کوه صفا توقف میکرد.(32)
15. سعی بین صفا و مروه، موجب پاکی از گناهان میشود.
این مطلب در حدیثی از پیامبر(ص) حکایت شده است.(33)
16. سعی بین صفا و مروه، موجب شفاعت فرشتگان میشود.
این مطلب در حدیثی ازامام سجاد(ع) حکایت شده است.(34)
17. ثواب سعی بین صفا و مروه: ثواب حج پیاده و آزادی هفتاد بنده.
حکایت شده که پیامبر(ص) به یکی از انصار فرمود: «هنگامی که بین صفا و مروه سعی کردی پاداش حج پیاده دارد و نیز پاداش آزاد کردن هفتاد بنده.»(35)
18. صفا یادگار آدم و مروه یادگار حوا است،(36) انسانی که به صفا و مروه میرود یادی از پدر و مادر نخستین خویش میکند و تأملی در هبوط آدم و حوا و عوامل آن میکند و عبرت میآموزد.
19. مروه را همچون صفا گرامی بداریم، که اسراری مشابه دارند.
حکایت شده که پیامبر اکرم(ص) هنگامی که به مروه میرسید همان کارهایی را انجام میداد که بر صفا انجام داده بود.(37)
20. در مروه، جوانمردی و مروّت را تمرین کنید.
در حدیثی از امام صادق(ع) حکایت شده که فرمودند: «با رسیدن به مروه، مروّت و جوانمردی را برای خدا پیشگیر و صفات (بد) خویش را از میان بردار.»(38)
آیت الله جوادی آملی مینویسند: «سعی زائر آنگاه که رو به جانب صفا دارد این است که خود را تصفیه کرده از صفای الهی برخوردار شود و وقتی به سوی مروه میرود، سعی میکند تا مروّت و مردانگی به دست آورد؛ زیرا مروه رمز مروّت و مردانگی و صفا نشانه تصفیه و تهذیب روح است...
(آری) سرّ این کار، همانگونه که بیان شد، آن است که انسان به صفا برسد و به مروّت و مردانگی باریابد. انسان جوانمرد، دیگر دست به کار ذلیلانه دراز نمیکند چنانکه سرور آزادگان امام حسین(ع)...»(39)
21. قبل از رسیدن به مروه پاک شوید.
در حدیثی از امام صادق(ع) حکایت شده که: «آنگونه باش که چون به مروه رسی خدا تو را پاک و پاکیزه ببیند.»(40)
شاید این مطلب اشاره به آن باشد که در اعمال قبل از مروه، مثل احرام، طواف و سعی آنقدر استغفار کن که خدا تو را ببخشاید و از گناهان پاک شوی سپس راهی مروه گردی و آماده تقصیر و خروج از احرام شوی.
اسرار صفا و مروه در آئینه کلام بزرگان
مفسران و عارفان و صاحبنظران در مورد اشارات معنوی سعی صفا و مروه، گاهی مطالب شورانگیزی بیان کردهاند، که میتواند در راستای، اسرار قرار گیرد.
1. سعی فرار از خدا به سوی خداست.
آیت الله جوادی آملی: «این هرولهای مخصوص، من الله و الی الله است. همچنین فرار از خدا به سوی خدا، و هجرت از او به سوی اوست و پناه گرفتن از او به سوی او و پناهندگی به او از اوست. چنانکه امام باقر(ع) در مورد آیه شریفه «فَفِرُّوْا إِلَي اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ»(41) فرمود: «مراد این است که به سوی خدای عزوجل حج کنید: «حجّوا الی الله عزوجل»(42) و این همان توحید نابی است که جز خدایی که اول و آخر است آن را همراهی نمیکند.»(43)
2. در راه حق تلاش کنید و از تنهایی و منفی بافیها مأیوس نشوید.
آیت الله مکارم شیرازی مینویسند: «سعی صفا و مروه به ما میگوید: روزگاری بر سر آنها بتهایی نصب بود اما امروز در اثر فعالیتهای پیگیر پیامبر اسلام(ص) شب و روز در دامنهاش بانگ لا اله الاّ الله طنین انداز است.
... به خاطر داشته باشید که اگر امروز هزاران نفر در کنار این کوه دعوت پیامبر(ص) را اجابت کردهاند، روزگاری بود که پیامبر در بالای این کوه مردم را به خدا دعوت میکرد، کسی او را اجابت نمینمود، شما نیز در راه حق گام بر میدارید و اگر از کسانی که امید استقبال دارید، جوابی نیافتید مأیوس نشوید و به کار خود همچنان ادامه دهید.»(44)
3. هفت مرتبه تکرار سعی، رمز قدرشناسی و تجدید خاطره:
آیت الله مکارم شیرازی در این مورد مینویسند:
«سعی صفا و مروه به ما میگوید: قدراین آئین و مرکز توحید را بدانید افرادی خود را تا لب پرتگاه مرگ رساندند تا این مرکز توحید را امروز برای شما حفظ کردند. به همین دلیل خداوند بر هر فردی از زائران خانهاش واجب کرده، با لباس و وضع مخصوص و عاری از هرگونه امتیاز و تشخص هفت مرتبه برای تجدید آن خاطرهها بین این دو کوه را بپیماید.»(45)
و در جای دیگر پس از طرح مساله تکرار سعی مینویسند:
«هنگامی که به عقب بر میگردیم، و داستان سعی و تلاش آن زن با ایمان هاجر را برای نجات جان فرزند شیرخوارش اسماعیل در آن بیابان خشک و سوزان به خاطر میآوریم که چگونه بعد از این سعی و تلاش خداوند او را به مقصدش رسانید، چشمه زمزم از زیر پای نوزادش جوشیدن گرفت، ناگهان چرخ زمان به عقب بر میگردد، پردهها کنار میرود و خود را در آن لحظه در کنار هاجر میبینیم، و با او در سعی و تلاشش همگام میشویم، که در راه خدا بیسعی و تلاش کسی به جائی نمیرسد.(46)
4. هفت مرتبه بودن سعی، اشاره به کثرت و استمرار است.(47)
یعنی حاجی میآموزد که در مشکلات تلاش کند، و به تلاش خود استمرار بخشد و رفت و آمد خود را به تعداد زیاد تکرار کند تا به مقصود برسد، و به بندگی مطلوب نائل شود.
5. هفت مرتبه سعی، رمز نجات از هفت طبقه دوزخ، پاکی هفت عضو رئیسه جسم، و زدودن هفت منبع شرّ:
«گر چه بسیاری از حقایق مبتنی بر عدد هفت است؛ ایام هفته، هفت آسمان، هفت زمین، هفت منزل سلوک، هفت شهر عشق، هفت دور طواف، هفت مرتبه سعی صفا و مروه، هفت بار جمره و هفت دوزخ، ولی فلسفه ابتنای این حقایق بر ما آن طوری که باید روشن نیست.
شاید هفت بار سعی صفا و مروه اگر با خلوص نیّت و اخلاص حال و توجه به محبوب انجام گیرد، که تعظیم شعائر دوست با آن هفت مرتبه تحقق پیدا کند، از باب رحمت و لطف حضرت او سبب نجات از هفت طبقه دوزخ با قبول توبه انسان در پیشگاه او شود که اگر فلسفه و حکمت این هفت مرتبه سعی صفا و مروه نجات از هفت دوزخ باشد، بهرهای بسیار عظیم که در میان بهرههای انسان کم نظیر است نصیب آدمی شده، و اگر حکمت آن در صورت توجه به حقیقت سعی آزاد کردن چشم و گوش و زبان، و دست و شکم و شهوت و قدم از گناهان و معاصی باشد، و اینکه در مسعی برای پاک نگاه داشتن این هفت عضو رئیسه جسم با خداوند مهربان پیمان بسته شود، باز سودی دریاوار از سعی صفا و مروه به انسان رسیده، و اگر فلسفه آن در هر مرتبه از سعی زدودن شهوت بیقید و بند و دو میوه تلخ آن حرص و بخل و غضب و دو اثر جهنمی آن عجب و کبر و هوا و سه ثمره خطرناک آن کفر و بدعت و حسد باشد، عظیمترین منفعت و سنگینترین سود که پاک شدن وجود از بدترین رذائل اخلاقی است برای انسان حاصل شده است.»(48)
6. کوه صفا و مروه نشانگر زوال باطل و استقرار حق است.
همانگونه که مدّتها بتهای نائله و اساف بر بلندای آن مستقر بودند ولی پیامبر حق، آنها را درهم شکست و امروز بانگ شیرین «لا اله الاّ الله» در آنها طنینانداز است.(49)
7. ایستادگی برای احیای حق، آموزهای دیگر:
سعی صفا و مروه و یاد هاجر، به انسان میآموزد که برای احیای نام حق و بدست آوردن عظمت و استقلال و آبادی، همه، حتی کودکان شیرخوار باید ایستادگی کنند، و تا پای جان در راه رسیدن به هدف عالی خود بکوشند.(50)
8. سعی بین صفا و مروه برنامه شروع سیر عملی و سلوک و مجاهدت است:
«بندگی خالص، نهایت کمال مومن و مقامات سالک و منتهای مقصد عارف است، و در این برنامه، نشانه تلاش و تعهد، سیر است، که همان سعی بین دو کوه سخت است. که باطن آنها صفا و نورانیت است. و این اقدام عملی و شروع در مجاهدت و سلوک و سیر بین دو مرحله عظیم و شدید است، اگر چه با هر موضوع سخت و امر مشکلی روبرو شود.»(51)
9. سعی صفا و مروه جمع کمالات است:
«مروه، «مروّت» است و مروّت جامع مکارم اخلاق، حقیقت مروّت آن است که انسان برای دیگری نپسندد آنچه را که برای خود نمیپسندد، صفا نیز صفای قلب است و وقتی صفا و مروه را با هم جمع کرده، میان آن دو سعی میکند، در حقیقت همه کمالات را در خود جمع کرده است.(52)
10. سعی، نوعی بارخواهی از درگاه الهی است.
«کسی که میان صفا و مروه سعی انجام میدهد، در حقیقت مانند کسی است که در درگاه پادشاهی آمد و شد میکند و اظهار خلوص خدمت مینماید و به امید استخدام و عنایت از جانب او، بار دوم که میرود به امید اینکه اگر مرتبه اول او را ندیده، در مرتبه دوم ببیند. این رفت و آمد، صورتی از نزول و صعود همة موجودات است و همة موجودات بازگشتی دارند.»(53)
11. صفا و مروه همچون دو کفه ترازو:
«(زائر) باید به هوش باشد و با سعی میان صفا و مروه، به یاد رفت و آمدش میان دو کفه ترازو در صحرای قیامت باشد، صفا را به منزله کفّه حسنات و مروه را به منزلة کفّه سیئات و بدیها بداند و با حرکت میان آن دو، رجحان و نقصان اعمال و حرکت میان عذاب و بخشش الهی باشد.»(54)
12. هروله رمز فرار از گناهان یا کوشش برای اعمال نیک.
«(زائر) با هروله کردن (دویدن) از گناهانی که کرده میگریزد یا برای انجام خیرات میکوشد و اوامر الهی را امتثال میکند.»(55)
13. تلاش با اخلاص و هدفمند داشته باشیم و رعایت مرزها را بکنیم:
«هاجر وقتی این سِلم و سَلَم را پذیرفته و آمده و خود و فرزند خردسالش در بیابان ماندهاند و هیچ کس را ندارند... با اینکه در منطقهای قرار گرفته که هیچ گمان آب و آبادانی نیست، بدنبال آب سعی میکند و حدود چهار کیلومتر، آن هم بین دو کوه صفا و مروه در رفت و آمد است و هرگز از هدفش رو بر نمیگرداند و دائم به هدف و کعبه توجه دارد و مهمتر اینکه در این سعیش هرگز جفا نکرده و از مروّت هم خارج نشده و حدود را فراموش نکرده است.
و این گونه نبوده که برای رسیدن به هدف به هر کاری دست بزند، که سعیش منطبق بر سنت است و از سنت و حدود الهی تجاوز نکرده است...
این مهم است که ما محاسبه کنیم و به این نکته برسیم که ما در امور خودمان چقدر ساعی هستیم و در امری که به اسلام ما، به دین ما و به ملت ما برخورد میکند سعی و کوششی داریم یا نه؟
و آیا در سعیمان مخلص هستیم و آیا در اخلاصمان متوجه هستیم و حدود را مراعات میکنیم و از سنت بیرون میرویم یا نه؟»(56)
14. سعی نمادی از کوشش انسان از بلوغ تا مرگ:
«شاید یکی از علتهای سعی این باشد که اشاره به سعی و کوشش انسان از اول بلوغ تا آخر عمر در دنیا باشد...
حج گزار سعی و حرکت میکند بین شب و روز ... همانند سعی و رفت آمد بین صفا و مروه، ...
مومن عاقل در این دنیای فانی تلاش و کوشش میکند تا در آخرت که دار (= خانه) ثابت و جاوید است به بهشت دست یابد. آن چنانکه قصد او در سعی بین صفا و مروة به جز نزدیک شدن به مقام قرب حق، و کسب خشنودی او نیست. همچنان سزاوار است که تلاش مومن در زندگی دنیا چنین باشد که به جز رضایت و خشنودی خداوند سبحان و رسیدن به حضرت او مقصودی نداشته باشد.»(57)
دکتر محمدعلی رضائیاصفهانی
-----------------------------------------------------------------------------
پینوشت:
1. نک: مقاییس اللغة، مصباح اللغة، التهذیب، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 260.
2. بحارالانوار، ج 99، ص 233.
3. نک: مصباح اللغه و لسان العرب ماده «مرو».
4. نمونه، ج 1، ص 539.
5. بحارالانوار، ج 99، ص 233.
6. نک: مفردات راغب اصفهانی و التحقیق، ج 5، ص 131 ـ 132.
7. نک: اسرار تاریخی سعی در همین نوشتار و نیز بحارالانوار، ج 99، ص 233 ـ 234 ـ 237.
8. طواف حرکة حول الشئ سواء کان علی سبیل دوران و الاحاطة الظاهریة او حرکة الیه متداوماً علی سبیل التکرار (التحقیق، ج 11، ص 80 ـ 81)
9. نمونه، ج 1، ص 540.
10. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 11، ص 80.
11. با اینکه در آیه 158 / بقره سعی صفا و مروه را جایز شمرده است اما این مطلب به خاطر وقایع خاص تاریخی و توهم منع سعی بوده (نک: شأن نزول آیه در مبحث قبل) ولی در اصل سعی واجب است، چرا که از شعائر الهی است و براساس آیات دیگر قرآن (مائده / 2) ترک شعائر جایز نیست و احادیث و فتاوای علما نیز همین مطلب را میفرمایند.
12. کافی: 4/431/1 و التهذیب: 5/145/481.
13. صهبای حج، ص 400.
14. علل الشرایع، ص 432 و بحارالانوار، ج 99، ص 233 ـ 234.
15. نک: تفاسیر شیعه و اهل سنت ذیل آیه از جمله: تفسیر قمی، ص 54 و نمونه، ج 1، ص 537 و نیز بحارالانوار، ج 99، ص 235.
16. حکایت شده که این واقعه در عمرة القضاء در سال هفتم هجری بوده است. (بحارالانوار، ج 99، ص 235)
17. بحارالانوار ج 99 ص 237.
18. همان، ص 234 (البته جمع بین دو روایت ممکن است چرا که شاید ابراهیم یک بار از دست شیطان گریخته سپس به دستور جبرئیل بر او حملهور شده است و این بار شیطان گریخته است.)
19. نمونه، ج 1، ص 543.
20. در بخشی مسیر بین صفا و مروه، که امروزه به وسیله ستونهای سبز رنگ مشخص شده است مستحب است که مردان به صورت آرام بدوند، که به این عمل «هروله» گویند.
21. عن الصادق(ع): و هرول هرولة هرباً من هواک و تبرأ من حولک و قوتّک. (بحارالانوار، ج 99، ص 124)
22. علل الشرایع، ص 433 و بحارالانوار، ج 99، ص 234 ـ 235.
23. عن النبی(ص): لیس علی النساء هرولة بین الصفا و المروة. (خصال، ج 2، ص 287)
24. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166.
25. صهبای حج، ص 401.
26. کافی: 4/431/1، التهذیب: 5/145/481.
27. همانها.
28. همانها.
29. دعاهای نقل شده از امام صادق(ع) برای کوه صفا. (همانها)
30. نک: مستدرک الوسائل، ج 10، ص 173.
31. الکافی: 4/433/6، الفقیه: 2/209/2169، التهذیب: 5/147/483.
32. الکافی: 4/431/1، التهذیب: 5/145/481.
33. التهذیب:5/19/56، الفقیه: 2/208/2167.
34. الفقیه: 2/208/2168.
35. المحاسن / 65، بحار / ج 99، ص 236.
36. قبلاً بیان شد که صفا محل فرود و هبوط آدم و مروه محل هبوط حوا است. (نک: بحارالانوار، ج 99/233)
37. صحیح مسلم: 2/886/147، ترمذی: 3/216/862 و الحج و العمره فی الکتاب والسنة، محمد الریشهری، ص 183.
38. مستدرک الوسایل، ج 10، ص 173 و مصباح الشریعة.
39. صهبای حج، ص 402.
40. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 173 و مصباح الشریعة.
41. ذاریات / 50.
42. وسائل الشیعه، ج 8، ص 5.
43. صهبای حج، ص 399.
44. نمونه، ج 1، ص 543.
45. همان.
46. همان، ج 19، ص 127.
47. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، ج 11، ص 81.
48. در بارگاه نور، ص 74 ـ 75.
49. حج در ادب فارسی، ص 43.
50. همان.
51. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 11، ص 81.
52. پرتوی از مشعل هدایت، ص 19.
53. همان، ص 20 ـ 21.
54. همان، ص 21.
55. همان.
56. حقیقت حج، ص 16 ـ 18.
57. حج در کلام قرآن و عترت، ص 158 ـ 160.