طرح وصیت‌نامه معنوی علیرضا پناهیان

در این لحظات معنوی، بعد از پاک شدن از همه معاصی، در موقعیتی که مدتی است از عزیزان و اطرافیان فاصله گرفته‌اید، و دل‌ها سرشار از عواطف و اندیشه‌ها لبریز از عرفان گشته‌اند، قلم را بردارید، در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کنید، و در محضر او که به شما اینقدر مهربانی کرده‌است، بر صفحه‌ای سفید خطوطی را ترسیم نمایید؛ که حرف دل شماست و بازتاب نورانیتی که حاصل کرده‌اید. اگر

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

وصیت‌نامه ارزشمندترین توصیه‌های یک انسان مؤمن و متفکر است. تمام نتایج یک عمر تجربه، اندیشه و احساس یک انسان فرهیخته در وصیت‌نامۀ او تجلی می‌یابد. تنها بخش اندکی از وصیت‌نامه‌ها مربوط به تقسیم دارایی‌ها و سفارشات مالی و حقوقی است؛ و نباید وصیت‌نامه را محدود به امور دنیایی و سفارشات مربوط به پس از مرگ دانست. سیرۀ اولیاء خدا همیشه برآن بوده است که به نوشتن وصیت‌نامه‌های معنوی همت می‌گماردند و از آن غفلت نمی‌کردند.

اثر کلام انسان در یک وصیت‌نامۀ معنوی برای اطرافیان و آشنایان بسیار بالاتر از هر کلام خوب دیگر است. نصایح پدرانه، مادرانه و یا برادرانه و خواهرانه و یا حتی دوستانه در یک وصیت‌نامۀ معنوی با توجه به آشنایی به نیازهای اطرافیان و وجود زبان مفاهمۀ قابل درک و ملموس، موجب تقویت اثر کلام می‌شود.

علاوه بر آن، اثر وصیت‌نامه برای خود نویسنده بیش از دیگران بوده و جدا از برکت بخشیدن به عمر، به مثابه یک جمع‌بندی و فهرست کردن معارف و مهمات معنوی برای نویسنده نیز به حساب می‌آید.

نباید نوشتن وصیت‌نامه را به آخرین روزهای عمر موکول کنیم؛ ضمن آنکه کسی از زمان پایان یافتن عمر خویش خبر ندارد. بلکه باید وصیت‌نامه در اوج درایت و در لحظاتی که هر کسی تنهایی عارفانۀ خود را درک می‌کند، و احساسات انسان نسبت به اطرافیان در خالصانه‌ترین شکل خود قرار گرفته و حکمت وجود انسان را سرشار کرده است، نوشته شود.

ضمن آنکه وصیت‌نامۀ معنوی همان نامۀ دوستانه‌ای است که می‌توانید هنگام دیدار دوستان و عزیزانتان، آن را تقدیمشان کنید، تا در تنهایی خود بخوانند و بدانند شما در بهترین مواقف معنوی به یادشان بوده‌اید. حرف‌های بسیاری است که انسان نمی‌تواند آن‌ها را به زبان بیاورد ولی می‌تواند آنها را بنویسد؛ و اینگونه نامه‌ها نیز در سفر نوشتنی‌تر از حضرند.

حج فرصتی مناسب برای نوشتن یک وصیت‌نامۀ معنوی است. خلوتی که برای نوشتن یک وصیت‌نامۀ معنوی ایجاد می‌شود آثار معنوی حج را در انسان تثبیت می‌کند؛ و خود به منزلۀ عبادتی است که سرشار از تفکر و موعظۀ خویشتن است. در هنگام نوشتن یک وصیت‌نامه هم انسان خود را مرور می‌کند و هم از دنیا عبور می‌کند. لذا لحظات زیبای نوشتن وصیت‌نامۀ معنوی را می‌توان لحظه‌های سیر و سلوک به سوی خدا نامید و غنیمت شمرد.

امیرالمؤمنین (ع) در بازگشت از نبرد صفین با آنکه از بی‌وفایی‌های مردم دلی پر خون داشتند و به دلیل مسئولیت اجتماعی درگیر مشغله‌های فراوان بودند اما ساعتی را از مردم کناره گرفتند و در کنار صخره‌ای در تنهایی عارفانۀ خود نشستند و اولین وصیت‌نامۀ معنوی تاریخ اسلام را رقم زدند. آنهم به جوان خود و در واقع به همۀ جوانان و نسل‌های آینده تا روز قیامت.

نامۀ 31 نهج‌البلاغه که از مکتوبات بسیار ارزشمند حیات پر برکت امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان یک الگو برای نوشتن وصیت‌نامۀ معنوی در مقابل ماست. حضرت در این نامۀ پر محبت و طولانی آنچنان به این کار و به مخاطبان جوان خود اهمیت می‌دهند که زبان از وصف آن عاجز است. در قسمتی از اوائل نامه انگیزۀ خود را از نوشتن این وصیت‌نامۀ معنوی چنین شرح می‌دهند:

 

«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِيمَا تَبَيَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ الدُّنْيَا عَنِّي وَ جُمُوحِ الدَّهْرِ عَلَيَّ وَ إِقْبَالِ الْآخِرَةِ إِلَيَّ

«در حالی که شاهد عبور دنیا و پایان یافتن عمر خود و آمدن آخرت به سوی خودم هستم

مَا يَزَعُنِي عَنْ ذِكْرِ مَنْ سِوَايَ وَ الِاهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِي

دیگر نمی‌توانم به چیزی جز امور خودم و آماده شدنم برای بار سفر بستن به سوی آخرت فکر کنم

غَيْرَ أَنِّي حَيْثُ تَفَرَّدَ بِي دُونَ هُمُومِ النَّاسِ هَممُّ نَفْسِي

دوست دارم تنها در همّ و غمّ خودم غرق باشم و درگیر امور دیگران نباشم

فَصَدَفَنِي رَأْيِي وَ صَرَفَنِي عَنْ هَوَايَ وَ صَرَّحَ لِي مَحْضُ أَمْرِي

دیگر دل بخواهی‌ها و هوا پرستی‌ها از من دور شده‌اند و تنها واقعیت‌های حیات را می‌بینم

فَأَفْضَي بِي إِلَي جِدٍّ لَا يَكُونُ فِيهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لَا يَشُوبُهُ كَذِبٌ

از بازی‌های زندگی جدا شده‌ام و جدی‌ترین و صادقانه‌ترین لحظاتم را می‌گذرانم

وَ وَجَدْتُكَ بَعْضِي بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّي

(پس چرا هم اکنون که دوست دارم تنها باشم و به فکر خودم باشم برای تو نامه می‌نویسم؟)

چون تو را پارۀ تن خود یافتم و بلکه تو همۀ وجود منی

حَتَّي كَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِي وَ كَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِي

تا آنجا که اگر مشکلی برای تو پیش بیاید برای من پیش آمده است و نابودی تو نابودی من است

فَعَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِينِي مِنْ أَمْرِ نَفْسِي

به این دلیل هر نگرانی دربارۀ خودم دارم دربارۀ تو نیز دارم

فَكَتَبْتُ إِلَيْكَ كِتَابِي مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِيتُ لَكَ أَوْ فَنِيتُ

پس حرف‌هایم را برای تو می‌نویسم چه مرگ مرا فرا بگیرد و چه نزد تو باقی بمانم

فَإِنِّي أُوصِيكَ بِتَقْوَي اللَّهِ ...»

من تو را به تقوای الهی وصیت می‌کنم ...»

 

در این لحظات معنوی، بعد از پاک شدن از همۀ معاصی، در موقعیتی که مدتی است از عزیزان و اطرافیان فاصله گرفته‌اید، و دل‌ها سرشار از عواطف و اندیشه‌ها لبریز از عرفان گشته‌اند، قلم را بردارید، در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کنید، و در محضر او که به شما اینقدر مهربانی کرده‌است، بر صفحه‌ای سفید خطوطی را ترسیم نمایید؛ که حرف دل شماست و بازتاب نورانیتی که حاصل کرده‌اید. اگر متواضعانه خود را لایق نصیحت دیگران نمی‌دانید، همین تواضع را در سطوری نورانی تجلی دهید و از محبتی که به اطرافیان دارید بنویسید؛ از آرزوهای بلند معنویتان بگویید؛ و ...

البته مواظب اشک‌هایتان هم باشید که نوشته‌ها را نشوید و چیزی برای خواندن باقی بماند.

التماس دعا

 

مطالب مرتبط:

پناهيان: گوهر اصلي حج ‌«رويت عظمت خدا» ست  

 


| شناسه مطلب: 26187