خاطرات یک زائر دانشجو (2)

دانشجویان، لبیک گویان سوار اتوبوسها میشوند. تا مکه 418 کیلومتر فاصله هست که 4 ساعته این راه طی میشود و به حرم الهی وارد میشویم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج ، بعد از يك هفته مدينه را بايد به سمت مكه ترك كنيم، لباسهاي خود را از تن خارج ميكنيم و لباس دوتكه سفيد احرام را ميپوشيم، به سالن هتل ميرويم، خدمه ثابت ايراني هتل برايمان مراسم وداع تدارك ديدهاند، يكي از آنها كه صداي خوبي هم دارد شروع ميكند به خواندن روضه و مناجات. دل كندن از مدينه و حرم پيامبر و قبور ائمه بقيع براي همه سخت است، حال و هواي مدينه اگرچه سنگين و غريب است اما دوست داشتني است و علقهاي كه بين دانشجويان اين جا به وجود آمده، يقيناً ناگسستني است.
با چشمهاي اشكبار و دلهاي غمناك سوار اتوبوس شده و به مسجد شجره ميرويم.
مسجد شجره در 10كيلومتري مدينه واقع شده و ميقات كساني است كه از اين ناحيه به سوي بيتالله الحرام ميروند. علت نامگذاري اين مسجد به شجره آن است كه رسول خدا (ص) زير درختي در آنجا نماز خواندند و سپس احرام بستند. پيامبر ( ص ) در چند نوبت در اين محل محرم شدند و ائمه اطهار نيز در اين مكان، احرام ميبستند و به همين علت صفاي خاصي دارد.
از آنجا كه زائران، بنا بر فتاواي مراجع، در روز نميتوانند زير سايه بروند و ماشينها همه مسقف هستند، مجبورند شب حركت كنند، ساعت حركت هم به گونهاي تنظيم ميشود كه اوايل شب در مسجد شجره مُحرم شوند. اين امر سبب ميشود تا همه زائران اعزامي تقريباً در ساعتي مشخص در مسجد شجره حضور يابند و بعد از اقامه نماز مغرب، ايرانيها نماز عشا را به امامت نماينده بعثه ميخوانند.
اينجا همه نيت عمره مفرده ميكنند و يك جمله معروف تكرار مي شود: «لبيك، اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، ان الحمد و النعمه لك و الملك، لاشريك لك لبيك.»
از اينجا به بعد 23 عمل بر همه حرام ميشود و اگر آن را انجام دهند بايد كفاره بدهند، كفاره هم از يك مد طعام شروع ميشود تا قرباني يك گوسفند و گاو و شتر!
دانشجويان، لبيك گويان سوار اتوبوسها ميشوند. تا مكه 418 كيلومتر فاصله هست كه 4 ساعته اين راه طي ميشود و به حرم الهي وارد ميشويم.
در ورودي هتل، داخل آسانسور، جنب اتاق و داخل راهروها، داخل اتاق و سرويس بهداشتي به گونهاي با آينه پر شده كه نميتواني سرت را بالا بياوري.
به هر زحمتي هست تجديد وضويي ميكنيم و ميرويم به سمت مسجدالحرام.
ساعت 1:30 دقيقه بامداد است، اما اشتياق اعمال در چشم دانشجويان موج ميزند. پشت در مسجد الحرام جمع ميشويم.
روحاني كاروان دعاي ورود را ميخواند. تذكر ميدهد كه سر به زير وارد شويد مانند طفل خطاكاري كه پيش پدر خود سر به زير ميرود.
مسير ما از مسعي ميگذرد. از مروه به سمت سعي ميرويم، همه گريانند، كسي باور نميكند در مسجدالحرام باشد، جايي كه در شبانه روز 5 بار به سمت آن نماز ميخوانيم.
به سمت راست ميپيچيم، رنگ سنگفرش زمين تغيير ميكند، روحاني قبلاً توضيح داده بود كه در نگاه اول به كعبه خدا تضمين داده است كه 3 خواسته زائر را برآورده ميكند.
روحاني ميگويد سرها را بالا بياوريد، كعبه را ميبينيم، همه به سجده ميافتند و خواستههايشان را ميگويند و در صدر همه خواستهها تعجيل در فرج امام زمان(عج) را ميخواهند.
هفت دور طواف از حجرالاسود شروع ميشود. قسمتهايي از دعاي مكارم الاخلاق را در طواف ميخوانيم. از همه رنگ و نژاد و مذهبي اينجا دور اين خانه ميگردند و نقطه وحدت جهان اسلام اينجاست، اين قبله واحد.
بعد از طواف به پشت مقام ابراهيم ميرويم تا نماز طواف را بخوانيم، اين نزديكترين نماز ما به قبله است كه تاكنون خواندهايم.
بعد از اينكه همه نماز طواف را خواندند، از جايي كه چراغ سبزي روشن است، پلههاي مرمري مسجدالحرام را بالا ميرويم و به صفا ميرسيم، بايد هفت بار به تعداد دورهايي كه هاجر براي پيدا كردن آب بين اين دو كوه دويده است به مروه برويم و برگرديم. ميگويند بعد از هفت بار هاجر ديد كه آب همين جاست، زير پاي اسماعيل خودش و چشمه زمزم همچنان جاري است و گلوي خشكيده زائران را سيراب ميكند.
در اين مرحله براي خروج از احرام دو كار ميشود انجام داد؛ يكي حلق و ديگري تقصير. تقصير زدن جزيي از مو است و حلق تراشيدن موي سر كه البته حلق از افضليت واستحباب بيشتري برخوردار است.
روحاني كاروان هم حديثي را ميگويد كه پيامبر سه بار فرمودند: «رحم الله المحلقين و يك بار فرمودند رحم الله المقصرين»
با گفتن اين حديث، بيش از نيمي از كاروان به صورت دسته جمعي راه ميافتند تا حلق كنند.
بعد از كمتر از 30 دقيقه همهي موها به زمين ميريزد، و همه حلق كرده به راه ميافتند، كه اين كار بعداً در هتل سروصداهايي هم ايجاد كرد و اين كاروان به نام كاروان محلقين مشهور شد.
طواف نسا و نماز طواف نسا هم پايان بخش اعمال عمره مفرده است.
ديگر هنگام نماز صبح است، نماز را به جماعت ميخوانيم، امام جماعت دو صفحه از سوره يوسف را در ركعت اول و دو صفحه را هم در ركعت دوم ميخواند و باقياش را هم ميگذارد براي فردا صبح!
در مدت اين يك هفته هر روز بعد از نماز صبح پشت مقام جمع ميشويم و زيارت آلياسين مي خوانيم. شيعيان غير ايراني هم ميآيند.
اينجا 99 درصد فشارها و محيط امنيتي مسجد النبي وجود ندارد و خيلي راحت به كارمان ميرسيم.
شب نيمه شعبان هم به احيا در مسجدالحرام ميگذرانيم و پشت ركن يماني جايي كه گفتهاند امام زمان براي ظهورش دعا ميكند، جمع ميشويم و به مناجات ميپردازيم.ايرانيهاي زيادي را ميشود ديد كه با چشم گريان در حال تعارف شكلات هستند و ميلاد را تبريك ميگويند.
بعد از يك هفته اقامت در جوار خانه خدا كمكم نوبت وداع ميرسد. نماز ظهر را كه در حرم ميخوانيم و طواف وداع را انجام ميدهيم. دانشجوها از هم شماره تلفن و اي ميل مي گيرند و خود را براي خداحافظي با هم آماده مي كنند.
به جده مي رويم و به تهران پرواز مي كنيم ، با رسيدن به فرودگاه مهرآباد و تحويل ساكها ، همه با هم خداحافظي ميكنند و به سمت خروجي راه ميافتند.
خانوادهها همه منتظرند تا عزيزانشان را كه با كوله باري پر از معنويت برگشتهاند، ببينند. هر دانشجويي كه بيرون ميرود از سوي گروهي استقبال ميشود و به خانه ميروند.
حالا ديگر سفر به سرزمين وحي تمام شده، اما دانشجويان با هر اذاني كه ميشنوند به ياد مسجد النبي و مسجدالحرام ميافتند و آرزو ميكنند كه دوباره توفيق اين زيارت را داشته باشند.