سفرنامه عمره (17) و سپاس مخصوص خداوند ؛ که پروردگار جهانیان است


همچنان در مسجد شجره هستم . دوباره وضو می سازم . اضطرابی شدید دارم . خداوندا ،‌بارالها ! تو بر کرده و ناکرده ما آگاهی ، تمنی می کنم من را در این قامت و در احرام زیارت خانه ات به پاکی قلب و روح بپذیر .

 همچنان در مسجد شجره هستم . دوباره وضو مي سازم . اضطرابي شديد دارم . خداوندا ،‌ بار الها ! تو بر كرده و ناكرده ما آگاهي ، تمني مي كنم من را در اين قامت و در احرام زيارت خانه ات به پاكي قلب و روح بپذير .

به دور تا دور مسجد مي نگرم . همه آسماني هستند . مي خواهند باشند . و همه ضيوف الرحمان . ما همه يك آفريده داريم و خانه پدري ،‌خانه همه ي ماست . خدايا حج همه را مقبول و سعي مان را مشكور بدار . آمين .

دلهره اي شديدتر دارم . همه اش نگران مقبول بودن حج ام هستم . من اين حج را از كسي خواسته ام كه همه عمر هر آنچه از او خواسته ام  اگر به خيرم بوده ، روا شده است ، و اگر نشده باور و اطمينان دارم كه به خير و صلاح من نبوده است .

حجت الاسلام و المسلين گلزاده به من براي احرام كردن آرامش مي دهد و نيتم را كنترل مي كند.  نماز تهيت مسجد مي خوانم – نماز مغرب و عشار را هم به دنبال آن و حال سوار براتوبوس راهي مكه مكرمه هستيم . اتوبوس ها از همه سبقت مي گيرند . همه بايد تا آسمان روشن نشده است خود را به مكه مكرمه برسانند. 400 كيلومتر راه مقابل ما قرار دارد .بزرگراهي دو طرفه و در هر طرف پنج باند !

زائر شيعه نمي تواند به هنگام محرم بودن در زير سقف قرار گيرد و تنها در شب است كه اجازه  اين كار را دارد . از اين اجازه زائران براي رسيدن به مكه با اتوبوس استفاده مي كنند و به همين دليل است كه در فصل عمره و تمتع هر شب مي توان زائران شيعه بسياري را ديد كه از ميقاتها به سو ي بيت الله الحرام در حركت مي باشند . اين عده اگر بخواهند در روز اين مسير را طي كنند بايد در اتوبوس ها و يا وسايل نقليه بدون سقف باشد كه چنين امري با توجه به دماي هوا در عربستان سعودي و عبور خودروها از كويرها بسيار سخت است.

راننده ها هر آنچه در توان دارند را روي پدال گاز وارد مي كنند. در تمامي طول راه فقط يك گشتي پليس را مي بينم كه خودروها را كنترل مي كند . نشانه اي از دوربين كنترلي هم من نديدم . مشهور است كه شهروندان عربستان بسيار به رانندگي با سرعت بالا علاقه مند هستند. از تعداد حوادث رانندگي دراين كشور اطلاعي ندارم .

بدنم بشدت سرد شده است . در اين گرماي هوا شديدا مي لرزم . كولر اتوبوس را كم مي كنم باز هم فايده اي ندارد. حجت الاسلام و المسلمين گلزاده با شوخي هاي متين و نشاط آور خود ، خستگي را از تن زائران مي گيرد و چند مساله در مورد احرام و زيارت خانه خدا را بازگوي مي كند. اولين تذكر او به كساني است كه با خانواده مشرف شده اند و حالا ديگر بايد متوجه باشند كه در احرام هستند و بايد محدوديت هايي را رعايت كنند.

يك معاون وزير علوم اين گونه مشرف شده است و با ما در اتوبوس همراه است .حاجيه خانم ما خوشبختانه با كاروان ديگري است .خرج خودش را خودش بر عهده دارد. 

حجت الاسلام گلزاده از حجت الاسلام و المسلمين رضا مختاري صاحب تاليفات عديده و محقق شناخته شده مي خواهد تا ايشان نيز چند مساله را بازگو كنند.

 شانس من در اين سفر ، همراه شدن با علمايي است كه از نوجواني با آثار آنها آشنا بوده ام و بهره ها برده ام و حالا توفيق درك حضوري محضرشان را دارم .

حجت الاسلام صالحي خوانساري سرما خورده و گلويش درد مي كند . وقتي به سمت شجره مي رفتم او نتوانست روضه اي بخواند . حال اظهار آمادگي كرده است تا سخناني داشته باشد . اول از همه مي گويد كه از خدا موقع احرام خواسته بوده تا حالش آنقدر خوب شود كه بتواند در راه براي زائران روضه بخواند و حالا احساس مي كند كمي بهتر شده است.

حاج آقا صالحي خوانساري با تلبيه گفتن شروع مي كند و در آخر هم روضه كربلا را مي خواند و يادآوري مي كند:  آنكه حج خود را براي دين خدا ناتمام گذاشت ، حسين (ع) بود .

به زائران شامي داده مي شود . شام ماهي است و من اصلا دوست ندارم . نوشابه همراه غذا و بطري اي آب را مي نوشم . چشم هايم كم كم دارد گرم مي شود. خوابم مي آيد . روي صندلي دراز مي كشم . حوله احرام را كاملا به دور خودم مي پيچم تا شايد گرمم شود.

اتوبوس در يك پمپ بنزين مي ايستد و چند دقيقه اي گازوئيل مي زند . قيمت آنرا كه نگاه مي كنم حدودا 17 ريال مي شود . چند ليتر زده را دقت نمي كنم و در نتيجه نمي فهم قيمت هر ليتر گازوئيل در عربستان چقدر است . چند نفري از اتوبوس پياده شده اند تا بازگشت آنها دقايقي صبر مي كنيم .

راننده تذكر مي دهد كه مسافرين زودتر بيايند و نگران است كه هرچه زودتر به مدينه بازگردد تا همچنان به انتقال زائران بپردازد. در ماه شعبان هستیم و زائران بيشتري براي عمره گزاري آمده اند . در ماه رمضان عده آنها بيشتر خواهد شد و خيلي از بومي ها هم به عمره خواهند آمد و در اين ماه مي شود شرايطي مانند حج تمتع را در حرم و سطح شهر مكه مكرمه شاهد بود . دولت عربستان پيش بيني كرده در ماه رمضان هر روز يك ميليون نفر به مكه وارد و از آن خارج شوند. رمضان در اينجا بسيار با شكوه استقبال مي شود.

همه از رانندگي راننده بنگلادشي اتوبوس راضي هستند . مي گويند كه خوب رانندگي مي كند . چطور ؟ با سرعت بالا ! و فاصله ما با مكه كم و كمتر مي شود. در طول مسير جا به جا و نقطه به نقطه رستوران و پمپ بنزين و دستگاههاي خودپرداز ! پبانكهاي سعودي ديده مي شود. نمي دانم آنها هم مي شود ساعتها در يك روز و يا چند روز تعطيلي پشت سر هم " خارج از سرويس"‌باشند و پول به مشتري درمانده ندهند ؟! در هر حال راننده هاي سعودي آنقدر به آنها و كارشان اطمينان دارند كه با كارت بانكهاي خود از خانه خارج  و راهي جاده مي شوند كه اين قدر از اين به قول ما ايراني ها عابر بانك در جاده درست شده است .

  قطرات آب سردي كه از داخل كانال كولر اتوبوس روي سرم مي چكد . خوابم را سخت تر كرده است . تا چشم هايم سنگين مي شود ، قطره آبي سرد ! بر سر و تنم مي چكد . هر كاري مي كنم دهانه كولر بسته نمي شود . بقيه هم خوابيده اند و نمي شود مزاحم كسي شد. از خوابيدن به صورت دراز كش روي صندلي منصرف  مي شوم  و روي يك صندلي قرار مي گيرم . چشم هايم گرم و گرم تر  مي شود تا اينكه به يكهو در داخل شهري پر از نور و صدا و حركت چشم باز مي كنم .

اينجا مكه مكرمه است . هيچ غير مسلماني مانند مدينه البني (ص)‌ حق ورود به اين شهر را ندارد . اين تذكر را زماني كه در جاده مي آمديم روي تابلويي ديدم .

 مكه شهري كاملا كوهستاني است . از چند تونل و خيابان مكه مي گذريم تا مقابل هتل  "دارهادي " محل بعثه مقام معظم رهبري متوقف مي شويم .

مدير و كاركنان ثابت هتل بلافاصله به استقبال مي‌ آيند . چاي آماده كرده اند و كارگران بنگلادشي هتل آماده اند تا وسايل را تحويل گرفته و به اتاق ها ببرند . اتاق من در طبقه نهم هتل قرار دارد و محلي كه دو هفته قرار است در آن كار خبري كنم در طبقه چهارم همين ساختمان .

حجت الاسلام و المسلمين مختاري اعلام مي كند كه مي خواهد براي انجام مناسك به حرم مشرف شود . من هم از فرصت استفاده مي كنم و از ايشان خواهش مي كنم من را نيز همراه خود ببرد . تا حرم راه زيادي نيست . حدودا چهار كيلومتر و از تونلي نيز مي گذريم كه نوشته شده است 1500 متر طول دارد.

در پايان تونل كه به پايانه مانندي ختم مي شود . اتوبوس از حركت مي ايستد . گلدسته هاي حرم شريف پيدا مي شود. سبحان الله – سبحان الله – ماشاالله

  حجت الاسلام و المسلمين مختاري دعاي ويژه ورود را مي خواند و من هم آنرا تكرار مي كنم . كارهاي ساختماني گسترده اي براي توسعه حرم در جريان است . ما از سمت صفا و مروه مشرف مي شوم . خيلي خيلي شلوغ است . ساعت نزديك به يك بامداد است و شايد هم كمي از آن گذشته باشد . ساعتي در دست ندارم . مي خواهم زمان برايم بايستد . زيارت خانه خدا نهايت آرزوي من بوده است .

 از سمت مروه به كساني كه در مسعي هستند مي پيونديم و به سمت صفا مي رويم . بين دو كوه صفا و مروه در پايين كوه 394 متر و در بالاي آن 420 متر فاصله است.

حضرت آدم (ع) زماني كه از بهشت رانده شد بر صفا فرود آمد و حضرت آدم (س) بر مروه – و حضرت هاجر (س) در طلب آب براي فرزند خود اسماعيل (ع) هفت بار مسير صفا و مروه را طي كرد تا به اذن الهي زمزم بارو شد و هنور هم زائران خانه خدا را سيراب مي كند .

شروع سعي بين صفا و مروه از صفا شروع مي شود و زائر بايد هفت بار اين مسير را طي كند .

صداي سنگين ثانيه هاي زمان را در قلبم كاملا حس مي كنم هر لحظه داريم به خانه خدا نزديك و نزديك تر مي شويم  . سرم را به پايين انداخته ام از نگاه به خانه خدا شرم دارم . او ارحم الرحمين است . با تذكر جناب مختاري كه "‌كعبه پيش رو است " به سجده مي رويم . دلم مي خواهد با خداي خودم كلي راز و نياز كنم .

اينجا محل و زمان ، زمان عهد كردن است : خداوند اگر آن چيزي هستم و يا خواهم بود كه تو مي پسندي و قبو ل داري ، اجازه بده به خانه ات نگاه كنم در غير اين صورت ، خدا خودش مي داند كه به او چه گفتم و از او چه خواستم.

   الله اكبر – الله اكبر – سبحان الله – ماشاالله كعبه پش روي من قرار دارد .

 " سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اي پيامبر ،‌ به نام خدا و به ياري او و ياري از خداست و خواست، خواست خداست ،‌ سلام بر رسول خدا و آل او ، سلام بر ابراهيم خليل الله و آلش ،‌ سلام بر پيامبران خدا و فرستادگانش و سپاس مخصوص خداوند ، كه پروردگار جهانيان است.

 

مطالب مرتبط:

سفرنامه عمره (16) هزاران نايب عشق  

سفرنامه عمره (15) خداحافظ شهر پيغمبر (ص)  


| شناسه مطلب: 27626