دل نوشته؛ آخرین دیدار

پس بلند شو و برای آخرین بار به مسجدالحرام برو و برای آخرین بار با او حرف بزن و دعا کن. این لحظه ها آخرین فرصت های دعاست. با تمام وجود پیش او برو . خالی و تنها. مطمئن باش پایت را که از مسجدالحرام بیرون بگذاری، دلت برای همه چیزش تنگ می شود.
اين يكي دو روز آخر دل آدم مثل سير و سركه مي جوشد. آخرين فرصت هاي دعاست. به نيازمندي مي ماني كه ما يحتاجش روي زمين ريخته و او براي جمع كردنش تا آخرين زمان ممكن سستي كرده. و حالا كه دارد به ساعت هاي پاياني، دقايق پاياني، ثانيه هاي پاياني نزديك مي شود تازه يادش افتاده كه مي توانست بيش تر توشه جمع كند. همين است كه به تكاپو مي افتد تا از لحظه هاي باقي مانده بيش تر استفاده كند.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
تو هم مي خواهي از اين فرصت به اندازه كافي استفاده كني.
پس بلند شو و براي آخرين بار به مسجدالحرام برو و براي آخرين بار با او حرف بزن و دعا كن. اين لحظه ها آخرين فرصت هاي دعاست. با تمام وجود پيش او برو . خالي و تنها. مطمئن باش پايت را كه از مسجدالحرام بيرون بگذاري، دلت براي همه چيزش تنگ مي شود. نهايت نهايتش همان وقتي است كه از فرودگاه مي رسي خانه و چمدانت را مي گذاري. بايد بهترين ها و بيش ترين ها را ازش بخواهي. كم بخواهي، يعني كه شان اجابت كننده را پايين آورده اي. از آدم هاي بزرگ و بزرگوار كه آدم كم نمي خواهد.
پس بلند شو و برو مسجد الحرام. چه فرقي مي كند شب است يا روز؟ ساعت چند است؟ اول طواف كن؛ براي آخرين بار. بگذار هيجان طواف لبريزت كند. بعد برو و يك گوشه بنشين و به چرخيدن بقيه نگاه كن. ديگر بقيه اش دست تو نيست. اين جا يك بار ديگر اسم همه آن هايي كه بهت التماس دعا گفته اند توي ذهنت مرور مي شود و برايشان بهترين ها را مي خواهي. همان طور آن هايي كه نگفته اند و حتي مدت هاست آن ها را نديده اي.
دست آخر هم ازش خداحافظي نكن. با كسي كه هميشه هست كه خداحافظي نمي كنند. بعد بخواه دوباره بيايي. خداحافظي يعني من مي روم، تمام. خداحافظي نكن كه بهانه براي سلام دوباره داشته باشي.