اسرارپنهان ابراهیم واسماعیل درواقعه عاشورا

سخنران مراسم بعثه مقام معظم رهبری در حرم سیدالشهدا با نقل روایتی از امام رضا(ع)اسرار نهفته ابراهیم و اسماعیل در واقعه کربلا را بیان کرد.

به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاع رساني حج به عتبات عاليات، سخنران مراسم بعثه مقام معظم رهبري در حرم سيدالشهدا صبح چهارشنبه در فراز آغازين كلام خود ضمن بيان اين حديث از پيامبر اكرم موضوع روزهاي گذشته را پي گرفت و از ارتباط قرآن با سيدالشهدا با گرايش انبيا سخن گفت.
حجت الاسلام اويسي ضمن بيان اين موضوع كه عرفات مربوط به خود خداوند است اما از بس حسين را دوست دارد به ملائكه مي گويد در روز عرفه ابتدا به كربلا نگاه كنند افزود:اين كه در چنين روزي كربلا هستيد قدر خودتان را بدانيد.
وي در ادامه به موضوع حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل اشاره كرد و گفت:شايد در ذهن ما اين باشد كه وقتي مثل پس فردا ابراهيم نتوانست اسماعيل خود را سر ببرد خوشحال شد،در حالي كه اين گونه نيست،در بحث اسرار عاشورا روايتي عجيب وجود دارد از حضرت علي ابن موسي الرضا(ع)كه در منابع گوناگوني از جمله امالي و خصال نقل شده است.آقا مي فرمايند ابراهيم آرزو كرد كاش گوسفندي نمي آمد و وي در اطاعت امر خدا سر از تن فرزندش جدا مي كرد.ابراهيم مي خواست در اطاعت امر خدا دست و پا زدن فرزندش را ببيند و به خاطر خدا صبر كند و بسوزد و به بالاترين درجه صابران برسد.خداوند از ابراهيم مي پرسد تو در عالم چه كسي را بيشتر از همه دوست داري؟ابراهيم جواب مي دهدخدايا در عالم هستي كسي را بيشتر از پيامبر دوست ندارم.خداوند مي پرسد ميان خودت و پيامبر آخرالزمان كدام را بيشتر دوست داري؟ابراهيم مي گويد پيامبر آخرالزمان را بيشتر از خودم دوست دارم.خداوند در مرحله سوم مي پرسد بين حسين و اسماعيل كدام را؟ابراهيم جواب مي دهد حسين را بيشتر از اسماعيل دوست دارم.خداوند مي پرسد اگر امروز دست و پا زدن فرزندت را مي ديدي قلبت بيشتر مي سوخت يا اگر بگويم دست و پا زدن حسين را و سر از تنش جدا شدن را.ابراهيم جواب داد چون حسين را بيشتر دوست دارم قلبم بيشتر مي سوزد.خداوند متعال به ابراهيم مي گويد يك عده كه فكر مي كنند امت آخرالزمان هستند سر حسين را با لب تشنه از بدنش جدا مي كنند . ابراهيم كه اين را از خداوند مي شنود شروع مي كند به شدت گريستن.خداوند مي گويد ابراهيم!چي از من مي خواستي؟چون براي پسر فاطمه گريستي همان مقام را به تو دادم.
حجت الاسلام اويسي پس از بيان اين روايت جانسوز به بيان واقعه اي مرتبط و شگفت پرداخت و گفت:آيت الله دري از علماي معقول و منقول در شب هفتم يا هشتم محرم در راه مسجدي در تهران به جواني رسيد.جوان گفت:ميخواهم اين بيت حافظ را براي من تفسير كنيد...مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ/چرا كه وعده تو كردي و او به جا آورد.آيت الله دري اين بيت حافظ را براي جوان تفسير مي كند.روزگار مي گذرد و ايشان دارفاني را وداع مي كند اما سال بعد در همان شب هفتم يا هشتم محرم به خواب همان جوان مي آيد و به او مي گويد:اي جا با خود حافظ هستيم.در مورد شعري كه شما تفسيرش را از من خواستي حافظ تصديق كرد و گفت خوب گفتي،اما نكته اي هم گفت،گفت در مصرع اول آن بيت منظور من از معشوقي كه من مريدش هستم اباعبدالله است و در مصرع دوم مرادم حضرت ابراهيم است،يعني به حضرت ابراهيم مي گويم وعده سر بريدن اسماعيل را دادي و حسين كار را تمام كرد و جوانانش را به مسلخ برد.
سخنران مراسم بعثه مقام معظم رهبري سپس حكايت معروف ملاعباس را هم بيان كرد و با ذكر مصيبتي منبرش را تمام كرد.پس از آن حاج علي فراهاني از ذاكران اهلبيت(ع) مرثيه سرايي كرد.
لازم به ذكر است كه مراسم بعثه مقام معظم رهبري در حرم سيدالشهدا هر روز به غير از جمعه ها بعد از نماز صبح با قرائت زيارت عاشورا آغاز مي شود.


| شناسه مطلب: 32603