محل دفن سر مبارک امام حسین(ع) کجاست؟
عمر بن سعد ملعون، پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش دستور داد جسدهای پلید لشکریانش را دفن کنند؛ اما پیکرهای پاک، مطهر، بیسر، برهنه و چاک چاک امام(ع) و یاران باوفایش بر زمین بماند. اما مدتی نگذشت که اجساد بیسر و مطهر شهدا با حضور امام سجاد(ع) و با کمک مردم بنیاسد شناسایی و به خاک سپرده شدند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، عمر بن سعد ملعون، پس از شهادت امام حسين(ع) و ياران بزرگوارش دستور داد جسدهاي پليد لشكريانش را دفن كنند؛ اما پيكرهاي پاك، مطهر، بيسر، برهنه و چاك چاك امام(ع) و ياران باوفايش بر زمين بماند. اما مدتي نگذشت كه اجساد بيسر و مطهر شهدا با حضور امام سجاد(ع) و با كمك مردم بنياسد شناسايي و به خاك سپرده شدند.
متأسفانه در منابع كهن اسلامي، در روز و چگونگي دفن آن حضرت(ع) و ديگر شهداي كربلا، ميان مورخان اختلافاتي وجود دارد؛ در اين مقاله سعي شده قولي كه از نظر تاريخي و كلامي با انگارهايي شيعي سازگارتر است انتخاب، و بدان پرداخته شود.
روز دفن شهدا
مورخان در مورد روزي كه اجساد مطهر شهدا دفن شده اند اختلاف نظر دارند عده اي روز يازدهم[1] و برخي ديگر هم روز سيزدهم محرم[2] را زمان دفن شهداي كربلا بيان كردهاند. علما و مورخان اهل سنت، بالاتفاق بر اين باورند كه مراسم تدفين امام حسين(ع) و يارانش در روز يازدهم محرم سال شصت و يك هجري صورت گرفته است.[3]
سرشناسترين مورخان شيعه نيز با اهل سنت، در اين كه روز يازدهم محرم زمان دفن شهداي كربلا توسط طايفه بنياسد است، موافقند. شيخ مفيد در ارشاد و سيد بن طاوس در لهوف و ابن شهر آشوب در المناقب از جمله بزرگاني هستند كه اين نظر را تأييد كردهاند. از جمع روايات نقل شده در اين كتب، چنين برميآيد كه دفن شهدا در همان روزي انجام گرفته كه عمر بن سعد از كربلا خارج شد؛ يعني روز يازدهم. در اين صورت دفن شهدا در عصر آن روز صورت پذيرفته است؛ چرا كه بنابر نقل تاريخ عمر بن سعد بعد از ظهر روز يازدهم راهي كوفه شده بود.[4]
دفن شهدا
بنا بر برخي اقوال، پس از رفتن ابنسعد و يارانش، جماعتي از بنياسد كه در نزديكي كربلا منزل داشتند به صحنه كربلا وارد شدند و چون آن بدنهاي پاك و مقدس را به آن وضع ديدند دانستند كه اين بدنها، اجساد مطهر حسين(ع) و ياران اوست، پس صدا به شيون و زاري بلند كردند و در شب موقعي كه ايمن از دشمن بودند بر امام حسين(ع) و يارانش نماز گذاردند و آنها را دفن نمودند.
امام(ع) را در موضع فعلي آن و علي اصغر را پايين پاي آن حضرت(ع) دفن كردند، قبري هم براي اهل بيت امام(ع) حفر نمودند و قبري نيز براي ياران امام(ع) در پايين پاي حضرت(ع) در نظر گرفتند و آنان را در آنجا به خاك سپردند. بدن مبارك عباس(ع) را نيز در همان قبري كه فعلاً قبر او شناخته ميشود و در همان جايي كه به شهادت رسيده بود دفن نمودند.[5]
اما بر پايه نقلي ديگر، «دفن شهدا براي بنياسد امكان پذير نبود، زيرا آنان اهل روستاهايي بودند كه در ميدان نبرد شركت نداشتند و بدون راهنمايي كسي كه از همه آن شهيدان شناخت كامل داشته باشد قادر به شناسايي و دفن آنان نبودند به ويژه آن كه سرهاي شهدا را بريده بودند از اينرو دفن دقيق و همراه با شناخت شهدا بدون وجود راهنمايي آگاه، امكان پذير نبود و از سوي ديگر با توجه به اين باور كه كار دفن امام(ع) را كسي جز امام(ع) نميتواند بر عهده بگيرد ناگزير ما را به اين مطلب ميرساند كه اين راهنما بايد امام سجاد(ع) بوده باشد. اما اين حضور بايد به صورت خارقالعاده بوده باشد، چرا كه ايشان در آن زمان در بند اسارت دشمنان به سر ميبرد.
با توجه به اين گفته، برخي ديگر از مصادر شيعي چنين بيان داشتهاند كه: بنياسد در دفن شهداي كربلا، متحير و سرگردان بودند، چرا كه كوفيان بين سرها و بدنهاي شهدا جدايي انداخته بودند و بدنها قابل شناسايي نبودند. در اين هنگام امام سجاد(ع) به كربلا تشريف آوردند و آنان را در اين امر ياري كردند. ايشان با ياري مردان بنياسد نخست پيكر مطهر پدر بزرگوارشان را پيدا كردند و پس از گريه زاري فراوان، آن را روي قطعه حصيري گذاشتند و به آرامگاه فعلياش آوردند؛ سپس اندكي از خاك محل دفن را كنار زدند قبري ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زينالعابدين(ع)، دستها را زير بدن مبارك امام حسين(ع) قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و في سبيل الله و علي ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله،و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.»
آن گاه به تنهايي، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ايشان در حالي كه ديگران را از كمك در تدفين امام(ع)، باز ميداشت فرمودند: «با من كساني هستند كه مرا ياري دهند.» وقتي حضرت(ع) بدن را در قبر نهاد صورت مباركش را بر گلوي بريده ابي عبدالله الحسين(ع) نهاد و در حالي كه اشك بر گونههايش جاري فرمود: «طوبي لأرض تضمنت جسدك الطاهر فان الدنيا بعدك مظلمه و الآخره بنورك مشرقه و اما الليل فمسهد و الحزن فسرمد او يختار الله لاهل بيت دارك التي انت بها مقيم و عليك مني السلام يابن رسول الله و بركاته؛ چه مبارك است زميني كه بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنيا بعد از تو تاريك است و آخرت با نور جمال تو روشن و نوراني.
بعد از تو شبهايمان سخت و حزنهايمان طولاني است؛ تا آن زمان كه خداوند سر منزلي را كه تو مقيم آن شدهاي براي اهل بيت(ع) و خاندانت اختيار كند اي زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و بركات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانيد و با انگشت مبارك روي قبر امام(ع) نوشتند: «هذا قبر الحسين بن علي بن ابيطالب(ع) الذي قتلوه عطشانا غريبا.» سپس برادر گرامياش -علي اكبر(ع)- را در پايين پاي امام(ع) دفن كردند و بقيه هاشميين و اصحاب را در قبر ديگر در زير پاي امام حسين(ع) دفن نمودند. سپس امام(ع) به همراه بنياسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پيكر پاك عمويش -عباس(ع)،- خود را بر روي بدن ابوالفضل(ع) افكند و گلوي مباركش را بوسيد.
امام(ع) در حالي كه به شدت ميگريست، فرمود: «علي الدنيا بعدك العفا يا قمر بنيهاشم و عليك مني السلام من شهيد محتسب و رحمة الله و بركاته؛ بعد از تو اي قمر بنيهاشم خاك بر سر اين دنيا؛ و سلام من به تو و رحمت و بركات الهي بر تو باد.» آنگاه برايش قبري حفر كرد و همانند پدر شهيدش به تنهايي او را درون قبر گذاشت و به بنياسد فرمود: «كسي با من هست كه كمكم ميكند» سپس بدن شريف عباس(ع) را دفن كردند.»[6]
اين گزارش به وسيله روايتي كه از امام رضا(ع) نقل شده نيز تأييد ميشود. راوي ميگويد: «من نزد امام رضا(ع) بودم كه علي بن ابيحمزه، ابنسراج و ابنمكاري بر حضرت(ع) وارد شدند. علي پس از گفتگو با حضرت(ع) درباره امامت ايشان، گفت: "از پدران شما براي ما روايت كردهاند كه كار امام(ع) را كسي جز امامي مانند خودش بر عهده نميگيرد.[پس چگونه است كه پس از شهادت پدر بزرگوارتان امام موسي كاظم(ع) شما حضور نداشتيد و متقبّل امر كفن و دفن ايشان نشديد]" امام(ع) فرمود: "بگو ببينيم حسين بن علي(ع) امام بود يا غير امام؟" گفت: "امام(ع) بود". فرمود: "چه كسي عهدهدار كارش بود." گفت: "علي بن الحسين(ع)" فرمود: "علي بن الحسين(ع) كجا بود." گفت: "در كوفه در زندان ابنزياد." امام(ع) فرمود: "چگونه در حالي كه زنداني بود عهدهدار كار پدرش گرديد." گفت: "دور از چشم آنان رفت و پدرش را كفن و دفن نمود و بازگشت." امام(ع) فرمود: "آن كسي كه به علي بن الحسين(ع) امكان داد به كربلا برود و كار پدرش را بر عهده بگيرد به صاحب اين امر نيز امكان ميدهد كه به بغداد برود و كار پدرش را عهدهدار گردد."»[7]
آنچه كه در اين روايت به صراحت بدان اشاره شده است خارقالعاده بودن حضور امام سجاد(ع) در كربلا و همراهي با بنياسد در تدفين شهداي كربلا است.
همچنين نقل شده است كه به هنگام دفن شهداي كربلا اقوام و خويشاوندان و به نقلي مادر حر بن يزيد رياحي، جنازه او را به محلي كه اكنون به آرامگاه حر بن يزيد رياحي معروف است بردند و در آنجا دفن نمودند.[8]
همچنين نقل است طايفه بنياسد راضي نشدند كه پسر عم خويش - حبيب بن مظاهر - با ديگر ياران امام(ع) دفن شود از اينرو او را در جايي جدا از ديگران و در محلي در بالا سر امام(ع) كه امروز به قبر حبيب شناخته شده است دفن كردند.[9]
محل دفن سر مطهر امام حسين(ع)
در اين مورد چند قول وجود دارد:
قول اول: حضرت سجاد(ع) سر مبارك را به كربلا بازگردانيده و به بدن سيد الشهدا(ع) ملحق نمود. علامه مجلسي در بحارالانوار و بسياري ديگر اين موضوع را تاكيد ميكنند.
قول دوم: نجف اشرف در كنار مرقد امير المؤمنين(ع).
قول سوم: حومه كوفه.
قول چهارم: بقيع.
قول پنجم: محل فعلي مقام رأس الحسين(ع) در مسجد اموي دمشق.
قول ششم: در مصر دفن شده است.
در ميان اين اقوال، به فرموده امامان معصوم عليهم السلام، قول اول صحيح است. سيد بن طاووس در لهوف(ج 2، ص 112) و شيخ طوسي نيز با همين نظر موافقند.
در مورد زمان ملحق شدن سر به بدن، به گفته علامه مجلسي، امام سجاد(ع) در روز اربعين اول يعني بيستم ماه صفر سال 61، با ساير اهل بيت(ع) از شام وارد كربلا شده و سر امام حسين (ع) را به بدن ايشان ملحق كرده است.
نخستين زائر كربلا
جابر بن عبدالله انصاري نخستين كسي بود كه سنت زيارت اربعين امام حسين(ع) را پايهگذاري كرد. وقتي خبر شهادت امام حسين(ع) و ياران بزرگوارش به مدينه رسيد، جابر كه از دو چشم نابينا بود مدينه را به قصد زيارت كربلا ترك كرد.
در اين سفر شخصيتي دانشمند و مفسري بزرگ به نام «سَعدبن جُناده» همراه جابر بود.
پس از وارد شدن به كربلا در رود فُرات غسل كردند و به كنار مرقد مطهر امام حسين(ع) رفتند و آن حضرت را با زيارتي به نام زيارت اربعين زيارت كردند.
منابع:
[1]-البلاذري، احمد بن يحيي؛ انساب الاشراف، تحقيق محمد باقر محمودي، بيروت، دارالتعارف، چاپ اول، 1977، ج3، ص205؛ الطبري، محمد بن جرير؛ تاريخ الأمم و الملوك(تاريخ الطبري)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967،ج5، ص455؛ المسعودي، علي بن الحسين؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409، ج3، ص63 و ابنشهرآشوب؛ مناقب آلابيطالب، قم، علامه، 1379ق، ج4، ص112.
[2]-المقرم، عبد الرزاق الموسوي ؛ مقتل الحسين(ع)، بيروت، دارالكتاب الاسلاميه، چاپ پنجم، ص1979، ص319.
[3]-البلاذري، پيشين، ص205؛ الطبري، پيشين، ص455؛ المسعودي، پيشين، ص63 و ابناثير، علي بن ابيالكرم؛ الكامل في التاريخ، بيروت، دارصادر-داربيروت، 1965،ج4، ص80.
[4]-سيد بن طاوس؛ الملهوف علي قتلي الطفوف، جمع آوري عبدالزهرا عثمان محمد، قم، المعد، چاپ اول، 1988، ص107.
[5]-شيخ مفيد؛ الارشاد، قم، كنگره شيخ مفيد، ص1413، ج2، ص114و طبرسي؛ اعلام الوري بأعلام الهدي، تهران، اسلاميه، چاپ سوم، 1390ق، ج1، ص417.
[6]-المقرم، پيشين، صص319-321.
[7]-كشي، محمد بن عمر؛ رجال الكشي، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ش، صص463-464 و مجلسي، محمد باقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، تهران، اسلاميه، بيتا،ج45، ص169.
[8]-الامين، محسن؛ اعيان الشيعه؛ تحقيق حسن الامين، بيروت، دارالتعارف، بيتا،ج1، ص613 و المقرم، پيشين، صص321.
[9]- الامين، پيشين، ص613.