بیست سال در خدمت ادبیات حج

رسول، جعفریان - عمر مجله میقات بیست ساله شد، چنان که بنده هم درست بیست سال است که در خدمت ادبیات حج هستم. این گفتگویی است که با مجله میقات حج داشتم و خاطرات گذشته را در این باره مرور کردم.

ميقات حج: تحصيل در علوم حوزوي را از چه تاريخي و در كجا آغاز كرديد و از محضر كدام اساتيد و بيشتر از حوزه درس كدام استاد بهره برديد؟
بنده تحصل علوم ديني را در سال 1355 در حالي كه دوازده سال داشتم آغاز كردم. شروع تحصيل با ثبت نام در مدرسه علمية ذوالفقار اصفهان آغاز شد؛ مدرسه‌اي از روزگار صفوي كه آن زمان چند سالي بود توسط مرحوم آيت الله سيد حسن امامي بازسازي شده و برنامه‌اي منظم داشت. حجرة من در مدرسه نوريه، در بازار مسجد جامع بود. جامع المقدمات را در اين مدرسه خواندم و ضمن آن، از درس عقايد و برخي از دروس ديگر مانند نصاب الصبيان كه براي آموزش زبان عربي بود استفاده كردم. سال بعد براي سرعت گرفتن بيشتر، از برنامة مدرسه خارج شده، در مدرسة صدر بازار اصفهان ساكن شدم. در ضمن از درس سيوطي مرحوم آقاي امامي و برخي از دروس ديگر استفاده مي‌كردم. بخشي از مغني را نزد آقاي پارسا خواندم. تابستان سال 57 به قم آمدم و به مدرسه رسالت رفتم و جلد چهارم «مبادي العربيه» و «تبصرة المتعلّمين» و دروس معارفي ديگري را كه در آنجا ارائه مي‌شد، درس گرفتم.
پس از پيروزي انقلاب، به دليل تعطيلي‌هاي مكرر و مداوم، بيشتر از درس هاي آزاد حوزه استفاده كردم. شرح لمعه را نزد مرحوم اشتهاردي و ذهني خواندم. و بخشي از كتاب رسائل نزد جناب آقاي ممدوحي و بخشي ديگر را نزد آقاي تهراني خواندم. و براي گذراندن درس مكاسب شيخ انصاري، از دروس آقايان صلواتي و ستوده استفاده كردم. بخش عمده اي از كتاب كفايه را با نوارهاي درسي مرحوم آيت الله فاضل لنكراني فرا گرفتم و با دوستان مباحثه ‌كردم.‌‌ همزمان، بدايه را نزد آقاي ممدوحي و نهايه را با درس‌هاي آقاي مصباح دنبال كردم. البته اين دروس‌ غالباً همراه مباحثه با دوستان بود. كتاب «فلسفتنا»ي شهيد صدر را نيز با نوارهاي درسي آقاي مصباح با دقت خواندم. ايشان آن درس را بسيار عالي ارائه مي‌كرد. در «مؤسسة در راه حق» از درس هاي آقاي دكتر احمد احمدي (فلسفه غرب)، آيت الله مظاهري (اقتصاد اسلامي)، استاد مصباح در معارف قرآن و فلسفه نيز استفاده كردم. يك سال نيز در درس اسفار آيت الله جوادي شركت كردم كه مجلد ششم را درس مي‌دادند. به تدريج در درس خارج آيت الله منتظري شركت كردم كه چند سالي ادامه يافت. همچنين مدتي نزد حضرات آيات سيد مهدي روحاني، سيد محسن خرازي و جعفر مرتضي، ابوابي از فقه را (به ترتيب زكات، جهاد و صلات مسافر) خواندم.
ميقات حج: چه شد كه به فكر نوشتن، آنهم در زمينة تاريخ افتاديد و از چه زماني نوشتن را آغاز كرديد و آيا راهنما و مشوّق هم داشتيد؟
مراجعه‌ام به تاريخ، با خواندن ترجمة كتاب «المراجعات» مرحوم سيد شرف الدين آغاز شد. بعد از آن، «اجتهاد در مقابل نص» را خواندم. خيلي بنده را تحريض و راغب به دانستن تاريخ اسلام كرد. مدتي بعد به مركز تحقيقاتي كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي براي تدوين كتاب هايي جهت آموزش تاريخ اسلام داشت آمدم. چند ماهي بيشتر در آنجا نبودم، اما همانجا با استاد سيد جعفر مرتضي كه براي چند جلسه جهت آموزش روش تحقيق آمده بود، آشنا شدم. ايشان چند سالي بود از نجف آمده و در قم اقامت داشت و آثاري منتشر كرده بود كه مهم‌ترين آن‌ها حيات سياسي امام رضا (ع) و كتاب «حديث الافك» بود كه البته در لبنان چاپ شده بود. وقتي ايشان را ديدم و از نزديك آشنا شدم، چاپ اول كتاب «الصحيح»اش در حال چاپ بود. اين چاپ در دو مجلد و چهار جلد بود. اين زمان سال 62 بود. تا اين وقت بنده بيشتر به فلسفه علاقه‌مند بودم كه آن هم به خاطر نقد ماركسيسم در حوزه رواج يافته بود. با تغيير گرايش، درس‌هاي فلسفه را كه مدت دو سال بود در مؤسسة در راه حق شركت مي‌كردم كنار گذاشتم و وارد تاريخ شدم. البته ارتباطم را با مؤسسه در راه حق قطع نكردم و در آنجا با حمايت آيت الله خرازي به نگارش آثاري در تاريخ اسلام پرداختم.
ميقات حج: از اولين نوشته و تأليفتان بگوييد.
اولين نوشته من مقدمة كتاب «تاريخ سياسي اسلام» بود كه با عنوان پيش درآمدي بر شناخت تاريخ اسلام در سال 63 تأليف و اوائل سال 64 چاپ شد. بعد از آن به دستور استادم جناب آقاي جعفر مرتضي، كتاب «اكذوبة تحريف القرآن بين الشيعة و السنة» را نوشتم. در سال 65 قدري به تاريخ معاصر علاقه‌مند شدم، اما از اواخر آن سال نگارش تاريخ تشيّع در ايران را آغاز كردم. ضمن اين كه همزمان تاريخ سياسي اسلام را نوشتم كه سال 66 و 68 مجلدات بعدي آن منتشر شد. در سال 68 تاريخ تشيع در ايران تا قرن هفتم هم از چاپ درآمد. اين مسير ادامه يافت.
ميقات حج: از زماني كه آيت الله محمدي ري شهري به نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت منصوب شدند، سنت نگارش «كتاب حج» را پي ريزي كردند، و گزارش حج، همه ساله در كتابي به اين نام انتشار مي يابد و خود شما تهيه و نگارش تعدادي از آن¬ها را به عهده داشته‌ايد، اكنون بفرماييد آيا انتشار چنين كتابي، ما را از سفرنامه نگاري بي نياز مي كند؟
كاري كه آقاي ري شهري از سال 70 آغاز كرد؛ يعني اولين حج پس از تعطيلي سه سالة حج، كار بسيار بديعي بود. نمي‌دانم فكر اين كار از چه كسي بود، اما آن زمان قرار شد دو ـ سه نفري به عنوان تهية «كتاب حج» همراه كاروان بعثه اعزام شوند. اين كار انجام شد و براي سال اول روز شمار حج تهيه شد. سال 71 بنده و آقايان حج اسلام خسروي و عرفان رفتيم كه يك كار موضوعي تهيه كرديم. سال بعد از آن بنده و جناب آقاي مهدوي راد گزارش حج سال 72 را نوشتيم.
اين كار ادامه يافت و امير الحاجي جناب آقاي ري شهري براي بيست سال، بيست جلد كتاب به عنوان گزارش حج به همراه داشت. اين نوع نگارش ضمن آن¬كه بسياري از جزئيات مربوط به حج گزاري را ثبت مي‌كرد و سابقه هم نداشت، البته ما را از نگارش سفرنامه‌ها بي‌نياز نكرده و نمي‌كند. سفرنامه از ديد يك فرد كه روي نقاط خاصي حساسيت دارد و ثبت آن‌ها را براي راهنمايي ديگران يا آينده تاريخ لازم مي‌داند، نوشته مي‌شود. مي‌دانيد در فارسي كهن‌ترين آن‌ها سفرنامه ناصرخسرو است. اثري جاودانه كه بسياري از واقعيات آن روز جامعة مكه و مدينه و عرب بدوي را ثبت كرده است.
به هر حال بايد بگويم آن بيست جلدي كه هر كدام گزارش يك سال حج است، يكي از بهترين منابع حج¬گزاري ايران براي آينده خواهد بود. اين فكر بديعي بود و بسيار ارزشمند كه بايد از آن تقدير كرد. اگر امكانش بود كه همه روي يك برنامه قرار مي‌گرفت عالي مي‌شد.
ميقات حج: پيش از اين، ضمن مصاحبه با كتاب الف (شماره 81 ويژه نامه هنر) اظهار فرموده¬ايد كه نخستين تشرف شما به حج، با دعوت حجت الاسلام و المسلمين سيد علي قاضي عسكر بوده كه اكنون نمايندة محترم ولي فقيه در امور حج و زيارت است و ظاهراً كتاب «آثار اسلامي مكه و مدينه» محصول اين سفر بوده است. و اين كتاب چندين بار دست خوش تغيير شده و هر بار با حذف و اضافاتي تجديد چاپ شده است. بفرماييد علت اين همه تغيير چيست و آيا اين روال همچنان ادامه خواهد يافت؟
بله، نخستين حج بنده در سال71 و آن هم به دعوت دوست دانشمندمان جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي قاضي عسكر بود كه كار در حج را به عنوان اساسي‌ترين كار خودشان در اين بيست و اندي سال تعريف كرده‌ و فعال بوده‌اند. ايشان از بنده خواستند كتابي در بارة آثار اسلامي مكه و مدينه بنويسم. البته‌‌ همان زمان اثري از مرحوم استاد سيد جعفر شهيدي در دست تهيه بود. از قبل هم آثاري وجود داشت. حتي بعد از آن هم آقاي قاضي عسكر به كار بنده اكتفا نكردند و كارهاي ديگري را سفارش دادند كه از جمله كار آقاي دكتر قائدان بود. در پرانتز عرض كنم كه نهضت علمي حج كه در اين بيست سال در حوزة نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت وجود داشته، عمدتاً مديون تلاش‌ها و فعاليت‌هاي آقاي قاضي عسكر و حمايت‌هاي آقاي ري شهري است.
به هر حال كتاب آثار اسلامي را پيش از رفتن به حج نوشتم. اما چاپ آن موكول به بعد از حج شد. در آنجا متوجه برخي از اشتباهات خودم شدم و به علاوه اطلاعات تازه¬اي به دست آوردم. براي اولين بار از بسياري از مساجد عكس گرفتم و همراه افرادي كه تجربة بيشتري داشتند، از برخي از اين اماكن ديدار كردم. در بازگشت از سفر، كتاب را اصلاح كردم كه چاپ شد. از آن زمان عهد كردم كه هر سال كاري در بارة حج انجام دهم و تا كنون به اين عهد پايدار مانده و نه يك كار، بلكه گاهي در سال چندين كار از ترجمه و تأليف و تصحيح داشته‌ام.
اما محور اين كار براي بعثه، همين آثار اسلامي بود. سال 74 باز نويسي جديدي از آن منتشر شد. چهار سال بعد و نيز باز چهار سال بعد از آن، باز تغييراتي صورت گرفت و ايضاً تا سال 90 كه تحرير جديدي از آن منتشر شد. اين تغييرات هم محصول تغييرات داخل محيط حرمين شريفين بود، هم ناشي از مطالعات تازه‌اي كه داشتم و آثار جديدي كه منتشر مي‌شد و هم براي اصلاح اشتباهاتي كه كرده بوديم. روحانيون كاروان ها با دقت مي‌خواندند و اغلب مطالب اشتباه يا دو پهلو را يادآور مي‌شدند. نوعي تعامل، ميان بنده و روحانيون وجود داشت كه هنوز هم وجود دارد. حضرات آقايان فلاح‌زاده، معراجي و مختاري بر بنده منت بيشتري از اين زاويه دارند و مرتب نكاتي را يادآور مي‌شدند.
ميقات حج: تاكنون حدود 30 اثر، مانند «تاريخ سياسي صدر اسلام»، «تاريخ خلفا»، «تاريخ تشيع»، «تاريخ دورة صفوي»، «تاريخ تشيع در ايران»، «اطلس شيعه»، «جريان¬ها و سازمان‌هاي مذهبي ـ سياسي بين سال¬هاي 1357ـ 1320»، «سفرنامه هاي حج دورة قاجاري (حدود 9 جلد)»، «آثار اسلامي مكه و مدينه»، و... به قلم و همّت شما انتشار يافته ‌است. از ميان آن ها كدام را برجسته تر مي دانيد و به عبارتي، به كدام يك از آنها تعلّق خاطر داريد؟
در نگارش هر كتاب يا مقاله اهداف مختلفي وجود دارد كه اشرف و اعلاي آن‌ها كشف مجهولات يا به عبارتي توليد علم است. اين توليد علم با روش¬هاي مختلفي مي‌تواند باشد. توصيف درست، تحقيق در ميان توصيفات، جمع بندي منتج به دانش جديد و از اين قبيل. اين كار ممكن است با كتاب باشد يا با مقاله. در حال حاضر مقالات علمي ـ پژوهشي كه در سمت و سوي توليد علم هستند، نه گفتن مطالب گذشته و تكرار، حتي از كتاب هم ارزش بيشتري دارند. بنابراين، معيار در نگارش، توليد علم است. البته گاهي براي جوانان و زنان و پيران مطالبي نوشته مي‌شود و اهداف ديگري دارد. گاهي كار ادبي است، شعر است، انشا است و براي اقناع روحي جامعه منتشر مي‌شود.‌گاه جنبة تربيتي دارد. اين‌ها مسائل ديگري است.
اما توليد علم اهميت دارد. براي نمونه، در كار «آثار اسلامي مكه و مدينه»، بخش عمدة مطالب از اين طرف و آن طرف است، اما اثبات اين كه تصوّرات گذشته راجع به اُحُد غلط بوده و صحيح آن چيز ديگري است يك بخش مفيد و سودمند در آن كتاب است. البته هدف آن كتاب هدايت عامة حجاج و راهنمايي روحانيون بوده، اما مقصودم از كشف مجهول و توليد علم، هدف اعلاي اين قبيل پژوهش ها است. بنده هميشه سعي كرده‌ام در اين زمينه، دنبال اين نكته باشم و با توصيف و آوردن مطالب ديگران، تصوير تازه‌اي بدهم. طبعاً اهداف ديگري هم داشته‌ام.
در همين سفرنامه‌هاي قاجاري، سعي كرده ام نشان دهم كه در دورة قاجاري، ادبيات سفرنامه‌ايِ مربوط به حج تا چه اندازه مهم بوده است. هر كسي اين مجموعه را بخواند به اين نكته مي‌رسد كه ادبيات حج تا چه اندازه در اين دوره اهميت داشته است. در تاريخ تشيع هم همين طور. نكات مختصري هم در تاريخ سياسي اسلام است. در بخش صفويه هم...
با انتشار يك متن، يا جستجو در آن متن، سعي كرده‌ام نكات تازه‌اي از لحاظ تاريخي روشن كنم. جامعة علميِ كشور بايد مسيرش را در جهت توليد علم بگذارد. اين هدف اساسي است كه اگر محقق شود، علم در كشور پيشرفت خواهد كرد.
ميقات حج: به نظر جناب عالي تدوين و نگارش تاريخ اسلام از منابع و مصادر شيعه (حديث و تاريخ) ميسور و عملي است و آيا مورخان شيعي در اين زمينه گامي برداشته اند؟
برخي از قول مرحوم آيت الله بروجردي نقل كرده‌اند كه فقه شيعه حاشيه‌اي به فقه اهل سنت است؛ يعني اساس آن‌ها يكي است، هرجا كه اختلاف نظر بوده، ائمة شيعه نظراتشان را بيان فرموده‌اند. البته اين كليت ندارد، در همه علوم اسلامي هم اين طور نيست، اما به هر حال، اصل اسلام و مسير تحوّل آن، مسيري است كه براي همة مسلمانان رخ داده است. شيعيان هم در دل جامعة اسلامي و‌گاه در خود پايتخت‌هاي اسلامي زندگي مي‌كردند.
بغداد يكي از مراكز اصلي شيعيان در تاريخ است. در شهرهاي ديگر هم هميشه شيعه بوده است. در مدينه كه اصل اسلام رشد كرد، شيعه هميشه بوده و تاكنون هم هست. بنابراين تاريخ امت اسلامي تاريخ يك مجموعه است. اما شيعه‌‌ همان طور كه در فقه ديدگاه‌هاي خودش را داشته در تاريخ هم داشته است. طبعاً در فقه قوي‌تر برخورد كرده، چون بحث از زندگي مردم بوده است. تاريخ در حاشيه بوده است. اگر مقصود اين است كه تنها بر اساس منابع شيعه يك تاريخ نوشته شود البته چنين چيزي نيست. اما اين كه بايد در نگارش تاريخ اسلامي منابع شيعه مورد استفاده قرار گيرد، نكته‌اي است كه حتماً بايد رعايت شود. شيعيان در زمينة سيرة نبوي منابع مسقلي داشته¬اند. در بارة تاريخ زندگي امامان خود هم تواريخ مستقلي داشته‌اند. بقيه مسائل هم مشترك بوده و بايد با رعايت همة منابع نوشته شود.
ميقات حج: همانطور كه مي دانيد «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» به همت آيت‌الله العظمي بروجردي و مرحوم شيخ محمود شلتوت براي دستيابي به اتحاد جهان اسلام شكل گرفت و از نتايج آن اين شد كه به پيشنهاد آيت الله بروجردي نماز جماعتهاي چندگانه مسجد الحرام تبديل به نماز جماعت واحد شد و نيز براي نخستين بار نماز جماعت به امامت يك عالم شيعي (مرحوم علامه شرف الدين) در مسجد الحرام برگزار گرديد، اما امروزه با سلطة وهابيون بر حرمين، مسلمانان از نعمت وحدت محروم و روز به روز از اين هدف دور مي شوند، به نظر شما به عنوان يك تاريخ نگار نامدار، آيا راهكاري براي احياي مجدد «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» وجود دارد؟
اهل سنت سه گروه اند؛ يك گروه تودة سنيان كه شافعي و حنفي هستند و در كشورهاي مختلف زندگي مي‌كنند. گروهي صوفيه كه در هند و شمال آفريقا و برخي از نقاط ديگر سكونت دارند. سوم سلفي‌ها و وهابي‌ها كه در دويست سال گذشته به وجود آمده و در سي سال گذشته، تلاش زيادي براي نفوذ ميان اهل سنت داشته‌اند. با دو گروه اول مي‌شود وحدت كرد، اما با سلفي‌ها امكان وحدت بسيار دشوار است.
علتش هم اين است كه اساس سلفي‌گري روي دشمني با شيعه و صوفيه بنا شده و وقتي چيزي جزو اساس يك فرقه شد، امكان گرفتنش تقريباً ناممكن است. شايد روزگاري سلفي‌ها به خاطر افراط كاري‌ها يا كمبود مادي و پولي ضعيف شوند اما در حال حاضر در دنياي اسلام نفوذ زيادي پيدا كرده‌اند.
هم پشتوانة سياسي و هم پولي پشت سر آن ها است. براي غربي‌ها هم ايجاد اختلاف، مهم است كه سلفي‌ها دقيقاً در همين مسير حركت مي‌كنند. بنابراين، تا وقتي سلفي‌ها به منافع غربي‌ها كاري نداشته باشند، مورد حمايت خواهند بود يا دست كم غربي‌ها مشكلي با آن‌ها نخواهد داشت و حتي اگر تضمين دهند كه منابع آن‌ها را تأمين مي‌كنند با آن‌ها كنار خواهند آمد. سلفي‌ها چون اساس شكل گيري¬شان مبارزه با غرب نيست، بلكه مبارزه در درون جامعه اسلامي است، اصولاً با غربي‌ها مشكل ندارند. به هر حال وحدت با اكثريت سني‌ها مي‌توان برقرار كرد، مشروط به اين¬كه تحت تأثير سلفي‌ها نباشند.
ميقات حج: با توجه به تجربه اي كه در كتابخانة مجلس و مخطوطات آنجا داريد بفرماييد چه ميزان و چه در صدي از آثار تراثي، مربوط به عمره و حج و حرمين شريفين است؟
آثار مربوط به حج در ميان مخطوطات چندان گسترده نيست. اين آثار در چند بخش است؛ يكي فقه است كه البته به مناسبت آثار فقهي و مقداري كه به حج پرداخته‌اند، نسبتاً قابل توجه است. اين مباحث البته اجتهادي و فقهي است و جنبة عمومي ندارد. آثار ديگر تاريخي است و سوم هم سفرنامه‌اي. در اين دو بخش اخير، نوشته و آثار فراوان نيست.
برخي از آن‌ها كه مشهور است، طي پنجاه سال گذشته به تدريج توسط ديگران و اندكي هم توسط بنده چاپ شده است. البته ممكن است لابلاي كتاب‌ها، يادداشتهايي در باره مكه و مدينه يافت شود. در ميان اجازات، يا در انجامه كتاب‌ها و مانند اين‌ها. اين جور موارد هم چندان زياد نيست و كساني مثل آقاي حسين واثقي كه سالها است به طور تخصصي در اين باره فعاليت مي‌كنند، به تدريج مي‌توانند اين آثار را گردآوري و منتشر كنند. ميقات حج: شما روي سفرنامه هاي حج تمركز خاصي داشته ايد و تعدادي را منتشر كرده ايد. در ميان اين ها كه فراوان هم هست، شماري متعلق به زنان است. چه تفاوتي ميان آثار مردانه و زنانه وجود دارد؟
براي اولين بار هنگام نوشتن آثار اسلامي مكه و مدينه، متوجه اهميت اين آثار شدم. همزمان در ميان فهرست نسخه‌هاي خطي كه جستجو مي‌كردم، آثار سفرنامه‌اي چاپ نشده را ديدم. بنابراين، شروع به تصحيح آن‌ها كردم. به نظرم سال 74 بود كه مجموعه¬اي از سه سفرنامة قديمي را با سفرنامه‌اي كه خودم براي حج آن سال نوشته بودم با نام «به سوي‌ امّ القري» منتشر كردم. از آن به بعد چاپ اين سفرنامه‌ها آغاز شد. برخي را هم به دوستانم دادم كه تصحيح كنند. شماري از آن‌ها در مجموعة «ميراث اسلامي ايران» و برخي در فصلنامة «ميقات حج» منتشر شد. برخي از سفرنامه‌هاي پر حجم مثل سفرنامة حسام السلطنه كه آن زمان نسخه‌اش را از كتابخانة مجلس گرفتم، به وسيلة نشر مشعر چاپ شد. بعضي را هم نشر مورخ منتشر كرد.
اين اواخر فكر كردم آثار قاجاري را كه مجموعه‌اي گرانبها در ادب فارسي است يك جا منتشر كنم كه در هشت جلد منتشر شد. جلد نهمي هم دارد كه اميدوارم موفق به آماده كردن آن شوم.
در ميان اين آثار، چند اثر زنانه است. البته اولين اثر زنانه كه من منتشر كردم، سال 1376 بود با نام «سفرنامة منظوم حج» از بانويي اصفهاني كه در اصل از يك خانوادة اردوبادي بود كه به اصفهان آمدند. مي‌دانيد كه اين اردوبادي‌ها را حاتم بيك وزير شاه عباس به اصفهان آورد. خوب هم تربيت شدند. اين زن هم از‌‌ همان خانواده بوده است. يك مثنوي يك هزار و چهارصد بيتي در سفر حج دارد.
اين كتاب اهميت زيادي داشت. يك اثر صفوي بود. از يك زن بود. گزارش تاريخي از شهر‌ها داشت و مسير حج را هم مشخص كرده بود. بعد‌ها اثري از دختر فرهاد ميرزا چاپ كردم. همين طور سفرنامه يكي از زنان ناصرالدين شاه را با نام «وقار السلطنه» و مهم‌تر از اين‌ها اثر يك بانوي كرماني كه بسيار فاضله بوده است. خوب اين سفرنامه‌ها روحيه زنانه دارد. اين اصل است. البته دختر فرهاد ميرزا كه در يك خانوادة اشرافي و دانش دوست بزرگ شده، جدي‌تر است.
اما سفرنامه اين بانوي كرماني، واقعا اثر شگفتي است. در ميان آثار فارسي زنانه در تاريخ ايران يگانه است. نوع نگاه زنانه و در عين حال ظريف او فوق العاده است. كار وقار السطنه هم جالب است. زن ناصرالدين شاه و عاشق شاه است. بعد از كشته شدن شاه، چند سال به سفر رفته است. البته آن زمان شوهر كرده بوده اما همچنان شيفتة ناصرالدين شاه بوده و قاتل او را مرتب در همه جا لعنت مي‌كند. از اينجا هم روحية زنانه‌اش معلوم است. يك خانمي در آمريكا بر اساس اين چند سفرنامه، مقالة مفصلي به انگليسي در بارة وضعيت زنان در حج نوشت كه جالب بود. روحيات آن‌ها را تحليل كرده بود.
خانمي ديگر هم به نام دكتر كا‌ترين بابايان راجع به سفرنامة بانوي اصفهاني مقاله‌اي براي يكي از كنفرانس‌هاي صفوي‌شناسي نوشت. به نظرم بايد بيش از اين‌ها به اين آثار توجه و تحليل شود. ميقات حج: حضرت عالي طي مصاحبه اي، براي فصلنامة «ميقات حج» در احياي ادبيات حج نقش زيادي قائل شده ايد و اظهار داشته ايد كه حدود شصت مقاله در اين فصلنامه از شما منتشر شده است و البته از آغازين شمارة اين نشريه، عضو هيئت تحريريه نيز بوده¬ايد. در جهان اسلام چه نوع مجلاتي در اين زمينه هست؟ آنها چگونه‌اند؟
انتشار ميقات يكي از كارهاي ممتازي است كه از نظر فرهنگي براي ترويج فرهنگ حج آغاز شد. به نظرم در زمينة حج نخستين مجلة تخصصي بود. البته شايد مجلات ديگر ويژه نامه‌اي داشته‌اند كه من خبري ندارم، اما اين¬كه يك مجله به طور اختصاصي به حج بپردازد جالب است. فكر مي¬كنم بعد از عربستان كه به دليل اهميت حج مجلة تخصصي داشته، مجلة ميقات دومين مجلة تخصصي در اين زمينه باشد. بنده الآن خبر دقيق ندارم اما تاكنون هم چيزي به چشمم نيامده است.
چاپ «ميقات الحج» هم كه عربي است، براي توجه دادن به اهميت حج در ميان عرب‌ها جالب توجه است. مكرر نويسندگان سعودي كه مجله ميقات عربي را ديده‌اند، نسبت به آن ابراز علاقه كرده‌اند. البته «مجلة الحج» سعودي، در طول اين چند سال در شكل و شمايل جديدي درآمده و بسيار شكيل و جالب چاپ مي‌شود. نوع نگاهش هم متفاوت شده و بيشتر تاريخي و فرهنگي است تا مقالات پژوهشي.
به هر حال، مجلة «ميقات حج» همه جانبه است. هم مقالات پژوهشي دارد، هم ترويجي و فرهنگي. به طوري كلي بايد بگويم كه مجلة ميقات رابط بسيار سازنده و ارزشمندي ميان سازمان حج و بعثه با روحانيون و مديران و علاقه مندان به فرهنگ حج است و در اين زمينه كارنامة درخشاني دارد. البته مي‌تواند بهتر از اين هم باشد. اين قاعده براي همه چيز هست. ميقات حج: از كارهايي كه در زمينه تاريخ حرمين در خود سعودي مي شود اطلاع داريد؟‌ آيا اقدام درخوري در اين زمينه انجام مي شود؟
توجه داشته باشيد كه سنت تاريخ نويسي براي مكه و مدينه، از نيرومند‌ترين سنت‌هاي تاريخنگاري است؛ يعني حجم و دامنة كتاب¬هايي كه در بارة اين دو شهر، در قرون مختلف نوشته شده، قابل مقايسه با آنچه در بارة شهرهاي ديگر نوشته شده نيست. اين نشان مي‌دهد كه علاقه و سنت خاصي در اين شهر بوده است.
اين وضعيت ادامه يافته و در حال حاضر نيز در اين زمينه كارهاي فراواني صورت مي‌گيرد. مراكز پژوهشي در خود حرمين شريفين، در جده و در رياض براي اين كار هست. علاقه¬منداني در دانشگاه‌ام القري وجود دارند. مركز حج و همين طور مركز تحقيقات مربوط به تاريخ مدينه هست. افراد مستقلي هم كار مي‌كنند كه نمونة آن‌ها عبدالعزيز كعكي است كه كتاب «معالم المدينة المنوره» را نوشته و اخيراً چهار جلد آن ويژة تاريخچة مساجد مدينه منتشر شده كه بسيار مهم است.
در مكه عاتق بن غيث بلادي بود كه چند سال پيش به رحمت خدا رفت. هر سال آقاي قاضي عسكر براي ايشان هدايايي مي‌برد و او يكي از محققان برجستة تاريخ مكه بود. عبدالملك بن دُهَيش كه هنوز هم زنده است، از محققان تاريخ حرمين است كه دوستان مرتب به او سر مي‌زنند. در حال حاضر هم عبدالوهاب ابوسليمان و بسياري ديگر هستند.
اما با اين حال من در خصوص مدينه‌شناسي بايد عرض كنم، تا قبل از انتشار كتاب آقاي كعكي، كار آقاي محمد باقر نجفيِ ما با عنوان «مدينه‌شناسي» يكي از بهترين آثار بود. روشمند، محققانه و پر منبع. البته خطاهايي داشت. اما در ميان سعودي‌ها مانند نداشت تا آنگاه كه نتيجة كار كعكي درآمد. بنده هميشه از اين آثار بهره برده‌ام. هر سال بخش عمده‌اي از اين آثار توسط حجت الاسلام و المسلمين آقاي معراجي خريداري شده و در كتابخانة پژوهشكدة حج و زيارت كه يكي از بهترين كتابخانه‌هاي تخصصي در قم است قرار مي‌گيرد.
ميقات حج: به خود شما بر گرديم. در حال حاضر چه موضوعي را در دست تحقيق و تأليف داريد؟
متأسفانه به دليل كارهاي اداري و آموزشي در دانشگاه، فرصت زيادي براي كار نمي‌ماند. در زمينة حج، سفرنامة چاپ نشده‌اي دارم كه بايد آن‌ها را تصحيح و منتشر كنم. از جمله سفرنامه‌اي به نام جلاليه كه در شمارة جديد پيام بهارستان منتشر خواهد شد. اثر يك روحاني سني هندي است كه در اواخر قرن نوزدهم به حج رفته و گزارش سفر خود را نوشته است. اين سفرنامه، علاوه بر حرمين، شامل سفرنامة مصر و بيت المقدس هم مي‌شود. كارهاي ديگر بنده قدري پراكنده است.
بيشتر در حوزة صفوي و تشيع كار مي‌كنم و مقالاتي را در دست نوشتن دارم. احساس مي‌كنم متناسب با وضعيت جسمي و سني و همين طور اهميتي كه نگارش مقاله در مقابل كتاب دارد، بهتر است بيشتر به كار نوشتن مقاله بپردازم تا كتاب. در حال حاضر جلد 21 ـ 22 مقالات تاريخي را براي انتشار در هزار صفحه آماده دارم.
ميقات حج: از اين كه وقت ارزشمند خود را در اختيار ما گذاشتيد و صميمانه به پرسش‏هاي ما پاسخ داديد تشكر مي كنيم.


| شناسه مطلب: 33677