برادر شهید حادثه تروریستی اخیر کربلا در مکه مکرمه:
شهید قدوسی حسین گونه زندگی کرد و حسین گونه به شهادت رسید
برادرم دو دقیقه به اذان ظهر در بین الحرمین کربلا در حال گفت وگوی تلفنی با همسرش بوده که بمب منفجر می شود و همسرش متوجه فاجعه نمی شود فقط تعجب می کند که چرا ناگهانی ارتباط قطع شد.
حجت الاسلام رضا قدوسي كه به عنوان روحاني كاروان عمره،در بعثه مقام معظم رهبري حاضر شده بود در گفت و گو با خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاع رساني حج در مكه مكرمه،ضمن بيان مطلب فوق از خصوصيات شخصيتي برادر شهيدش سخن گفت.
آن چه در ادامه مي آيد گزيده اي از گفت و گوي خبرنگار ما با حجت الاسلام رضا قدوسي است.
*از برادر شهيدم دو فرزند به يادگار مانده است؛فاطمه خانم 9 ساله و مريم خانم 3 ساله.
*برادرم پيشتر گفته بود اگر در كربلا و نجف جان به حضرت دوست تقديم كردم مرا در وادي السلام نجف دفن كنيد،اما اين طوري كه تلفني از ايران برايم گفتند ظاهرا مادرمان خواسته اند پيكرشان در شهرمان مشكين شهر كرج دفن شود.البته در كربلا تشييع مفصلي صورت گرفته است.
*دوستان و خانواده كه از شهرمان تماس گرفته اند نقل مي كنند كه شهرمان به خاطر شهادت برادرم عطر و بوي كربلا و عاشورا گرفته است.
*برادرم خصوصيات شخصيتي عجيبي داشت؛اخلاص،مهم ترين ويژگي ايشان بود.من خودم بسيار ديده بودم كه در مقام روحاني كاروان و در جهت خدمت به زائران همه كار مي كرد،و براي كارهايش هيچ چشمداشتي قائل نبود.براي زائرانش از جان و دل مايه مي گذاشت،ساك سنگين زائران سالمند را جا به جا مي كرد و براي زائران دلسوزي عجيبي داشت.
*چند نوبت كه در سفر كربلا خدمت شان بودم از خوردن گوشت پرهيز داشت،علت را كه پرسيدم استناد كرد به روايتي از امام جعفرصادق(ع) كه در فرمايشي سرزنش گونه از آنهايي كه به كاروان شهيدان كربلا جفا كردند و گوشت بريان شده خوردند استناد كرد.
*با زائران كاروان هايش تا مدت ها مرتبط بود،آنها بسيار تماس مي گرفتند و اظهار تشكر مي كردند كه من مواردي را شاهد بودم.
*مردم داري اش زبانزد بود،از قم كه به كرج آمد با جوانان مشكين شهر ارتباط خوبي برقرار كرده بود،در مسجد و هيئت منتظران مهدي(عج) حضور داشت و منبر و سخنراني هم داشت.
*حسن خلق ايشان هم مثل ساير خصوصيات اخلاقي اش برجسته بود.صندوق قرض الحسنه اي هم داير كرده بود و در خدمت مردم بود.سفر هم كه مي رفت ارتباط خودش را با اين گونه امور حفظ مي كرد.در آخرين تماسي كه قبل از شهادتش با هم داشتيم پيگير بود ببيند برنامه اي كه قرار بود براي جمعي از بچه ها توسط شبكه پنج تلويزيون اجرا و ضبط شده،انجام شده است يا نه.
*ما شش سال با هم در مدرسه علميه معصوميه بوديم كه پنج سال آن را با هم زندگي كرديم.ايشان چهار سال از من بزرگتر بود و در ميان ساير برادرانم ارتباط ويژه اي با ايشان داشتم و به نوعي محرم اسرارم بود.
*مرتبه آخري كه به مكه مكرمه عازم شده بود سه روز روزه حاجتي گرفته بود كه روز سوم آن با حضورش در مسجد شجره همراه شده و از اين بابت خيلي خوشحال بود.
*اربعين امسال با بقيه برادرها رفتم كربلا و ايشان چون قبل از اربعين با خانواده به كربلا سفر كرده بود همراه ما نيامد اما دائما زنگ مي زد و مي گفت؛يك وقت تنها تنها براي خودت شهيد نشوي و مرا تنها بگذاري.
*معاون يكي از كاروان هايي كه با ايشان همسفر مي شد يك بار از برادرم مي پرسد چقدر كربلا مي رويد؟ كه برادرم پاسخ مي دهد آن قدر مي روم تا شهيد بشوم.
*در آخرين تماسي كه با هم داشتيم توصيه هايي در ارتباط با اعمال زائرانم در همين سفر به من داشت و خودش هم خواست ماجرايي را كه خودش پيشترها در ارتباط با عنايت حضرت ابوالفضل العباس(ع) به يك بيمار،برايم گفته بود برايش نقل كنم كه من هم حكايت را برايش بازگو كردم.
*يقين دارم كه شهادتش نشانه فضيلت اوست،برادرم زندگي و عروجي حسن وار داشت.
*خانواده ام تلفني برايم گفتند زائرانش كه دو شب قبل براي تسليت به خانه مان آمده اند گفته اند برادرم در روزهاي منتهي به شهادتش حال خوشي داشته و به زبان عربي روضه مي خوانده و گريه مي كرده است.
*قبل از شهادتش به يكي از زائرانش كه شش ماه از زندگي مشتركش گذشته بوده مي گويد بيا برويم حرم امام حسين(ع)نماز بخوانيم.آن زائر پاسخ مي دهد كه با همسرش در حرم حضرت علمدار قرار دارد.برادرم به او مي گويد:برو...تو هنوز نرسيده اي..
*چنين شهادتي حق برادرم بود،كه در همان مكان شهادت اصحاب اباعبدالله(ع)به شهادت برسد.
*بعد از شهادتش به خواب خانواده آمده و در حالي كه خوشحال بوده پرچم هاي سياه را كنار مي زده و مي گفته؛من كه هستم چرا اين كارها را كرده ايد.
شايان ذكر است، برادر شهيد قدوسي كه به عنوان روحاني كاروان به مكه مكرمه آمده است در بعثه مقام معظم رهبري در مكه مكرمه حاضر شد و حجت الاسلام والمسلمين خادمي نماينده بعثه مقام معظم رهبري در مكه مكرمه ضمن ديدار با وي شهادت جانسوز حجت الاسلام قدوسي را به ايشان تسليت گفت.
حجت الاسلام حسين قدوسي كه به عنوان روحاني كاروان به كربلا مشرف شده بود، در اثر عمليات انتحاري ايادي استكبار به هنگام نماز جماعت ظهر در كربلا به فيض شهادت نائل شد.
به گزارش خبرنگار ما، يكي از آرزوهاي ايشان شهادت در مسير عاشورا و در كربلاي معلي بود كه در تاريخ 91/12/14 طي يك عمليات انتحاري در بين الحرمين كربلاي معلي به آرزوي خود رسيد.