مؤذن پیامبر در مسجدالحرام پس از فتح مکه تا هنگام درگذشتش
ابومحذوره اوس جمعی به خاطر صدای زیبایش تا آخر عمر موذن مسجدالحرام بود او کسی بود که قبل از اسلام آوردنش اذان گفتن موذن پیامبر را به مسخره کرده بود.
وي پس از فتح مكه به سال هشتم ق. مسلمان شد. برخي اسلام آوردنش را در همان سال پس از جنگ حنين دانستهاند. در چگونگي اسلام آوردن وي گفتهاند: پس از فتح حنين، همراه گروهي از كودكان يا جوانان براي تمسخر پيامبر(صلي الله عليه و اله)نزد ايشان آمد و با شنيدن صداي مؤذن رسول خدا، به تمسخر اذان گفت. از آنجا كه صدايي زيبا داشت، پيامبر او را فراخواند و دست مباركش را بر سر وي كشيد و برايش دعا كرد. سپس ابومحذوره اسلام آورد و تا پايان عمر، حدود 50 سال، موهاي جلوي سرش را به پاسداشت تبرك دستان پيامبر كوتاه نكرد. وي پس از يادگيري اذان و اقامه، به درخواست خود، از سوي رسول خدا مؤذن مسجدالحرام شد.
ابومحذوره روايتهايي درباره اذان از رسول خدا(صلي الله عليه و اله)نقل كرده است. در برخي از اين روايات، پيامبر(صلي الله عليه و اله)بندهاي اذان و اقامه را به ترتيب در 19 و 17 فقره به وي تعليم فرموده است. در اذان ابومحذوره، جمله «حىّ علي خير العمل» نيامده است. در برخي گزارشها از وي نقل شده كه رسول خدا در اذان صبح افزودن «الصلاة خير من النوم» را به او امر كرده است. گويا در اين روايتها تحريف رخ داده؛ زيرا جمله «حي علي خير العمل» چنانكه نقل شده، در اذان نخستين بوده و در زمان عمر حذف شده است. نيز «جمله الصلاة خير من النوم» در زمان عمر به اذان افزوده شده است. به دليل اختلاف در اذان و اقامه ابومحذوره و بلال فقيهان اهل سنت به گونههاي مختلف نظر دادهاند. بر پايه گزارشي، اذان بلال در نماز صبح نيز جمله «حي علي خير العمل» داشته است.
به ادعاي ابومحذوره، رسول خدا منصب اذانگويي را به او و تيرهاش بنيجمح و موالي آنان سپرد. از اين رو، وي مؤذن مسجدالحرام لقب گرفت و مكيان به اذانگويي او افتخار ميكردند. استمرار اين منصب را براي وي، فرزندان، نوادگان و عموزادگان او و نيز در ديگر خاندانهاي جمحي بايد در سايه نصب پيامبر(صلي الله عليه و اله)دانست. گفتهاند از همين روي، معاويه مؤذن خود را آنگاه كه پيش از ابومحذوره در مسجدالحرام اذان گفت، به درون چاه زمزم انداخت.
ابومحذوره در دوره عُمَر به تشويق خليفه، اذان ظهر را به سبب گرماي هوا به تأخير ميانداخت. وي هنگام طواف، حاجيان را با صداي بلند به تكبير و تهليل ترغيب ميكرد. بر اساس نظر مشهور، وي به سبب داشتن منصب اذانگويي مسجدالحرام به مدينه نرفت و در مكه درگذشت. اما برخي از اقامت طولاني وي در كوفه و مدتي نيز در شام ياد كردهاند. خانه وي در مكه در محله بنيسهم و در مجاورت كوه قُعَيقَعان قرار داشت. درگذشت وي را ميان سالهاي 58 تا 79ق. دانستهاند. گويا اين اختلاف نظر ناشي از اين روايت است كه رسول خدا(صلي الله عليه و اله)بر ابوهريره و سمرة بن جندب و ابومحذوره وارد شد و فرمود هريك از آن سه كه ديرتر بميرد، از جهنميان است. اين خبر را ميتوان هشداري به اين سه نفر و برخاسته از آيندهنگري پيامبر(صلي الله عليه و اله)درباره سرنوشت آنان دانست.
از اين رو، نزد اهل سنت در سال وفات اين سه نفر اختلاف بسيار ديده ميشود. برخي سال وفات ابومحذوره را پس از سمرة بن جندب (م.58، 59، 60 يا 79ق.) و برخي پيش از سمره و بعضي ديگر پس از درگذشت ابوهريره (م.59 يا 79ق. ) دانستهاند. به هر حال، اين روايت موجب نقض ديدگاه عدالت صحابه است. از همين رو، گروهي از بزرگان اهل سنت به توجيهاتي سُست و خلاف ظاهر در اين زمينه دست زدهاند. در مرحله نخست خواستهاند با اظهار نظرهاي گوناگون درباره تاريخ مرگ اين سه نفر، اين موضوع در ابهام بماند. به همين منظور، در برخي روايتها، نام سمره را حذف كرده و از او با عنوان «رجل آخر» ياد كردهاند. نيز آن را حديثي غريب شمرده و علت آن را حضور شخصي به نام سعيد بن يزيد بن سلمه در سند روايت ميدانند. اما او ثقه است و روايتهايش در صحاح سته ديده ميشود.
برخي از جمله بيهقي و ابن كثير، برخلاف ديگران، ظاهر سخن پيامبر(صلي الله عليه و اله)را پذيرفته و آخرين نفر را سمره معرفي كردهاند. علامه شرف الدين درباره اين روايت توضيح فراوان داده و اين ابهام از طرف پيامبر را دليل خُبث باطني هر سه، از جمله ابومحذوره، دانسته است.