زائران کوچک عمرهگزار در مکه عکس
برخی خیلی پیر شده بودند و میگفتند خدایا آخر عمری من رو آوردی اینجا با پا درد و روی ویلچر و برخی پیرمردها هم از درد پا مینالیدند. اما واقعا چطور شد که من کوچولو تو این سنم اومدم این سرزمین رو ببینم!
به گزارش خبرنگار اعزامي پايگاه اطلاعرساني حج به مكه مكرمه، با خودم فكر ميكردم كه اينجا كجاست و چه سرزميني است، همش نگاهم به آدمها بود، گاهي گريه ميكردند و گاهي ناله و گاهي با همديگر صحبت ميكردند و چيزي ميگفتند انگار آرزويشان بود كه بيايند و اينجا را ببينند.
برخي خيلي پير شده بودند و ميگفتند خدايا آخر عمري من رو آوردي اينجا با پا درد و روي ويلچر و برخي پيرمردها هم از درد پا ميناليدند.
اما واقعا چطور شد كه من كوچولو تو اين سنم اومدم اين سرزمين رو ببينم، وقتي خودم را مقايسه ميكنم ميبينم چقدر خدا من رو دوست داره كه آمدم خونش رو ببينم.
كاشكي بتونم با خدا دوست بشم به او نزديم بشم، هميشه از حاج آقا سؤال ميكردم كه چطور ميشه با خدا آشتي كرد؟