اشتباه در معنای«بدعت»
«بدعت» تفسیر خاصّ خود را دارد وآن این است که انسان چیزى را که از دین نیست جزء دین قرار دهد، و به عنوان یک عمل دینى آن را انجام دهد .
به گزارش سرويس انديشه پايگاه اطلاع رساني حج، با توجه به مفهومي كه وهابيون از معناي بدعت ارائه ميدهند، پرسيده ميشودكه، آيا اختراعات و نوآوريها نيز از مصاديق بدعت هستند؟
در پاسخ گفته ميشود: «بدعت» تفسير خاصّ خود را دارد وآن اين است كه انسان چيزى را كه از دين نيست جزء دين قرار دهد، و به عنوان يك عمل دينى آن را انجام دهد و در تعريف بدعت گفته اند: «اَلْبِدْعَةُ إدْخالُ ما لَيْسَ مِنَ الدِّينِ فِى الدِّينِ». (۱)
به يقين هيچ كس استفاده از اختراعات جديد مانند دوچرخه، تلفن، دوربين عكّاسى و رايانه و… را به عنوان يك امر واجب يا مستحب دينى انجام نمى دهد، بلكه يك امر عرفى است، مانند انواع غذاها و لباسها و ساختمانها كه بر اثر گذشت زمان تغيير مى يابد و شكل نوينى به خود مى گيرد.
به عبارت ديگر گونه اى از اعمالى كه ما انجام مى دهيم اعمال عرفى است كه ارتباط خاصّى با شرع ندارد، مانند مثال هايى كه در بالا آمد: تنوّع در انواع لباس ها، مركب ها، غذاها، آداب و رسوم و وسايل زندگى و منزل.
بدعت به معنى نوآورى مفيد در اين امور كار خوبى است و نشانه پيشرفت تمدّن بشر است، بنابراين نه دوچرخه مركب شيطان است، نه دوربين عكّاسى چشم شيطان، نه انواع تلفن مايه تباهى و فساد دين است و نه مراسم جشن و شادمانى براى تولّد بزرگان دين كه يك امر عرفى است گناه مى باشد، همان كارى كه گاه به عنوان مراسم جشن تولّد براى فرد فرد خانوادهها انجام مى شود و گاه به طور دسته جمعى براى يك عالم بزرگ دينى يا از آن بالاتر براى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و بزرگان دين مراسم باشكوهى مى گيرند.
براى انجام اين گونه امور هيچ دليلى بر حرمت نداريم، جز سوء تعبير در مفهوم بدعت و عدم آشنايى به معنى فقهى آن و عدم شناخت امور عرفى از تكاليف شرعى.
نمونه اي از اين سوء تعبيرها آنچه كه بر سر قبور امده است ميباشد. هنگامى كه در عربستان به سراغ قبرستان مى رويم با زشتترين و زنندهترين صحنهها روبرو مى شويم، درست مانند يك بيابان بى آب و علف و سنگلاخ ناهموار و بى نظم، حتّى يك سنگ صاف روى هيچ قبرى نمى بينيد!
در حالى كه بناى ساده قبور يك امر عرفى در ميان تمام ملّتها و عقلاى جهان است، كه سعى دارند قبور مردگان را به صورتى درآورند كه احترام آنها حفظ شود، و هرگز تحقير و توهين نشوند، در اطراف آن درخت و گل و گياهى ترتيب مى دهند تا مايه آرامش بازماندگان آنها شود.
براى قبور شعرا و بزرگان علم و ادب ساختمان مناسبى در خور شأن آنها مى سازند، و براى هر كسى به تناسب حالش.
اين يك كار انسانى و عرفى است، نه بدعت است و نه شرك و نه بت پرستى بلكه احترام و آداب انسانيّت است، در حالى كه بدعت حرام افزودن چيزى بر دستورات دين است.
امروزه در همه جاى دنيا معمول است كه به مناسبت يكصدمين سال، بزرگداشتى براى فلان شاعر يا مخترع مى گيرند و اين كار سبب تشويق جوانان به علم و دانش و پيشرفت علم و دانش است، آيا هيچ عاقلى مى گويد اين كار بدعت يا شرك است، يا چيزى بر دين افزوده شده؟ !
حال اگر ما براى بزرگان دين اين كار را انجام دهيم، كارى كه سبب توجّه عموم مردم به افكار و تعليمات و برنامه هاى آنها مى شود و پيوند محكمى ميان آنها و بزرگان دينى برقرار مى كند، كجاى اين كار بدعت يا شرك است؟ اين يك امر عرفى پسنديده است.
شايان توجّه اين كه گاه نوآورى هاى عرفى در كنار مسائل شرعى قرار مى گيرد بى آن كه به آن آميخته شود و عنوان بدعت حرام پيدا كند، به عنوان مثال امروز در مسجدالحرام و مسجد النبى مناره هاى زيادى مى بينيم كه به يقين در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله) نبوده است، محراب پيامبر با نقش و نگار ساده و زيبايى آراسته شده بسيارى از آيات قرآن (و بعضى مى گويند تمام قرآن مجيد) بر ديوارها و درون طاق هاى مسجد پيامبر (صلى الله عليه وآله) به خط زيبايى نگاشته شده، حتّى نام آن حضرت و تمام ائمّه اهل بيت (عليهم السلام) و بعضى از بزرگان اسلام بر پيشانى يكى از حياط هاى آن مسجد به چشم مى خورد.
در حالى كه هيچ يك از اينها در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله) نبود. آيا اينها بدعت و حرام است؟ اگر هست چرا وهّابىها كه بر آن جا سلطه دارند همه را از ميان بر نمى دارند؟ و اگر نيست چرا موارد مشابه آن را نمى پذيرند؟
به يقين هيچ كس اينها را به قصد اين كه دستور دين است ابداع نكرده، بلكه يك سلسله امور عرفى هستند كه با ذوق سليم مردم ابداع شده اند.
كسانى كه بر اثر جمود فكرى با اين آداب اجتماعى مسلمين و غير مسلمين مخالفند، جايگاهى در دنياى امروز ندارند و بايد به بايگانى تاريخ سپرده شوند، مگر اين كه اعتداليون آنها اين خطاهاى بزرگ را اصلاح و جبران كنند.
تكرار مى كنيم بدعت ممنوع و حرام چيز ديگرى است و آن اين است كه من كارى را به عنوان يك دستور دينى انجام دهم در حالى كه نه در ادلّه عامّه و نه ادلّه خاصّه چيزى درباره آن نيامده باشد.
مثل اين كه چيزى بر نماز يا روزه يا آداب و مناسك حج و امثال آن بيفزاييم يا بگوييم شرع به ما دستور داده است كه فلان شب را به عنوان ميلاد پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) جشن بگيريد.
متأسّفانه جمود و كمىِ اطّلاعات اين گروه سبب شده است كه «ابداعات عرفى» با «بدعت هاى شرعى» با يكديگر اشتباه شوند. (۲)
پي نوشت:
(۱). غنائم الأيّام، جلد ۱، صفحه ۲۷۷.
در البحر الرائق (نوشته ابن نجيم مصرى) بدعت چنين تعريف شده است: «غلب استعمالها على ما هو (ايجاد) نقص فى الدّين او زيادة» و در كتاب فيض القدير (نوشته مناوى) چنين آمده: «الحدث فى الدين بعد اكماله» و همه اين تعاريف به يك معنى باز مى گردد.
(۲). گرد آوري از كتاب: وهّابيّت بر سر دو راهى، حضرت آيت الله مكارم شيرازي، ص ۷۰.