خانم «م. ل» کیست وچه زمانی به سفر حج رفت؟
در میان کتابهای سفرنامه که با موضوع حج نوشته شده، سفرنامه ای به قلم خانم م. ل. با عنوان «راهنمای اعمال حج از خاطرات راه مکه با شرح کامل مناسک و طرز انجام آنها بکمک تصاویر» به رشته تحریر درآمده که جالب توجه و خواندنی است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، حجتالاسلام رسول جعفريان در يادداشت شماره ۹ «نشانه ها» كه در خبرآنلاين منتشر شده است به برخي از جنبههاي تاريخي اين كتاب اشاره كرده كه در ادامه گزيده اي از نوشته ايشان را ميخوانيد.
اين سفرنامه اثري است جذاب و پر مطلب از يك خوانندهاي كه نسبت به آنچه ديده حساسيت داشته و آگاهيهاي خوبي را به دست داده است.
اين زائر سفرنامه نويس بايد زن باشد كه بسيار جاي خوشحالي است. ايشان در جايي از سفرنامه پس از بازگشت از مني، گويد: «من هيچ باور نميكردم كه واقعا حاجي خانم شده باشم».
متاسفانه هيچ تاريخي در آن پيدا نكردم و از روي چاپ آن هم نتوانستم حدس بزنم كه مربوط به چه زماني است. البته از برخي از اطلاعات دروني آن حدس زده ميشود كه شايد حوالي سال چهل يا بعد از آن آن باشد. قيمت كتاب ۵۰ ريال است كه باز دهه چهل يا شايد اوائل دهه پنجاه را نشان بدهد.
كتاب اول در نه فصل سفرنامه حج است و كتاب دوم در باره اعمال و مناسك حج است. جمعا كتاب ۹۴ صفحه است اما تعدادي عكس از حرمين با توضيحي در يك صفحه مستقل و برابر آن در كتاب هست كه در شمارش كلي كتاب نيامده است. تقريبا همه عكسها، همانهاست كه آن زمان در مكه و مدينه به حجاج فروخته ميشده و نام عكاس آنها هم روي آنها ضبط شده است. بدين ترتيب يك مجموعه زيبا از عكسهاي سياه و سفيد در اين كتاب از حرمين در اين كتاب به چاپ رسيده كه از نظر كيفيت چاپ نيز نفيس و عالي است. معلوم است اين حاجيه خانم همانجا اين عكسها را تهيه كرده و بعد در چاپ كتابش از آنها استفاده كرده است.
بيشتر عكسها از امير ميمن و برخي از عكسها هم امضاي محمود نواب و نواب علي دارد.
كتاب از نظر نثر بسيار روان و خوب نوشته شده و به نظر ميرسد از فردي است كه در نگارش مسلط است. اين كه چرا نميخواسته اسمش دانسته شود شگفت است. شايد به اين خاطر است كه وي زن بوده و نميخواسته اسمش دانسته شود!
مع الاسف در مواردي كه مطالعه شد به هيچ صورتي از سالها حج گزاري هم ياد نكرده و فقط در آغاز آن چند سطري توضيح داده و گفته است كه دو سال پس از حج كه به همراه همسرش ر اين سفر بوده و با هواپيما به جده رفته و سه روز هم بوده تا هم كاروانيهايش رسيده اند، اين كتاب را نوشته است.
آنچه در چشم وي به ديده آمده، نگاه يك شيعه روشنفكري است كه متدين هم هست. يعني هم روي تدين و مذهب خود پافشاري دارد، هم از برخي از آنچه در باره نمازهاي جاري اهل سنت ميبيند، تاسف ميخورد و هم از آزار و اذيت شرطهها و شرايطي كه در مدينه بوده و بسيار با شيعه بدرفتاري ميشده در آن ياد شده است. وي از اين كه مذاهب مختلف آزادي مذهبي خود را ندارند بسيار گلايه مند است و بارها از سعوديها انتقاد كرده است.
مشكلات جاري حج، وضع آلودگي مني و بسياري از مسائل ديگر در اين كتاب آمده و به نظرم سند بسيار مهمي است از يك دوره خاص از وضعيت حرمين شريفين و حج گزاري و سهم ايراني ها. هرچه هست بايد به اين زن توانا و بر قلم و بينش او كه بسيار عالي است درود فرستاد. اميد است در فرصت مناسب گزارش مفصلتري از آن بدست دهم.
يكي دو عبارت وي در اين كتاب:
«بالاخره انتظار بسر رسيد. اشتياق و التهاب بآخرين حد خود رسيده بود. روز حركت فرا رسيد. ساعت پر دلهرهاي بود. قيافهها از نشاط و اندوه مخلوط بود. بيم و اميد از وجنات همگي از پير و جوان هويدا بود. لباس احرامها بعد از ده روز انتظار از بقچهها خارج شد. همگي غسل كرده وضو گرفته آماده بوديم… باور كنيد در موقع نيت كردن روح تازه اي به انسان دست ميدهد… امسال خانمهاي ايراني در لباس احرام هم تغييراتي داده بودند كه باعث تعجب شده بود. اولا پوشيدن يك دامن را روي شلوار لازم شمرده… عده اي با مزه ميگفتند تا چند سال ديگر ممكن است خانمها آن را به بلوز و دامن تغير دهند… زن و مرد لبيك گويان كه واقعا موي تن شنونده راست ميشد سوار ماشينهاي خود شديم و اشك چون باران از ديدگانمان روان بود…» (ص ۳۵).