شاهزاده عربستانی از رژیم آل سَعود جدا شد
«خالد بن فرحان بن عبدالعزیز» شاهزاده سعودی با انتشار بیانیه ای جدایی خود را از خاندان حاکم بر این کشور اعلام کرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از شبكه العالم، خالد بن فرحان بن عبدالعزيز با اعلام جدايي خود از رژيم آل سعود، از ديگر شاهزادگاني كه ساكتند ولي با او هم نظر هستند خواست از سكوت دست بكشند و براي رضاي خداوند پيامدهاي اين مسأله را به جان بخرند.
اين شاهزاده با بيان دردها و رنجهايي كه خاندادندر عربستان متحمل شده تأكيد كرد كه اين تجارب موجب شد تا طعم ظلم را مانند ديگر برادرانش در اين كشور بچشد، و يكي از آنها بشود.
خالد بن فرحان بن عبدالعزيز بن سعود الفرحان ال سعود، در بيانيه خود چنين آورده است:
من و خانواده ام در تعامل با كساني كه امروزه قدرت را در عربستان در اختيار دارند تجربه بسيار تلخي داشته ايم كه در آينده كاربر افشاگر تويتر موسوم به «مجتهد» و «سعد الفقيه» در شبكه ماهواره اي «اصلاح» اقدام به انتشار آن خواهند نمود.
خداوند را سپاس ميگويم كه از طريق تجربه شخصي دشوار و ناگوار در تعامل با نظام حاكم در عربستان، چشم بصيرت مرا گشود و باعث شد تا طعم ظلم را از زمان كودكي تاكنون بچشم تا آنچه را كه بسياري از هموطنانم تحمل مينمايند تجربه كنم. به همين دليل به ميزان گسترش انواع ظلم و ستم، تضييع حقوق شهروندان، محدود كردن آزادي ها، تحقيق دستگاه قضايي و به بازي گرفتن دين و ساير اقدامات غير انساني از جمله ناديده گرفتن احكام اسلامي، قوانين و پيمانهاي بين المللي درباره حقوق بشر و آزاديهاي عمومي و غيره، پي بردم.
اين تجربه دشوار كه ديگر نميتوان آن را شخصي توصيف كرد، مرا به نتيجه گيري هايي رهنمون كرد كه از نظر شرعي و ادبي وظيفه خودم ميدانم با هدف انجام وظيفه و بيان حقيقت، آنها را اعلام و تبيين نمايم.
نخست: با افتخار، انشقاق و جدايي خودم از خاندان حاكم آل سعود در عربستان را اعلام ميكنم. زيرا اين نظام در عربستان به احكام خداوند يا حتي قوانين وضع شده پايبند نيست و سياست ها، تصميمات و اقداماتش كاملا براساس اراده و خواست شخصي حكام است و همه آنچه درباره احترام به احكام شرعي و قوانين در عربستان اعلام ميشود كاملا جنبه صوري دارد تا به دروغ چنين القا نمايد كه نظام به احكام اسلامي پايبند است.
دوم: كساني كه در عربستان قدرت را در اختيار دارند، گمان ميكنند كه سرزمين و ملت اين كشور ملك آبا و اجدادي شان است. اين در حالي است كه چنين ادعايي كاملا خيالي و برخاسته از اعتقادات، تصورات و باورهاي توهم گونه است.
سوم: حاكمان كنوني عربستان، همچنانكه با پيشنهادهاي ارائه شده از سوي شخصيتهاي ميهن پرست و داراي جايگاه و احترام و محبوب در ميان مردم درباره تغيير و اصلاح مخالفت كرده و با خشونت و سركوب با آن تعامل كرده اند؛ آنان با اينگونه پيشنهادها در داخل خاندان حاكم نيز مخالفت كرده و برخي از اين پيشنهادها را با تنگ نظري و سوء نيت رد كرده و با برخي ديگر از اين طرحها با خشونت و سركوب تعامل كردند.
چهارم: مشكلاتي كه عربستان با آن مواجه است موقت يا سطحي نيستند. و اين مشكلات فقط به ميزان بيكاري، پايين بودن سطح دستمزدها، توزيع ناعادلانه ثروت، امكانات و خدمات و… محدود نميشود. بلكه اين مشكلات عميق و حقيقي هستند كه به فساد سياسي، مالي و سوء استفاده از قدرت و نگاه امنيتي به اداره جامعه، اطاعت دستگاه قضايي و مجلس شورا از قوه مجريه مرتبط ميشود؛ اين امر باعث برباد رفتن آرزوها و اميدهاي مردم و سوء استفاده از قدرت در راستاي منافع گروه اندكي ميشود. تجربههاي پيشين نشان دهنده آن است كه حل اين مشكلات جز از طريق تغييرات ريشه اي و فراگير ممكن نيست.
پنجم: كساني كه امروزه قدرت را در اختيار دارند، به طور عمدي وضعيت ناگواري را كه كشور با آن مواجه است و فريادهاي ملت ستم ديده آن را ناديده ميگيرند. آنها به چيزي جز منافع شخصي شان توجهي نميكنند و هيچ گونه اهميتي براي منافع كشور، ملت يا حتي امنيت ملي قائل نيستند.
ششم: همه انتقاداتي كه طرفداران اصلاح امور در عربستان درباره وضعيت سياسي، اقتصادي، قضايي، اجتماعي، خدماتي، امنيتي و سوء استفاده از دين مطرح ميكنند كاملا صحيح و معتبر است و بلكه حتي وضعيت بسيار وخيمتر از آن است كه در اين انتقادها مطرح ميشود.
هفتم: با توجه به شناخت كاملي كه از حاكمان كنوني عربستان دارم تأكيد ميكنم كه غرور، چشم بصيرت آنها را كور كرده است. به طوري كه به نصيحتها يا نامه نگاريها و درخواست هايي كه از آنها ميشود پاسخ نميدهند. بلكه آنها در داخل كشور مردم را سركوب ميكنند و در خارج از كشور نيز با امتياز دادن، مانع مطرح شدن مسائلي مانند حقوق بشر يا حمايت از آزاديها ميشوند. به طوري كه جز از طريق اهرمهاي فشار سياسي، رسانه اي و مردمي نميتوان هيچ گونه تغييري به وجود آورد و در تغييرات فقط بايد بر تلاشهاي مردم در داخل كشور تأكيد كرد و بدان اميدوار بود.
خالد بن فرحان بن عبدالعزيز الفرحان ال سعود شاهزاده عربستاني در پايان بيانيه اش اعلام ميكند كه براساس موارد فوق حمايت خود را از همه جريانهاي حامي تغيير و صادق، هدفمند و امين درباره منافع ملت و كشور به ويژه جريان «اصلاح» به رهبري دكتر سعد الفقيه اعلام مينمايد و از همه شاهزادگاني كه سكوت پيشه كرده اند و با وي هم عقيده هستند، درخواست ميكند با پايان دادن به سكوت و انفعال، موضع خودشان را اعلام نموده و با هدف جلب رضايت خداوند و در راه كشور، خودشان را براي تحمل پيامدهاي آن آماده كنند.