چرا در ثبوت هلال ماه اختلاف نظر وجود دارد؟
اختلاف در ثبوت هلال ماههای قمری را در دیدگاه فقهی میتوان برخاسته از عوامل گوناگون دانست که مهمترین آنها اختلاف نظر فقیهان درباره پارهای از احکام مربوط به رؤیت هلال است؛ همچون:
به گزارش سرويس انديشه پايگاه اطلاع رساني حج، اختلاف در ثبوت هلال ماههاي قمري را در ديدگاه فقهي ميتوان برخاسته از عوامل گوناگون دانست كه مهمترين آنها اختلاف نظر فقيهان درباره پارهاي از احكام مربوط به رؤيت هلال است؛ همچون:
۱. شرايط و شماره شهود: بيشتر فقيهان امامي بدون تفاوت نهادن ميان ماه رمضان و ماههاي ديگر گواهي دو شاهد عادل را كه علم يا اطمينان به اشتباه آنان نداشته باشيم و در بيان ويژگيهاي هلال اختلاف نداشته باشند، مايه ثبوت هلال دانستهاند. البته برخي از اماميان، اعتبار گواهي دو عادل را تنها درصورتي پذيرفتهاند كه هوا ابري باشد يا شاهدان از مردم بيرون شهر باشند. شماري ديگر، گواهي دو تن را در صورت صاف بودن هوا كافي نشمرده و گواهي ۵۰ مرد را شرط كردهاند. شافعيان، مالكيان و حنبليان نيز در ماههايي جز ماه رمضان، گواهي دو عادل را شرط ثبوت هلال ميدانند. حنفيان در صورت صاف بودن هوا اين تعداد شاهد را كافي ندانستهاند. به تصريح برخي از آنان، در فرض وجود مانع درآسمان، گواهي يك عادل نيز كافي است. فقيهان امامي، مالكي و حنبلي مرد بودن گواهان را شرط دانستهاند؛ اما به باور سفيان ثوري و شماري از حنفيان شهادت يك مرد و دو زن نيز ميتواند رؤيت هلال را ثابت كند.
۲. حكم حاكم در رؤيت هلال: مشهور اماميان، نافذ بودن حكم حاكم (مجتهد جامع شرايط) را در ثبوت هلال پذيرفتهاند، مشروط بر آن كه به خطاي او يا مستنداتش علم نداشته باشيم. بر پايه فقه مذاهب اهل سنت، حكم حاكم به ثبوت هلال، از هر راهي كه به دست آيد، نافذ است. البته برخي از آنان حكم مستند به بررسيهاي نجومي را استثنا كردهاند. گاه نيز با وجود حكم حاكم به ثبوت هلال، فقيهان اهل سنت اين حكم را مردود شمرده و حج را نادرست خواندهاند.
۳. شرط بودن يا نبودن اتحاد افق: به باور مشهور فقيهان امامي، اتحاد افق در ثبوت رؤيت هلال شرط است. توضيح آن كه با رؤيت هلال در يك نقطه از زمين، حلول ماه تنها در مكانهاي همافق با آن نقطه و نيز جايهاي قرار گرفته در شرق آن منطقه ثابت ميشود، نه همه جاي كره زمين. باورمندان به شرط نبودن اتحاد افق، با ديده شدن ماه در يك نقطه، حلول ماه در همه نقاط ديگر را ثابت ميدانند. البته به باور برخي از آنان، اشتراك نقطه رؤيت با ديگر نقاط، دستكم در پاسي از شب شرط است. به باور مشهور حنفيان، حنبليان و مالكيان اتحاد افق شرط نيست. شافعيان بر آنند كه با رؤيت هلال در يك نقطه، تنها در نقاط نزديك به آن، هلال ثابت ميشود؛ هر چند درباره معيار نزديك بودن نقاط، اختلاف دارند. شماري از فقيهان معاصر اهل سنت نيز اختلاف افق را مانع ثبوت هلال ندانستهاند، مشروط بر آن كه دو مكان در پاسي از شب مشترك باشند.
۴. اختلافنظر درباره اعتبار محاسبات نجومي: از مسائل بحثبرانگيز در ثبوت هلال، ميزان اعتبار نظر دانشمندان نجوم در اين زمينه است. بيشتر فقيهان امامي، اعتبار سخن منجمان را در ثبوت هلال نپذيرفتهاند. شماري از آنان حالتي را كه از گفته اين دانشمندان علم به دست آيد، استثنا كردهاند. فقيهاني كه رؤيت هلال را داراي موضوعيت نميدانند و تنها امكان رؤيت را در ثبوت هلال، در صورت نبود مانع، كافي ميدانند، محاسبات قطعي نجومي را در اين زمينه معتبر شمردهاند. شماري از فقيهان معاصر اهل سنت در اثبات رؤيت هلال به دانش نجوم اعتماد كردهاند؛ اما به باور مشهور فقيهان حنفي، مالكي، حنبلي و شافعي محاسبات نجومي قابل اعتماد نيستند. حتي برخي بر اين نظر ادعاي اجماع كردهاند. شماري از فقيهان نظر دانشمندان نجوم را تنها درباره نفي رؤيت پذيرفتهاند؛ يعني اگر به باور منجمان رؤيت هلال امكانپذير نباشد، نميتوان با شهادت گواهان به ثبوت آن حكم كرد.
۵. حكم رؤيت هلال پيش از زوال: به باور مشهور فقيهان امامي و به پشتوانه روايات در صورت رؤيت هلال پيش از زوال، آن روز واپسين روز ماه پيش است. ولي برخي از آنها با خدشه در حديثهاي پشتوانه نظر مشهور، هلال را متعلق به شب پيش دانسته و آن روز را روز اول ماه شمردهاند. بيشتر فقيهان شافعي، مالكي، و حنبلي و نيز شماري از فقيهان حنفي ميان رؤيت هلال پيش و پس از زوال تفاوت ننهاده و هر هلالي را به مثابه هلال شب آينده به شمار آوردهاند. شماري ديگر بر آنند كه اگر هلال پيش از زوال رؤيت شود، متعلق به شب پيش است و آن روز اول ماه شمرده ميشود.
۶. حكم رؤيت هلال با چشم مسلح: بيشتر فقيهان معاصر رؤيت هلال با چشم مسلح را مايه ثبوت هلال ندانستهاند. به تصريح شماري از فقيهان، تعيين محل هلال با چشم مسلح و رؤيت آن بدون بهرهگيري از ابزارهاي نجومي مانند تلسكوپ و دوربين مايه ثبوت هلال ميشود. اندكي از فقيهان معاصر رؤيت هلال با چشم مسلح را مايه ثبوت هلال قلمداد كردهاند.
از عوامل اختلاف درباره آغاز ماه قمري كه كمتر جنبه فقهي دارد، تفاوت در شمارش روزهاي ماه يا ماههاي پيش است. مثلاً اگر ماه پيش ۳۰ روز بوده باشد، بيترديد روز بعد آغاز ماه جديد است و نيازي به استهلال نيست. ولي اگر ماه پيش ۲۹ روزه باشد، براي اثبات آغاز ماه جديد، استهلال لازم است. بر پايه قواعد نجومي، اگر سه ماه پياپي ۲۹ روز باشد، بيشك ماه چهارم ۳۰ روزه خواهد بود و اگر چهار ماه پياپي ۳۰ روزه باشد، بيترديد ماه پنجم ۲۹ روزه است. چه بسا اختلاف در شمار روزهاي يكي از ماههاي پياپي، مايه اختلاف در روزشماري ماه آخر شود.