مناظره دکتر ایرانی با شیخ وهابی

دکتر محمد حسن شجاعی فرد، نویسنده کتاب «مناظره دکتر و شیخ» و استاد دانشگاه علم و صنعت ایران، به تشریح روند شکل گیری این کتاب پرداخته است.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج به نقل از فرهنگ نيوز ، بخش هايي از اين گفت و گو به شرح ذيل است:
* كتاب مناظره دكتر و شيخ به اثبات حقانيت مكتب اهل بيت(ع) از ميان اسناد موجود در كتب اهل تسنن پرداخته است و گزارشي است از مناظرات صورت گرفته توسط دكتر شجاعي فرد با علما و شيوخ اهل تسنن كه مي تواند به عنوان يك دوره آموزشي براي فن مناظره نيز استفاده گردد. كتاب «مناظره دكتر و شيخ» ۱۱ نوبت توسط انتشارات اميركبير و ۲ نوبت توسط انتشارات مشعر تجديد چاپ شده است.
* شجاعي فرد در مقدمه اين كتاب با عنوان اينكه با چه قصدي اين كتاب منتشر شده است، افزوده است: «گزارش اين مناظره به هيچ وجه عنوان قصد شيعه نمودن برادران و خواهران اهل تسنن را ندارد و صرفاً به عنوان يك آيينه در برابر اين عزيزان قرار گرفته است تا نشان دهد، اسلام حقيقي با اعتقادات اين عزيزان چقدر فاصله دارد و چقدر مكتب اهل بيت(ع) به اسلام حقيقي نزديك است.»
در مكه و مدينه متوجه شدم اصولي كه برادران اهل تسنن بويژه عامه مردم به آن عمل مي كنند مغايرت هاي زيادي با مطالبي كه در كتاب هاي خود اهل تسنن نيز موجود است دارد. مثلا ديده مي شد در هنگام نماز جماعت، همه مامومين در هرجاي مدينه كه هستند به امام جماعت مسجد النبي(ص) اقتدا مي كردند. مثلا فردي كه در مغازه اش بود با فاصله چند كيلومتر جلوتر از مسجد و امام جماعت اقتدا مي كرد و جلوتر از امام رو به قبله قامت مي بست و يا مردم ديگري كه نمي رسيدند داخل مسجد بروند، همان پشت ديوار مسجد و جلوي امام جماعت اقتدا مي كردند.
من وقتي با اين افراد صحبت مي كردم مي ديدم اطلاع ندارند و مي گويند از هركجا مي شود اقتدا كرد. در آن زمان بين علما هم بحث هايي در اين رابطه بود و بنده از آن وقت به اين فكر بودم كه با اين افراد صحبت كنم.
* سال ۱۳۶۱ كه براي بار دوم به حج مشرف شده بودم، ديدم واقعا عزيزان اهل تسنن نسبت به اصول اسلام درك و اطلاعات درستي ندارند. مثلا در ورودي مسجدالنبي(ص) ودرحال برگزاري جماعت ، شرطه ها هنگام نماز مشغول ورق بازي بودند!
* چند سال پيش حدود سال ۸۳-۸۴ در پشت مقام ابراهيم با يك طلبه ازكشور موريتاني در حال بحث بوديم كه يكي از شيخ هاي مراقب حرم كه اخلاق تندي هم داشت به سراغ من آمد و با حالت دعوا گفت چه كار مي كني؟ به اين چه مي گويي؟ مي گويي مهدي زنده است و هزار سال عمر كرده؟... و من پاسخ دادم ، ما اصلا اين بحث ها را نمي كرديم. من مهندسم و ايشان شيخ است و داريم سوالات ديني از او مي پرسيم، گفتم: اين شيخ كه نتوانست جواب ما را بدهد، شما اگر مي توانيد جواب بدهيد. پرسيد شما مهندس چي هستي؟ گفتم مهندس مكانيك، پرسيد كجا درس خواندي؟ گفتم انگلستان، دكتري دارم؛ شروع كرد به انگليسي صحبت كردن تا من را آزمايش كند.
گفتم حالا كه ايشان نتوانست سوالات ما را جواب بدهد، شما جواب بده، اين حضار هم انگليسي متوجه مي شوند.
شيخ قبول كرد و نشست اما نتوانست سوالات را جواب دهد و گفت اين سوالاتي كه مي پرسيد را من نمي توانم جواب بدهم و بايد يك عالم بزرگ به آنها جواب دهد.اگر موافق باشيد من بعد از نماز مغرب يكي از علما را مي آورم تا با شما بحث كند. من به اطرافيانم به انگليسي و عربي گفتم آقايان شما شاهد باشيد اگر ايشان برنگشت يعني براي اين سوالات ما جوابي ندارد. به شيخ گفتم اگر شما جوابي نداريد، من براي اين سوالات جواب دارم؛ شيخ گفت نه ما حتما مي آييم. اما در نتيجه ديگر آن شيخ برنگشت و من به حضار گفتم ديديد براي سوالات ما جوابي نداشتند.
* در طي اين مناظرات همانطور كه در كتاب هم ذكر شده شاهد شيعه شدن تعدادي از برادران اهل تسنن هم بوده ايم كه يكي از اين دفعات مقارن با شب عيد غدير بود.
يكي از زمينه هاي مهم مطرح شده در اين كتاب اين است كه يك سند هم از شيعه نياورده ايم؛ يعني گفته ايم ما يكي هستيم و اگر ما پيرو مكتب اهل بيت(ع) هستيم به اسناد ما در كتاب هاي اهل تسنن است. اين مهم است كه ما بدانيم كه مكتب اهل بيت(ع) در بين كتاب هاي اهل تسنن موجود است و اين اصلا چيز جديدي نيست.
* آقاي حمدان الغامدي كه به عنوان يكي از اساتيد برجسته دانشگاه ام القراي مكه وهابيت شناخته شده و جايگاه علمي مانند شهيد مطهري درايران دارد ، يكبار براي بحث و مناظره دعوت كرده بودند. در انتهاي بحث ايشان گفت شما با اينكه يك مهندس فني هستيد چطور اين اطلاعات خوب را داريد؟ گفتم: من از ابتدا شيعه بودم اما هيچگاه فكر نمي كردم كه شما هم اينقدر شيعه را تائيد كنيد و من از بين كتاب هاي اهل تسنن عقايد شيعي ام تقويت شد و اكنون ديگر ترديدي در آن راه پيدا نمي كند.
الغامدي گفت: دكتر از شما مي خواهم اين موضوع را جايي نگوييد؛ و من پاسخ دادم: من اين را همه جا خواهم گفت تا مردم بدانند كه شيعه در كتاب هاي اهل تسنن بسيار معروف تر از كتاب هاي خودمان است.
* نكته ديگر اينكه اين تكفيري ها يك فرقه كاملا ساختگي و آمريكايي است و در حقيقت اسلام آمريكايي است كه تركيبي است از وهابيت و خواسته هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي و موساد كه از هيچ اصولي پيروي نمي كند و اين ها حتي وهابي هم نيستند؛ چون وهابيت هم از يك اصولي پيروي مي كند اما اينها هيچ اصولي ندارند و به هيچ چيز مقيد نيستند.
وقتي اين فتواهاي غير شرعي را مي دهند مانند جهاد نكاح و شيخ آنها مي گويد من زن خودم را براي جهاد نكاح به سوريه مي فرستم كاملا مشخص است كه اين ها به هيچ چيز اعتقاد ندارند.
* يك بار ساعت ۲.۵ نصف شب در حال ديدن شبكه نيل مصر بودم، ديدم رئيس دانشگاه الازهر، دكتر احمد طيب كه الان مفتي الازهر است درباره شيعه وسني صحبت مي كرد. فكر كردم حتما بر ضد شيعه صحبت مي كند اما دقت كردم و ديدم بحث خيلي خوب پيش مي رود.
- خبرنگاري سوال كرد آيا به نظر شما عقايد شيعه مشكل ندارد؟
شيخ طيب جواب داد: نه چه مشكلي دارند، ۵۰ سال پيش شيخ شلتوت فتوا داده است كه شيعه مذهب پنجم اسلام و مانند مذاهب ديگر است.
- خبرنگار گفت: فرزندان ما در حال شيعه شدن هستند چه بايد بكنيم؟
شيخ جواب داد: خوب بشوند مگر كسي از مذهب حنفي با مالكي برود ما اشكالي به او مي گيريم؟ خوب اين ها هم از مذهب چهارم به مذهب پنجم رفته اند.
- خبرنگار پرسيد شيعيان با ما درحال قوم و خويشي هستند و با فرزندان ما ازدواج مي كنند.
شيخ جواب داد: چه اشكالي دارد، بين مذاهب ازدواج آزاد است.
- خبرنگار گفت: مي گويند شيعيان قرآنشان فرق مي كند.
شيخ طيب پاسخ داد: اين حرف ها خرافه پيرزن ها است. قرآن شيعيان با ما هيچ فرقي ندارد و حتي رسم الخطشان نيز مانند قرآن ما است.
- خبرنگار گفت: ۲۳ روحاني از يك كشور(عربستان) فتوا داده اند كه شيعيان كافرند، رافضي هستند.
شيخ گفت: براي مسلمين جهان فقط الازهر مي تواند فتوا دهد و فتواي آنها اعتباري ندارد.
- خبرنگار گفت: پس اين اختلافاتي كه بين شيعه و سني مطرح مي كنند چيست؟
شيخ پاسخ داد: اين اختلافات سياست خارجي است و مي خواهد بين شيعه و سني اختلاف بياندازد.
- خبرنگار گفت من يك سوال جدي دارم: شيعيان كه ابوبكر و عمر را قبول ندارند، چگونه مي گوييد اين ها مسلمان هستند؟
شيخ طيب گفت: بله قبول ندارند، اما مگر اعتقاد به ابوبكر و عمر جزو اصول دين اسلام است؟
قصه ابوبكر و عمر يك قصه تاريخي است و تاريخ به اصول اعتقادات ربطي ندارد.
- خبرنگار كه از اين جواب جا خورده بود گفت: شيعيان يك ايراد دارند آن هم اينكه مي گويند امام زمانشان از ۱۰۰۰ سال پيش هنوز زنده است.
شيخ پاسخ داد: خوب ممكن است، چرا ممكن نباشد، ولي دليلي ندارد ما اعتقاد آنان را داشته باشيم .
- خبرنگار پرسيد: آيا ممكن است كودك ۸ ساله امام باشد؟ شيعيان معتقدند كودك ۸ ساله امام شده است.
شيخ گفت: وقتي يك طفل در گهواره پيغمبر بشود اينكه يك كودك ۸ ساله هم امام باشد عجيب نيست، هرچند ممكن است ما به عنوان اهل تسنن اين اعتقاد را قبول نداشته باشيم؛ اما اين موضوع به اسلام آنها صدمه اي نمي زند و آنها مسلمانند.
* اين مناظره براي من بسيار جالب بود و تلاش كردم تا با شيخ طيب تماس برقرار كرده و از او تشكر كنم. در تماس تلفني به او گفتم شما بهترين دفاع را از شيعيان كرديد و اگر يك روحاني شيعه آنجا بود شايد اينگونه دفاع نمي كرد و حداقل ملاحظه هايي مي كرد اما شما حتي اعتقاد به ابوبكر و عمر را هم از اسلام جدا كرديد. كه تشكر كرد.
به احمد طيب گفتم خيلي جالب است، چرا شما اصلا وارد اين بحث شده ايد؟
شيخ طيب گفت: وقتي كه آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور شما اينطور محكم جلوي آمريكا ايستادگي كرد و توانست در بحث انرژي هسته اي آمريكا را به زانو درآورد، از اين طرف هم سيد حسن نصرالله و حزب الله هم جلوي رژيم صهيونيستي ايستادند و كمر اسرائيل را در جنگ ۳۳ روزه شكستند، من ديدم كه اين ها افتخار اسلام است و آمريكا و دوستانش مي خواهند اين ها را كار شيعه تندرو معرفي كنند و بگويد شيعه هم مسلمان نيست و رافضي است و اين افتخار را از جهان اسلام دور كنند؛ بنابراين براي اينكه جوانان ما احساس غرور بكنند كه اين افتخارات متعلق به اسلام است، ۸ برنامه در تلويزيون برگزار كردم تا بگويم شيعه مسلمان است و شيعه با ما هيچ فرقي ندارد و مذهب پنجم اسلام است.
* وقتي مفتي الازهر شيعيان را مسلمان مي داند و به اين خوبي از شيعه دفاع مي كند، اين تكفيري ها قطعا سني نيستند. شما ببينيد اين تكفيري ها فقط شيعه را نمي كشند و مثلا در سوريه افراد اهل تسنن كه توسط تكفيري ها كشته مي شود تعدادشان نسبت به شيعه ها بسيار بيشتر است.
مثلا در مناطق سني نشين سوريه ببينيد، منطقه داريّا در سوريه كه پايگاه تكفيري ها بود و با خاك آنجا را يكسان كردند، شايد ۵۰ نفر شيعه نداشت؛ اما همه مردم را كشتند و منطقه را نابود كردند.
اتفاقا به مناطق شيعه نشين مانند زينبيه نتوانستند ورود چنداني پيدا كنند و با دفاع شيعيان مواجه شدند و بيشتر از دور با خمپاره به اين مناطق حمله مي كنند.
مثلا شما ببيندي اين امام جماعت هاي بزرگ سوريه كه توسط تكفيري ها كشته شدند شيعه بودند؟ يا آيا آقاي حسون كه مفتي بزرگ سوريه است، شيعه است كه دائما عليه اين ها حرف مي زند؟
لذا از برآيند كلي عملكرد اين گروه هاي تكفيري ميتوان فهميد كه اينها، كاملا آمريكايي و بي دين بودن آنها مشخص است.
اين نكته را هم بايد دقت كرد كه اين افرادي كه از نقاط مختلفي مانند اروپا ، عربستان و چچن و... به عنوان جعلي جهاد به سوريه مي آورند، اين ها هم هيچكدام عقايد درستي ندارند و براي جهاد نمي آيند بلكه اينها انسان هاي فقيري هستند كه با وعده پول به اين كار مي پردازند. به اين ها مبالغي جهت خانواده شان مي دهند و مي گويند اگر كشته شويد هم به بهشت مي رويد. بسياري از اين ها جواناني هستند كه حتي ممكن است به بلوغ هم نرسيده باشند و انسان هاي عاقل و متديني در بين اين گروه ها وجود ندارد.
البته تاريخ نشان داده است كه همه اين كارها در نهايت دامن خود آمريكا را زودتر از بقيه خواهد گرفت، شما نتيجه حمايت از صدام را ببينيد، نتيجه طالبان در افغانستان را ببينيد؛ همه اينها در نتيجه به ضرر خود آمريكا تمام شده است.
در حال حاضر حتي عربستان هم كه حمايت هاي مختلفي از اين تكفيري ها مي كرد، متوجه اشتباه خود شده است و مفتي اعظم آنها آقاي آل شيخ وقتي از وي درباره جهاد در سوريه فتوا خواستند، گفته بود هركس در كشور خودش بايد جهاد كند و لازم نيست كشور ديگري برود؛ چون متوجه شده اند كه اين به ضرر خودشان تمام مي شود.
* مشكل عمده اي كه در رابطه با افراطي گري ها است، افراطي هايي هستند كه در شيعه خود را جا كرده اند مانند آقاي الهياري در آن شبكه تلويزيوني يا افراد ديگر؛ اين ها قطعا انسان هاي وابسته اي هستند و در وابسته بودن اينها هيچ جاي شكي وجود ندارد. حالا اين وابستگي ممكن است دانسته باشد و يا نادانسته.
بنابراين وظيفه شيعه اين است كه در اين رابطه افشاگري كند و نشان بدهد كه اين هايي كه افراطي گري مي كنند واقعا شيعه نيستند و يا انسان هاي وابسته و دست نشانده اي هستند.
از آن طرف هم شيعيان نبايد تحت تاثير افكاري مثل القاعده قرار بگيرند و آنها را سني بدانند چو واقعا اين ها دست نشانده هستند.
شيعيان بايد به نظرات علماي واقعي اهل تسنن دقت كنند؛ مانند آقاي احمد طيب مفتي الازهر، مفتي هاي خوب و بزرگ پاكستان كه حضرت امام خميني(ره) را رهبر مسلمين كل جهان مي دانستند، مفتي هند، بنگلادش و حتي مفتي هاي تركيه.
بنابراين اگر به اين موارد دقت كنيم متوجه مي شويم كه فريب نبايد خورد، تفرقه همان چيزي است كه دشمنان ما به دنبال آن هستند كه گفته اند «تفرقه بينداز و حكومت كن». ما بايد دقت كنيم كه هركجا خواستند بين شيعه و سني تفرقه بياندازند به آن دامن نزنيم و بگوييم تفرقه انداز نه شيعه است و نه سني و كاري كنيم كه اين تفرقه ها را افشاء كنيم.
بنابراين ما هيچگونه برخوردي با اهل تسنن نداريم، بلكه آنها را برادران خود مي دانيم و به فتواي امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب در مكه و مدينه پشت سر آنها نماز هم مي خوانيم. همانگونه كه امام صادق(ع) فرمودند كه «هركس با اهل سنت، در صف اوّل آنها نماز بگزارد، مانند كسى است كه پشت سر رسول اللّه (ص) در صف اوّل نماز گزارده است»(۱) و چنين ثوابي دارد.
* بهترين و خاص ترين خاطره از سفرهاي حج : من با مفتي بورساي تركيه (محلي كه امام خميني در آنجا تبعيد بودند) چند جلسه مناظره داشتم و بعد از آن مباحثات ايشان پذيرفت كه مكتب اهل بيت(ع) اسلام واقعي است و به من گفت: من ۷۰ سال اعتقادات ديگري داشتم و حالا همه اعتقادات پيشينم متزلزل و سست شده است و كمك كنيد تا من بيشتر با مكتب اهل بيت آشنا شوم. من هم ايشان را به مرحوم علامه عسگري جهت راهنمايي و هدايت بيشتر معرفي كردم.
* يك نفر با دوستان ما آشنا شده بود و براي صحبت پيش من آمده بود، كه بعدا فهميديم آن فرد از مبلغان وهابيت بود و براي كار كردن روي اعتقادات ما آماده بود.
چند جلسه با ايشان مباحثه داشتيم و در هرجلسه افراد متفاوتي را با خود مي آورد، تا يكبار آخر شب تماس گرفت و گفت من مي خواهم امشب حتما شما را ببينم، پذيرفتم و هنگامي كه ديدار كرديم گفت من امشب بايد شما را مي ديدم چون فردا بايد به نيجريه بروم، گفت: آمده ام تا به چيزي اقرار كنم و آن هم اين است كه من ۲۳ سال مبلغ وهابيت در نيجريه بودم. سمت هاي مختلفي هم در برخي سازمان ها مثل يونسكو داشت اما تا آن موقع فقط به ما گفته بود كه استاد دانشگاه است.
در ادامه گفت: من امشب آمدم تا اقرار كنم كه وهابيت باطل است و با صحبت هايي كه با شما داشتيم متوجه شدم مكتب اهل بيت(ع) مكتب حق است و اسلام واقعي و صراط مستقيم است.
هر جلسه هم كه افراد مختلفي با من مي آمدند، اين افراد شيخ هاي ما بودند و من مي ديدم كه پاسخي براي حرف هاي شما ندارند و حتي يكبار يكي از شيخ هايمان خودش را به خواب زد تا جواب شما را ندهد. بعد از اين ماجرا براي اينكه مطمئن شوم كه راست مي گويد او را به ايران دعوت كردم و با هزينه خودش به ايران آمد و هنوز هم با من در ارتباط است.
اين مبلغ پيشين وهابيت در انتها به من گفت، من ۲۳ سال مبلغ وهابيت بودم اما ازين به بعد مي خوام مبلغ مكتب اهل بيت(ع) باشم.
* توصيه ام به افرادي كه براي اولين بار به حج مشرف مي شوند مخصوصا جوانان اين است كه جوانان حتما كتاب حج دكتر شريعتي را بخوانند. مختصر مطالعاتي هم راجع به فلسفه حج داشته باشند كه مقداري هم در بسته هاي فرهنگي حجاج موجود است.
براي اينكه در مدينه و مكه با شبهه اي مواجه نشوند هم مي توانند كتاب «مناظره دكتر و شيخ» را مطالعه نمايند.
همچنين سعي كنند به جاي پرداختن بيش از اندازه به دقت در عمل، ضمن اينكه به كيفيت اعمال دقت دارند با فلسفه آنها نيز آشنا شوند تا اعمالشان داراي روح باشد و حقيقتا هم مورد قبول واقع شود.
حتما هم دقت نمايند تا وقتشان تلف نشود، درست است كه طول سفر يك ماه است اما سعي كنند سفرشان بيشتر جنبه هاي عبادي و فكري داشته باشد نه گردشگري. همچنين سعي نمايند تا آنجا كه برايشان مقدور است نمازها را در مسجدالحرام و مسجدالنبي(ص) اقامه نمايند.