یاداشت حقوق شهیدان و ایثارگران؛ یا تکالیف ما؟ !

فراموشی فرهنگ جهاد ناسپاسی و خسارت بار است/ یاداشتی از دکتر محسن اسماعیلی.

هفته دفاع مقدس، يعني روزهايي كه در آن قرار داريم، يادآور دوران پر افتخاري است كه اسلام و ايران در سخت‌ترين شرايط تاريخي مورد هجومي همه جانبه و ناجوانمردانه واقع شده بود. آن روزها همه كفر در برابر همه ايمان قد برافراشته بود و مي‌خواست در شرايطي كه به خيال خود بهترين فرصت مي‌دانست، نام و ياد اسلام انقلابي و ايران اسلامي را براي هميشه از خاطره‌ها محو كند. اما «و مكروا و مكرالله والله خيرالماكرين…» در آن دوران دشواري و تنهايي، مردان مردي پيدا شدند كه از آن جنگ ناخواسته، گنجي جاودان ساختند و خود نيز به ستارگان درخشان تاريخ تبديل كردند. آنان كه به هنگام خطر فداكاري كرده و جان خود را براي سلامت و امنيت ديگران سپر مي‌كنند، در هر فرهنگي عزيز و ارجمند هستند. برگزاري مراسم رسمي اداي احترام به سربازاني كه در جنگ‌ها جان باخته‌اند عادتي مالوف و رسمي معروف در همه كشورهاي جهان است؛ حتي كشورهايي كه اعتقادي به آخرت ندارند! و مرگ را پايان هستي و به معناي نابودي بشر مي‌دانند. بلنداي مقام شهيدان و ايثارگران
طبيعي است براي ما كه نه تنها چنين نمي‌انديشيم، كه حيات واقعي را در آن سرا جستجو مي‌كنيم، مساله كاملاً متفاوت است و شهيدان و ايثارگران، افزون بر همه عظمتي كه از نگاه ديگران دارند، در نظر ما از فضيلت و عظمت جهاد در راه خدا نيز برخوردارند. جهاد در راه خدا، چه فرجام نيك پيروزي و بازگشت فاتحانه در پي داشته باشد و چه به فرجام نيك ديگر، يعني شهادت منجر شود (سوره توبه، آيه۵۲)، ارزشي بي‌نظير و دري از درهاي بهشت و رحمت خدا است كه به فرموده امير مجاهدان، علي عليه‌السلام در نهج‌البلاغه، تنها به روي بندگان خاص او باز مي‌شود. امير مومنان علي عليه‌السلام در حال سخنراني و تشويق مردم به جهاد بود كه جواني برخاست و از ايشان خواست تا درباره منزلت رزمندگان راه خدا توضيح دهد. آن حضرت فرمود: همين سوال را من در جنگ ذات السلاسل از پيامبر خدا كردم و سپس حديث مفصلي را در اين زمينه از رسول خدا (ص) نقل كرد. در آن حديث، پيامبر خدا درباره ارزش و ثواب كاري كه رزمندگان مي‌كنند، توضيحات شگفت‌آوري دادند. از آن هنگام كه او تصميم به شركت در جبهه مي‌گيرد و خداوند برائت از جهنم را به او مي‌دهد تا موقعي كه به شهادت مي‌رسد و خداوند به او بشارت مي‌دهد كه آنچه براي او آماده كرده است را نه چشمي ديده است و نه گوشي شنيده است و نه به فكر كسي خطور كرده است… تا آنجا كه خداوند به هنگام شهادت او مي‌گويد: من جانشين وي در خانواده‌اش هستم؛ هر كس آنان را خوشنود كند مرا خشنود كرده است و هر كس آنان را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است. چنان‌كه معلوم است و اشاره شد، مجاهدان را از نگاهي مي‌توان به دو گروه تقسيم كرد؛ گروهي كه با تقديم جان خود به جانان مي‌رسند و به عهد خود وفا مي‌كنند و گروهي ديگر كه به رغم آمادگي و جان‌فشاني، باز هم در اين دنيا مي‌مانند (سوره احزاب، آيه ۲۳). گروه نخست را شهدا ناميده‌اند و گروه دوم را ايثارگران؛ گرچه هر دو گروه هم شهيدند و هم ايثارگر. حقوق آنان و وظايف ما
به هر حال هر دو گروه بر عهده ما حقوقي دارند و ما نيز در برابر خانواده و بستگان آنان وظايفي سنگين بر دوش داريم. نخستين حق آنان، و تكليف ما شناخت مكانت آنها و زنده نگهداشتن ياد و خاطره حماسه‌اي است كه آفريدند. فراموشي جنگ، ناسپاسي و خسارت بار است و خسارت بارتر از آن تحليل‌هاي نادرست و كوته نظرانه‌اي است كه از ذهن‌هاي عليل يا دل‌هاي مريض تراوش مي‌كند. امروز و در فضاي آرام و شفاف، خرده‌گيري از آن روزها آسان است اما نه جوانمردانه. روشن است كه هيچ عاقلي آنچه را شد، بهترين كار ممكن نمي‌داند ولي هيچ خردمندي هم به خود اجازه نمي‌دهد كه بدون در نظر گرفتن شرايط و مقدورات آن روزگار، داوري نمايد. از اين رو بود كه امام شهيدان پس از پايان هشت سال دفاع مقدس گفت: «من رسماً از خانواده معزز شهدا به دليل تحليل‌هاي غلط اين روزها عذرخواهي مي‌كنم.» و از اين گلايه كرد كه آن حماسه را با معيارهاي مادي ارزيابي مي‌كنند؛ «چه كوته‏نظرند آنهايى كه خيال مى‏كنند چون ما در جبهه به آرمان نهايى نرسيده‏ايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خودگذشتگى و صلابت بي‌فايده است! در حالى كه صداى اسلام‌خواهى آفريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام‏شناسى مردم در امريكا و اروپا و آسيا و آفريقا، يعنى در كل جهان، از جنگ هشت ساله ماست… ما در جنگ براى يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم…». فرهنگ جنگ؛ راه نجات از مشكلات
نكته ديگر فرهنگ جنگ، يا همان فرهنگ جهادي است كه مهمترين و كارآمدترين ميراث دفاع مقدس براي ما است. بايد باور كرد كه هنوز هم همان فرهنگ است كه راه حل مشكلات ما و همه بشريت است. بزرگترين جفا به شهيدان و ايثارگران فراموشي فرهنگي است كه آفريدند، و نشانه آن از ياد بردن اربابان نعمتي است كه امروز بر سر سفره فداكاري آنان نشسته‌ايم. رئيسي كه هر روز دِينِ خويش به ايثارگران را به ياد نياورد و نيز ديگران را به آن هشدار ندهد، ناجوانمردي است كه دير يا زود، اما حتماً، سزاي ناسپاسي را خواهد ديد و ديگران هم صداي شكسته شدن استخوان‌ها و سقوط او در چاه نكبت و نخوت را خواهند شنيد. امام (ره) نهيب مي‌زد كه: «من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مى‏كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. نگذاريد پيشكسوتانِ شهادت و خون در پيچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند» و نيز در آخرين پيام به مناسبت هفته بسيج گفت: «من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مى‏بوسم و مى‏دانم كه اگر مسئولين نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت». آزموده را آزمودن خطا است
اين تجربه تلخي است كه ديگران هم كرده‌اند. باراك اوباما، رييس جمهور فعلي آمريكا، در كتاب خاطرات خود از روزهاي نخستي مي‌نويسد كه به زعم خودش آرمان‌خواهانه، به عنوان سناتور وارد سنا شده و از تغيير رويكردها و بي‌توجهي مقامات عالي به مشكلات اصلي جامعه و منافع ملي كشور تعجب مي‌كند. او در مقام ريشه‌يابي مساله مي‌گويد: «شبي در يك مهماني با يكي از كارمندان واشنگتن شروع به صحبت كردم. او نزديك به پنجاه سال در اطراف كنگره خدمت كرده بود. از او پرسيدم چه چيز باعث تغيير فضاي واشنگتن از آن زمان به وضع حاضر شد. و او بي‌آنكه ترديدي به خود راه دهد جواب داد: مربوط به نسله، اون موقع‌ها هر كسي در واشنگتن بود و هر مقامي داشت تو جنگ جهاني دوم خدمت كرده بود. ممكن بود كه سر مسائل مختلف… به هم بپريم، خيلي از ماها پيشينه‌هامون با هم فرق داشت، از محله‌هاي مختلف بوديم، فلسفه‌هاي سياسي متفاوت داشتيم اما اون جنگ وجه اشتراك همه ما بود. اون تجربه مشترك نوعي احترام و اعتماد ميان ما برقرار كرده بود. كمك مي‌كرد كه اختلاف‌هامونو فراموش كنيم و كار انجام بدهيم.»


| شناسه مطلب: 40129




ياداشت