فلسفه شبکه وکالت امام جواد (ع) چه بود؟‬‌

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر محمدرضا جباری، تاریخ‌پژوه و عضو هیأت علمی مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) درباره‌ی فعالیت‌های اجتماعی و علمی امام محمد تقی، جوادالائمه علیه‌السلام

* رهبر انقلاب در تحليل‌هايشان درباره‌ي دوران زندگي امام جواد عليه‌‌السلام به مقدس‌مآبي و رياكاري مأمون عباسي و تلاش آن امام عليه‌السلام براي كنارزدن اين ماسك تزوير اشاره مي‌‌كنند. به نظر شما آن دوران چه خصوصيات و ويژگي‌هايي داشت؟
دوران امامت امام جواد عليه‌السلام مصادف و معاصر بود با حكومت يكي از زيرك‌ترين و سيّاس‌ترين خلفاي بني‌العباس. اميرالمؤمنين عليه‌السلام نيز قبلاً پيش‌‌بيني كرده بودند كه هفتمين خليفه‌‌ي عباسي، اعلمِ آن‌هاست و تاريخ هم نشان داد كه همين‌طور بود. مأمون علاوه بر اين‌‌كه زيركي شخصي خاصي داشت، علاقمند به علوم هم بود. او به فلسفه و كلام مختلف عقلي و نقلي عنايت داشت و خودش جزو معتزله بود. طبيعتاً معاصرت دو امام بزرگوار، يعني امام رضا عليه‌السلام و امام جواد عليه‌السلام با چنين شخصيتي، دشواري‌هاي خاصي را براي امامت ايشان ايجاد مي‌كرد.
يكي از مهم‌ترين اين دشواري‌ها همين نكته‌اي است كه امروزه محققان درباره‌‌اش بحث دارند و هنوز هم اختلاف نظر يا اختلاف تحليل وجود دارد؛ يعني اين‌كه واقعاً در مواضع مأمون و سخنان و رفتارهايش تناقض وجود دارد.
* لطفاً به مصاديق اين تناقضات اشاره كنيد.
مثلاً دفاع‌‌هايي كه مأمون از ساحت ائمه عليهم‌السلام و به‌‌خصوص از ساحت اميرالمؤمنين عليه‌السلام كرده است. او بارها به اولويت و حق اهل ‌بيت عليهم‌السلام در بحث خلافت و امامت تصريح كرده است. مأمون حتي درباره‌‌ي امام جواد عليه‌السلام هم در مقابل بني‌العباس تصريح دارد و مي‌گويد كه علم اين‌ها علم لدنّي و خدايي است. [factimage()] http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/24134/smpl.jpg [imagetitle()] [factimageend()] از سوي ديگر، مأمون گاهي در قبال امام رضا و امام جواد عليهما‌السلام به گونه‌اي عمل كرده كه از فرد شيعي معتقد به اعتقاد عقلي و قلبي چنين رفتاري برنمي‌آيد؛ از جمله احضار امام رضا عليه‌السلام به مرو و تحميل ولايت‌عهدي به آن حضرت كه همراه با تهديد بود، يا مجالس مناظره‌اي كه مأمون براي امام رضا عليه‌السلام ترتيب مي‌‌داد و در آن‌جا -به تصريح امام رضا عليه‌السلام و به شواهد تاريخ- در تشكيل مجالس مناظره نيت صادقي نداشت. امام رضا عليه‌السلام به اباصلت فرمود كه مأمون قصد رسواكردن من را در مناظره دارد، در حالي كه او خواهد ديد كه نتيجه برعكس خواهد شد و خود او رسوا خواهد شد. يعني به‌خوبي مي‌بينيم كه مأمون در اين رفتارهايش نيت صادقانه نداشته و همين موضوع را در ارتباط با امام جواد عليه‌السلام داشتيم.
* علاوه بر اين رويكرد دوگانه، ظاهراً مأمون مقدس‌مآبي‌هايي را هم به شكل‌هاي مختلفي به نمايش گذاشته است.
بله. به هر حال مأمون، هم در دوران امام رضا عليه‌السلام و هم در دوره‌ي امام جواد عليه‌السلام تلاش مي‌كرد به ظواهر شريعت پايبند باشد؛ شرب خمر علني نداشت و سعي مي‌كرد ظواهر را رعايت كند. مأمون ظواهر را نسبت به اهل ‌بيت عليهم‌السلام رعايت مي‌كرد و اين طبيعتاً برمي‌گردد به سياست مزورانه‌اي كه او در قبال اهل ‌بيت عليهم‌السلام در پيش گرفته بود.
* با توجه به اين‌كه معمولاً بخش قابل توجهي از جامعه همين ظواهر را مي‌بينند و معيار قرار مي‌دهند، كار براي امام عليه‌السلام قاعدتاً دشوار ‌بود؛ درست است؟
بله. امام جواد عليه‌السلام با خليفه‌ي زيرك و مزوري روبه‌رو بودند و اين كار را دشوار مي‌كرد. امام ناچار بودند كه از شيوه‌هايي استفاده كنند تا هم تزوير مأمون را برملا كنند و هم آثار آن تزوير را در جامعه‌ي شيعي و اسلامي خنثي كنند. به عنوان نمونه در ماجراي ازدواج ام‌الفضل دختر مأمون با امام جواد عليه‌السلام؛ مأمون ظاهر قضيه را اين‌طور جلوه مي‌داد براي بني‌العباس كه من به لحاظ فضلي كه در محمدبن‌علي الجواد عليه‌السلام سراغ دارم، مي‌خواهم ام‌الفضل را به او تزويج كنم. در واقع اما قضيه فرق مي‌كرد؛ با شخصيتي كه از مأمون سراغ داريم، او مي‌خواسته يك جاسوس را وارد خانه‌ي امام جواد عليه‌السلام كند تا از نزديك آن حضرت را تحت كنترل داشته باشد. چنان‌كه تلاش كرد بعضي از اصحاب امام رضا و امام جواد عليهما‌السلام را به نحوي جذب خود كند و آن‌ها را بخرد. يكي از نمونه‌هاي بارز آن، هشام بن ابراهيم راشدي عباسي است. اين شخص وكيل امام رضا عليه‌السلام و كارگزار آن حضرت بود و نقش وكالت ايشان را داشت، اما همين كه همراه امام رضا عليه‌السلام به مرو سفر كرد، مأمون توانست او را جذب كند و به جاسوس مأمون در خانه‌ي امام رضا عليه‌السلام تبديل شد. او اخبار امام را تماماً به مأمون منتقل مي‌كرد و به همين خاطرحتي به لقب عباسي معروف شد.
اين پيشينه را وقتي در مورد مأمون در نظر بگيريم، طبيعي است كه درباره‌ي تزويج ام‌الفضل با امام جواد عليه‌السلام نيز دچار سوء ظن شويم. هم شخصيت و هم عملكرد مأمون، براي ما هيچ ترديدي باقي نمي‌گذارد كه حتي پيش از تزويج ام‌الفضل اين مسأله وجود داشته كه كسي را داخل خانه‌ي امام جواد عليه‌السلام بفرستند و چه كسي بهتر از همسر امام جواد عليه‌السلام كه راحت بتواند اخبار را منتقل كند؟
* در اين سوي ماجرا، امام جواد عليه‌السلام چه راهكارها و راهبردهايي را براي مقابله با تزويرهاي مأمون به كار بردند؟
يكي محور فرهنگي و علمي بود، كه از مهم‌ترين محورها همين است. امثال مأمون از طريق جلسات مناظره تلاش داشتند امام را رسوا كنند، اما در آن جلسه‌ي مناظره كه مأمون ترتيب داد و يحيي بن اكثم يك سؤال فقهي از امام جواد پرسيد، پاسخ فني و متبحرانه‌ي امام، رنگ يحيي بن اكثم را تغيير داد و يحيي بن اكثم ديگر نتوانست سؤال كند. يحيي ابن اكثم درباره‌ي حكم مُحرِمي پرسيد كه در حال احرام، حيواني را كشته باشد. امام جواد عليه‌السلام او را سؤال‌پيچ كرد و سؤال او را با سؤال‌هايي پاسخ داد. او رنگ باخت و اهل مجلس كاملاً متوجه شدند كه يحيي مغلوب شده است. مأمون براي اين كه جلسه را جمع كند، گفت: ما به همين مقدار راضي هستيم. بنابراين يكي از كارهاي امام، كاربرد روش علمي است.
محور دوم، بحث شاگردپروري در حركت فرهنگي بود. امام جواد عليه‌السلام -مثل ديگر ائمه عليهم‌السلام- شاگردان خوبي همچون علي بن مهزيار اهوازي و ابن ابي نصر بزنطي را تربيت كرد و اصول و مباني صحيح عقلي و نقلي را به گونه‌اي در اختيار آن‌ها مي‌گذاشتند كه خود ‌آن‌ها به‌تنهايي اهل فن مي‌شدند و آن‌ها را در جامعه‌ي شيعه اشاعه مي‌دادند. مي‌دانيد كه منع تدوين حديث از زمان خليفه‌ي دوم شروع شد و كم‌كم در دوره‌ي معاويه جعل رسمي حديث دنبال شد و نتيجه آن ‌شد كه امام جواد عليه‌السلام در جلسه‌اي با حضور فقها و علماي اهل سنت كه رواياتي را در فضل خلفا نقل مي‌كردند، مستدل و با حرّيت تمام، روايات آن‌ها را نقد ‌كردند. از جمله نكاتي كه حضرت آن‌جا بيان ‌كردند، اين بود كه پيامبر اكرم صلوات‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: زماني مي‌رسد كه دروغ‌گويان بر من زياد مي‌شوند و اين روايات هم از جمله‌ي آن روايات دروغ است.
پس يك كار امام عليه‌السلام، ايستادن در برابر روايات كذب بود. محور ديگري كه به‌خصوص در مورد امام جواد عليه‌السلام بايد بگوييم، نقش اجتماعي و فرهنگي ايشان از طريق شبكه‌ي وكلا بود. يعني با وجود فشارها و محدوديت‌هاي فراواني كه عليه ايشان وجود داشت و تحت نظر بودند، وكلايي را در اقصي‌نقاط عالم اسلام منصوب كرده بودند. اين وكلا بسيار زيركانه و حساب‌شده با شيعيان ارتباط داشتند و نامه‌هاي شيعيان و وجوه شرعي را جمع و تقديم امام عليه‌السلام مي‌كردند. اگر هم امام عليه‌السلام در حبس بودند، به آن كسي مي‌دادند كه امام عليه‌السلام تعيين كرده بود. البته اين مسأله از قبل در ميان ائمه عليهم‌السلام وجود داشت، اما در دوره‌ي امام جواد عليه‌السلام شبكه‌ي وكالت گسترش يافت و آمار وكلاي ائمه اين موضوع را نشان مي‌دهد.
* اقدامات امام جواد عليه‌السلام چه تأثيري بر روند كلي شيعه گذاشت؟
همين افزايش وكلا نشان‌دهنده‌ي تأثير اقدامات امام جواد عليه‌السلام در توسعه و افزايش شيعيان است، زيرا شبكه‌ي وكالت از دوران امام صادق عليه‌السلام به اين طرف تشكيل شد. البته قبلاً زمينه‌ي آن وجود نداشت، نه اين‌كه ديگر ائمه عليهم‌السلام اراده‌ي تشكيل آن را نداشته باشند، بلكه تشيع به قدر كافي گسترده نبود. در عصر امام باقر عليه‌السلام با حركت فرهنگي آن حضرت كم‌كم اين حركت ثمر داد و امام صادق عليه‌السلام وكلايي را در كوفه، مدينه، خراسان و ... نصب كردند كه اين‌ها آغاز شبكه‌ي وكالت بود. امام كاظم عليه‌السلام نيز آن را رشد دادند در حدي كه وقتي امام شهيد شدند، ده‌ها هزار دينار از وجوه شرعي شيعيان نزد آن‌ها بود. حضرت امام جواد عليه‌السلام اما اين شبكه را رشد خاصي دادند. دليلش اين بود كه امام عليه‌السلام يك فرصت ۱۷ساله براي امامت داشتند كه حضور ايشان هم عمدتاً در مدينه بود. بنابراين مي‌توانستند اين شبكه را رهبري كنند. اين‌كه حضرت بر گسترش اين شبكه تأكيد مي‌كردند، چون مي‌دانستند در آينده دوره‌ي غيبت رخ خواهد داد و شيعيان در دوران غيبت صغري نيازمند شبكه‌ي وكالت خواهند بود و به واسطه‌ي نواب بايد به امام عصر عليه‌السلام متصل شوند. بنابراين با سياستي كه امام در پيش گرفتند، هم شيعه حفظ شد و گسترش يافت و هم جان خود امام عليه‌السلام و جان شيعيان حفظ شد، چون از ابزار تقيه و فرهنگي استفاده مي‌كردند.
از سوي ديگر، طبيعتاً غلبه‌ي امام جواد عليه‌السلام در مناظرات علمي موجب مي‌شد كه شيعيان دلگرم‌تر شوند و اين اتفاقات اثر مثبتي بر روند كلي شيعه مي‌گذاشت. امام عليه‌السلام آينده را مي‌ديدند و جرياني را رهبري مي‌كردند كه مي‌خواستند تا روز قيامت استمرار بيابد، نه يك حركت مقطعي و احساسي.
بنابراين اگر بخواهيم ببينيم ائمه عليهم‌السلام در حركت سياسي و فرهنگي خود پيروز و موفق بوده‌اند يا نه، اول بايد ببينيم كه تشيع حفظ شده يا نه، دوم اين‌كه شيعه گسترش پيدا كرده يا رو به تقليل نهاده. در تاريخ مي‌بينيم كه بحمدالله تشيع به سبب منطق و پشتوانه‌هايي كه ائمه عليهم‌السلام فراهم كردند، همواره گسترش پيدا كرده است.


| شناسه مطلب: 40499




امام جواد