خفتگان را بیدار کنید دوباره اِحرام باید بست

حجی که در مکه تمام شود و تأثیر آن به درون خانه‌های حجاج در کشورشان نرسد مانند نمازی‌ست که «تنهی عن الفحشاء و المنکر» نیست.

حجي كه حاجي آن را با خود همراه نداشته باشد مانند روزه‌اي است كه فقط با گرسنگي همراه است، مانند هر عبادت ظاهري است كه در درونت ريشه ندوانده زندگيت را ساختارمند، قانون‌مند، اصيل، مبتني بر ذات و فطرت نمي‌كند.
چنين حجي صحراگردي بدون هدف و پر از مشقت است، مشتقتي كه قرار بود درون حاجي را بسازد، اما بيرونش را فقط آفتاب سوخته كرده است.
موسم حج تمام شد اما آيا حج نيز به اتمام رسيده است؟ كدام حاجي مي‌تواند مدعي شود كه حجش را به اتمام رسانده و اينك ديگر در مقابل خداوند مسئول نيست و حجي كه گذارده، چيزهايي كه ديده، گفته و انجام داده همان چيزي كه در اسلام به آن مي‌گوييم معرفت يافتن، مسئوليتي برايش ايجاد نكرده است؛ «كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيّته».
همه دو ميليون زائر سال جاري لفظ پرطمطراق حاجي را يافته‌اند اما چند نفر حاجي شده‌اند، چند نفر مي‌خواهند حاجي بمانند، چند نفر حاجي خواهند ماند. چند نفر ابوبصير حج امسال بوده‌اند؟
«ابوبصير يكى از شيعيان پاك و مخلص امام صادق عليه‌السلام مى‌گويد: من با آن حضرت در مراسم حج شركت كرديم. هنگامى كه به همراه امام عليه‌السلام كعبه را طواف مى‌كرديم، عرض كردم: فدايت شوم، آيا خداوند اين جمعيت بسيار را كه در حج شركت كرده‌اند را مى‌آمرزد؟ امام صادق عليه‌السلام فرمود: اى ابا بصير! بسيارى از اين جمعيت كه مى‌بينى، ميمون و خوك هستند! عرض كردم: آنها را به من نشان بده!
آن حضرت دستى بر چشمان من كشيد و كلماتى به زبان جارى نمود. ناگهان بسيارى از آن جمعيت را ميمون و خوك ديدم، وحشت كردم! سپس بار ديگر دستش را بر چشمان من كشيد، آن گاه دوباره آنان را همان گونه كه در ظاهر بودند ديدم.
سپس فرمود: اى ابا بصير! نگران مباش! شما در بهشت، شادمان هستيد و طبقات دوزخ جاى شما نيست. سوگند به خدا! سه نفر، بلكه دو نفر، بلكه يك نفر از شما شيعيان حقيقى در آتش دوزخ نخواهد بود.»
زمان حاجي شدن، در سرزمين وحي است و مكان حاجي ماندن در خانه
زمان حاجي شدن، در سرزمين وحي است و مكان حاجي ماندن در خانه. حج هر حاجي بعد از موسم حج آغار مي‌شود، زماني كه حاجي از صحراي عرفات و منا وارد كشورش، شهرش و خانه‌اش مي‌شود و اينجاست كه شيطان نه ديگر فقط در رمي جمرات بلكه مجسم و آشكار در لحظه لحظه زندگي فرد حضور دارد و حاجي كه در مشعرالحرام فقط سنگ‌هاي ظاهري را براي مقابله با شيطان جمع كرده و در رمي جمرات سنگ زدن به شيطان را تمرين كرده است، ديگر صلاحي معنوي و قدرتمند‌تر از سنگ‌هاي ظاهري براي دفاع از خود در حج عظيم زندگيش ندارد.
تمام زندگي هر انساني سعي بين صفا و مروه و خوف و رجاء الهي است. لباس حج، لباس تمرين است و وقتي حاجي از احرام خارج مي‌شود تازه لباس تمرينش را از تن خارج مي‌كند و لباس رزم با شيطان در زندگي و جامعه‌اش را مي‌پوشد و وارد امتحان بزرگ الهي بعد از حج مي‌شود.
بررسي جزء جزء اعمال حج نشان مي‌دهد كه حج نمونه‌اي سمبليك از سبك زندگي متعالي انسان است. يك تمرين كامل كه پس از تمرين بايد وارد عرصه سخت عمل در زندگي شد.
نيت، يعني زندگي هدفمند است، جزء به جزء آن پس سبك زندگي حاجي پس از موسم حج بايد بر پايه هدفي در خور باشد هماني كه به آن گفته مي‌شود رسيدن به تعالي و انسان كامل شدن. لبيك، يعني مي‌دانم خدا هست و حرفش را مي‌پذيرم جزء به جزء دستوراتش را چه آنهايي را كه دليلش را مي‌دانم، چه آنهايي كه در مورد دليلشان حدس مي‌زنم و چه آنهايي كه نمي‌دانم، را مي‌پذيرم و عمل مي‌كنم.
دوباره بايد احرام بندگي بست
و بعد همه اعمال حج تمرين بندگي، مبارزه با شيطان، مبارزه با نفس و ساختن با مردم است. تمريني كه بايد اثر عملي آن را در زندگي فرد به عينه ديد. از اين پس حاجي هر كاري كند به اسم حاجي تمام مي‌شود ديگر خودش نيست، اكنون آبروي امت به حج رفته در ميان است و حاجي در هر عملي كه در اجتماع انجام مي‌دهد، بايد بداند با آبروي چه كس و چه كساني بازي مي‌كند.
چنين نگاهي به زندگي است كه ديگر حاجي را از دغدغه سوغات، حرف مردم، وليمه دادن‌هاي آنچناني، حفظ آبروي دروغين، دروغ، ريا و هر آنچه رذيلت است باز مي‌دارد و سبكي از زندگي به او مي‌بخشد كه آن را تمرين كرده است.
هر آنكه گمان مي‌كند موسم حج به پايان رسيده را از خواب غفلت بيدار كنيد و به او بگوييد شانه‌هايش را نگاه كند، سنگيني بار عظيم حاجي شدن بر شانه‌هايش هست چرا كه حج در زندگي جاري‌ست، دوباره بايد احرام بندگي بست.
زهرا ايرجي


| شناسه مطلب: 40896