کاروان کمال (۴)

بازآفرینی خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم(۴)

احمد عبدا...زاده مهنه

ديگر نمي‌توانست لذتي بالاتر از اين تصور كند كه بنشيند، زانوانش را در بغل بگيرد و زل بزند به نقطه‌اي كه محمد(ص) و علي(ع) در كنار هم ايستاده‌اند. چه‌قدر به هم مي‌آمدند اين دو نور! و چه روشن بود چشم «مهران» كه هردو را هم‌زمان در قاب خود قرار مي‌داد:
- چه زيبا ادب را رعايت كرده بود علي(ع). پله‌اي پايين‌تر از رسول‌ا...(ص) ايستاده بود و سراپا گوش. از آن قدوبالا آن‌قدر ادب مي‌باريد كه گويا تمام خود را در درون جمع كرده است تا حواس چشم‌ها از مشاهده جمال و كمال پيامبر(ص) به تماشاي مقام علي(ع) پرت نشود.
حضرتش سخن را با حمدوثناي خدا آغاز كرد: «الحَمدُ لِلّهِ الَّذي عَلا في تَوَحُّدِهِ، و دَنا في تَفَرُّدِهِ، و جَلَّ في سُلطانِهِ، و عَظُمَ في اَركانِهِ، و اَحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلماً و هُوَ في مَكانِهِ، و قَهَرَ جَميعَ الخَلقِ بِقُدرَتِهِ و بُرهانِهِ...». پيامبر(ص) چنان خدا را وصف مي‌كرد كه گويي همان لحظه، به چشم دل، او را مي‌بيند: «او بر همه‌چيز احاطه دارد، و بر همه‌چيز غالب مي‌شود، و در همه‌چيز توان دارد، و بر همه‌چيز قادر است و مانند او چيزي نيست، و او همه‌چيز را به وجود آورد آن‌زمان كه هيچ‌چيزي نبود...». من بيش از اين ياراي بازشمردن وصف خداي عزّوجلّ را از زبان برترين و آخرين پيامبرانش ندارم. براي درك آن كلمات دُروار و پربار بايد پاي محضر علي(ع) زانو زد.
- بسيار خوب! از توحيد كه بگذريم، ديگر چه گفت پيامبرمان؟
- با اين مقدمه، «توحيد» را از مجراي «نبوت» به «ولايت» و «امامت» پيوند داد: «و به بندگي خود براي او اقرار مي‌كنم و به ربوبيت او شهادت مي‌دهم، و آنچه را بر من وحي كرده ادا مي‌كنم تا مبادا در پي انجام ندادن آن، عذابي بر من فرود آيد كه كسي را ياراي دفع آن نيست، هرچند كه حيله عظيمي به كار بندد و دوستي او خالص باشد. معبودي جز او نيست. زيرا به من اعلام كرده است كه اگر آنچه را در حق علي(ع) بر من نازل كرده ابلاغ نكنم، رسالت او را به انجام نرسانده‌ام. و هم او ضمانت كرده است كه من را از گزند مردم حفظ كند و او كافي و كريم است. خداوند به من چنين وحي كرده است: بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحيمِ، يا أيُّهَا الرَّسولُ! بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ - در حق علي(ع) يعني درباره خلافت علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) - و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و اللهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ».
رسول خدا(ص) آيه نورسيده را كه تلاوت فرمود، ندا داد: «هاي مردم! من در رساندن آنچه خداي تعالي بر من نازل كرد، كوتاهي نكردم و حال سبب نزول اين آيه را برايتان روشن مي‌كنم: جبرئيل سه بار بر من نازل شد و از جانب خداوندِ سلام، پروردگارم - كه او سلام است - من را مأمور كرد كه در اين جايگاه به پا خيزم و به هر سپيد و سياهي اعلام كنم كه علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) برادر، وصي و جانشين من بر امتم و امام پس از من است كه نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسي است، جز آن‌كه پس از من پيامبري نيست و او پس از خدا و رسولش وليّ شماست. و خداوند تبارك و تعالي در اين باره آيه‌اي از كتابش را بر من نازل كرده است: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ و رَسولُهُ و الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمونَ الصَّلاةَ و يُؤتونَ الزَّكاةَ و هُم راكِعُونَ»؛ و علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) كسي است كه نماز را به پا داشته و در حال ركوع زكات داده و در همه‌حال خداي عزوجل را قصد مي‌كند.» چند لحظه‌اي را با اين بيان روشن سپري كنيد تا باز هم بگويم از آنچه ديده و شنيده‌ام.


| شناسه مطلب: 40899




كاروان كمال