وبلاگ حج نقاشی مشعر و منا در ۴۰۰ سال قبل

نقاشی‌های زیادی از حرمین از قرن هفتم تا سیزدهم برجای مانده است، اما این نقاشی بی نظیر مزدلفه و منی را به زیبایی به تصویر کشیده و سعی کرده است اعمال حاجیان و چگونگی آن را به تصویر بکشد.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، استاد رسول جعفريان در وبلاگش تصاوير و توضيحاتي درباره نقاشي هاي به جاي مانده از سال ۱۰۴۶ ق / ۱۶۶۷ م ارائه داده است.
اينجا يك نقاشي بي نظير در باره مزدلفه و مني از قرن هفدهم ميلادي / يازدهم هجري در اختيار ماست. اين نقاشي كه در كتاب Hajj journey to the heart of Islam، p، ۵۰ چاپ شده از تصاوير زيبا و نادري است كه ما در باره حج در اختيار داريم.
اصل اين تصوير در كتاب انيس الحجاج [برگ ۱۰ آ و ۱۰ ب) اثر صفي بن ولي (۱۶۷۷ ۱۶۸۰) از مسلمانان هند (به احتمال گجرات) آمده است. اندازه واقعي آن ۳۳ در ۵/۲۳ است و نسخه ياد شده كه اين تصاوير از آن گرفته شده در مجموعه خليلي در لندن نگهداري مي‌شود.
در معرفي آن آمده است كه تصوير مزبور در جريان سفر حج نويسنده كه در سال ۱۶۶۷ و با حمايت زيب النساء دختر اورنگ زيب (۱۶۵۸ ۱۷۰۷) انجام شده، كشيده شده است.
اين دو تصوير فضاي مزدلفه (مشعر الحرام) و مني است و هر گوشه اي از آن صحنه‌اي از اعمال ويژه وقوف در مزدلفه و حضور در مني را يادآور مي‌شود. در اين زمينه، در نوع خود بي نظير است، زيرا ما نقاشي‌هاي فراواني از مسجد الحرام و مسجد النبي و حتي اماكن مكه و مدينه داريم، اما تصويري كه صحنه‌هاي آن اعمال حاجيان را در شب و روز عيد قربان نشان دهد، تا آنجا كه بنده مي‌دانم، نداريم.
اينها دو تصوير هستند. نخستين آنها نقاشي مزدلفه است. همان طور كه در نقاشي ديده مي‌شود، در قسمت چپ آن عده‌اي از حجاج مشغول جمع آوري ريگ از دامنه كوه قزح هستند. عده اي ديگر روي زمين و زير چادرهاي خود نشسته و مشغول خواندن دعا هستند. برخي در حال نشان دادن ريگ هايي هستند كه جمع آوري كرده و در دستان خود گرفته‌اند. در قسمت پايين آن عموما افراد مشغول خواندن دعا در زير چادرهاي خود هستند. در يك مورد، پدري دست فرزندش را گرفته است.
جالب است بدانيم كه همه آنها به سبك اهل سنت محرم شده‌اند. در بخشي از تصوير، سمت چپ بالا، نمايي از مسجد مزدلفه را هم شاهد هستيم. توجه داريم كه وقوف در مزدلفه، در شب دهم ذي حجه، زماني است كه از غروب آن شب، از عرفات خارج شده به طرف مزدلفه يا همان مشعر الحرام آمده و تا طلوع آفتاب در آنجا هستند. آن مقدار كه از نظر شرعي بايد در آنجا وقوف كنند، از اذان صبح تا طلوع آفتاب است. با طلوع آفتاب از آنجا خارج شده به مني مي‌روند.
تصوير دوم فضاي مني است، و در اينجاست كه نقاش سعي كرده است نمايي از آنچه در مني مي‌گذرد را براي مخاطب به نمايش بگذارد. در اين نقاشي چند قسمت وجود دارد كه جالب توجه است:
در سمت راست بالا، سه جمره قرار دارد كه حجاج به آنها سنگ مي‌زنند. نام جمرات هم آمده از بالا، جمره عقبه، وسط و اولي كه پايين‌تر قرار دارد.
زير آن تصوير سرتراشيدن است كه شخصي تيغ بدست مشغول تراشيدن سر كسي است كه نشسته است. روي زمين هم وسائل ديگر او شايد يك آينه كوچك و گرد دسته دار ديده مي‌شود. مشابه همين صحنه در بالاي صفحه سمت چپ هم ديده مي‌شود. اينجا هم گويا يك آينه كوچك دسته دار هم در دستان كسي است كه سر او در حال تراشيده شدن است.
بستن دست و پاي شتر در يكي از اين صحنه‌ها كه سمت راست تصوير در قسمت ميانه آمده و جدا كردن سر شتر ديده مي‌شود. در اينجا يك نفر در حال جدا كردن سر شتر است و ديگري هم با كاردي در كنار او ايستاده است.
در صحنه‌اي ديگر كه زير آن يعني پايين نقاشي سمت راست آمده است، صحنه نحر شتر است كه به وسيله زدن نيزه به گلوي او شتر را بر زمين مي‌اندازند.
در سمت چپ تصوير، پايين، باز شتري كه ذبح شده و سر و دست هايش جدا شده مي‌توان ملاحظه كرد. اين صحنه كه براي نقاش جالب توجه بوده، يك بار ديگر در ميانه نقاشي سمت چپ، بالا، باز ديده مي‌شود كه شتري دست و پايش بهم بسته شده و ذابح در حال جدا كردن سر اوست.
مجموعا چهار صحنه ذبح شتر در اين نقاشي وجود دارد كه حساسيت نقاش را به نمايش مي‌گذارد و اين كه اين صحنه براي وي كه هندي بوده و كمتر شتر ديده بوده، بسيار ديدني و تعجب برانگيز بوده است.
مسجد خيف نيز با همان نمايي كه مسجد مزدلفه نشان داده شده بود، در سمت چپ تصوير، در ميانه، ديده مي‌شود. دو نفري كه در زير مسجد خيف هستند، شايد در حال دادن سنگ ريزه به يكديگر هستند.
در قسمت راست تصوير بالاي سر شتري كه ايستاده و كسي مشغول زدن نيزه به گلوي اوست، مردي ديده مي‌شود كه يك سيني در دست دارد. روشن نيست چه چيزي در سيني است، شايد ابزار و وسائل جدا كردن سر و دست و تن شتر باشد. شايد هم آورده است كه برخي از گوشت‌هاي شتر در آن گذاشته شود. به هر حال بايد دقت بيشتري كرد. مشابه سيني او در كنارمردي كه در سمت چپ نقاشي قسمت بالا، مشغول جدا كردن سر شتر است، روي زمين گذاشته شده است.
به جز اينها، فضا سازي اين تصاوير، با نشان دادن چادرهاي متعددي است كه هم در مزدلفه و هم مني وجود دارد و افراد زير سايه قرار گرفته اند. اين چادر‌ها هم ستون دارد، هم طناب كه به زمين متصل شده و هم ميخ هايي كه طناب‌ها يك طرف به چادر و طرف ديگر به آن ميخ‌ها متصل شده است.
بوته‌هاي گياه كه همه جا پراكنده شده، با گلهايي كه دارد نمي‌تواند از زمين مزدلفه و مني باشد، اما مؤلف براي زيبايي آنها را در اين نقاشي آورده است.
ظرف آب در يك مورد ديده مي‌شود كه ذابح لابد براي شستشوي كارد خود از آن استفاده مي‌كند و در سمت راست تصوير قسمت پايين و يكبار هم در بالاي مسجد خيف ديده مي‌شود و همين نشان مي‌دهد كه مورد استفاده ذابح است چون در آنجا هم يك نفر مشغول جدا كردن سر شتر است.
اين كه جمره عقبه به كوه چسبيده، چيزي است كه واقعي است و در گذشته چنين بوده است. بعدها با تراشيدن كوه اطراف آن جمره عقبه هم مثل دو جمره ديگر در وسط فضاي باز قرار گرفته است. جالب است كه حتي سنگريزه‌هاي ريخته شده در اطراف آن هم در نقاشي، نشان داده شده است.