جشنی پرشکوه برای تولدی مسعود در یک روز برفی
بنا بر تقویم امروز – چهارم ربیع الثانی، سالروز تولد حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است که مزار مطهر او در شهرری واقع در جنوب تهران، قرار دارد.
پايگاه اطلاع رساني حج ، به اين مناسبت امروز شمار زيادي از اهالي شهرري و تهران و نيز ارادتمندان به خاندان اهل بيت (ع) از ديگر نقاط كشور به زيارت اين امامزاده واجب التعظيم نائل آمدند.
در روزي كه برف شهرري را نيز مزين كرده است، حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسني (ع) به طرز باشكوهي آذين بندي شده است. گروههاي مختلف مردم با تشرف به حرم، به زيارت آن حضرت ميپردازند.
درنماز جماعت ظهر امروز در حرم حضرت عبدالعظيم حسني (ع) كه با حضور گسترده زائران و مجاوران برگزار شد، امام جماعت و خطبا درباره مناقب حضرت سخنراني كردند.
به اين مناسبت فرخنده، كسبه شهر ري امروز از زائران بسياري پذيرايي كردند و اهالي و مجاوران نيز با توزيع نذورات و هداياي خود، در يك روز برفي، جشني دلپذير براي عموم زائران رقم زدند.
بنا بر اطلاعات ارايه شده در پايگاه اطلاع رساني حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسني (ع): اين امامزاده بزرگوار فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت ميرسد. پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس.
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال ۱۷۳ هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت ۷۹ سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم عليه السّلام، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقي عليه السّلام و امام عليّ النّقي عليه السّلام مقارن بوده، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام، امام محمّد تقي عليه السّلام و امام هادي عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است.
اين فرزند حضرت پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است به حسني شهرت يافته است.
حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمه معصومين عليهم السّلام و از چهرههاي بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بيت عصمت عليهم السّلام و پيروان آنان بود و در مسايل دين آگاه و به معارف مذهبي و احكام قرآن، شناخت و معرفتي وافر داشت.
ستايشهايي كه ائمه معصومين عليهم السّلام از وي به عمل آوردهاند، نشان دهنده شخصيّت علمي و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادي عليه السّلام گاهي اشخاصي را سؤال و مشكلي داشتند، راهنمايي ميفرمودند كه از حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام بپرسند و او را از دوستان حقيقي خويش ميشمردند و معرّفي ميفرمودند.
در آثار علماي شيعه نيز، تعريفها و ستايشهاي عظيمي درباره او به چشم ميخورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهيزكار، ثقه، داراي اعتقاد نيك و صفاي باطن و به عنوان محدّثي عاليمقام و بزرگ ياد كردهاند؛ در روايات متعدّدي نيز براي زيارت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام، ثوابي همچون ثواب زيارت حضرت سيّد الشهدا، امام حسين عليه السّلام بيان شده است.
زمينههاي مهاجرت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از مدينه به ري و سكونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر جستجو كرد؛ خلفاي عبّاسي نسبت به خاندان حضرت پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم و شيعيان ائمه عليه السّلام بسيار سختگيري ميكردند، يكي از بدرفتارترين اين خلفاء متوكّل بود كه خصومت شديدي با اهل بيت عليهم السّلام داشت، و تنها در دورۀ او چندين بار مزار حضرت امام حسين عليه السّلام را در كربلا تخريب و با خاك يكسان ساختند و از زيارت آن بزرگوار جلوگيري به عمل آوردند.
سادات و علويّون در زمان او در بدترين وضع به سر ميبردند. حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نيز از كينه و دشمني خلفا در امان نبود و بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهاي دروغ سخن چينان را بهانه اين سختگيريها قرار ميدادند، در چنين دوران دشوار و سختي بود كه حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به خدمت حضرت امام هادي عليه السّلام رسيد و عقايد ديني خود را بر آن حضرت عرضه كرد، حضرت امام هادي عليه السّلام او را تأييد فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستي.
ديدار حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سامرا با حضرت امام هادي عليه السّلام به خليفه گزارش داده شد و دستور تعقيب و دستگيري وي صادر گشت، او نيز براي مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان ميكرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد ميكرد و شهر به شهر ميگشت تا به ري رسيد و آنجا را براي سكونت انتخاب كرد. علّت اين انتخاب به شرايط ديني و اجتماعي ري در آن دوره بر ميگردد كه وقتي اسلام به شهرهاي مختلف كشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهاي مختلف ايران به اسلام گرويدند، از همان سالها ري يكي از مراكز مهمّ سكونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعيّت خاصّي پيدا كرد. زيرا سرزميني حاصلخيز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع رياست يافتن بر ري در حادثه جانسوز كربلا، حضرت حسين بن علي عليه السّلام را به شهادت رساند. در ري هم اهل سنّت و هم از پيروان اهل بيت عليهم السّلام زندگي ميكردند و قسمت جنوبي و جنوب غربي شهر ري بيشتر محلّ سكونت شيعيان بود.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّة الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، مدّتي به همين صورت گذشت. او در زيرزمين آن خانه به سر ميبرد و كمتر خارج ميشد، روزها را روزه ميگرفت و شبها به عبادت و تهجّد ميپرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را ميشناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش ميشتافتند، امّا ميكوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند.
پس از مدّتي، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را شناختند و خانهاش محلّ رفت و آمد شيعيان شد، نزد او ميآمدند و از علوم و رواياتش بهره ميگرفتند و عطر خاندان عصمت عليهم السّلام را از او ميبوئيدند و او را يادگاري از امامان خويش ميدانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف ميكردند.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ميان شيعيان شهرري بسيار ارجمند بود و پاسخگويي به مسايل شرعي و حلّ مشكلات مذهبي آنان را برعهده داشت؛ اين تأكيد، هم گوياي مقام برجسته حضرت عبدالعظيم عليه السّلام است و هم ميرساند كه وي از طرف حضرت امام هادي عليه السّلام در آن منطقه، وكالت و نمايندگي داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام عليه السّلام ميدانستند و در مسايل ديني و دنيوي، وجود او محور تجمّع شيعيان و تمركز هواداران اهل بيت عليهم السّلام بود.
روزهاي پاياني عمر پربركت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با بيماري او همراه بود، آن قامت بلند ايمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پيروان اهل بيت در آستانه محروميّت از وجود پربركت اين سيّد كريم قرار گرفته بودند، اندوه مصيبتهاي پياپي مردم و روزگار تلخ شيعيان در عصر حاكميت عبّاسيان برايش دردي جانكاه و مضاعف بود؛ در همان روزها يك روياي صادقانه حوادث آينده را ترسيم كرد: يكي از شيعيان پاكدل ري، شبي درخواب حضرت رسول صلّي الله عليه وآله و سلّم را در خواب ديد. حضرت پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم به او فرمود: فردا يكي از فرزندانم در محلّه سكّة المولي چشم از جهان فرو ميبندد، شيعيان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبّار ميبرند و نزديك درخت سيب به خاك ميسپارند.
سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن يكي از فرزندان پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را نصيب خويش سازد، عبدالجبّار كه خود نيز خوابي همانند خوابِ او را ديده بود، به رمز و راز غيبي اين دو خواب پي برد و براي اينكه در اين افتخار، بهرهاي داشته باشد، محلّ آن درخت سيب و مجموعه باغ را وقف كرد تا بزرگان و شيعيان در آنجا دفن شوند.
همان روز حضرت چشم از جهان فرو بست. خبر درگذشت اين نواده رسول اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامههاي سياه پوشيدند و بر در خانه حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام گريان و مويه كنان گرد آمدند؛ پيكر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخي مورّخان در هنگام غسل، در جيب پيراهن او كاغذي يافتند كه نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پيكر او نماز خواندند، تابوت او را بر دوش گرفتند و با جمعيّت انبوه عزادار به سوي باغ عبدالجبّار تشييع كردند و پيكر مطهّرش را در كنار همان درخت سيب كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله و سلّم به آن شخص اشاره كرده بود، دفن كردند تا پارهاي از عترت مصطفي صلّي الله عليه وآله و سلّم در اين باره به امانت بماند و نورافشاني كند و دلباختگان خاندان پيامبر صلّي الله عليه وآله و سلّم از مزار اين وليّ خدا فيض ببرند.
فضائل حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از زبان ائمه عليهم السّلام
ابن قولويه در كامل الزّيارات (باب ۱۰۷ صفحه ۳۲۴) از عليّ ابن حسين ابن موسي بن بابويه و او از محمّد ابن يحيي اشعري عطار قمي روايت كرده يكي از اهالي ري گفت بر حضرت ابوالحسن العسكري امام هادي عليه السّلام وارد شدم آن جناب از من پرسيد كجا بودي؟
عرض كردم به زيارت سيّد الشهدا عليه السّلام رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظيم حسني عليه السّلام را كه در نزد شماست زيارت كرده بودي مثل آنست كه حضرت حسين ابن علي را در كربلا زيارت كرده باشي
گفتار علماء درباره حضرت عبدالعظيم (عليه السلام)
نجاشي در رجال خود حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را پس از ذكر شجرهاش صاحب خطب امير المؤمنين عليه السّلام ذكر نموده است. مرحوم ميرزا حسين نوري محدّث قرن اخير در مستدرك الوسائل صفحه ۶۱۴ ذكر نام و معروفيّت وي را به امانت و راستگويي و درستكاري و اهل زهد و عبادت بودن تأكيد مينمايد و از قول حضرت ابوالحسن الهادي عليه السّلام پاداش زيارت او را بهشت ميداند.
مرحوم كجوري در روح و ريحان از قول سيّد مرتضي علم الهدي حديث عرض دين آن حضرت را نقل كرده است. مرحوم مجلسي در هدية الزائرين ص ۵۴۶ از مزارات معلوم و مشهور، مرقد منّور حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را در مقابل شجره ري ذكر ميكند شيخ الطّائفه در رجال خود حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را از اصحاب امام هادي عليه السّلام ذكر كرده و در پايان نام اورا به رضي الله عنه ياد نموده كه رضي الله عنه نزد اصحاب حديث با اهميّت است. علّامه حلّي در خلاصه الاقوال، حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را جزء ثقات و ممدوحين ذكر كرده مرحوم صدوق (ره) در صفحه ۹۲ ثواب الاعمال از محاسن برقي حديثي را از حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نقل كرده و صاحب محاسن او را رضي قلمداد نموده است.
مرحوم صدوق (ره) در من لا يحضره الفقيه كتاب صوم باب يوّم الشّك حديثي را از قول حضرت عبدالعظيم عليه السّلام نقل نموده و گفته اين حديث نادر است و من جز در طريق عبدالعظيم عليه السّلام نديدهام و او هم مرضي است، اين گفتار نهايت اعتماد را ميرساند.
محمّد ابن علي اردبيلي در جامع الرّواه گفتار شيخ طوسي (ره) و نجاشي را ذكر كرده است. مرحوم ميرداماد رحمت الله عليه در راشحه خامسه از (رواشح السّماويه) گفته: واضح است كه طريق عبدالعظيم حسني عليه السّلام مدفون در مسجد شجره ري (حسن) شمرده شود زيرا كه اهل حديث و علما رجال وي را مدح و توصيف و تمجيد نمودهاند. اگر چه در گفتار علما به توثيق او تصريح نشده است من معتقدم افراد روشن و بصيري كه در حديث تخصّص داشته و در حالت رجال و محدّثين مطالعات كافي دارند از اينكه تصريح به توثيق اين محدّث بزرگوار نشده اظهار ناراحتي ميكنند.
و اين سكوت را زشت ميشمارند، مگر حضرت هادي عليه السّلام به او نفرمود، تو به حقّ از دوستان ما هستي اين فرمايش امام عليه السّلام جامعترين تعريف درباره حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با در نظر گرفتن شرافت، نسب و عظمت خانوادگي اوست، اكنون تمام اينها دلالت دارد كه وي مردي شريف و بزرگوار خوش نفس و خوش عقيده بوده و اخباري كه در زيارت او از امام عليّ النّقي عليه السّلام رسيده و محدّثين بزرگي چون صدوق (ره) و ابن قولويه (ره) آنها را در كتب خود ذكر كردهاند شاهد گويائي از مقام ارجمند وي در نزد معصومين عليهم السّلام است و گفتار دو عالم بزرگوار فوق الذكر كفايت ميكند كه طريق حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را در درجه عالي از صحت بدانيم و اخبار و احاديث منقول وي را در اعداد «صحاح» بشماريم مرحوم شيخ عبدالله ممقاني در تنقيح المقال درباره حضرت عبدالعظيم عليه السّلام سخن گفته، نوشته است علّت عدم تصريح محدّثين و فقها به توثيق ايشان جلالت و بزرگواري وي را ثقه ذكر كنند، زيرا مقام آن حضرت والاتر از ثقه ميباشد. مرحوم شيخ عبّاس قمي (ره) در سفينه البحار گفتار صاحب بن عباد و بقيه علما را آورده و در مورد زيارت ايشان فضيلت زيادي را ذكر نموده است.
روايات حضرت عبدالعظيم (ع)
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به عنوان يكي از محدثين مشهور، روايات متعددي را از معصومين (عليهم السّلام) نقل نموده است.
در اين مقال به ذكر برخي از احاديث مذكور ميپردازيم.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با چند واسطه از قول اسباط گويد: در خدمت حضرت امام صادق عليه السّلام بودم. مردي از وي درباره آيه شريفه (ان في ذالك لايات للمتوسّمين.. و انها لبسبيل مقيم) سوال ميكرد، راوي گفت: حضرت بدو فرمودند: مقصود از متوسّمين ما هستيم و سبيل مقيم نيز راهي است كه ما آن را بپا داشتهايم، يعني بايد از طريق ما بروند تا به سر منزل مقصود برسند.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از امام رضا عليه السّلام روايت كرده كه آن جناب فرمود: سلام مرا به دوستانم برسان و به آنها بگو در دلهاي خود از براي شيطان راهي باز نكنند و آنها را امر كن به راستگوئي در گفتار و اداي امانت و اين عمل آنها موجب نزديكي به من ميشود.
حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام از حضرت جواد عليه السّلام، ايشان از پدرش و او از جدّش روايت كرده كه فرمود: از حضرت صادق عليه السّلام شنيدم ميفرمود: سرپيچي از فرمان و دستورات پدر و مادر از گناهان بزرگ است زيرا خداوند (عاق) را ستمگر و بدبخت معرفي فرموده و او را به سختترين عذابها وعده داده است.
حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام فرمود: به حضرت جواد عليه السّلام عرض كردم، از پدرانت براي من حديثي روايت فرما، حضرت فرمود، پدرم از جدش و او از پدرانش از حضرت امير المومنين عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: شما هرگز نميتوانيد مردم را بوسيله ثروت و مالي كه در دست داريد به خود متوجّه سازيد، بلكه آنان را بوسيله اخلاق و روش صحيح به خود نزديك كنيد. گويد عرض نمودم بيشتر بيان نمائيد، فرمودند: بد توشهاي است براي روز قيامت دشمني كردن با بندگان خدا....
حضرت عبدالعظيم حسني عليه السّلام فرمود، از حضرت ابوالحسن هادي عليه السّلام شنيدم ميفرمود: مقصود از (رحيم) از رحمت و آمرزش دور شدن، و از درگاه خداوند رانده شدن ميباشد (و او شيطان است) و هيچ مؤمني او را به ياد نميآورد مگر با لعن و نفرت.
حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام از حضرت امام جواد عليه السّلام و او از پدرانش عليهم السّلام و آنها از حضرت امام سجّاد عليه السّلام روايت فرمودند كه: روزي سلمان فارسي، ابوذر غفاري را به خانۀ خود ميهمان كرد و از ميان انبان (كيسه)، تكّه نان ِخشكي بيرون كشيد و قدري آب بر آن پاشيد. ابوذر گفت: چقدر خوب ميشد كه همراهِ نان، قدري نمك هم بود! سلمان برخاست و رفت و ظرف آب خود را گرو گذاشت و مقداري نمك تهيّه كرد و آن را در مقابل ابوذر گذارد، ابوذر از آن نمك به آن نان ميپاشيد و ميل ميكرد و ميگفت: خداوند را سپاسگزارم كه ما را تا اين اندازه قناعت روزي فرموده: سلمان گفت: «اگر قناعت در كار بود، ظرف آب به گِرو نميرفت».
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ميفرمايد: روزي به خدمت حضرت امام محمد تقي عليه السّلام رسيدم و اين گفتار دلنشين را از امام شنيدم كه فرمود: ملاقاه الاخوان نشره و تلقيح للعقل و ان كان نظرا قليلا ديدار دوستان آرامش و سلامت عقل را در پي دارد، اگر چه ديداري كوتاه باشد.
روزي حضرت امام رضا عليه السّلام رو به حضرت عبدالعظيم عليه السّلام فرمود وچند توصيۀ راهگشاي اخلاقي به او آموخت تا به شيعيان و ياران ابلاغ كند. متن فرمايش چنين بود:اي عبدالعظيم، سلام مرا به دوستان برسان و به آنها بگو:
* شيطان را به دلهاي خويش راه ندهند.
* درگفتار خويش، راستگو باشند و امانت را ادا كنند.
* از جدال و نزاع بيهودهاي كه سودي برايشان ندارد دوري كنند و خاموشي را پيشه خود سازند.
* به همديگر روي آورند و به ديدار و ملاقات هم بروند «فان ذلك قربه اليَّ» زيرا اينكار موجب نزديكي به من است.
* آنان خود را به دشمني و بدگويي با يكديگر مشغول نسازند، زيرا با خود عهد كردهام كه اگر كسي چنين كاري انجام دهد و دوستي از دوستانم را ناراحت كند يا به خشم آورد، خداوند را بخوانم تا او را در دنيا با شديدترين عذابها مجازات كند و در آن سرا نيز از زيانكاران خواهد بود.
* به ايشان بگو: همانا پروردگار نيكوكارانشان را آمرزيده و از خطاي گنهكارانشان درگذشته است، مگر كساني كه به خدا شرك ورزيده يا دوستي از دوستانم را آزرده، يا كينه آنها را با دل بگيرد. بدرستي كه خداوند او را نخواهد بخشيد تا آنكه از كردار ناشايست خويش دست بكشد، هرگاه از اين اعمال نادرست دوري گزيند، آمرزش خدا را شامل خود گردانيده است وگرنه، روح ايمان از قلبش بيرون رفته و از ولايت ما خارج گشته است و بهرهاي از ولايت ما نخواهد برد «و اعوذبك من ذلك»
روزي حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از حضرت امام هادي عليه السّلام شنيد كه فرمود: همانا پروردگار، ابراهيم را دوست خود گرفت، زيرا كه او بر حضرت محمد صلّي الله عليه و آله و سلّم و اهل بيتش عليهم السّلام بسيار صلوات ميفرستاد.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ميفرمايد: روزي در محضر مبارك امام جواد عليه السّلام بودم. عرض كردم:اي فرزند رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم حديثي از پدران بزرگوارت عليهم السّلام براي من روايت فرمائيد. حضرت امام جواد عليه السّلام فرمود: پدرم عليه السّلام از جدّم عليه السّلام و او از پدرانش عليهم السّلام و آنان از حضرت اميرمؤمنان عليه السّلام روايت كردهاند كه فرمود:
*هر كس خود را بينياز بداند (در امور مهم بدون مشورت عمل كند) خود را درخطر افكنده است.
*هر كس در دام خودبيني افتاد، نابود خواهد شد.
*هر كس يقين كند آنچه را ميدهد عوض دارد هرگز در بخشش و احسان كوتاهي نخواهد كرد.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام روايت فرمايد كه حضرت امام جواد عليه السّلام فرمود: كه وجود مقّدس حضرت اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب عليه السّلام فرمود: ارزش هر كس به اندازه اعمال نيكوي اوست.
حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام به محمّد بن مسلم فرمود: مردم تو را گول نزنند، زيرا كه مسئولّيت كارهاي تو، به خودت متوجّه است و به آنها ارتباط ندارد، ايّام عمرت را به كارهاي بيهوده نگذران، روزهاي زندگي را به چون و چرا به هدر مده، زيرا همراه تو كساني هستند كه كارهاي روزانۀ تو را محاسبه و يادداشت ميكنند. اگر عمل نيكي را انجام دادي، گرچه كوچك باشد، حقير مشمار، براي اينكه آن را خواهي ديد در جايي كه تو را خشنود سازد، و اگر كار بدي انجام دادي، آن را نيز كوچك مشمار زيرا كه به تو خواهد رسيد در هنگامي كه تورا بدحال سازد، و نيكي كن، بدرستي كه من چيزي را نديدم كه انسان ر ا از زودتر به مقصد رساند از عمل خوبِ تازهاي كه در مقابل گناه كهنهاي انجام دهد.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام روايت فرمايد كه روزي به وجود مقدّس حضرت امام جواد عليه السّلام عرض كردم:اي فرزند رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم حديثي از پدران بزرگوارت عليهم السّلام براي من روايت فرمائيد.
حضرت امام جواد عليه السّلام از قول پدر وجّد و از وجود مقدّس حضرت امير المؤمنين عليهم السّلام روايت فرمود كه:
المرء مخبوءٌ تحت لسانه.
دانش و شخصيت هر كس در زير زبانش مخفي است.
ما هلك امرء عرف قدره.
هر كس قدر خود را بشناسد، هلاك نميشود.
التّدبير قبل العمل يومنك من النّدم
تدبير و انديشيدن پيش از انجام هر كار، تو را از پشيماني نگه ميدارد.