خاطره یک خادم امام رضا از قهر و آشتی یک زوج جوان!

خانم اشرف گلی از خادمین و زایران علی بن موسی الرضا(علیه‌السلام) در مطلب ارسالی به پایگاه حج ، درباره یکی از بهترین خاطره‌های خود نوشت:

قهروآشتي يكي از نزديكان تلفني گفت: همسرم باهام قهره. چيكاركنم آشتي كنيم؟
گفتم هيچكار بسپرش دست من. نپرسيدم چراقهره. باخودم گفتم چرايش به خودشان مربوطه. تلفن طرف كه قطع شد به سراغ همسرش رفتم كه در مغازه درحال پاسخ ارباب رجوع بود. چند جفت جوراب وخرت وپرت ديگر نياز داشتم همه رابرايم آورد. درحال چيدن در نايلون بود كه وقت را غنيمت شمردم . گفتم محمد آقا مگه آدم با خودش قهر مي كنه؟ متوجه منظورم نشد. گفت نه چطور مگه؟ منظورت صبحانه است كه نخورده ام. گفتم نه صبحانه نخوردن قهر با جسم وسلامتي جسماني است . منظورم قهر با خودت است. قهربا نيمه دنياييت . منظورم قهر با خانومت است .
اصلا بگو ببينم آدم اگه با زنش قهر باشه پس با چه كسي آشتي باشه . مگرنه اين است كه زنت همون خودته . مگه تو و اون از هم جدايين كه با هم قهر مي كنيين كه هم روز خودت تلخ بشه هم اون بنده ي خدا.
كمي فكر كرد وگفت آخه بعضي وقتا كه وسط روز دلم براش تنگ مي شه بهش زنگ مي زنم گوشيشو جواب نمي ده. گفتم ازش پرسيدي چرا جواب نمي ده . گفت بله ميگه صداشو نشنيدم گوشي توي اون اتاق بوده من توي اين اتاق. هزار بار بهش گفتم گوشيتو همراه خودت داشته باش و توي كيف مخصوص گردنت بزار!
برايم عجيب بود كه كسي براي دلتنگ شدن براي زنش وجواب نشنيدن از تلفن با اوقهر كند . گفتم اولا همراه داشتن گوشي ضرر داره دوما مگه تو نمي گي كه از دلتنگي به او زنگ مي زني قهر كردن دلت را گشاد مي كنه؟
اگه تو واقعا عاشق زنت باشي با جواب نشنيدن از تلفن بايد مصرتر در زنگ زدن شوي نه قهر كردن وبد خلقي كمي فكر كرد و همانجا گوشي اش را برداشت و به زنش زنگ زد و منم با خريدهايم به خانه برگشتم ولي در بين راه همه اش به اين فكر بودم كه تو كه لالايي بلدي چرا خوابت نمي بره.
در طول روز تلفن خدا چند بار براي اتصال زنگ مي زنه. هربار تلفن خدا را چگونه پاسخ مي دهيم ايا به سرعت پاسخ مي دهيم يا مي گذاريم همه ي كارهايمان تمام بشود و كمي چرت هم بزنيم انوقت اگه حس و حالش رو داشتيم يه كله ملاغي هم بزنيم و اسمش رو بگذاريم نماز و سلب تكليف و تازه 6 قورت و نيممون هم طلب كار باشيم كه ما جزء نماز گزارانيم و بهشت خداوندي پشت قباله ي ما شده است.
خدايا اگه كسي بخواد عاشق شدن وعاشقي كردن رو ياد بگيره فقط تو سزاوار نمونه بودن هستي . اشتياقي كه تو به بندگانت داري نشان از عشق بي منتهاي تو به بندگانت است هر چند عاصي وگنهكار باشند و در زنگ زدنهايت به بنده ات خسته نمي شوي كه هيچ به انها مي گويي انا اقرب من حبل الوريد و ادعوني استجب لكم ودستت مدام به سوي بندگانت دراز است كه دستشان را بگيري و مي فرمايي يدالله فوق ايديهم..
خدايا به حرمت اين ماه عزيز قسمت مي ديم كمكمون كن اونطوريكه شايسته است بندگي كنيمو عاشقيت را پاسخگو باشيم كه ما محتاج توايم نه تو محتاج ما .امين يا رب العالمين
اشرف گلي


| شناسه مطلب: 55827




معينه خاطرات