عزیزان حجتان مقبول و سعیتان مشکور...

هیچ بنده ای به مصیبتى گرفتار نشود که هنگام به یاد آوردن آن مصیبت «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعونَ » گوید و هنگام وقوع آن صبر کرده باشد، جز این که پروردگار گناهان گذشته او را خواهد بخشید. و هر گاه یاد آن مصیبت افتد و این کلام را بر زبان جارى سازد، خداوند گناهانى را که در میان این دو استرجاع (یعنی خواندن این آیه) از او سر زده، می آمرزد.

هيچ بنده اي به مصيبتى گرفتار نشود كه هنگام به ياد آوردن آن مصيبت «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيهِ راجِعونَ » گويد و هنگام وقوع آن صبر كرده باشد، جز اين كه پروردگار گناهان گذشته او را خواهد بخشيد. و هر گاه ياد آن مصيبت افتد و اين كلام را بر زبان جارى سازد، خداوند گناهانى را كه در ميان اين دو استرجاع (يعني خواندن اين آيه) از او سر زده، مي آمرزد.
بالأخره حاجيانمان از سفر آمدند ...
عزيزان حجتان مقبول و سعيتان مشكور...
از طرفي از فراغ و دوري شما اشك مي ريزيم، اشك براي مصيبتي كه بر خانواده هايتان سنگيني مي كند ... عزيزاني منتظر كه پروانه وار بر گرد شمع هايشان مي چرخند و در فراغتان اشك غم مي ريزند...
از طرفي ديگر اشك حسرت مي ريزيم كه چه زيبا به لقاي پروردگارتان رفتيد؛ در يكي از بهترين زمين هاي خدا ، لبيك گويان، در صحنه اي شبيه به كربلا در آن گرماي سوزان ملك الموت به سراغتان آمد چه صحنه ي سختي ... پس از سال ها انتظار به خانه خدا مشرف شدند و حال اين گونه بايد به استقبالشان رفت ...
عده اي از بازماندگان گويا هنوز مرگ و فراغ عزيزانشان را باور نمي كنند ... منتظر هستند كسي بگويد اين خبر دروغ است؛ يا اشتباهي شده! يا لااقل هنوز اميدي به بازگشتش هست!
حادثه خيلي خيلي تلخ و جانگداز است ... شايد آرزو كني اي كاش اين ها همه خواب باشد. حاضري همه چيزت را بدهي تا او را برگرداني. حتي شايد آرزوي مرگ كني. اما افسوس ... ! بازگشتي براي عزيزانمان نيست ... واقعيتي است تلخ كه اتفاق افتاده ...
در روز قيامت، هنگامي كه دفترها گشوده مي شود و ترازوهاي حساب و كتاب را مي آورند، براى اهل بلا و گرفتارى، ترازويى نصب نمى گردد و دفترى براي آنان گشوده نمى شود، سپس آيه «إِنَما يوَفَى الصَابِرونَ أَجْرَهمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» را قرائت فرمودند.
همه رفتني هستيم، كوچك و بزرگ، پير و جوان هم ندارد ... وقتي زمانش برسد همه مي روند اما چگونه مردن و كجا و در چه شرايطي با دنيا خداحافظ كردن، خودش داستاني دارد ... اين عزيزان به واقع مرگ زيبايي داشتند .... خدا را در خانه ي خودش ديدن و به لقايش لبيك گفتن ... خيلي لذت دارد ... خوشا به حالشان ...
همه وصيت نامه هايشان را نوشته اند، حلاليت طلبيده اند، حق الناس ها و حق الله هايشان را داده اند و همه را تسويه كرده اند ، حمد و سوره و نمازشان را اصلاح كردند ... خلاصه پاك پاك شده اند
واقعاً چه زمان و شرايطي بهتر از مردن پس از تولد دوباره انسان بعد از اعمال حج، آن هم در سرزمين عرفات ...
قربانيان حادثه منا در لحظاتي جان به جان تسليم كردند كه خداوند از آنها راضي بوده است: إِذَا أَخَذَ النَّاس مَوَاطِنَهمْ بِمِنًى، نَادَى منَاد مِنْ قِبَلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: إِنْ أَرَدْتمْ أَنْ أَرْضَى فَقَدْ رَضِيت: هنگامى كه مردم در منا در جاى خود استقرار مى يابند منادى خداوند ندا مى دهد: اگر مى خواستيد من از شما راضى شوم، راضى شدم. (كافي، ج 4، ص 262) آل سعود، روي جاهليت را سفيد كرده است
اگر كمي تاريخ را تورّق كنيم مي بينيم كه مردم روزگار جاهليت در مثل همين ماه ذي الحجه كه ماه حرام مي دانستند، اجازه به خودشان نمي دادند دست روي كسي بلند بكنند ... در تاريخ داريم اگر كسي قاتل پدرش را در اين چند ماه حرام مي ديد، قاتلي كه روزها به دنبالش بود اگر در يكي از اين ماه ها او را مي ديد، به احترام اين ماه از كنار او عبور مي كرد ... اما اين سعودي ها كه با نام اسلام و با رفتارهايشان تيشه بر ريشه ي اسلام مي زنند، رحم نكردند ... و اين ها روي مردم روزگار جاهليت را سفيد كردند.
لحظه اي نمي توانيم خودمان را به جاي اين خانواده هاي داغدار بگذاريم و عمق اين غم را درك كنيم ... فقط مي توان براي تسلّاي دلشان از بيان اميرالمؤمنين عليه السلام تسليتي را خدمتشان داشته باشيم...
امير الؤمنين عليه السلام در تسليت به «اشعث ابن قيس» در مرگ فرزندش چنين فرمود: اى اشعث اگر براي پسرت اندوهناكي، چون پدر هستي اين اندوه شايسته است؛ امّا اگر شكيبا باشى هر مصيبتى را نزد خدا پاداشى است.
اى اشعث اگر صبر كنى مقدرات بر تو جارى مى شود و تو پاداش خواهى داشت و اگر ناشكيبائى و بي تابى كنى باز هم مقدرات مسير خود را طى مي كند و وزر و گناه بر تو خواهد بود.
اى اشعث فرزندت تو را شاد مي نمود در حالى كه آزمايش و امتحان بود و مرگ او تو را محزون كرد در حالى كه براى تو پاداش و رحمت است. [نهج البلاغه (فيض الاسلام)، حكمت شماره 283، صفحه 1227]
برايشان آرزوي صبر داريم .... چرا كه تنها با صبر است كه انسان آرامش مي گيريد ... با صبر است كه مي توان از اين آزمايش الهي نيز بيرون آمد : وَلَنَبْلوَنَّكمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمجَاهِدِينَ مِنكمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلوَ أَخْبَارَكمْ [محمد: ۳۱] (و البته شما را مى آزماييم تا مجاهدان و صابران شما را باز شناسانيم و خبرهاي [مربوط به] شما را رسيدگى كنيم)
«إِنَما يوَفَى الصَابِرونَ أَجْرَهمْ بِغَيْرِ حِسابٍ»؛ در قيامت، پاداش صبر و استقامت صابرين، بدون اندازه گيري و بي حد و حصر است و به غير از خداوند، كسي از ميزان آن اطلاع ندارد.
هنگامى كه مردم در منى در جاى خود استقرار مى يابند منادى خداوند ندا مى دهد: اگر مى خواستيد من از شما راضى شوم، راضى شدم.
رسول خدا (صلي الله و عليه وآله) در روايتي فرمودند: در روز قيامت، هنگامي كه دفترها گشوده مي شود و ترازوهاي حساب و كتاب را مي آورند، براى اهل بلا و گرفتارى، ترازويى نصب نمى گردد و دفترى براي آنان گشوده نمى شود، سپس آيه «إِنَما يوَفَى الصَابِرونَ أَجْرَهمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» را قرائت فرمودند.
اين صبر بر غم و فراغ عزيز و از دست دادن عزيز به قدري سخت است كه در حديث قدسي خداوند خود مي فرمايد: إِذَا وَجَّهْت إِلَى عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِي مصِيبَةً فِي بَدَنِهِ أَوْ مَالِهِ أَوْ وَلَدِهِ ثمَّ اسْتَقْبَلَ ذَلِكَ بِصَبْرٍ جَمِيلٍ اسْتَحْييت مِنْه أَنْ أَنْصِبَ لَه مِيزَاناً أَوْ أَنْشرَ لَه دِيوَان (بحارالانوار، ج 68، ص 93) وقتي به بنده ي من مصيبتي رسيد اگر مصيبت زده صبر كرد من خدا فرداي قيامت خجالت مي كشم بگويم ديوان عمل او را ترازي او را باز كنيد و حساب او را ببينم. [بحارالانوار، ج 79، ص 116] كلام آخر
يادمان باشد خدا براي مؤمن بد نمي خواهد. اگر عزيزتان را از دست داده ايد؛ اولاً بدانيد جدايي شما موقت است و در ديار باقي دوباره در كنار هم خواهيد بود.
ثانياً ناراحتي كوتاه شما در دنيا پاداش ابدي خواهد داشت. اين پاداش آن قدر بزرگ است كه اگر مؤمن بداند كه خداوند چه پاداش بزرگى در برابر بلا برايش آماده كرده آرزو مى كند كه در دنيا او را با قيچي ها تكه تكه كنند. [كافي، ج 2، ص 255]
به ماه محرم نزديك مي شويم ... عزيزان داغدار، صحراي كربلا را مجسم كنيد، در كربلا بر خاندان اهل بيت عليهم السلام چه گذشت؟
در آن شرايط امام حسين (عليه السلام) و حضرت زينب (سلام الله عليها) چگونه برخورد كردند؟ مگر جز اين است كه آنها در برابر مقدرات الهى، تسليم و راضي به رضاي الهي بودند. چنانچه امام حسين (عليه السلام) قبل از شهادت و در اوج مصيبت مي فرمايند: «رِضَى اللَهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ حضرت زينب سلام الله عليها نيز در مجلس ابن زياد، علي رغم تنهائى در برابر آن همه دشمن، سختي و فشارهايي كه بر ايشان آمده بود با اطمينان قلبي و رضايت از مقدرات الهي فرمودند: «مَا رَأَيْت إِلَا جَمِيلًا».
خدا به حرمت اميرالمومنين عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها و اهل بيت عليهم السلام كه حاجيان عزيز ميهمان اين انوار الهي بودند به بازماندگانشان تسكين و آرامشي را عطا كند. منبع:تبيان


| شناسه مطلب: 56432




يادداشت منا