پاسخ به سؤالات دینی؛

آیا آزادی بیان، مجوز توهین به مقدسات دینی است

دردنیای غرب از آغاز رنسانس تاکنون همواره عده‌ای به نام آزادی بیان به توهین به مقدسات دینی دیگران پرداخته و آن را حق انسانی خویش قلمداد کرده ومنتقدان خود رابه حمایت از استبدادو دیکتاتوری متهم کرده اند.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، مقاله پيش روي نوشته علي صادقي است كه توسط گروه شبهه شناسي مركز مطالعات و پاسخ گويي به شبهات حوزه در اختيار خبرگزاري مهر قرار گرفته است.
متن اين مقاله در ادامه آمده است:
يكي از ارزش‌هايي كه در دنياي مدرن، بسيار بر آن اصرار و تأكيد مي‌شود و حتي آن را مهم‌ترين وجه تمايز جامعه‌ رشديافته از عقب‌مانده و حكومت مردم‌سالار از حكومت استبدادي بر مي‌شمرند، حق آزادي بيان است؛ آزادي بيان يعني اينكه هرانساني در هرجا و هرزمان، حق دارد نظر خود را درباره‌ي مسائل گوناگون، بيان كند و كسي هم حق ندارد او را از بيان نظراتش منع كرده و يا مورد آزار قرار دهد؛ هرچند آزادي بيان بيش‌تر در مباحث سياسي و نقد دولت‌ها و حكومت‌ها مطرح مي‌شود، ولي منحصر و محصور در اين عرصه نيست و به همه‌ حوزه‌هاي انديشه‌ بشري تسري مي‌يابد.
فارغ از همه‌ بحث‌هايي كه پيرامون تعريف، مباني اخلاقي، سياسي، حقوقي و فرهنگي، شرايط و محدوديت‌هاي اين مسأله وجود دارد، آزادي بيان في‌الجمله، يك حق انساني و يك ارزش به حساب مي‌آيد؛ اما يك ارزش مطلق و يك حق بدون قيد و شرط نيست!
همانگونه كه ارزش اين حق انساني، في الجمله، قابل پذيرش است، اعتقاد به وجود قيود و شرايط و سازوكارهاي مبتني بر اخلاق و قانون براي آن هم ضرورتي انكار ناپذير است؛ زيرا نمي‌توان به بهانه‌ حق آزادي بيان اجازه داد تا افرادي به حيثيت آبروي ديگران و سلامت و امنيت رواني افراد و جامعه هجوم برده و فضاي اجتماع را به محل تصفيه‌‌ حساب‌هاي شخصي و حزبي بدل كنند؛ اغلب افراد و سيستم‌هاي حقوقي و سياسي اجمالا اين امر را قبول دارند؛ زيرا هرفرد يا سيستمي كه به مطلق بودن آزادي بيان رأي دهد، در واقع، به مخالفان خود اجازه مي‌دهد كه از اين حق براي از بين بردن حيثيت آن فرد يا سيستم استفاده كنند.
در دنياي غرب از آغاز پيدايش رنسانس تاكنون، همواره عده‌اي به نام آزادي بيان به توهين و تحقير مقدسات ديني ديگران پرداخته و آن را حق انساني خويش قلمداد كرده و منتقدان رفتار خود را به حمايت از استبداد و ديكتاتوري متهم كرد‌ه‌اند! چنانكه امروزه در كشورهاي غربي به شيوه‌هاي گوناگون به مقدسات ديني مسلمانان يورش مي‌برند و نقد منتقدان و خشم مسلمانان را هم برنمي‌تابند! در نوشتار حاضر به يكي از شبهاتي كه براي توجيه روايي توهين به مقدسات ديني- اسلامي، صورت‌بندي شده است، اشاره كرده و به بررسي و نقد آن مي‌پردازيم.
چكيده‌ شبهه
دين‌داران بر اين باورند كه آزادي بيان را بايد با ارزش‌هاي ديگري چون ارزش‌هاي ديني، محدود كرد؛ در حالي­ كه آزادي بيان افراد و گروه‌ها را فقط مي ­توان با آزادي بيان ديگر افراد و گروه‌ها و نه با ارزش‌هاي مذهبي آنان، محدود ساخت؛ بنابر اين، افراد، در نقد مقدسات مذاهب و اديان آزادند! مؤيداتي از حقوق، اخلاق و سياست بر اين ادعا وجود دارد؛ يكي از مؤيدات حقوقي اين است كه مقدسات، وصي و وكيل ندارند و هيچ كس نمي‌تواند ادعا كند كه نماينده‌ي خدا يا پيامبر و ائمه است تا از جانب آن‌ها عليه كسي شكايت كند! اگر به تقييد آزاددي بيان رأي دهيم موجب مي‌شود كه حوزه‌هاي گوناگون، مثل حوزه‌ سياست، از مقدسات سوء استفاده شود؛ از جمله استفاده‌ ابزاري از هيجانات افراد براي بسيج سياسي به نفع دولت‌ها و احزاب، استفاده از احساسات افراد براي سركوب مخالفان و قرار دادن توهين به مقدسات به عنوان پيش زمينه‌اي براي اعمال سياست ترس و متعاقب آن سانسور در جامعه!
چكيده‌ نقد
شبهه‌ مورد نظر، بر اساس دو مبناي حقوق بشر غربي و حقوق اسلامي، قابل نقد است؛ از منظر حقوق بشر غربي، اين­كه تنها محدودكننده‌ آزادي بيان افراد و گروه‌ها، آزادي بيان ديگر افراد و گروه‌هاست، ادعايي بيش نيست؛ زيرا آزادي و حرمت افراد در ابعاد مختلف، از جمله آزادي مذهبي و حرمت به مقدسات افراد وجود دارد؛ بنابراين نمي­توان به بهانه آزادي بيان، به مقدسات انسان­ها تجاوز كرد! اين نكته در بسياري از توافق نامه‌هاي بين المللي منعكس شده است؛ از منظر حقوق اسلامي، انسان آزاد مطلق نيست؛ بلكه از همان ابتدا آزادي‌هاي او مشروط و محدود به اموري است؛ از جمله‌ اين محدوديت­ها نگهداشتن حرمت مقدسات دين اسلام و ساير اديان الهي است!
مقدمه
تمام مذاهب و اديان مقدساتي دارند كه براي طرفداران آن‌ها محترم شمرده مي­شود؛ حتي در اديان ابتدايي، مكان­ها يا اشخاص و يا چيزهاي مقدس، وجود داشته است؛ [۱] در بسياري از اديان، مقدسات آن­چنان اهميتي دارد كه باورمندان به آن دين، حاضرند در راه آن حتي مال و جان و همه‌ هستي خود را فدا كنند و توهين به مقدسات خود را بسي سنگين‌تر و ناپسند­تر از توهين به خود و حتي قوم و قبيله‌ خود مي­دانند! از ديرباز وجود مقدسات ديني و مذهبي از يك طرف و لزوم پاسداشت حق آزادي انسان در بيان عقايد خود از طرف ديگر، رابطه‌اي مبهم را به وجود آورده­ است؛ همواره اين سؤال مطرح شده و مي‌شود كه آيا لازمه‌ي احترام به مقدسات، محدود كردن آزادي بيان انسان نيست؟ آيا افراد به بهانه‌ حق آزادي بيان، مي‌توانند هر نوع بي‌احترامي را به مقدسات ديگران روا دارند؟ نويسنده مقاله ادعا مي‌كند كه آزادي بيان را نمي­توان با منع توهين به مقدسات محدود كرد و براي ادعاي خود هم به مؤيداتي دست انداخته است؛ در نقد حاضر ابتدا پرسش را از دو منظر حقوق غربي و حقوق اسلامي مورد بررسي قرار داده و سپس به نقد مؤيدات حقوقي، اخلاقي و سياسي مطرح شده در مقاله خواهيم پرداخت.
بررسي و نقد ۱- بنيادهاي نظري
۱-۱- خاستگاه حقوق غربي

بر اساس «قرارداد اجتماعي» ژان ژاك روسو، كه مبناي مشروعيت قانون و حكومت در غرب است، [۲] انسان آزاد است و براي جلوگيري از تعارض و هرج و مرج، آزادي انسان محدود به آزادي و حقوق ديگر انسان‌ها مي­شود؛ يكي از آزادي‌ها و حقوق شناخته‌شده‌ي انسان‌ها، حق انتخاب مذهب و دين است و ديگران نسبت به اين حق و لوازم آن مسئولند؛ يكي از مهم‌ترين لوازم اعتقادات مذهبي و ديني، تقدس داشتن برخي اشخاص يا مكان­ها يا اشيا است؛ افراد همان­طور كه نبايد به آزادي تن و مال و آبروي ديگر افراد، تجاوز كنند، نبايد به آزادي و حقوق مذهبي آن‌ها، از جمله مقدسات مذهبي­شان تجاوز كنند؛ براي بسياري از افراد، مقدساتشان حتي از جان و مال و ناموس هم بالاتر و برتر است و حاضرند جان و مال و عرض خود را در اين راه فدا كنند.
اين نكته در اسناد حقوق بشري بين المللي نيز منعكس شده است؛ در ماده‌ ۱۹ ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي، مصوب ۱۹۶۶ آمده است: « ۲- هركس حق آزادي بيان دارد؛ اين حق شامل آزادي تفحص و تحصيل و اشاعه‌ي اطلاعات و افكار از هرقبيل، بدون توجه به سرحدات، خواه شفاهاً يا به‌ صورت نوشته يا چاپ يا به صورت هنري يا به هر وسيله‌ي ديگر، به انتخاب خود شخص مي‌باشد؛ ۳- اعمال حقوق مذكور در بند ۲ اين ماده، مستلزم حقوق و مسئوليت‌هاي خاصي است و لذا ممكن است تابع محدوديت‌هاي معيني شود كه در قانون ‌تصريح شده و براي امور ذيل ضرورت داشته باشد: ‌الف. احترام حقوق يا حيثيت ديگران؛ ب. حفظ امنيت ملي يا نظم عمومي يا سلامت يا اخلاق عمومي».
از طرف ديگر در اين ماده آزادي بيان، به احترام به حقوق و حيثيت ديگران، محدود شده است و روشن است كه يكي از ابعاد حيثيت يك ديندار، مذهب و آيين اوست و بي احترامي به دين و مقدسات ديني‌اش به معناي تجاوز به حيثيت او مي­باشد؛ در كشور انگلستان، قانون مربوط به "Blasphemy" (توهين به مقدسات) هنوز از اعتبار حقوقي برخوردار است؛ برخي از حقوقدانان انگليسي در دفاع از اين قانون به تبيين فلسفه‌ي جرم‌انگاري آن پرداخته و بر اين عقيده‌اند كه هرگاه توهين به مقدسات به قصد جريحه‌دار كردن احساسات بشري و يا اهانت صريح به كليساهاي قانوني يا موجب ترويج مسائل غيراخلاقي باشد، از مصاديق اين جرم خواهد بود؛ يعني با اين توجيه، در واقع، در صدد بيان فلسفه‌ي اين جرم هستند كه همانا «جريحه‌داركردن احساسات بشري» و «ترويج مسائل ضد اخلاقي» است و با اخلاق عمومي ارتباط دارد؛ بعضي از حقوقدانان نيز اين جرم را يك زمينه‌ي مفروض براي ضربه‌ي فراگير به بافت جامعه دانسته‌اند؛ [۳]
حتي بر اساس گزارش گزارش‌گر ويژه‌ي حق آزادي عقيده و بيان، بند ۳ ماده ۱۹ ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي، آزادي بيان را به سبب اخلاق عمومي محدود مي‌كند و بنابر اين دولت‌ها مي‌توانند در حدود مقررات قانوني و در جهت حفظ اخلاق عمومي، در آزادي بيان مداخله كرده و در حد لازم آن را محدود كنند؛ در همين گزارش، توهين به مقدسات از مصاديق خلاف اخلاق عمومي اعلام گرديده است كه مي‌توان بدين جهت، آزادي بيان را محدود كرد؛ اگر چه در عمل، كشورهايي كه بر مبناي قوانين داخلي خود از اين اختيار استفاده قانوني كرده‌اند، همواره مورد انتقاد سازمان‌هاي بين المللي وابسته به حقوق بشر قرار گرفته‌اند. [۴]
علاوه بر اين در ماده‌ي ۲۹ اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، بر نقش محدود كننده‌ي «مقتضيات صحيح اخلاقي» و «نظم عمومي» تأكيد شده است؛ همچنين بند۲ ‌ماده‌ي ۲۰ ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي، هرگونه دعوت (ترغيب) به كينه‌ي (تنفر) ملي يا نژادي يا مذهبي كه محرك تبعيض يا مخاصمه يا اعمال زور باشد، را ممنوع اعلام كرده است؛ روشن است كه توهين به مقدسات، مصداقي از دعوت به كينه و تنفر مذهبي بوده و محرك مخاصمه و خشونت خواهد بود؛ با اين بيان مي‌توان ادعا كرد كه جرم‌انگاري توهين به مقدسات، به دليل عدم احترام به حيثيت افراد و برخورد آن با نظم و اخلاق عمومي در كشورهايي كه اين جرم را به رسميت شناخته‌اند (به ويژه كشورهاي اسلامي) و نيز محرك مخاصمه و خشونت بودن، آن كاملا با قوانين بين المللي مربوط به حقوق بشر سازگار است!
۱-۲- خاستگاه حقوق اسلامي
بر مبناي حقوق اسلامي، كه مبتني بر اراده‌ي تشريعي خداوند است، [۵] حقوق و آزادي­هاي انسان، هدف نيستند؛ بلكه وسيله­اي براي رسيدن به هدف غايي انسان، يعني كمال انساني و قرب الي الله است؛ بنابراين انسان آزاد مطلق نيست؛ بلكه آزادي­هاي او مقيد و مشروط به اموري است كه او را از اين هدف غايي باز ندارد؛ در مورد آزادي بيان نيز چارچوب و محدوده­اي قرار داده شده است؛ بطور مثال، آزادي بيان، محدود به غيبت، تهمت، توهين، افترا، سخن‌چيني، تمسخر و ... است؛ يكي از اين محدوديت­ها، مقدسات ديني -چه مقدسات دين اسلام و چه مقدسات ديگر اديان - است؛ همچنين در مورد آيين­هاي غيرالهي نيز مسلمانان به ­دليل آثار سوء توهين، از آن منع شده­اند؛ قرآن در اين زمينه بيان مي­دارد: «وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ؛ (شما مؤمنان) به آنان كه غيرخدا را مي­خوانند، دشنام ندهيد تا مبادا آن­ها نيز از روي دشمني و جهالت خدا را دشنام دهند! [۶]» و نيز "وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ" و با بهترين طريقه با آنان مناظره كن! [۷]
بررسي و نقد شواهد و مؤيدات ايرادگر شبهه
۱- شواهد و مؤيدات
۲-۱- مؤيدات حقوقي
در قلمرو حقوقي، مؤيداتي كه در قيدناپذير بودن آزادي‌ها با توهين به مقدسات ارائه شده، به ­شرح ذيل است:
۱- مقدسات، وصي و وكيل ندارند و هيچ كس نمي‌تواند ادعا كند كه نماينده‌ي خدا يا پيامبر و ائمه است تا از جانب آن‌ها عليه كسي شكايت كند!
نقد: در دين اسلام، توهين به مقدسات، مجازات­هاي معيني دارد؛ برخي حدي (مانند دشنام به پيامبر و امامان) و برخي تعزيري (مانند توهين به معصومان در مرحله‌ي كم‌تر از دشنام) است؛ اجراي حدود و تعزيرات هم بر عهده‌ي حاكم اسلامي است.
۲- كسي نمي‌تواند به علت رنجش خاطر از توهين به مقدسات، به دادگاه شكايت برد!
نقد: پاسخ به اين مطلب از پاسخ قبلي روشن مي­شود؛ زيرا در خود هرديني مجازات و نحوه‌ي اجراي آن مشخص شده است؛ علاوه بر اين­، جرم، جنبه‌ي خصوصي و عمومي دارد و در واقع، فلسفه‌ي جرم‌انگاري توهين به مقدسات، جلوگيري از رنجش خاطر افراد نيست؛ بلكه حفظ مقدسات و حفظ دين و در نهايت كمال انسان است!
۱- با موازي‌سازي نفرت مذهبي با نفرت نژادي و نفرت قومي، نمي‌توان سخن گفتن در باب مذهب را محدود كرد؛ نفرت مذهبي، به عنوان انگيزه‌ي ارتكاب جرم، موجب تشديد مجازات مي‌شود؛ صرف توهين به مذهب يا باور افراد نمي تواند در مقوله‌ي حقوقي نفرت مذهبي، قرار گيرد.
نقد: چنانكه گذشت، حيثيت افراد علاوه بر نژاد و قبيله، شامل دين و مذهب نيز مي­شود؛ بلكه دين و مذهب براي بسياري از افراد، اهميت بيش‌تري از نژاد و قبيله دارد؛ همان­طور كه دين اسلام انسان­ها از هرقوم و قبيله­اي، تحت عنوان امت اسلامي مي­داند؛ [۸] عجيب اين است كه نويسنده، ممنوعيت توهين به نژاد يا قبيله را مي­پذيرد و بر ممنوعيت انكار هولوكاست در اروپا، صحه مي­گذارد؛ ولي توهين به مقدسات مذهبي را، به بهانه‌ي­ اين­كه مذهب، امري اختياري است، با نژاد و قوم، قابل مقايسه نمي­داند! بايد گفت اين نتيجه­اي كه نويسنده از تفاوت در اختياري‌بودن مذهب و اجباري‌بودن نژاد و قبيله گرفته­ است، فاقد هرگونه دليل منطقي است؛ زيرا به هرحال دين و مذهب، پاره‌اي از شخصيت و حيثيت انسان­ها است؛ بلكه در جايگاهي برتر از نژاد و قبيله قرار دارد؛ بنابراين توهين به آن نيز مي­تواند جرم­ محسوب شود! چنانكه گذشت، ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (بند۲ ‌ماده ۲۰) هرگونه دعوت (ترغيب) به كينه‌ي (تنفر) مذهبي كه محرك تبعيض يا مخاصمه يا اعمال زور باشد، را ممنوع اعلام كرده است و مسلم است كه توهين به مذهب يا باور افراد، مصداق ترغيب به تنفر مذهبي و محرك مخاصمه و خشونت خواهد بود؛ در نتيجه، توهين به مذهب نه تنها مي‌تواند جرم‌انگاري شود، بلكه از منظر اسناد بين المللي، ممنوع اعلام شده است.
۱- توهين به مقدسات، قابليت سنجش حقوقي با رعايت حقوق افراد را ندارد؛ حتي واگذاري آن به عرف و هيئت منصفه، به ديكتاتوري اكثريت دينداران بر اقليت‌هاي ديني يا اقليت‌هاي غيرديندار، منجر مي‌شود!
نقد: چنانكه گذشت، همه‌ي اديان (مثل دين اسلام) براي توهين به مقدسات مجازاتي قرار داده­اند و حتي شيوه‌ي اجراي آن نيز مشخص شده است؛ البته تشخيص توهين، امري عرفي است؛ در خودداري از توهين به مقدسات اكثريت جامعه، هيچ ديكتاتوريي وجود ندارد و در حقيقت، احترام به حقوق اكثريت از ناحيه‌ي اقليت است!
۵) پيشگيري از توهين به مقدسات در يك نظام آزاد و دموكراتيك غيرممكن است؛ زيرا لازمه‌ي اين پيشگيري، سانسور و روش‌هاي ديگري مثل آن است كه از مؤلفه‌هاي تماميت‌طلبي است!
نقد: هيچ تلازمي ميان رعايت احترام به مقدسات مذاهب و سانسور وجود ندارد؛ توضيح اينكه، شخص مي­تواند از تمام اطلاعات مرتبط بهرمند شود و در عين حال به مقدسات ديگران، كه جزئي از حيثيت آنان است، احترام لازم را بگذارد! نكته‌ي قابل توجه اين است كه نقد اديان، با توهين به آن تفاوت دارد و اشخاص آزادند كه با رعايت احترام، به نقد اديان بپردازند؛ ولي بايد از توهين و بي‌احترامي اجتناب كنند!
۶) ميان توهين به فرد و توهين به باور وي تمايز وجود دارد!
نقد: از مطالب فوق روشن شد كه تفكيك بين توهين به فرد و توهين به باور و اعتقادات ديني او، منطقي نيست؛ فرد از حقوق و آزادي­هاي مختلفي برخوردار است كه يكي از آن‌ها مذهب و دين است؛ دين جزئي از حيثيت و شخصيت فرد است و توهين به آن تجاوز به حقوق اوست.
۲-۲- مؤيدات اخلاقي
ايردگر شبهه در قلمرو اخلاقي با دو نكته، قيدناپذير بودن آزادي‌ها با مقدسات را تبيين كرده است:
۱- بسياري از دينداران تنها محدودشدن آزادي‌ها با مقدسات خاص خود را مي‌خواهند و مقدسات ديگران را به سخره مي‌گيرند!
نقد: چنانچه احترام به مقدسات اديان و مذاهب پذيرفته شود، بايد همه ملتزم به آن باشند؛ كسي كه به مقدسات ديگران توهين مي­كند، نبايد انتظار داشته باشد كه ديگران به مقدسات او احترام بگذارند؛ دين مبين اسلام هم بر اين نكته تأكيد كرده است و در قرآن فرمان داده شده كه به مقدسات ديگران دشنام ندهيد؛ زيرا آنان نيز مقابله به مثل مي­كنند؛ اگر در مقام عمل، برخي از دينداران اين اصل را رعايت نمي­كنند، دليلي بر انكار اصل احترام به مقدسات ديني نمي­شود.
۲) عكس العمل‌هاي دينداران در بسياري از موارد، متناسب با توهين مفروض نيست! به عنوان مثال مسلمانان مجازات توهين به پيامبر خود را مرگ مي‌دانند و اين مجازات با بيان چند كلمه تناسب ندارد!
نقد: با توجه به توهين­هاي اخير نسبت به پيامبر اكرم اسلام (صلي الله عليه و آله)، لازم است در ابتدا نكاتي در اين خصوص ارائه شود:
نكته اول: هرتوهيني به پيامبر مجازات مرگ ندارد؛ بلكه آن­چه مجازات مرگ دارد، سب پيامبر است؛ سب به معناي دشنام دادن است؛ جرم «سب النبي» از جرايم موجب حدي است؛ مرحوم صاحب جواهر در مورد حكم ساب‌النبي و جواز، بلكه وجوب كشتن او بر شنونده، ادعاي نفي خلاف، بلكه ادعاي اجماع محصل و منقول كرده است! [۹] دليل اين حكم روايات متعددي است كه به تعبير صاحب رياض، مستفيضه است؛ [۱۰] در مورد ديگر اهانت­ها شخص صرفاً تعزير مي‌شود.
نكته‌ دوم: اين حكم منحصر به اهانت به پيامبر اسلام نيست؛ بلكه طبق ديدگاه بسياري از فقها در مورد ساير انبياي الهي نيز وجود دارد؛ به­­گونه­اي كه از ابن زهره در اين مسأله ادعاي اجماع، نقل شده است؛ [۱۱] و به همين دليل، در ماده ۲۶۲ ق. م.ا مصوب ۱۳۹۲ ديگر پيامبران عظام نيز در اين مسئله ملحق به پيامبر اسلام (صلي الله عليه آله) شده‌اند.
نكته سوم: مرجع تشخيص سب، عرف است؛ مرحوم شيخ انصاري در مورد مرجع تشخيص سب مي‌نويسد: «مرجع تشخيص "سب" عرف است»؛ [۱۲] همچنين در جاي ديگري برخي از مصاديق را از سب خارج كرده و مي‌گويد: «بنابر اين­ ملاك براي تحقق سب، حصول خواري و نقيصه‌ي عرفي است؛ [۱۳] بسياري از فقهاي متأخر از ايشان نيز با پذيرش اين مطلب، به توضيح و تفسير سب عرفي پرداخته­اند؛ [۱۴]
بنابر اين در مواجهه‌ي با توهين به مقدسات، عكس العمل دينداران ملاك نيست و ممكن است دينداران عكس العملي داشته باشند كه مورد تأييد دين نباشد؛ بلكه در خصوص دين اسلام، به­ويژه در مورد مثال حاضر، حكم را خود دين اسلام مشخص كرده است؛ در صورتي كه توهين، عرفاً دشنام محسوب شود، شخص توهين كننده، محكوم به مرگ است؛ زيرا دشنام به وجود مقدسي مانند پيامبر اسلام در واقع، به­ معناي زير سؤال بردن اعتقادات ميليون­ها مسلمان و جريحه­دار كردن احساسات ديني آنان است؛ بنابراين بايد مجازات سنگيني براي آن در نظر گرفته شود تا كسي به خود جرأت چنين جسارتي ندهد! ولي اگر توهيني به مرحله سب نرسد، مجرم صرفاً تعزير مي­شود.
۲-۳- مؤيدات سياسي
در حوزه‌ي سياسي به سه سوء استفاده از مقدسات اشاره كرده و مي‌گويد: جلوگيري از آزادي بيان در توهين به مقدسات به سه امر نادرست منجر مي‌شود:
۱) استفاده‌ي ابزاري از هيجانات افراد براي بسيج سياسي به نفع دولت‌ها و احزاب و برنامه‌ها و اهداف خاصي را كه دنبال مي‌كنند؛
۲) استفاده از احساسات افراد براي سركوب مخالفان؛
۳) قراردادن توهين به مقدسات، به عنوان پيش‌زمينه‌اي براي اعمال سياست ترس و متعاقب آن سانسور و فيلترينگ مواد رسانه‌اي، كه حكومت از آن‌ها واهمه دارد!
نقد: سوء استفاده سياسي گروهي، دليلي بر ناديده گرفتن حقوق افراد نسبت به حرمت مقدسات ديني آنان نيست؛ بلكه بايد به­نحوي عمل شود كه مانع اين سوء استفاده­ها شد؛ بسياري از حقوق و آزادي­هاي افراد ممكن است مورد سوء استفاده سياسي گروهي واقع شود؛ حتي خود انتخابات آزاد هم از اين مسئله، مستثني نيست و ممكن است مورد سوء استفاده‌ي افراد ثروتمند و صاحب نفوذ و اصحاب رسانه­ها و تبليغات قرار گيرد؛ آيا بايد به دليل اين سوءاستفاده­ها، منكر اصل حقوق و آزادي‌هاي افراد شد، يا اين­كه چاره­اي براي جلوگيري از سوء استفاده­ها انديشيد!؟
براي مطالعه بيش‌تر:
۱- مرجاني، سعيد، مقاله بررسي جرم اهانت به مقدسات مذهبي در قوانين موضوعه و متون فقهي، مجله دادرسي، ش ۶۹، ۱۳۸۷؛
۲- هاشمي، سيدحسين، جرم اهانت به مقدسات در نظام حقوقي اسلام و كامن لا، مجله رواق انديشه، شماره ۲، مرداد و شهريور ۱۳۸۰؛
۳- الهام، صادق، هتك حرمت مقدسات، نشر دادگستر، تهران، ۱۳۹۰.



[۱] - رك: جان بايرناس، تاريخ جامع اديان، علي اصغر حكمت، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۱، ص۱۳.
[۲] - رك: محمود فتحعلي، نظام ارزشي و سياسي اسلام، انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، چاپ هشتم، ۱۳۸۹، ص۱۰۳.
[۳] - هاشمي، سيد حسين، مقاله جرم اهانت به مقدسات در نظام حقوقي اسلام و كامن لا، مجله رواق انديشه، مرداد و شهريور ۱۳۸۰، شماره ۲ ص۱۰۸.
[۴] پيشين به نقل از E/CN.۴/۱۹۹۵/۳۲/.P.۱۱ به نقل از دكتر حسين مهر پرور، حقوق بشر در اسناد بين المللي و موضع جمهوري اسلامي ايران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص ۳۵۹.
[۵] - در اين زمينه رك: جمعي از نويسندگان، درسنامه فلسفه حقوق، انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، چاپ دوم، ۱۳۹۱، صص ۱۳۹-۱۵۰.
[۶] - انعام/۱۰۸، تر جمه الهي قمشه­اي. مرحوم علامه طباطبايي در ذيل آيه تصريح مي­كنند كه اين آيه ادب ديني را بيان كرده است كه با آن كرامت مقدسات ديني حفظ مي­شود. رك: علامه طباطبايي، الميزان، جامعه مدرسين، بي­تا، ج۷، ص۳۱۴.
[۷] - نحل/۱۲۵، تر جمه الهي قمشه­اي.
[۸] - «وَ كَذلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً؛ و ما همچنان شما مسلمين را به آيين اسلام هدايت كرديم و نيز بياراستيم به اخلاق معتدل و سيرت نيكو.» بقره/۱۴۳. تر جمه الهي قمشه­اي.
[۹]- محمد حسن نجفى، جواهرالكلام، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ﻫ.ق، ج‌۴۱، ص۴۳۲.
[۱۰]- سيد على طباطبايى، رياض المسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم، چاپ اول، بي­تا، ج‌۲، ص۴۸۱.
[۱۱]- ر. ك: سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى، فقه الحدود و التعزيرات، مؤسسة النشر لجامعة المفيد، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۷ﻫ.ق، ج‌۲، ص۴۳۹.
[۱۲]- «ثم إنّ المرجع في السبّ إلى العرف» شيخ مرتضى انصارى، المكاسب، كنگره جهانى بزرگداشت شيخ اعظم انصارى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۵ﻫ.ق، ج‌۱، ص۲۵۴.
[۱۳]- «بناءً على أنّ العبرة بحصول الذلّ و النقص فيه عرفاً» همان، ص۲۵۶.
[۱۴]- براي نمونه ر. ك: سيد ابوالقاسم خويى، مصباح الفقاهة (المكاسب)، بي­جا، بي­تا، ج‌۱، ص۲۸۰.


| شناسه مطلب: 59004




پاسخ شبهات