چگونه حدیث صحیح را بشناسیم
از نظر علمای علم حدیث شیعه ،حدیثی صحیح است که: تمامی سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد و راویان آن در تمام طبقات، ثقه و دوازده امامی باشند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، درميان احاديثي كه از پيامبر و ائمه اطهار(ع) به ما رسيده احاديث جعلي وساختگي نيز وجود دارد كه شناخت آن به عهده كارشناسان ديني دراين زمينه است وبا بهره مندي از ملاكاتي ،جعلي بودن روايت مشخص مي شود.
علماي شيعه در علم حديث، احاديث را از حيث ميزان اعتبار و حجيت دستهبندي كردهاند و حديث صحيح در ميان انواع روايات در عاليترين درجه اعتبار و حجّيت قرار دارد و همگان در پذيرش آن اتفاقنظر دارند.
ازنظر علماي علم حديث شيعه حديثي صحيح است كه: تمامي سلسله سند آن تا معصوم متصل باشد و راويان آن در تمام طبقات ثقه و دوازدهامامي باشند.(1)
بنابراين، نسخه خطي بودن يا صحابه پيامبر بودن يا پست و مقام داشتن و غيره در ميزان اعتبار يا عدم اعتبار احاديث نقشي ندارد، بلكه راوي كه از لحاظ اخلاقي مورد اطمينان بوده و اهل كذب نبوده و ازنظر اعتقادي دوازده امام را قبول داشته، اگر در سند حديث باشد آن حديث صحيح و معتبر است.
*چگونه حديث صحيح را بشناسيم
اما اينكه احاديثي كه از ائمه اطهار رسيده تا چه اندازه صحيح هستند، نميتوان دقيق مشخص كرد. زيرا اولاً مباني رجالي علماي حديث مختلف است و مثلاً ممكن است يك نفر فلان راوي را ثقه بداند و يك نفر ثقه نداند. ثانياً علماي علم حديث به احاديثي هم كه تمام راويان آن ثقه هستند ولي دوازدهامامي نيستند، عمل كرده و آن را معتبر ميدانند، يا بعضي احاديث ضعيف را به خاطر عمل علما معتبر ميدانند ولي با همه اينها در مذهب شيعه چهار كتاب معتبر روايي از قدما( كافي، من لايحضره الفقيه، تهذيب الاحكام و استبصار) و چهار كتاب معتبر روايي از متأخرين( وسائل الشيعه، بحار الانوار، مستدرك الوسائل و الوافي)وجود دارد كه بيشتر احاديث اين كتب معتبر و قابلاعتماد است.
بعد از رحلت پيامبر اكرم(صلياللهعليهوآله) بحث منع تدوين حديث و جعل حديث توسط خلفا رواج يافت و به برخي صحابه و مسلمانان پول ميدادند تا حديث بر عليه امير المومنين(عليهالسلام) و فرزندانشان جعل كنند و اين كار به دستور خلفا انجام ميگرفت.
*سند داستان ها و قصه ها
اما بعضي داستانها و قصههايي كه در بعضي منابع تاريخي و تفسيري اسلام آمده برخلاف عقل و موازين قطعي اسلام است و به اسرائيليات معروف است. زيرا اين قبيل مطالب به دست يهوديان صدر اسلام كه مسلمان شدهاند مانند كعب الاحبار وارد كتب اسلامي شده است، مانند بعضي مطالب كه در مورد داستان حضرت سليمان نقل شده و اين بدان جهت است كه علماي يهود با كتب تورات و داستانهاي انبياء گذشته آشنايي داشتند و بعضي مسلمانان تفسير اين آيات را از آنان سؤال ميكردند و آنها هم آنچه كه در تورات بوده را نقل ميكردند و همينطور به تدريج اين داستانها به متون اسلامي راه پيدا كرده است.
آيتالله مكارم بعد از نقل يكي از اين موارد درباره آن چنين مينويسد:«چنين به نظر ميرسد كه اينگونه افسانه ها كه به پارهاي از كتب اسلامي نيز راهيافته از ساخته هاي بنياسرائيل است كه معمولاً از آنها بهعنوان اسرائيليات نام ميبرند، شاهد اين سخن اين است كه در متن تورات فعلي نيز نمونه اي از اين افسانه ها بچشم ميخورد.»(2)
ولي تفكيك اين مطالب ناموزون و دروغي با مطالب و تفسير صحيح قرآن با مراجعه به متن قرآن و تفاسير معتبر و صحيح آسان است و چنين نيست كه بگوييم يهوديان در دين اسلام تحريف شديد ايجاد كردهاند.
پينوشتها:
1. نصيري، علي، آشنايي با علوم حديث، مركز مديريت حوزه علميه قم، ص24و25.
2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج4، ص 340.
*منبع:مركزملي پاسخگويي به سئوالات ديني