رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی مطرح کرد:

بحث از تمدن اکنون یک بحث غایب در علوم اسلامی است

رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی با تاکید بر رابطه عمیق و تنگاتنگ «تمدن اسلامی و علوم اسلامی»، اظهار داشت: علت فروغلطیدن جامعه اسلامی به سمت افراطی گری و علت ضعف علوم اسلامی در ایفای نقش فعال در نفی افراط گرایی عدم تعریف و تنظیم علمی رابطه علوم اسلامی و تمدن اسلامی است.

به گزارش خبرنگار پايگاه اطلاع رساني حج، حجت الاسلام والمسلمين دكتر احمد مبلغي امروز (چهارشنبه)در «همايش علوم اسلامي و ترميم و تعميق آن جهت مبارزه با افراطي گري» به طرح مبحث مهمي با عنوان «رابطه تمدن اسلامي و علوم اسلامي» پرداخت و گفت: سه نسبت و رابطه ميان تمدن و علوم اسلامي قابل تصور است كه عبارتند از: ۱. تمدن اسلامي به مثابه مساله‌اي قابل طرح در زمره مسائل علوم اسلامي ۲. تمدن به مثابه غايت علوم اسلامي ۳. تمدن به مثابه عنصري روشي در عمل استنباط و توليد معرفت در علوم اسلامي.
رئيس دانشگاه مذاهب اسلامي افزود: در يك تحليل موشكافانه، علت فروغلطيدن جامعه به سمت افراطي گري و علت ضعف علوم اسلامي در ايفاي نقش فعال در نفي افراط گرايي آن است كه علوم اسلامي رابطه و نسبت خود را با تمدن تعريف و تنظيم علمي ننموده است.
وي تصريح كرد: اين امر خطير فراتر رفته و در مواردي حتي برخي از جريانات خشونت گرا در جهان اسلام از علوم اسلامي در جهت مشروع جلوه دادن افراط گري بهره برداري و استفاده مي كنند.
دكتر مبلغي تمدن را از موضوعات مهم و كلانِ قابل طرح در علوم اسلامي دانست و با بيان اين كه پرداختن به تمدن در علوم اسلامي يك ضرورت حياتي است، اظهارداشت: با اين وصف، بحث از تمدن اكنون يك بحث غايب در علوم اسلامي است.در حاليكه تمدن اسلامي از موضوعات مهمي است كه انديشه هاي كلاني را در علوم ايجاد مي كند؛ چه در تفسير و چه فقه و...
اين عضور مجلس خبرگان رهبري همچنين با ابراز تأسف از اين كه اكنون هيچ علمي به تمدن نمي‌پردازد، افزود: ما فقه تمدن نداريم آيات مربوط به تمدن تفسير نمي شود و همينطور علوم ديگر. چرا كه نگاه و بحث تمدني در جريان نيست و به اين خاطر دچار يك خلأ بزرگ فكري در اين عرصه شده ايم.
مبلغي خاطر نشان كرد: اگر خلأ بحث از تمدن در كار نمي بود، انديشه هاي حاصل از بررسي هاي تمدني جايي براي افراط گري باقي نمي گذارد زيرا افراط گري ناشي از رويكردهاي غيرتمدني و درجا زننده است.
رئيس دانشگاه مذاهب اسلامي در ادامه به رابطه ديگر تمدن و علوم اسلامي نيز پرداخت و گفت: تمدن به مثابه يكي از غايت هاي اساسي براي علوم اسلامي بلكه كلان ترين غايت براي آن در عرصه زمان و جامعه است. لذا علوم اسلامي بايد رو به سمتي داشته باشد كه عبارت از تشكيل تمدن اسلامي است. علوم اسلامي بايد فرآورده و خروجي هاي خود را در جهت تشكيل و تكوين تمدن اسلامي تنظيم بكنند و عينيت ببخشند.
دكتر مبلغي بيان داشت: نسبت ديگر تمدن با علوم اسلامي نسبت روشي است. تمدن درعين حال كه مي تواند يك موضوع براي علوم اسلامي باشد مي تواند يك عنصر روشي در پرداختن به علوم نيز باشد. اين روش از دو جهت يكي، روش فهم و استنباط و ديگري معيار ارزشداوري نسبت به خروجي هاي علم است.
وي با اشاره به روش فهم و استنباط يادآور شد: اين از آن جهت است كه اصولا علوم اسلامي غايت اساسي آن تمدن است (يعني همان نسبت دوم) براساس اين نظريه -كه در فلسفه علوم اسلامي بايد ارائه، شناخته و بررسي شود- در روش پرداختن به علوم مي بايد نگاه تمدني داشت و با بينش تمدني بايد آيات و روايات تفسير و احكام فقهي فهم شود و به عنوان انديشه هاي داراي بعد تمدني و بعد فرهنگي مورد استنباط قرار گيرند.
اين استاد و حوزه و دانشگاه افزود: بنابراين تمدن اسلامي يك معيار سنجش و روش براي فهم است؛ فهم انديشه هاي تمدني در علوم اسلامي كه حاصل و نتيجه آن علوم هستند.
دكتر مبلغي درخصوص معيار ارزشداوري نسبت به خروجي هاي علم نيز اظهار داشت: اگر بخواهيم مجموعه اي از خروجي هاي يك علم (به عنوان مثال: فتواهاي حاصل از فقه) را بررسي كنيم مي توانيم براساس نگاه تمدني بگوييم اين فتواها در جهت نابودي تمدن است، در نتيجه، استاندارد و دقيق نيست. البته استفاده از اين روش كار هر كس در هركجا و نسبت به هر مورد نيست بلكه كار فقيه است.