بخش 2
فصل دوم: نبوت نبوّت زیارت پیامبر بدعت یا زیباترین واقعیّت زیارت قبر شریف نبوی توسط ابوایوب انصاری پیامبر رحمتی که نباید از او چیزی خواست اختلاف نظر اهل تسنّن با وهّابیان در موضوع زیارت حکایتی زیبا از زیارت بلال حبشی پیشینهی زیارت نزد مؤسّس فکری فرقهی وهّابی مخالفت سنّیان با ابنتیمیه در ماجرای زیارت، به زندانی شدن وی می انجامد مخالفت سنّیان با ابنتیمیه و اعتقاداتش خلاصهی سخن تحریف متنی تاریخی در موضوع زیارت حربهای قدیمی برای دوری مسلمانان از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نتیجهای عبرتانگیز در قالب داستانی شگرف معجزهای از قبر شریف نبوی (صلّی الله علیه وآله) فصل سوم: میراث نبوی میراث نبوی میراث نبوی، آماج تیرهای بداندیشی بدعتانگاری حقایق دین بدعتانگاری در حکمی فقهی و مخالفت با شیعه و سنّی سابقهای طولانی در بدعتانگاری: ساعت، تلفن، دوچرخه، در نظر وهّابیان بدعت بوده است! و باز هم بدعتانگاری و مخالفت با اکثر مسلمانان در حکم فقهی دیگر: قسم به غیر خدا میزانصدا
فصل دوم : نبوّت
نبوّت
زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله)
بدعت يا زيباترين واقعيّت
منتشركنندگان اين كتبِ به ظاهر رايگان1 نه تنها زيارت قبر شريف نبوي را كم اهميّت جلوه ميدهند، بلكه هرگونه ارتباط قلبي و عاطفي مسلمانان را با رهبر راستين خويش تكفير ميكنند. وهّابيان در كتبي كه به صورت رايگان و به تعداد بيشمار توزيع ميشود، حتّي بوسيدن ضريح نبوي (صلّي الله عليه وآله) را بدعت ميشمارند.
ولايجوز لِأحد أن يتمسح بالحجرة أو يُقَبِّلَها او يطوف بها. لأنَّ ذلك لم يُنقل عن السلف الصالح بل هو بدعة منكرة.(2)
جايز نيست كسي به خانه پيامبر (و ضريح شريف نبوي) دست بكشد يا آن را ببوسد و يا بر گرد آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مگر جز اين است كه بسياري از اين كتب با پولِ زكات ـ كه بايد به اهلش برسد ـ چاپ و توزيع ميشود.
2 . التحقيق والايضاح، ص 93-94، عبدالعزيز بن عبداللّه بن باز، چاپ 1419.
حركت كند. زيرا اين مطلب از هيچ كدام از سلف صالح (صحابه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و بزرگاني كه مورد قبول اهل سنت هستند) نقل نشده است؛ بلكه چنين عملي از بدعتهاي زشت شمرده ميشود.
برخلاف آنچه در بالا آمده است، اين عمل نه تنها بدعت نيست، بلكه از سلف صالح ( گذشتگان نيكوكردار) حكايتهاي فراواني در اين زمينه آمده است. بسيار بعيد ـ بلكه ناممكن ـ است كه ناشران وهّابي، اين مطالب را ـ كه در منابع اهل تسنّن فراوان به آن اشاره شده ـ نديده باشند. به نظر ميآيد وهّابيان با آگاهي كامل اين سخن را وارونه جلوه ميدهند.
براي مثال ميتوان به عمل « ابوايّوب انصاري» كه به راستي سلف صالح و از اصحاب مشهور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) است، استناد كرد.
زيارت قبر شريف نبوي توسط ابوايوب انصاري
أقبل مروان يوماً فوجد رجلاً واضِعاً وجهَهُ علي القبرِ فَأخَذَ بِرَقبتِهِ وقال: أتدري ما تصنع؟ قال نعم؛ فأقبل عليه فاذا هو أبوأيّوب الأنصاري رضي اللّه عنه فقال: جئتُ رسولَ اللّه (صلّي الله عليه وآله) آتِ الحجر؛ سمعتُ رسولَ اللّه (صلّي الله عليه وآله) يقول: لاتَبُكوا علي الدّين إذا وَلِيَهُ أهلُه، ولكن ابكُوا عليه إذا وَلِيَهُ غيرُ أهله. هذا
حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.(1)
روزي مروان [فرزند حَكَم كه از طرفداران معاويه و بني اميه بود] مردي را ديد كه صورت بر قبر شريف پيامبر نهاده است. گردن او را گرفت و گفت: ميداني چه ميكني؟ وقتي آن مرد سر از قبر برداشت ديد كه ابوايّوب انصاري [صحابي مشهور رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ] است.
ابوايّوب پاسخ داد: آري [مي دانم كه چه ميكنم] من سراغ سنگ نيامدهام. بلكه به نزد رسول خدا آمدهام. از آن حضرت شنيدم كه فرمود: بر دين گريه نكنيد آن زمان كه شايستگان عهده دار آن ميشوند؛ بلكه آن هنگام بگرييد كه نااهلان [همانند مروان و معاويه] عهده دار و والي آن گردند.
سپس حاكم نيشابوري اضافه ميكند كه:
سندهاي اين حديث بر اساس شرط بخاري و مسلم (نويسندگان دو كتاب مشهور سنّيان) صحيح است، اما آن دو در كتب خويش آن را نياوردهاند.
آري، اعتقاد سَلف صالح ، توجّه و توسّل به قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) بوده است و اين آل مروان و بني اميه هستند كه به اين عمل اعتراض ميكنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از مدارك اهل تسنّن: مستدرك حاكم نيشابوري، ج 5، ص 418؛ الفتن والملاحم، حديث 8749، چاپ دارالفكر، بيروت. قابل توجّه است كه اين كتاب از كتب مشهور سنّيها است.
پيامبر رحمتي كه نبايد از او چيزي خواست
مشاهده كرديم كه اينان، بوسيدن ضريح را بدعت ميانگارند و مسلمانان را از اين نحوه اظهار محبّت برحذر ميدارند.
در كتاب ديگري - كه بين زائران مسجد نبوي توزيع ميشود - ارتباط عاطفي و حاجت خواهي نيز شرك به حساب ميآيد. در اين زمينه چنين ميخوانيم:
ولايجوز لأحد أن يسأل الرسول صلي اللّه عليه [وآله] وسلم قضاء حاجة... وطلبه من الأموات شرك بالله.(1)
براي هيچ كس جايز نيست كه از رسول خدا صلي اللّه عليه [وآله] وسلم حاجتش را بخواهد... و حاجت خواهيش از مردگان، شرك به خداست.
اختلاف نظر اهل تسنّن با وهّابيان در موضوع زيارت
تعجّبي نخواهد داشت كه باز هم در مدارك اهل تسنّن موارد فراواني را در مغايرت با ادّعاي فوق شاهد باشيم. به اين نمونه توجّه كنيد:
[اميرالمؤمنين] علي (عليه السلام) روايت ميكند: «سه روز پس از دفن پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) باديه نشيني به مدينه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . التحقيق والايضاح، ص 94، چاپ 1419ق.
آمد و خود را بر قبر آن حضرت افكند و از خاك آن بر سر خود ريخت و گفت: يا رسول اللّه! گفتي و اطاعت كرديم، تو از خدا خبر دادي و ما از تو خبر يافتيم. از جمله آنچه در قرآن بر تو نازل شده اين آيه است: «اگر آنان هنگامي كه به خود ستم كردند به نزد تو ميآمدند و از خدا طلب آمرزش ميكردند و پيامبر هم براي ايشان استغفار ميكرد خدا را توبهپذير و مهربان مييافتند»1.
اينك من بر خودم ستم كردم. به سوي تو آمدم و ميخواهم برايم استغفار كني. از داخل قبر شريف ندا آمد كه: خداوند تورا آمرزيد.»2
جالب آن است كه تمامي سنّيان به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و آثار مرتبط با ايشان احترام ميگذارند؛ تا آنجا كه مؤلّف كتابِ «الفقه علي المذاهب الأربعه»3 مينويسد:
هنگامي كه از دور، شهر مدينه را ديدي بر پيامبر صلوات و درود فرست و بگو: «خدايا، اين حرم نبيّ توست، پس آن را امان من از آتش قرار بده.» ... پس آنگاه كه داخل مسجد شدي بگو: «خدايا بر محمد و آل او درود فرست» پس برخيز و به سوي قبر رسول خدا برو و بالاي سر شريف آن حضرت و روبه قبله بايست... چهره زيبا و باوقار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نساء : 64.
2 . از مدارك سني: وفاء الوفاء سمهودي، ج 4، ح 1361، باب هشتم: "في زيارة النبي صلي اللّه عليه [وآله] وسلم"، فصل دوم: "في بقيّة ادلّة الزيارة".
3 . نام ترجمهي كتاب اين است: فقه مذاهب چهارگانهي اهل تسنّن
آن حضرت را تصور كن. گويي كه در قبرش خوابيده و به [اعمال] تو آگاه است و صدايت را ميشنود. پس بگو: «سلام بر تو اي پيامبر خدا و رحمت و بركت خدا بر تو باد! شهادت ميدهم كه تو رسول خدايي» ... و برسان سلام آن كس را كه به تو سفارش كرده است. پس بگو:
«سلام بر تو اي رسول خدا از طرف فلان فرزند فلان. از تو طلب شفاعت ميكند به سوي خداوند، پس شفيع او و تمام مسلمانان باش» ... سپس به سوي منبر برو و دستت را بر روي آن بگذار كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) دست خويش را به هنگام سخنراني بر روي آن مينهاد تا از بركت رسول خدا بهرهمند شوي.(1)
چنانچه ديديم برخلاف نظر تمامي مسلمانان، وهّابيان نه تنها موارد فوق را انكار ميكنند، بلكه در اصل زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نيز شبهه ميافكنند و تلاش ميكنند زيارت روضهي شريف نبوي را امري فرعي نشان دهند. با كمال تأسّف اين اعتقاد باطل به صورت نوشتار و جزوه و كتاب و نوار و... در ميآيد و بين زائران خانهي خدا و مسجد نبوي به صورت رايگان و انبوه توزيع ميگردد. در جهاني كه تمامي اديان تلاش ميكنند ارتباط پيروان خود را با رهبر دينشان مستحكم كنند، به راستي چرا عدهاي تمام تلاششان بر قطع ارتباط با پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) متمركز شده است؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الفقه علي المذاهب الاربعة، ج 1 ، ص 366، عبدالرحمن الجزيري.
در كتاب «راهنماي حجّ و عمره» كه هر سال در مكّه و مدينه توزيع ميشود چنين ميخوانيم:
... زيارت قبر پيامبر صلَّي اللّه عليه [وآله] و سلّم برخلاف گمان بعضي از عامّهي مردم، نه واجب است و نه شرطي از شروط اداي حج.(1)
يكي از رهبران وهّابي توضيح بيشتري ميدهد و مينويسد:
زيارت قبر نبوي نه واجب است و نه شرط (قبولي) حج... كساني كه از دور به سوي مدينه ميآيند نبايد به قصد زيارت سفر نمايند... اگر سفر به قصد زيارت رسول خدا و ديگران شرعي بود بايد امّت (مسلمان) به آن دلالت ميكرد (و آن را انجام ميداد).(2)
روشن است كه نويسندگان مطالب بالا، سفر زيارتي را نامشروع اعلام ميكنند و اين سؤالها را در ذهن مخاطبان خويش، بيپاسخ رها ميسازند:
آيا به قصد زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) سفر كردن، شرعي نيست؟!!
آيا زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) از سفرهاي تفريحي و يا تجاري، بيارزشتر است كه چنين سفرهايي جايز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . راهنماي حجّ و عمره، ص 88، ترجمهي فضل ربي ممتاز زاده، چاپ 1418.
2 . التحقيق و الايضاح، ص 101 ـ 102.
است امّا سفر زيارتي مشروع نيست؟!!
آيا هيچ يك از امّت اسلام بر چنين مطلبي دلالت نميكند؟!
چگونه است كه گذشتگاني كه مورد احترام مسلمانان و به ويژه اهل تسنّناند، به چنين اعمالي مبادرت ورزيدهاند؟
حكايتي زيبا از زيارت بلال حبشي
جا دارد قبل از بررسي پيشينهي وهّابيان در ماجراي زيارت، حكايت ذيل را كه از كتب معتبر اهل تسنّن نقل شده است، بخوانيم:
و از كساني كه به قصد زيارت رسول خدا و قبر آن حضرت از شام به مدينه آمد، بلال حبشي ـ مؤذّن رسول خدا ـ بود... همانگونه كه ابن عساكر با سندي عالي اين داستان را نقل كرده است: بلال حبشي [ مؤذّن رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله) ] آن حضرت را در خواب ديد كه به او ميفرمايد: اين چه جفايي است، اي بلال! آيا وقت آن نشده است كه به زيارت من آيي؟ بلال بيدار شد و اندوهگين و محزون گشت. بر مركب خود سوار شد و به زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آمد و شروع به گريستن كرد و صورت بر قبر پيامبر مينهاد. چون حسن و حسين آمدند، آن دو را در آغوش كشيد و بوسيد.1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از مدارك سنّي: الوفاء الوفاء، سمهودي 4: 1356 ـ 1357 ؛ اسدالغابة، ابناثير 1: 208؛ شفاء السقام، سبكي: 39.
سُبكي از علماي سنّي، در شرح اين حديث و در تأييد زيارت قبور مينويسد:
اعتماد ما در ـ مشروع بودن ـ سفر براي زيارت تنها به رؤيا و خواب بلال حبشي نيست؛ بلكه به عمل بلال حبشي است... و رؤياي بلال تنها تأييدي بر عمل اوست.(1)
با اين تفاصيل، چرا بايد در كتبي كه در كنار مسجد النّبي به زبانهاي متعدّد توزيع ميشود، بخوانيم:
جايز نيست كسي به قبر پيامبر دست بكشد و يا آن را ببوسد؛ چرا كه اين رفتار از هيچ يك از سلف صالح نقل نشده است؛ بلكه بدعتي زشت به شمار ميآيد.(2)
آيا امثال ابوايّوب انصاري و بلال حبشي از صحابهي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و سلف صالح نيستند؟
پيشينهي زيارت نزد مؤسّس فكري فرقهي وهّابي
اين طرز فكر، بدعتي است كه توسّط پايهگذار اعتقادي وهّابيّت ـ ابنتِيْمِيه حنبلي مذهب ـ رواج يافته است و نه تنها شيعيان ـ كه پيرو رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و اهلبيت (عليهم السلام) هستند با آن مخالفاندـ بلكه هر چهار فرقهي سنّيمذهب و حتّي حنبليها كه ابنتيميه در فقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفاء سمهودي 4: 1357.
2 . التحقيق والايضاح: 1425.
پيرو امام آنها ـ احمد حنبل ـ است نيز با آن مخالفت كردهاند.
مخالفت سنّيان با ابنتيميه در ماجراي زيارت، به زنداني شدن وي ميانجامد
ابنتيميه به انتشار عقايد عجيب و فتواهاي نوظهور مشهور بود. نشر چنين عقايدي، عالمان سنّي زمان او را آن چنان تحريك نمود كه سرانجام وي را راهي زندان كردند.
تاريخ، ماجراي به زندان افتادن او را چنين بازگو ميكند:
گروهي از علماي اهل تسنّن چنين گفتند: زيارت قبر نبوي صلَّي اللّه عليه [وآله] و سلّم فضيلت و سنّت است كه تمامي اهل تسنّن بر آن اجماع دارند. امّا فتوا دهندهي مذكور [ابنتيميه] بايد كه توسّط علما از چنين فتاواي باطلي باز داشته شود و از نشر چنين فتواهايي او را منع كنند و در صورتي كه قبول نكرد، او را در زندان حبس نمايند.
نام كساني كه اين دستور را امضا كردند، چنين است:
1ـ قاضي شافعي مذهب در مصر، محمّد بن ابراهيم بن سعداللّه بن جماعة.
2ـ قاضي القضاة حنفي مصر، محمّد بن جريري انصاري حنفي (او اضافه ميكند كه در هر صورت بايد او را به زندان افكند؛ حتّي اگر توبه كند؛ چرا كه قبلاً
نيز توبه كرده و سپس همان عقايد را اشاعه داده است.)
3ـ مفتي بزرگ مالكي هاي مصر، محمّد بن ابوبكر مالكي (او اضافه مينمايد: بايد در زندان بر او سخت گرفت تا از اين عقيده فاسد و ديگر مفسدههاي او جلوگيري شود.)
4ـ قاضي حنبلي مصر احمد بن عمر المقدسي.(1)
اين اعتقاد و ديگر عقايد او باعث شد كه وي به دستور فقهاي سنّي مذهب زمان خود، بارها به زندان بيفتد. تا اين كه فتواي او در مسألهي زيارت قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) سبب گرديد در شعبان سال 726 به بند كشيده شود و تا آخر عمر (شوّال سال 728) در زندان باشد.
مخالفت سنّيان با ابنتيميه و اعتقاداتش
رواج اين تفكّر، به حدّي سبب فتنهانگيزي شد كه حتّي ابنحَجَر عَسْقَلاني ـ كه بر ضدّ مذهب شيعه كتاب نوشته است ـ نيز به شديدترين صورت آن را رد ميكند:
من اعتقد عقيدة ابنتيميَّة حلَّ دمه و ماله.(2)
هر كس معتقد به اعتقاد ابنتيميه باشد، مال و جان او حلال است.
ديگر علماي اهل تسنّن نيز به اجماعي بودن زيارت قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) توجّه دادهاند:
(در ميان اهل تسنّن بر اينكه زيارت قبر شريف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تكملة السيف الصيقل، شيخ محمّد زاهد كوثري: 155.
2 . الدّرر الكامنه، ابن حجر العسقلاني 1: 147.
پيامبر (صلّي الله عليه وآله) سنّت است) اجماع وجود دارد. قاضي عياض گفته است: زيارت قبر پيامبر بين مسلمانان سنّت است كه بر آن اجتماع دارند و فضايل زيادي بر آن وجود دارد. گروه زيادي از علما اجماع دارند كه زيارت قبر پيامبر براي مردان امري مستحب است؛ همانگونه كه نَوَوي اين مطلب را حكايت كرده است.(1)
خلاصهي سخن
1ـ زيارت حرم نبوي و مسافرت به قصد زيارت بارگاه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ، در اعتقاد مسلمانان از بهترين اعمال است و تنها وهّابيان آن را بدعت ميدانند.
2ـ وهّابيان اعتقاد به كفرآميز بودن سفر زيارتي را به تمام مسلمانان نسبت ميدهند، در حالي كه اين اعتقاد ساخته و پرداختهي خود آنهاست.
3ـ بوسيدن قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) ، توسّل و توجّه به آن وجود مقدس، در منابع اهل تسنّن نيز فراوان يافت ميشود؛ اما وهّابيان درصدد انكار اين واقعيّت هستند.
4ـ وهّابيان اعتقاد نادرست خويش را در تيراژ وسيع منتشر و به رايگان توزيع ميكنند.
اينك به راستي بدعت گزار كيست؟ زائران مسجد نبوي و زيارتكنندگان قبر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) يا...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . وفاء الوفاء سمهودي 4: 1362.
تحريف متني تاريخي در موضوع زيارت، حربهاي قديمي براي دوري مسلمانان از پيامبر
وهّابيان به جاي متّحد كردن امّت اسلام كه جايگاهش در زمان حج است، با نشر اكاذيب، مسلمانان را متّهم ميكنند كه با زيارت رسول خدا و توسّل و شفاعتخواهي از او، عمل شركآميز انجام ميدهند. براي نيل به اين هدف، حتّي از دستكاري و تحريف متون كهن تاريخي نيز ابايي ندارند.
نَوَوي از علماي مشهور اهل تسنّن و متوفّاي 676 در كتاب خويش الأذكار مينويسد:
فصل في زيارة قبر1 رسول اللّه صلَّياللّه عليه[وآله]وسلّم و أذكارها.
اعلم أنه ينبغي لكلّ من حجّ أن يتوجّه إلي زيارة رسول اللّه صلَّياللّه عليه [وآله] و سلّم، سَواء كان ذلك طريقِهِ أو لم يكن، فان زيارته صلَّياللّه عليه[وآله]وسلّم من أهَمّ القُرُبات و اَربَح المساعي و أفضلِ الطّلبات، فإذا توجّه للزيارة اكثرَ من الصّلاةِ عليه صلَّي اللّه عليه [وآله] و سلّم في طريقه، فاذا وَقَعَ بصرُه علي اشجارِ المَدينَة وحَرَمِها و ما يُعَّرف بها، زاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . واژههايي كه زير آنها خط كشيده شده است در چاپ كشور عربستان تحريف شدهاند.
من الصلاة والتسليم عليه صلَّي اللّه عليه [وآله] و سلّم و سألَ اللّه أن ينفعَه بزيارتِهِ صلَّياللّهعليه[وآله]وسلّم و ان يُسعدَه بها في الدارين وليقل: اللهم افتح عليَّ ابواب رحمتك وارزقني في زيارةِ قبرِ نبيِّك صلَّياللّهعليه[وآله]وسلّم ما رزقْته اولياءَك و أهلَ طاعتِك و اغفِرلي و ارحَمني يا خيرَ مسؤول.(1)
فصلي است دربارهي زيارت قبر رسول خدا صلياللهعليهو[آله] و دعاهاي آن.
بدان هر كس كه عازم حج ميگردد، شايسته است آهنگ زيارت رسول خدا صلياللهعليهو[آله] نيز كند، خواه قبر شريف آن حضرت در مسير او باشد يا نباشد. زيرا زيارت ايشان از مهمترين وسايل تقرّب به خدا، سودمندترين كار و برترين اهداف است. پس زماني كه شخص آهنگ زيارت آن حضرت ميكند، [بهجاست] در راه بر او درود فراوان فرستد و چون چشمش به درختان مدينه و حرم و علائم آن ميافتد، بر درود و سلام بر آن حضرت بيفزايد و از خداوند درخواست كند كه اين زيارت را براي او سودمند گرداند و به پاس آن، سعادت دنيا و آخرت را به وي عطا كند. و بايد اين ذكر را بگويد: «اللهَّم افتَح...» يعني بار خدايا،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الأذكار النووية، يحيي نووي دمشقي، تحقيق: محيي الدين (طبعة دار ابن كثير، 1407 ه ق) ص 333؛ اين كتاب قبلاً نيز در سال 1375ق در قاهره چاپ شده است.
درهاي رحمتت را بر من بگشاي و به من در زيارت قبر پيامبرت، آن بهرهاي را كه به اوليا و اهل طاعتت ميدهي، ارزاني بدار و بر من ببخشاي و مرا مورد رحمت قرار ده، اي كسي كه بهترين مطلوب درخواست كنندگاني.
اما در عصر ما همين كتاب توسّط مؤسّسهي دارالهدي در رياض (پايتخت عربستان سعودي) چاپ ميشود و فردي به نام عبدالقادر ارناووط به اسم تحقيق، اين قسمت را چنين تغيير ميدهد:
فصل في زيارة مسجد رسولاللّه صلَّياللّهعليه[وآله] وسلّم.
اعلم أنه يستحب من أراد زيارة مسجد رسول اللّه ان يكثر من الصّلاة عليه في طريقه فاذا وقعَ بصره علي اشجار المدينة وحرمها وما يعرّف بها زاد من الصّلاة و التسليم عليه صلَّي اللّه عليه [وآله] و سلّم و سأل اللّه أن ينفعه بزيارته لمسجده و ان يُسعده بها في الدارين و ليقل: اللّهمَّ افتح علي أبواب رحمتك و ارزقني في زيارَة مسجد نَبيّك صلَّياللّهعليه[وآله]وسلّم ما رزقته اولياءك و اهل طاعتك و اغفرلي و ارحمني يا خير مسؤول.1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . الأذكار محييالدّين ابوزكريّا يحييبنشرف نووي دمشقي، تحقيق( ( نصوص و تخريج احاديث و تعليق عبدالقادر ارناووط (چ 2: مزيد و منقح: دارالهدي، رياض 1408) ص 295.
در مقايسهي دو متن، مشاهده ميكنيم كه عبارتهاي «زيارت قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) » يا «زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) » كه خوشآيند وهّابيان نيست، به عبارت «زيارت مسجد» تغيير يافته است! حتّي جملههايي كه حكايتگر ثواب فراوان «زيارت» است، حذف گرديده است...
مگر ارزش مسجد نبوي (صلّي الله عليه وآله) جز به وجود مقدّس خاتمالأنبياء (صلّي الله عليه وآله) و قبر مطهّر آن حضرت است كه برخي اينچنين نگراناند تا آنجا كه به تغيير عبارت دست مييازند؟
مگر ميتوان به راحتي متن زيارت، ادعيه و يا كتب مذهبي را كه برگرفته از تعاليم نبوي است، به ميل شخصي تغيير داد؟
به راستي چرا وهّابيان، مسلمانان را از توجّه به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيتش (عليهم السلام) برحذر ميدارند و به هر وسيله ـ حتّي تحريف متون و تخريب حرم امامان (عليهم السلام) در بقيع و سامراءـ در تلاشاند تا نمازخواندنهاي منظّم، پيدرپي، طولاني و اجباري در مساجد شريفه را جايگزين آن نمايند!!
نتيجهاي عبرتانگيز در قالب داستاني شگرف
معجزهاي از قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله)
نشر چنين مطالبي آن هم در مدينه و در كنار روضه و قبر شريف پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و ترويج كتابهايي اين چنين، انسان را به ياد حكايتي مياندازد كه ذكر آن در منابع اهل تسنّن نيز رفته است:
أن خالد بن الوليد بن الحارث بن الحكم بن العاص و هو ابن مطيرة قام علي منبر صلَّياللّه عليه [وآله]وسلّم يوم جمعة فقال: لقد استعمل رسول اللّه صلَّي اللّه عليه[وآله] و سلّم عليّ بن أبيطالب رضياللّه عنه و هو يعلم أنّه خائن ولكن شفعت له ابنته فاطمة رضي اللّه تعالي عنها. و داودبنقيس في الروضة، فقام فقال: أس، أي يسكته. قال: فمزق الناس قميصا كان عليه شقائق حتّي وتروه، و أجلسوه حذراً عليه منه، وقال: رأيت كفا خرجت من القبر، قبر رسول اللّه صلَّياللّهعليه[وآله]و سلّم و هو يقول: كذبت يا عدوَّ اللّه، كذبت يا كافر، مراراً.(1)
خالد، معروف به ابن مطيره [كه از نزديكان بنياميّه بود] روز جمعهاي بر منبر رسول خدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . از مدارك اهل تسنّن: وفاء الوفاء، سمهودي 4: 1356.
صلياللهعليهو[آله] رفت و گفت: پيامبر، عليّبنابيطالب رضياللّهعنه را به كاري فرمان داد و آگاه شد كه او خيانت كرده است. امّا دخترش فاطمه رضياللّهعنها شفاعت او را نزد رسول خدا كرد.
در اين هنگام داود بن قيس كه در مسجد پيامبر نشسته بود [و از دروغپردازي ابن مطيره آگاه بود] برخاست و فرياد زد: ساكت باش! مردم جامهي او را گرفتند و او را از ترس ابنمطيره نشاندند كه ناگاه صدايي از قبر پيامبر صلياللهعليهو[آله] برخاست كه ميفرمود: اي دشمن خدا، دروغ گفتي! اي كافر، دروغ گفتي! و اين جملات چند بار تكرار گرديد.
اميد است آنان كه در كنار كعبه و مسجدالحرام و حرم شريف پيامبر به غير حقيقت متوسّل ميشوند، از چنين وقايعي پند گيرند و قبل از آنكه نامهي عملشان با مرگ بسته شود، توبه كنند؛ تا در هنگام مرگ نداي «كذبت يا عدوّ اللّه كذبت يا كافر» را نشنوند.
فصل سوم : ميراث نبوي
ميراث نبوي
ميراث نبوي، آماج تيرهاي بدانديشي
بدعتانگاري حقايق دين
بدعت به معناي وارد كردن معنا و عملي جديد در دين است. چنين عملي به تصريح فقه شيعه و سنّي حرام شمرده ميشود و فرد بدعتگزار كافر معرّفي ميشود. در نتيجه، به همان ميزان كه ورود يك بدعت به دين خطرناك است، بدعتانگاري حقايق دين نيز ميتواند آشفتگي فراواني ايجاد كند. به اين معنا كه اگر حقيقتي ـ به سبب سلايق شخصي ـ بدعت معرّفي شود، گروه زيادي از مسلمانان كه پايبند آن حقيقتاند و به آن عمل ميكنند، كافر شمرده ميشوند.
از سوي ديگر، بدعتشمردن حقايق ديني و افترا خواندن واقعيّتهاي مذهبي حرام است و دروغ و افترا محسوب ميشود. در نتيجه بدعتشمردن حقايق دين، خود به شرك منتهي ميشود.
همانگونه كه مشاهده كرديم، وهّابيان زيارت قبر نبوي (صلّي الله عليه وآله) را بدعت ميشمارند. آنان سابقهي طولاني
در بدعت دانستن اموري دارند كه هر كدام، از اصيلترين پايههاي اسلام است. آنها به راحتي حكمي را كه تمام مسلمانان به آن عمل ميكنند بدعت ميدانند و در نتيجه معتقدان و عاملان به اين حقيقت، بدعتگزار محسوب ميشوند و با برچسب كفر و شرك، جانشان به خطر ميافتد. اين ماجرا ـ علاوه بر نبوّتـ در آثار نبوي و حتّي احكام فقهي نيز رخ داده است. به نمونههايي ديگر كه در كتابهاي توزيعشده در حج با آن مواجه ميشويم، توجّه كنيد:
بدعتانگاري در حكميفقهيو مخالفت با شيعه و سنّي
در زمستان سال 83 در بين زائران فارسي زبان، كتاب «آموزش نماز» توزيع شده است. در مبحث «نيّت»، مترجم چنين توضيح ميدهد:
نيّت در قلب است؛ زيرا از رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) ثابت نشده كه آن حضرت نيّت را بر زبان آورده باشند، مگر نيّت حج و همچنين از صحابه و ياران و تابعين هم ثابت نشده، پس نيّت كردن با زبان يك نوع بدعت بهشمار ميرود.(1)
توضيح بيشتر را ميتوان در كتابهاي ديگر ـ كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آموزش نماز به زبان فارسي: 34. مترجم اسحاقبنعبداللّه دبيري العوضي، چاپ 1425، وزارت شؤون اسلامي و اوقاف و دعوت و ارشاد عربستان سعودي.
به دست حجّاج داده ميشود ـ پيدا كرد:
در هنگام نماز و طواف و در غير آن بهتر است كه نيّت را به زبان نياورد... بلكه اگر كسي نيّت را به زبان آورد بدعت است و اگر كسي اين نيّت را به آواز بلند بر زبان جاري سازد، زشتتر و گناهش شديدتر است.(1)
اين سخن حتّي مورد قبول سنّيان هم نيست. جالب آن كه احمد حنبل ـ امام فقهي وهّابيان ـ با اين فتوا مخالف است. دو امام از چهار امام فقاهت اهل تسنّن ـ احمد حنبل و شافعي ـ به زبان آوردن نيّت را نه تنها بدعت نميدانند، بلكه آن را سنّت ميشمارند و سيرهي پيامبر قلمداد ميكنند. امام ديگر مالك بن انس به زبان آوردن نيّت را از سنّت نميشمرد. امّا از بدعت بودن آن نيز سخني نميگويد و در نتيجه قول مشهور اهل تسنّن، جواز به زبان آوردن نيّت در نماز و غير آن است.(2)
اينكه وهّابيان از نظر فقهي معتقدند به زبان آوردن نيّت بدعت است، محلّ بحث نيست. نكته در اين جاست كه آنان اين فتواي خاص را بين تمامي مسلمانان به عنوان حكم خدا نشر ميدهند و عمل نكردن به آن را بدعت ميدانند. تكليف بدعتگزار نيز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . التحقيق والايضاح (عربي): 19.
2 . الفقه علي المذاهب الأربعة 1: 114، عبدالرّحمان الجزيري، بيروت.
از نگاه عالمان اين فرقه مشخّص است.
سابقهاي طولاني در بدعتانگاري:
ساعت، تلفن، دوچرخه، ... در نظر وهّابيان بدعت بوده است!
با كمال تأسّف به نظر ميرسد ملاك بدعت دانستن امور نزد اين گروه، ميل شخصي و درك سطحي از وقايع است. بدعتانگاري برخي واقعيّتهاي زندگي، نشانگر بينش سطحي وهّابيان است. از جمله اموري كه از زمان محمّد بن عبدالوهّاب (1206 ـ 1115) پايهگذار وهّابيّت در عربستان به عنوان بدعت به آن نگريسته ميشد، موارد زير است:
1ـ پيشينهي وهّابيّت نشان ميدهد كه آنان سيمهاي تلفن و تلگراف را به سبب اين كه در زمان پيامبر نبوده پاره ميكردند و استفاده از تلفن را بدعت ميدانستند و صدايي كه از تلفن شنيده ميشد را صداي شيطان ميدانستند!!1
2ـ وهّابيان اگر كسي را سوار بر موتورسيكلت ميديدند، كتك ميزدند. آنها دوچرخه را ارابهي شيطان يا اسب شيطان ميناميدند و استفاده از آن را بدعت ميدانستند. معتقد بودند كه اين وسيله به نيروي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اين وقايع مربوط به اوايل قرن بيستم ـ قرن اتم و كامپيوتر ـ است. ر. ك. كتاب وهّابيان: 375 ـ 377، تأليف آقاي علياصغر فقيهي.
جادو و پاي شيطان حركت ميكند!!1
3ـ ساعت شماطهدار، وسايل نقليّه و اتومبيل... و حتّي آسفالت جادّههاـ به جرم اينكه بدعت است و در زمان حيات پيامبر نبوده استـ به آتش كشيده ميشد و تخريب ميگرديد!!2
و باز هم... بدعتانگاري و مخالفت با اكثر مسلمانان در حكم فقهي ديگر: قسم به غير خدا
از سخنان نادرست و وحدتشكن وهّابيّت، اعتقادي است كه نتيجهي آن، جز تفرقه، تهمت و بدبيني نيست:
من أنواع الشّرك الأصغر: الحلف بغير اللّه، كالحلف بالنّبيّ و الكعبة و الامانة و نحو ذلك.(3)
از نمونههاي شرك اصغر ميتوان قسمخوردن به غير خدا را نام برد: مانند اين كه كسي به پيامبر، كعبه، امانت و مثل آن قسم بخورد.
ميزانصداقتوهّابياندراجماعي بودن برخي احكام
متأسّفانه يكبار ديگر صحبت از اجماع ميشود و وهّابيان از اين كه همهي اهل علم، با نظرشان موافقاند، سخن به ميان ميآورند:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كتاب وهابيان :376.
2 . همان: 376 ـ 378.
3 . التحقيق و الايضاح: 82 .
... در جاهليّت، مشركان به مخلوقاتي غير از خدا قسم ميخوردند؛ مانند كعبه، شرافت، پيامبر، ملائكه، بزرگان. پس اين قسمها به طور كلّي جايز نيست و اين مطلب اجماع اهل علم است.(1)
جايز نيست انسان به چيزي (غير از خدا) قسم بخورد... اين قول اكثر اهل علم است. بلكه برخي گفتهاند: اين مطلب اجماعي است (و همهي علما بر آن اتّفاق نظر دارند.)(2)
چنانكه ديديم وهّابيان ادّعا كردهاند: «قسم به غير خدا، طبق نظر همهي مسلمانان حرام است» و اين حكم را اجماع اهل اسلام و اهل علم ميدانند! به راستي آيا از ديدگاه خود اهل تسنّن ـ و بدون توجّه به قول ائمّهي هدي: و شيعيان ـ اين مسأله مورد اجماع است؟
الحنفيه: الحلف [بغير اللّه تعالي] ان كان الغرض منه الوثيقه أي اتفاق الخصم بصدق الحالف جاز بدون كراهة... وان لم يكن... فإنّه يكره. الشافعية: يكره الحلف بغير اللّه تعالي...
الحنابله: قالوا يحرم الحلف بغير اللّه تعالي.(3)
اعتقاد حنفيها: قسم خوردن [به غير خداوند متعال] اگر قصد از اين كار مطمئن كردن مخالف نسبت به راستگويي فرد قسمخورده است، اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجموع فتاوي 2: 116، تأليف عبدالعزيزبنعبداللّه بنباز.
2 . همان 3: 142.
3 . الفقه علي المذاهب الأربعة 2: 415.
قسمخوردن جايز است و كراهتي ندارد... امّا اگر غير اين باشد [و قسم بيجهت و بيجا استفاده شود] كراهت دارد.
اعتقاد شافعيها: قسم به غير خدا كراهت دارد.
اعتقاد حنبليها: آنها ميگويند قسم به غير خدا حرام است.
همانگونه كه مشاهده كرديد، قسم به غير خدا، از ديدگاه دو فرقهي اهل تسنّن يعني شافعيها و حنفيها در مواردي مباح است و در موارد ديگر اگر جايز نباشد، مكروه است و نه حرام.
امّا فرقهي حنابله ـ كه وهّابيان در فقه همسوي با آنان هستند ـ قسم به غير خدا را مطلقاً حرام ميدانند. در فقه، تفاوت معناي مباح، مكروه و حرام بر هر كسي روشن است.
بار ديگر اين تذكّر لازم است كه «اعتقاد وهّابيها براي خود آنان قابل احترام و عمل است» ولي نكتهي مهم اين جاست كه: «آنان اعتقاد خود را به تمام مسلمانان نسبت ميدهند و بياعتقادان به آن را از حوزهي اسلام خارج ميدانند.» باز هم اگر سخن تا به اين حدّ ميرسيد، قابل قبول مينمود؛ چه بايد كرد كه فتواي مسلمانكشي در پس اين سخنان، جلوههاي شوم چنين كلماتي را به تصوير ميكشد؟1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نمونههايي از اين خشونتها در بخش "نتايج سخنان افسارگسيخته" مورد بررسي قرار گرفته است.