بخش 2 بخش 2 بخش 2 بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
بخش 2 بخش 2 بخش 2 بخش 2 بخش 2

بخش 2

فصل دوم: نبوت نبوّت زیارت پیامبر بدعت یا زیباترین واقعیّت زیارت قبر شریف نبوی توسط ابوایوب انصاری پیامبر رحمتی که نباید از او چیزی خواست اختلاف نظر اهل تسنّن با وهّابیان در موضوع زیارت حکایتی زیبا از زیارت بلال حبشی پیشینه‏ی زیارت نزد مؤسّس فکری فرقه‏ی وهّابی مخالفت سنّیان با ابن‏تیمیه در ماجرای زیارت، به زندانی شدن وی می ‏انجامد مخالفت سنّیان با ابن‏تیمیه و اعتقاداتش خلاصه‏ی سخن تحریف متنی تاریخی در موضوع زیارت حربه‏ای قدیمی برای دوری مسلمانان از پیامبر (صلّی الله علیه وآله) نتیجه‏ای عبرت‏انگیز در قالب داستانی شگرف معجزه‏ای از قبر شریف نبوی (صلّی الله علیه وآله) فصل سوم: میراث نبوی میراث نبوی میراث نبوی، آماج تیرهای بداندیشی بدعت‏انگاری حقایق دین بدعت‏انگاری در حکمی فقهی و مخالفت با شیعه و سنّی سابقه‏ای طولانی در بدعت‏انگاری: ساعت، تلفن، دوچرخه، در نظر وهّابیان بدعت بوده است! و باز هم بدعت‏انگاری و مخالفت با اکثر مسلمانان در حکم فقهی دیگر: قسم به غیر خدا میزان‌صدا


25


فصل دوم : نبوّت


27


نبوّت

زيارت پيامبر (صلّي الله عليه وآله)

بدعت يا زيباترين واقعيّت

منتشركنندگان اين كتبِ به ظاهر رايگان1 نه تنها زيارت قبر شريف نبوي را كم اهميّت جلوه مي‏دهند، بلكه هرگونه ارتباط قلبي و عاطفي مسلمانان را با رهبر راستين خويش تكفير مي‏كنند. وهّابيان در كتبي كه به صورت رايگان و به تعداد بي‏شمار توزيع مي‏شود، حتّي بوسيدن ضريح نبوي (صلّي الله عليه وآله) را بدعت مي‏شمارند.

ولايجوز لِأحد أن يتمسح بالحجرة أو يُقَبِّلَها او يطوف بها. لأنَّ ذلك لم يُنقل عن السلف الصالح بل هو بدعة منكرة.(2)

جايز نيست كسي به خانه پيامبر (و ضريح شريف نبوي) دست بكشد يا آن را ببوسد و يا بر گرد آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مگر جز اين است كه بسياري از اين كتب با پولِ زكات ‏ـ كه بايد به اهلش برسد ـ چاپ و توزيع مي‏شود.

2 . التحقيق والايضاح، ص 93-94، عبدالعزيز بن عبداللّه بن باز، چاپ 1419.


28


حركت كند. زيرا اين مطلب از هيچ كدام از سلف صالح (صحابه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و بزرگاني كه مورد قبول اهل سنت هستند) نقل نشده است؛ بلكه چنين عملي از بدعت‌هاي زشت شمرده مي‏شود.

برخلاف آن‏چه در بالا آمده است، اين عمل نه تنها بدعت نيست، بلكه از سلف صالح ( گذشتگان نيكوكردار) حكايت‏هاي فراواني در اين زمينه آمده است. بسيار بعيد ـ بلكه ناممكن ـ است كه ناشران وهّابي، اين مطالب را ـ كه در منابع اهل تسنّن فراوان به آن اشاره شده ـ نديده باشند. به نظر مي‏آيد وهّابيان با آگاهي كامل اين سخن را وارونه جلوه مي‏دهند.

براي مثال مي‏توان به عمل « ابوايّوب انصاري» كه به راستي سلف صالح و از اصحاب مشهور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ‏ است، استناد كرد.

زيارت قبر شريف نبوي توسط ابوايوب انصاري

أقبل مروان يوماً فوجد رجلاً واضِعاً وجهَهُ علي القبرِ فَأخَذَ بِرَقبتِهِ وقال: أتدري ما تصنع؟ قال نعم؛ فأقبل عليه فاذا هو أبوأيّوب الأنصاري رضي اللّه عنه فقال: جئتُ رسولَ اللّه (صلّي الله عليه وآله) آتِ الحجر؛ سمعتُ رسولَ اللّه (صلّي الله عليه وآله) يقول: لاتَبُكوا علي الدّين إذا وَلِيَهُ أهلُه، ولكن ابكُوا عليه إذا وَلِيَهُ غيرُ أهله. هذا


29


حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.(1)

روزي مروان [فرزند حَكَم كه از طرفداران معاويه و بني اميه بود] مردي را ديد كه صورت بر قبر شريف پيامبر نهاده است. گردن او را گرفت و گفت: مي‏داني چه مي‏كني؟ وقتي آن مرد سر از قبر برداشت ديد كه ابوايّوب انصاري [صحابي مشهور رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ] است.

ابوايّوب پاسخ داد: آري [مي دانم كه چه مي‏كنم] من سراغ سنگ نيامده‏ام. بلكه به نزد رسول خدا آمده‏ام. از آن حضرت شنيدم كه فرمود: بر دين گريه نكنيد آن زمان كه شايستگان عهده دار آن مي‏شوند؛ بلكه آن هنگام بگرييد كه نااهلان [همانند مروان و معاويه] عهده دار و والي آن گردند.

سپس حاكم نيشابوري اضافه مي‏كند كه:

سندهاي اين حديث بر اساس شرط بخاري و مسلم (نويسندگان دو كتاب مشهور سنّيان) صحيح است، اما آن دو در كتب خويش آن را نياورده‏اند.

آري، اعتقاد سَلف صالح ، توجّه و توسّل به قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) بوده است و اين آل مروان و بني اميه هستند كه به اين عمل اعتراض مي‌كنند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از مدارك اهل تسنّن: مستدرك حاكم نيشابوري، ج 5، ص 418؛ الفتن والملاحم، حديث 8749، چاپ دارالفكر، بيروت. قابل توجّه است كه اين كتاب از كتب مشهور سنّي‏ها است.


30


پيامبر رحمتي كه نبايد از او چيزي خواست

مشاهده كرديم كه اينان، بوسيدن ضريح را بدعت مي‏انگارند و مسلمانان را از اين نحوه اظهار محبّت برحذر مي‏دارند.

در كتاب ديگري - كه بين زائران مسجد نبوي توزيع مي‏شود - ارتباط عاطفي و حاجت خواهي نيز شرك به حساب مي‏آيد. در اين زمينه چنين مي‏خوانيم:

ولايجوز لأحد أن يسأل الرسول صلي اللّه‏ عليه [وآله] وسلم قضاء حاجة... وطلبه من الأموات شرك بالله.(1)

براي هيچ كس جايز نيست كه از رسول خدا صلي اللّه‏ عليه [وآله] وسلم حاجتش را بخواهد... و حاجت خواهيش از مردگان، شرك به خداست.

اختلاف نظر اهل تسنّن با وهّابيان در موضوع زيارت

تعجّبي نخواهد داشت كه باز هم در مدارك اهل تسنّن موارد فراواني را در مغايرت با ادّعاي فوق شاهد باشيم. به اين نمونه توجّه كنيد:

[اميرالمؤمنين] علي (عليه السلام) روايت مي‏كند: «سه روز پس از دفن پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) باديه نشيني به مدينه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التحقيق والايضاح، ص 94، چاپ 1419ق.


31


آمد و خود را بر قبر آن حضرت افكند و از خاك آن بر سر خود ريخت و گفت: يا رسول اللّه! گفتي و اطاعت كرديم، تو از خدا خبر دادي و ما از تو خبر يافتيم. از جمله آنچه در قرآن بر تو نازل شده اين آيه است: «اگر آنان هنگامي كه به خود ستم كردند به نزد تو مي‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مي‏كردند و پيامبر هم براي ايشان استغفار مي‏كرد خدا را توبه‏پذير و مهربان مي‏يافتند»1.

اينك من بر خودم ستم كردم. به سوي تو آمدم و مي‏خواهم برايم استغفار كني. از داخل قبر شريف ندا آمد كه: خداوند تورا آمرزيد.»2

جالب آن است كه تمامي سنّيان به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و آثار مرتبط با ايشان احترام مي‏گذارند؛ تا آنجا كه مؤلّف كتابِ «الفقه علي المذاهب الأربعه»3 مي‏نويسد:

هنگامي كه از دور، شهر مدينه را ديدي بر پيامبر صلوات و درود فرست و بگو: «خدايا، اين حرم نبيّ توست، پس آن را امان من از آتش قرار بده.» ... پس آن‏گاه كه داخل مسجد شدي بگو: «خدايا بر محمد و آل او درود فرست» پس برخيز و به سوي قبر رسول خدا برو و بالاي سر شريف آن حضرت و روبه قبله بايست... چهره زيبا و باوقار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نساء : 64.

2 . از مدارك سني: وفاء الوفاء سمهودي، ج 4، ح 1361، باب هشتم: "في زيارة النبي صلي اللّه عليه [وآله] وسلم"، فصل دوم: "في بقيّة ادلّة الزيارة".

3 . نام ترجمه‏ي كتاب اين است: فقه مذاهب چهارگانه‏ي اهل تسنّن


32


آن حضرت را تصور كن. گويي كه در قبرش خوابيده و به [اعمال] تو آگاه است و صدايت را مي‏شنود. پس بگو: «سلام بر تو اي پيامبر خدا و رحمت و بركت خدا بر تو باد! شهادت مي‏دهم كه تو رسول خدايي» ... و برسان سلام آن كس را كه به تو سفارش كرده است. پس بگو:

«سلام بر تو اي رسول خدا از طرف فلان فرزند فلان. از تو طلب شفاعت مي‏كند به سوي خداوند، پس شفيع او و تمام مسلمانان باش» ... سپس به سوي منبر برو و دستت را بر روي آن بگذار كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) دست خويش را به هنگام سخنراني بر روي آن مي‏نهاد تا از بركت رسول خدا بهره‏مند شوي.(1)

چنانچه ديديم برخلاف نظر تمامي مسلمانان، وهّابيان نه تنها موارد فوق را انكار مي‏كنند، بلكه در اصل زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) نيز شبهه مي‏افكنند و تلاش مي‏كنند زيارت روضه‏ي شريف نبوي را امري فرعي نشان دهند. با كمال تأسّف اين اعتقاد باطل به صورت نوشتار و جزوه و كتاب و نوار و... در مي‏آيد و بين زائران خانه‏ي خدا و مسجد نبوي به صورت رايگان و انبوه توزيع مي‏گردد. در جهاني كه تمامي اديان تلاش مي‏كنند ارتباط پيروان خود را با رهبر دينشان مستحكم كنند، به راستي چرا عده‏اي تمام تلاششان بر قطع ارتباط با پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) متمركز شده است؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الفقه علي المذاهب الاربعة، ج 1 ، ص 366، عبدالرحمن الجزيري.


33


در كتاب «راهنماي حجّ و عمره» كه هر سال در مكّه و مدينه توزيع مي‏شود چنين مي‏خوانيم:

... زيارت قبر پيامبر صلَّي اللّه‏ عليه [وآله] و سلّم برخلاف گمان بعضي از عامّه‏ي مردم، نه واجب است و نه شرطي از شروط اداي حج.(1)

يكي از رهبران وهّابي توضيح بيشتري مي‏دهد و مي‏نويسد:

زيارت قبر نبوي نه واجب است و نه شرط (قبولي) حج... كساني كه از دور به سوي مدينه مي‏آيند نبايد به قصد زيارت سفر نمايند... اگر سفر به قصد زيارت رسول خدا و ديگران شرعي بود بايد امّت (مسلمان) به آن دلالت مي‏كرد (و آن را انجام مي‏داد).(2)

روشن است كه نويسندگان مطالب بالا، سفر زيارتي را نامشروع اعلام مي‏كنند و اين سؤال‏ها را در ذهن مخاطبان خويش، بي‏پاسخ رها مي‏سازند:

آيا به قصد زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) سفر كردن، شرعي نيست؟!!

آيا زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) از سفرهاي تفريحي و يا تجاري، بي‏ارزش‏تر است كه چنين سفرهايي جايز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . راهنماي حجّ و عمره، ص 88، ترجمه‏ي فضل ربي ممتاز زاده، چاپ 1418.

2 . التحقيق و الايضاح، ص 101 ـ 102.


34


است امّا سفر زيارتي مشروع نيست؟!!

آيا هيچ يك از امّت اسلام بر چنين مطلبي دلالت نمي‏كند؟!

چگونه است كه گذشتگاني كه مورد احترام مسلمانان و به ويژه اهل تسنّن‏اند، به چنين اعمالي مبادرت ورزيده‏اند؟

حكايتي زيبا از زيارت بلال حبشي

جا دارد قبل از بررسي پيشينه‏ي وهّابيان در ماجراي زيارت، حكايت ذيل را كه از كتب معتبر اهل تسنّن نقل شده است، بخوانيم:

و از كساني كه به قصد زيارت رسول خدا و قبر آن حضرت از شام به مدينه آمد، بلال حبشي ـ مؤذّن رسول خدا ـ بود... همان‏گونه كه ابن عساكر با سندي عالي اين داستان را نقل كرده است: بلال حبشي [ مؤذّن رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله) ] آن حضرت را در خواب ديد كه به او مي‏فرمايد: اين چه جفايي است، اي بلال! آيا وقت آن نشده است كه به زيارت من آيي؟ بلال بيدار شد و اندوهگين و محزون گشت. بر مركب خود سوار شد و به زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آمد و شروع به گريستن كرد و صورت بر قبر پيامبر مي‏نهاد. چون حسن و حسين آمدند، آن دو را در آغوش كشيد و بوسيد.1

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از مدارك سنّي: الوفاء الوفاء، سمهودي 4: 1356 ـ 1357 ؛ اسدالغابة، ابن‏اثير 1: 208؛ شفاء السقام، سبكي: 39.


35


سُبكي از علماي سنّي، در شرح اين حديث و در تأييد زيارت قبور مي‏نويسد:

اعتماد ما در ـ مشروع بودن ـ سفر براي زيارت تنها به رؤيا و خواب بلال حبشي نيست؛ بلكه به عمل بلال حبشي است... و رؤياي بلال تنها تأييدي بر عمل اوست.(1)

با اين تفاصيل، چرا بايد در كتبي كه در كنار مسجد النّبي به زبان‏هاي متعدّد توزيع مي‏شود، بخوانيم:

جايز نيست كسي به قبر پيامبر دست بكشد و يا آن را ببوسد؛ چرا كه اين رفتار از هيچ يك از سلف صالح نقل نشده است؛ بلكه بدعتي زشت به شمار مي‏آيد.(2)

آيا امثال ابوايّوب انصاري و بلال حبشي از صحابه‏ي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و سلف صالح نيستند؟

پيشينه‏ي زيارت نزد مؤسّس فكري فرقه‏ي وهّابي

اين طرز فكر، بدعتي است كه توسّط پايه‏گذار اعتقادي وهّابيّت ـ ابن‏تِيْمِيه حنبلي ‏مذهب ـ رواج يافته است و نه تنها شيعيان ـ كه پيرو رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و اهل‌بيت (عليهم السلام) هستند با آن مخالف‏اندـ بلكه هر چهار فرقه‏ي سنّي‏مذهب و حتّي حنبلي‏ها كه ابن‏تيميه در فقه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاء الوفاء سمهودي 4: 1357.

2 . التحقيق والايضاح: 1425.


36


پيرو امام آن‏ها ـ احمد حنبل ـ است نيز با آن مخالفت كرده‏اند.

مخالفت سنّيان با ابن‏تيميه در ماجراي زيارت، به زنداني شدن وي مي‌‏انجامد

ابن‏تيميه به انتشار عقايد عجيب و فتواهاي نوظهور مشهور بود. نشر چنين عقايدي، عالمان سنّي زمان او را آن چنان تحريك نمود كه سرانجام وي را راهي زندان كردند.

تاريخ، ماجراي به زندان افتادن او را چنين بازگو مي‏كند:

گروهي از علماي اهل تسنّن چنين گفتند: زيارت قبر نبوي صلَّي اللّه‏ عليه [وآله] و سلّم فضيلت و سنّت است كه تمامي اهل تسنّن بر آن اجماع دارند. امّا فتوا دهنده‏ي مذكور [ابن‏تيميه] بايد كه توسّط علما از چنين فتاواي باطلي باز داشته شود و از نشر چنين فتواهايي او را منع كنند و در صورتي كه قبول نكرد، او را در زندان حبس نمايند.

نام كساني كه اين دستور را امضا كردند، چنين است:

1ـ قاضي شافعي مذهب در مصر، محمّد بن ‏ابراهيم ‏بن سعداللّه‏ بن ‏جماعة.

2ـ قاضي القضاة حنفي مصر، محمّد بن ‏جريري انصاري حنفي (او اضافه مي‏كند كه در هر صورت بايد او را به زندان افكند؛ حتّي اگر توبه كند؛ چرا كه قبلاً


37


نيز توبه كرده و سپس همان عقايد را اشاعه داده است.)

3ـ مفتي بزرگ مالكي هاي مصر، محمّد بن ‏ابوبكر مالكي (او اضافه مي‏نمايد: بايد در زندان بر او سخت گرفت تا از اين عقيده فاسد و ديگر مفسده‏هاي او جلوگيري شود.)

4ـ قاضي حنبلي مصر احمد بن ‏عمر المقدسي.(1)

اين اعتقاد و ديگر عقايد او باعث شد كه وي به دستور فقهاي سنّي مذهب زمان خود، بارها به زندان بيفتد. تا اين كه فتواي او در مسأله‏ي زيارت قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) سبب گرديد در شعبان سال 726 به بند كشيده شود و تا آخر عمر (شوّال سال 728) در زندان باشد.

مخالفت سنّيان با ابن‏تيميه و اعتقاداتش

رواج اين تفكّر، به حدّي سبب فتنه‏انگيزي شد كه حتّي ابن‏حَجَر عَسْقَلاني ـ كه بر ضدّ مذهب شيعه كتاب نوشته است ـ نيز به شديدترين صورت آن را رد مي‏كند:

من اعتقد عقيدة ابن‏تيميَّة حلَّ دمه و ماله.(2)

هر كس معتقد به اعتقاد ابن‏تيميه باشد، مال و جان او حلال است.

ديگر علماي اهل تسنّن نيز به اجماعي بودن زيارت قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) توجّه داده‏اند:

(در ميان اهل تسنّن بر اين‏كه زيارت قبر شريف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تكملة السيف الصيقل، شيخ محمّد زاهد كوثري: 155.

2 . الدّرر الكامنه، ابن حجر العسقلاني 1: 147.


38


پيامبر (صلّي الله عليه وآله) سنّت است) اجماع وجود دارد. قاضي عياض گفته است: زيارت قبر پيامبر بين مسلمانان سنّت است كه بر آن اجتماع دارند و فضايل زيادي بر آن وجود دارد. گروه زيادي از علما اجماع دارند كه زيارت قبر پيامبر براي مردان امري مستحب است؛ همان‏گونه كه نَوَوي اين مطلب را حكايت كرده است.(1)

خلاصه‏ي سخن

1ـ زيارت حرم نبوي و مسافرت به قصد زيارت بارگاه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) ، در اعتقاد مسلمانان از بهترين اعمال است و تنها وهّابيان آن را بدعت مي‏دانند.

2ـ وهّابيان اعتقاد به كفرآميز بودن سفر زيارتي را به تمام مسلمانان نسبت مي‏دهند، در حالي كه اين اعتقاد ساخته و پرداخته‏ي خود آن‏هاست.

3ـ بوسيدن قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) ، توسّل و توجّه به آن وجود مقدس، در منابع اهل تسنّن نيز فراوان يافت مي‏شود؛ اما وهّابيان درصدد انكار اين واقعيّت هستند.

4ـ وهّابيان اعتقاد نادرست خويش را در تيراژ وسيع منتشر و به رايگان توزيع مي‏كنند.

اينك به راستي بدعت گزار كيست؟ زائران مسجد نبوي و زيارت‏كنندگان قبر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) يا...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وفاء الوفاء سمهودي 4: 1362.


39


تحريف متني تاريخي در موضوع زيارت، حربه‏اي قديمي براي دوري مسلمانان از پيامبر

وهّابيان به جاي متّحد كردن امّت اسلام كه جايگاهش در زمان حج است، با نشر اكاذيب، مسلمانان را متّهم مي‏كنند كه با زيارت رسول خدا و توسّل و شفاعت‏خواهي از او، عمل شرك‏آميز انجام مي‏دهند. براي نيل به اين هدف، حتّي از دست‏كاري و تحريف متون كهن تاريخي نيز ابايي ندارند.

نَوَوي از علماي مشهور اهل تسنّن و متوفّاي 676 در كتاب خويش الأذكار مي‏نويسد:

فصل في زيارة قبر1 رسول اللّه‏ صلَّي‏اللّه‏ عليه[وآله]وسلّم و أذكارها.

اعلم أنه ينبغي لكلّ من حجّ أن يتوجّه إلي زيارة رسول ‏اللّه‏ صلَّي‏اللّه ‏عليه [وآله] و سلّم، سَواء كان ذلك طريقِهِ أو لم يكن، فان زيارته صلَّي‏اللّه ‏عليه[وآله]وسلّم من أهَمّ القُرُبات و اَربَح المساعي و أفضلِ الطّلبات، فإذا توجّه للزيارة اكثرَ من الصّلاةِ عليه صلَّي ‏اللّه ‏عليه [وآله] و سلّم في طريقه، فاذا وَقَعَ بصرُه علي اشجارِ المَدينَة وحَرَمِها و ما يُعَّرف بها، زاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . واژه‏هايي كه زير آن‏ها خط كشيده شده است در چاپ كشور عربستان تحريف شده‏اند.


40


من الصلاة والتسليم عليه صلَّي ‏اللّه ‏عليه [وآله] و سلّم و سألَ اللّه ‏أن ينفعَه بزيارتِهِ صلَّي‏اللّه‏عليه[وآله]وسلّم و ان يُسعدَه بها في الدارين وليقل: اللهم افتح عليَّ ابواب رحمتك وارزقني في زيارةِ قبرِ نبيِّك صلَّي‏اللّه‏عليه[وآله]وسلّم ما رزقْته اولياءَك و أهلَ طاعتِك و اغفِرلي و ارحَمني يا خيرَ مسؤول.(1)

فصلي است درباره‏ي زيارت قبر رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و[‏آله] و دعاهاي آن.

بدان هر كس كه عازم حج مي‏گردد، شايسته است آهنگ زيارت رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و[‏آله] نيز كند، خواه قبر شريف آن حضرت در مسير او باشد يا نباشد. زيرا زيارت ايشان از مهم‏ترين وسايل تقرّب به خدا، سودمندترين كار و برترين اهداف است. پس زماني كه شخص آهنگ زيارت آن حضرت مي‏كند، [به‏جاست] در راه بر او درود فراوان فرستد و چون چشمش به درختان مدينه و حرم و علائم آن مي‏افتد، بر درود و سلام بر آن حضرت بيفزايد و از خداوند درخواست كند كه اين زيارت را براي او سودمند گرداند و به پاس آن، سعادت دنيا و آخرت را به وي عطا كند. و بايد اين ذكر را بگويد: «اللهَّم افتَح...» يعني بار خدايا،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الأذكار النووية، يحيي نووي دمشقي، تحقيق: محيي الدين (طبعة دار ابن كثير، 1407 ه ق) ص 333؛ اين كتاب قبلاً نيز در سال 1375ق در قاهره چاپ شده است.


41


درهاي رحمتت را بر من بگشاي و به من در زيارت قبر پيامبرت، آن بهره‏اي را كه به اوليا و اهل طاعتت مي‏دهي، ارزاني بدار و بر من ببخشاي و مرا مورد رحمت قرار ده، اي كسي كه بهترين مطلوب درخواست كنندگاني.

اما در عصر ما همين كتاب توسّط مؤسّسه‏ي دارالهدي در رياض (پايتخت عربستان سعودي) چاپ مي‏شود و فردي به نام عبدالقادر ارناووط به اسم تحقيق، اين قسمت را چنين تغيير مي‏دهد:

فصل في زيارة مسجد رسول‏اللّه‏ صلَّي‏اللّه‏عليه[وآله] وسلّم.

اعلم أنه يستحب من أراد زيارة مسجد رسول اللّه‏ ان يكثر من الصّلاة عليه في طريقه فاذا وقعَ بصره علي اشجار المدينة وحرمها وما يعرّف بها زاد من الصّلاة و التسليم عليه صلَّي اللّه‏ عليه [وآله] و سلّم و سأل اللّه‏ أن ينفعه بزيارته لمسجده و ان يُسعده بها في الدارين و ليقل: اللّهمَّ افتح علي أبواب رحمتك و ارزقني في زيارَة مسجد نَبيّك صلَّي‏اللّه‏عليه[وآله]وسلّم ما رزقته اولياءك و اهل طاعتك و اغفرلي و ارحمني يا خير مسؤول.1

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الأذكار محيي‏الدّين ابوزكريّا يحيي‏بن‏شرف نووي دمشقي، تحقيق( ( نصوص و تخريج احاديث و تعليق عبدالقادر ارناووط (چ 2: مزيد و منقح: دارالهدي، رياض 1408) ص 295.


42


در مقايسه‌ي دو متن، مشاهده مي‏كنيم كه عبارت‏هاي «زيارت قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله) » يا «زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) » كه خوش‏آيند وهّابيان نيست، به عبارت «زيارت مسجد» تغيير يافته است! حتّي جمله‏هايي كه حكايت‏گر ثواب فراوان «زيارت» است، حذف گرديده است...

مگر ارزش مسجد نبوي (صلّي الله عليه وآله) جز به وجود مقدّس خاتم‏الأنبياء (صلّي الله عليه وآله) و قبر مطهّر آن‏ حضرت است كه برخي اين‏چنين نگران‏اند تا آن‏جا كه به تغيير عبارت دست مي‏يازند؟

مگر مي‏توان به راحتي متن زيارت، ادعيه و يا كتب مذهبي را كه برگرفته از تعاليم نبوي است، به ميل شخصي تغيير داد؟

به راستي چرا وهّابيان، مسلمانان را از توجّه به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله) و اهل بيتش (عليهم السلام) برحذر مي‏دارند و به هر وسيله ـ حتّي تحريف متون و تخريب حرم امامان (عليهم السلام) در بقيع و سامراءـ در تلاش‏اند تا نمازخواندن‏هاي منظّم، پي‏درپي، طولاني و اجباري در مساجد شريفه را جاي‏گزين آن نمايند!!


43


نتيجه‏اي عبرت‏انگيز در قالب داستاني شگرف

معجزه‏اي از قبر شريف نبوي (صلّي الله عليه وآله)

نشر چنين مطالبي آن هم در مدينه و در كنار روضه و قبر شريف پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و ترويج كتاب‏هايي اين چنين، انسان را به ياد حكايتي مي‏اندازد كه ذكر آن در منابع اهل تسنّن نيز رفته است:

أن خالد بن ‏الوليد بن ‏الحارث‏ بن ‏الحكم ‏بن ‏العاص و هو ابن‏ مطيرة قام علي منبر صلَّي‏اللّه ‏عليه [وآله]وسلّم يوم جمعة فقال: لقد استعمل رسول اللّه‏ صلَّي ‏اللّه ‏عليه[وآله] و سلّم عليّ بن ‏أبي‌طالب رضي‌اللّه‏ عنه و هو يعلم أنّه خائن ولكن شفعت له ابنته فاطمة رضي اللّه‏ تعالي عنها. و داودبن‏قيس في الروضة، فقام فقال: أس، أي يسكته. قال: فمزق الناس قميصا كان عليه شقائق حتّي وتروه، و أجلسوه حذراً عليه منه، وقال: رأيت كفا خرجت من القبر، قبر رسول اللّه‏ صلَّي‏اللّه‏عليه[وآله]و سلّم و هو يقول: كذبت يا عدوَّ اللّه‏، كذبت يا كافر، مراراً.(1)

خالد، معروف به ابن مطيره [كه از نزديكان بني‏اميّه بود] روز جمعه‏اي بر منبر رسول خدا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از مدارك اهل تسنّن: وفاء الوفاء، سمهودي 4: 1356.


44


صلي‏الله‏عليه‏و[‏آله] رفت و گفت: پيامبر، عليّ‏بن‏ابي‏طالب رضي‏اللّه‏عنه را به كاري فرمان داد و آگاه شد كه او خيانت كرده است. امّا دخترش فاطمه رضي‏اللّه‏عنها شفاعت او را نزد رسول خدا كرد.

در اين هنگام داود بن‏ قيس كه در مسجد پيامبر نشسته بود [و از دروغ‏پردازي ابن ‏مطيره آگاه بود] برخاست و فرياد زد: ساكت باش! مردم جامه‏ي او را گرفتند و او را از ترس ابن‌‏مطيره نشاندند كه ناگاه صدايي از قبر پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و[‏آله] برخاست كه مي‏فرمود: اي دشمن خدا، دروغ گفتي! اي كافر، دروغ گفتي! و اين جملات چند بار تكرار گرديد.

اميد است آنان كه در كنار كعبه و مسجدالحرام و حرم شريف پيامبر به غير حقيقت متوسّل مي‏شوند، از چنين وقايعي پند گيرند و قبل از آن‏كه نامه‏ي عملشان با مرگ بسته شود، توبه كنند؛ تا در هنگام مرگ نداي «كذبت يا عدوّ اللّه‏ كذبت يا كافر» را نشنوند.


45


فصل سوم : ميراث نبوي


47


ميراث نبوي

ميراث نبوي، آماج تيرهاي بدانديشي

بدعت‏انگاري حقايق دين

بدعت به معناي وارد كردن معنا و عملي جديد در دين است. چنين عملي به تصريح فقه شيعه و سنّي حرام شمرده مي‏شود و فرد بدعت‏گزار كافر معرّفي مي‏شود. در نتيجه، به همان ميزان كه ورود يك بدعت به دين خطرناك است، بدعت‏انگاري حقايق دين نيز مي‏تواند آشفتگي فراواني ايجاد كند. به اين معنا كه اگر حقيقتي ـ به سبب سلايق شخصي ـ بدعت معرّفي شود، گروه زيادي از مسلمانان كه پاي‏بند آن حقيقت‏اند و به آن عمل مي‏كنند، كافر شمرده مي‏شوند.

از سوي ديگر، بدعت‏شمردن حقايق ديني و افترا خواندن واقعيّت‏هاي مذهبي حرام است و دروغ و افترا محسوب مي‏شود. در نتيجه بدعت‏شمردن حقايق دين، خود به شرك منتهي مي‏شود.

همان‏گونه كه مشاهده كرديم، وهّابيان زيارت قبر نبوي (صلّي الله عليه وآله) را بدعت مي‏شمارند. آنان سابقه‌ي طولاني


48


در بدعت دانستن اموري دارند كه هر كدام، از اصيل‏ترين پايه‏هاي اسلام است. آن‏ها به راحتي حكمي را كه تمام مسلمانان به آن عمل مي‏كنند بدعت مي‏دانند و در نتيجه معتقدان و عاملان به اين حقيقت، بدعت‏گزار محسوب مي‏شوند و با برچسب كفر و شرك، جانشان به خطر مي‏افتد. اين ماجرا ـ علاوه بر نبوّت‏ـ در آثار نبوي و حتّي احكام فقهي نيز رخ داده است. به نمونه‏هايي ديگر كه در كتاب‏هاي توزيع‏شده در حج با آن مواجه مي‏شويم، توجّه كنيد:

بدعت‏انگاري در حكمي‌فقهي‌و مخالفت با شيعه و سنّي

در زمستان سال 83 در بين زائران فارسي ‏زبان، كتاب «آموزش نماز» توزيع شده است. در مبحث «نيّت»، مترجم چنين توضيح مي‏دهد:

نيّت در قلب است؛ زيرا از رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله) ثابت نشده كه آن حضرت نيّت را بر زبان آورده باشند، مگر نيّت حج و هم‏چنين از صحابه و ياران و تابعين هم ثابت نشده، پس نيّت كردن با زبان يك نوع بدعت به‏شمار مي‏رود.(1)

توضيح بيشتر را مي‏توان در كتاب‏هاي ديگر ـ كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آموزش نماز به زبان فارسي: 34. مترجم اسحاق‏بن‏عبداللّه‏ دبيري العوضي، چاپ 1425، وزارت شؤون اسلامي و اوقاف و دعوت و ارشاد عربستان سعودي.


49


به دست حجّاج داده مي‏شود ـ پيدا كرد:

در هنگام نماز و طواف و در غير آن بهتر است كه نيّت را به زبان نياورد... بلكه اگر كسي نيّت را به زبان آورد بدعت است و اگر كسي اين نيّت را به آواز بلند بر زبان جاري سازد، زشت‏تر و گناهش شديدتر است.(1)

اين سخن حتّي مورد قبول سنّيان هم نيست. جالب آن كه احمد حنبل ـ امام فقهي وهّابيان ـ با اين فتوا مخالف است. دو امام از چهار امام فقاهت اهل تسنّن ـ احمد حنبل و شافعي ـ به زبان آوردن نيّت را نه تنها بدعت نمي‏دانند، بلكه آن را سنّت مي‏شمارند و سيره‏ي پيامبر قلمداد مي‏كنند. امام ديگر مالك‏ بن ‏انس به زبان آوردن نيّت را از سنّت نمي‏شمرد. امّا از بدعت بودن آن نيز سخني نمي‏گويد و در نتيجه قول مشهور اهل تسنّن، جواز به زبان آوردن نيّت در نماز و غير آن است.(2)

اين‏كه وهّابيان از نظر فقهي معتقدند به زبان آوردن نيّت بدعت است، محلّ بحث نيست. نكته در اين جاست كه آنان اين فتواي خاص را بين تمامي مسلمانان به عنوان حكم خدا نشر مي‏دهند و عمل نكردن به آن را بدعت مي‏دانند. تكليف بدعت‏گزار نيز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التحقيق والايضاح (عربي): 19.

2 . الفقه علي المذاهب الأربعة 1: 114، عبدالرّحمان الجزيري، بيروت.


50


از نگاه عالمان اين فرقه مشخّص است.

سابقه‏اي طولاني در بدعت‏انگاري:

ساعت، تلفن، دوچرخه، ... در نظر وهّابيان بدعت بوده است!

با كمال تأسّف به نظر مي‏رسد ملاك بدعت دانستن امور نزد اين گروه، ميل شخصي و درك سطحي از وقايع است. بدعت‏انگاري برخي واقعيّت‏هاي زندگي، نشانگر بينش سطحي وهّابيان است. از جمله اموري كه از زمان محمّد بن ‏عبدالوهّاب (1206 ـ 1115) پايه‏گذار وهّابيّت در عربستان به عنوان بدعت به آن نگريسته مي‏شد، موارد زير است:

1ـ پيشينه‏ي وهّابيّت نشان مي‏دهد كه آنان سيم‏هاي تلفن و تلگراف را به سبب اين كه در زمان پيامبر نبوده پاره مي‏كردند و استفاده از تلفن را بدعت مي‏دانستند و صدايي كه از تلفن شنيده مي‏شد را صداي شيطان مي‏دانستند!!1

2ـ وهّابيان اگر كسي را سوار بر موتورسيكلت مي‏ديدند، كتك مي‏زدند. آن‏ها دوچرخه را ارابه‏ي شيطان يا اسب شيطان مي‏ناميدند و استفاده از آن را بدعت مي‏دانستند. معتقد بودند كه اين وسيله به نيروي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اين وقايع مربوط به اوايل قرن بيستم ـ قرن اتم و كامپيوتر ـ است. ر. ك. كتاب وهّابيان: 375 ـ 377، تأليف آقاي علي‏اصغر فقيهي.


51


جادو و پاي شيطان حركت مي‏كند!!1

3ـ ساعت شماطه‏دار، وسايل نقليّه و اتومبيل... و حتّي آسفالت جادّه‏هاـ به جرم اين‏كه بدعت است و در زمان حيات پيامبر نبوده است‏ـ به آتش كشيده مي‏شد و تخريب مي‏گرديد!!2

و باز هم... بدعت‏انگاري و مخالفت با اكثر مسلمانان در حكم فقهي ديگر: قسم به غير خدا

از سخنان نادرست و وحدت‏شكن وهّابيّت، اعتقادي است كه نتيجه‏ي آن، جز تفرقه، تهمت و بدبيني نيست:

من أنواع الشّرك الأصغر: الحلف بغير اللّه‏، كالحلف بالنّبيّ و الكعبة و الامانة و نحو ذلك.(3)

از نمونه‏هاي شرك اصغر مي‏توان قسم‏خوردن به غير خدا را نام برد: مانند اين كه كسي به پيامبر، كعبه، امانت و مثل آن قسم بخورد.

ميزان‌صداقت‌وهّابيان‌در‌اجماعي بودن برخي احكام

متأسّفانه يك‏بار ديگر صحبت از اجماع مي‏شود و وهّابيان از اين كه همه‏ي اهل علم، با نظرشان موافق‏اند، سخن به ميان مي‏آورند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كتاب وهابيان :376.

2 . همان: 376 ـ 378.

3 . التحقيق و الايضاح: 82 .


52


... در جاهليّت، مشركان به مخلوقاتي غير از خدا قسم مي‏خوردند؛ مانند كعبه، شرافت، پيامبر، ملائكه، بزرگان. پس اين قسم‏ها به طور كلّي جايز نيست و اين مطلب اجماع اهل علم است.(1)

جايز نيست انسان به چيزي (غير از خدا) قسم بخورد... اين قول اكثر اهل علم است. بلكه برخي گفته‏اند: اين مطلب اجماعي است (و همه‏ي علما بر آن اتّفاق نظر دارند.)(2)

چنان‏كه ديديم وهّابيان ادّعا كرده‏اند: «قسم به غير خدا، طبق نظر همه‏ي مسلمانان حرام است» و اين حكم را اجماع اهل اسلام و اهل علم مي‏دانند! به راستي آيا از ديدگاه خود اهل تسنّن ـ و بدون توجّه به قول ائمّه‌ي هدي: و شيعيان ـ اين مسأله مورد اجماع است؟

الحنفيه: الحلف [بغير اللّه‏ تعالي] ان كان الغرض منه الوثيقه أي اتفاق الخصم بصدق الحالف جاز بدون كراهة... وان لم يكن... فإنّه يكره. الشافعية: يكره الحلف بغير اللّه‏ تعالي...

الحنابله: قالوا يحرم الحلف بغير اللّه‏ تعالي.(3)

اعتقاد حنفي‏ها: قسم خوردن [به غير خداوند متعال] اگر قصد از اين كار مطمئن كردن مخالف نسبت به راست‏گويي فرد قسم‏خورده است، اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجموع فتاوي 2: 116، تأليف عبدالعزيزبن‏عبداللّه‏ بن‏باز.

2 . همان 3: 142.

3 . الفقه علي المذاهب الأربعة 2: 415.


53


قسم‏خوردن جايز است و كراهتي ندارد... امّا اگر غير اين باشد [و قسم بي‏جهت و بي‏جا استفاده شود] كراهت دارد.

اعتقاد شافعي‏ها: قسم به غير خدا كراهت دارد.

اعتقاد حنبلي‏ها: آن‏ها مي‏گويند قسم به غير خدا حرام است.

همان‏گونه كه مشاهده كرديد، قسم به غير خدا، از ديدگاه دو فرقه‏ي اهل تسنّن يعني شافعي‏ها و حنفي‏ها در مواردي مباح است و در موارد ديگر اگر جايز نباشد، مكروه است و نه حرام.

امّا فرقه‏ي حنابله ‏ـ كه وهّابيان در فقه هم‏سوي با آنان هستند ـ قسم به غير خدا را مطلقاً حرام مي‏دانند. در فقه، تفاوت معناي مباح، مكروه و حرام بر هر كسي روشن است.

بار ديگر اين تذكّر لازم است كه «اعتقاد وهّابي‏ها براي خود آنان قابل احترام و عمل است» ولي نكته‏ي مهم اين جاست كه: «آنان اعتقاد خود را به تمام مسلمانان نسبت مي‏دهند و بي‏اعتقادان به آن را از حوزه‏ي اسلام خارج مي‏دانند.» باز هم اگر سخن تا به اين حدّ مي‏رسيد، قابل قبول مي‏نمود؛ چه بايد كرد كه فتواي مسلمان‏كشي در پس اين سخنان، جلوه‏هاي شوم چنين كلماتي را به تصوير مي‏كشد؟1

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نمونه‏هايي از اين خشونت‏ها در بخش "نتايج سخنان افسارگسيخته" مورد بررسي قرار گرفته است.



| شناسه مطلب: 73386







نظرات کاربران