بخش 5
زیارت در سیره پیامبر اکرم ( صلّی الله علیه وآله ) زنان و زیارت قبور خواندن دعا و نماز کنار قبور ساختن بنا روی قبور پرسش#160;نامه
101 |
زيارت در سيره پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله )
و اصحاب و بزرگان
بلال پس از وفات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به شام هجرت كرد . شبي از شب ها رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را در خواب ديد كه به او فرمود : اي بلال ! اين چه جفايي است در حق ما كردي ؟ آيا وقتش نشده است كه به زيارت ما بيايي ؟
بلال سراسيمه از خواب بيدار شد و سوار بر مركب گرديد و به مدينه رسيد و به طور مستقيم بر سر قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آمد . پس گريست و صورت خود را به قبر مبارك ماليد . ( 1 )
خود رسول الله و ائمه هدي و صحابه به زيارت قبور مي رفتند . ابوهريره مي گويد :
« زار النّبيُّ قَبْرَ اُمِّهِ فَبَكي وَأَبْكي مَن حَوْلَهُ وَقالَ فَزوروا القبورَ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمْ الْمَوْتَ ( 2 ) ؛ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قبر مادر خود را زيارت كرد و در كنار قبر او گريست و كساني را كه دور او بودند ، گرياند . و فرمود : قبرها را زيارت كنيد ؛ زيرا زيارت آنها مايه يادآوري مرگ است . »
امام سجاد ( عليه السلام ) مي فرمود :
« فاطمه ( عليها السلام ) دختر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در هر روز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسدالغابة ، ج 1 ، ص 307 و تهذيب الكمال ، ج 4 ، ص 289 .
2 . المستدرك علي الصحيحين ، ج 1 ، ص 375 .
102 |
جمعه به زيارت قبر عموي خود حمزه مي رفت و كنار قبر او نماز مي خواند و گريه مي كرد . ( 1 )
گفته اند : فاطمه زهرا ( عليها السلام ) از تربت قبر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) برداشت و بر چشمانش گذاشت و چند بيت شعر سرود . ( 2 ) نيز آمده است كه بلال حبشي خود را روي قبر شريف پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) انداخت و بدن خود را به قبر مي ساييد . ( 3 )
نافع بن هلال مي گويد : بيش از صد بار ديدم كه عبدالله عمر به زيارت قبر پيامبر مي آمد و مي گفت : « السّلام علي النّبي » ( 4 )
عايشه همسر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) هم مي گويد :
« پيامبر زيارت قبور را به من ياد داد و گفت : پروردگارم دستور داد كه به بقيع بيايم و براي آنها آمرزش بخواهم . گفتم : يا رسول الله ، من چه بگويم ؟ فرمود : بگو سلام بر اهل اين ديار از مؤمنان و مسلمانان . خدا گذشتگان از ما و بازماندگان از ما را رحمت كند ! ما به همين زودي به شما ملحق مي شويم . » ( 5 ) ( اين روايت ، دليل بر جواز زيارت بانوان هم هست . )
همچنين گفته اند كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) به زيارت قبر شهيدان و مؤمنان هم مشرف مي شد .
طلحة بن عبيدالله مي گويد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . السنن الكبري ، ج 1 ، ص 377 و وفاء الوفاء ، ج 2 ، ص 112 .
2 . ارشاد الساري ، ج 3 ، ص 352 .
3 . سير أعلام النبلاء ، ج 1 ، ص 358 .
4 . احياء علوم الدين ، ج 6 ، ص 175 .
5 . الجامع الصحيح ( صحيح مسلم ) ، ج 3 ، ص 63 .
103 |
« ما با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از مدينه براي زيارت قبور شهيدان خارج شديم . همين كه به منطقه « حرّ واقم » رسيديم ، قبرهايي را ديديم . پس عرض كرديم : اي رسول خدا ! آيا اين قبرهاي برادران ماست ؟ فرمود اين قبرهاي اصحاب ماست و هنگامي كه به قبور شهيدان رسيديم ، فرمود : اين قبرهاي برادران ماست . » ( 1 )
مسلم از عايشه نقل مي كند كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) آخر شب به طرف بقيع مي رفت و بر اهل بقيع اين گونه سلام مي كرد : « السلام عليكم دار قوم مؤمنين » . ( 2 )
ابن ابي شيبه هم نقل مي كند : پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) هر سال به زيارت قبر شهيدان احد مي آمد و به آنان اين گونه سلام مي كرد : « السلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبي الدّار » ( 3 )
حتي محب الدين طبري در مورد خليفه دوم ، عمر بن خطاب گفته اند كه در سفري با عده اي از اصحابش به حج رفت . در بين راه ، پيرمردي به او استغاثه كرد . پس از بازگشت به آن محلّ ، از احوال آن پيرمرد پرسيد . گفتند از دار دنيا رفته است . راوي مي گويد : عمر را ديديم كه با سرعت به طرف قبر او آمد و در آن جا نماز خواند . پس قبر را در بغل گرفت و گريه كرد . ( 4 )
همچنين آمده است كه محمد بن حنفيه پس از وفات امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) بر سر قبر آن حضرت آمد . پس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن ابي داوود ، ج 2 ، ص 218 ، ح 357 .
2 . صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 363 ، ح 102 .
3 . مستدرك حاكم ، ج 1 ، ص 533 ، ح 1396 .
4 . الرياض النضرة ، ج 2 ، ص 330 .
104 |
بغض گلوي او را گرفت . آن گاه به سخن درآمد و آن حضرت را ستود . ( 1 ) ابوخلال ، شيخ حنابله در عصر خود نيز مي گويد :
« هيچ مشكلي برايم پيدا نمي شد ، مگر آن كه قصد زيارت قبر موسي بن جعفر ( عليه السلام ) را مي كردم و در آن جا به حضرت متوسل مي شدم و خداوند نيز مشكلم را آسان مي كرد . » ( 2 )
عسقلاني مي گويد : در زمان خلافت خليفه دوم ، مردم گرفتار خشك سالي شدند . شخصي از اصحاب به قبر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) متوسل شد و گفت : يا رسول الله : « اِسْتَسْق لأُمَّتِكَ فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَكوا . » ( 3 )
ابن حبّان ( متوفاي 350 هـ . ق . ) در كتاب الثقات مي نويسد :
« بارها به زيارت قبر علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) رفتم . در مدتي كه در توس بودم ، هر وقت مشكلي بر من عارض مي شد ، به زيارت قبر آن حضرت مي رفتم . و از خداوند مي خواستم كه مشكلم را برطرف كند و الحمد لله مشكلم بر طرف مي شد . اين معنا را مكرّر امتحان كردم و نتيجه گرفتم . » ( 4 )
در احوالات ابن خزيمه آمده است كه وي چنان در برابر بارگاه علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) در توس تعظيم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . العقد الفريد ، ج 3 ، ص 13 .
2 . تاريخ بغداد ، ج 1 ، ص 120 .
3 . فتح الباري ، ج 2 ، ص 557 .
4 . كتاب الثقات ، ج 8 ، ص 456 .
105 |
تواضع كرد كه همه همراهان وي درشگفت شدند . ( 1 )
علماي فريقين ( شيعه و سني ) قصد كردن زيارت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) را حج دانستند و در برابر ابن تيميّه كه شبهه حرمت را مطرح كرد ، به شدت موضع گرفتند . قسطلاني مي گويد :
« قول ابن تيميّه حيث منع زيارة قبر النبي ( صلّي الله عليه وآله ) وَهُوَ من أشبع المسائل المنقولة عنه ( 2 ) ؛ گفتار ابن تيميّه در منع زيارت قبر رسول الله از بدترين مسائلي است كه از او نقل شده است . »
غزالي هم گفته است :
« هر كس پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) را در حال حيات مي ديد ، متبرّك مي شد . پس از وفات ايشان نيز با زيارت حضرت ، متبرّك خواهد شد و زيارت پيامبر جايز است . » ( 3 )
از آنچه گذشت درمي يابيم كه زيارت قبور نه تنها بدعت نيست ، بلكه از سنّت و سيره پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ، اصحاب و تابعين به شمار مي آيد و علماي اسلام بر آن اجماع دارند و فلسفه اين عمل را نيز بي اعتنايي به دنيا و ياد كردن سفر آخرت مي دانند . سپس استاد فيّاض گفتند ، با توجه به حضور زنان در سفر حج ، جا دارد كمي هم درباره زيارت زنان صحبت كنيم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تهذيب التهذيب ، ج 7 ، ص 339 .
2 . ارشاد الساري ، ج 2 ، ص 329 .
3 . احياء العلوم ، ج 1 ، ص 258 .
106 |
زنان و زيارت قبور
وهابيان زيارت قبور را براي مردان بدون شدّ رحال ( 1 ) اجازه مي دهند ، ولي به زنان به طور مطلق اجازه زيارت قبرها را نمي دهند . اعضاي دايمي وهابيون در استفتاي خود مي گويند :
« زيارت قبور تنها براي مردان مشروع است . آن هم بدون شدّ رحال و در شهر خود ، ولي براي زنان به طور مطلق مشروع نيست . » ( 2 )
ناگفته نماند كه وهابيت به دليل روايتي كه از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سه طريق ضعيف نقل شده است ، زنها را از زيارت منع مي كنند ، در حالي كه در طريق اوّل نقل روايت ، ابن خثيم است كه به احاديث او احتجاج نمي شود . در آن حديث آمده است : « لَعَنَ اللهُ زائرات القُبُور . » ( 3 )
در طريق دوم ، باذان است كه او هم مورد احتجاج نيست . ( 4 )
در طريق سوم ، عمر بن ابي سلمه است كه او هم ضعيف است . ( 5 ) بنابراين ، به اين روايت نمي توان عمل كرد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . « شدّ رحال » كنايه از مسافرت كردن است . به عقيده وهابيان ، مسافرت جهت زيارت قبور ممنوع است .
2 . اللجنة الدائمة ، ج 1 ، ص 288 .
3 . ميزان الاعتدال ، ج 2 ، ص 459 .
4 . تهذيب الكمال ، ج 4 ، ص 6 .
5 . سير أعلام النبلاء ، ج 6 ، ص 33 .
107 |
در مقابل ، رواياتي داريم كه همگي در مقابل اين روايت هستند ، مانند :
« إنّ فاطِمَةَ كانَتْ تَزوُر قَبْرَ عَمِّها حَمْزَة كُلّ جُمُعَة فَتُصَلّي وَتَبكي عِنْدَهُ ( 1 ) ؛ فاطمه زهرا ( عليها السلام ) هر جمعه به زيارت قبر عمويش حمزه مي رفت و آن جا نماز مي خواند و گريه مي كرد . »
همچنين ابن أبي مليكه مي گويد :
« رَأَيْتُ عائِشَةَ تَزُورُ قَبْرَ أَخيها عَبْدُ الرَّحْمن وَماتَ بالْحُبشي وَقُبر بمكة ( 2 ) ؛ عايشه به زيارت قبر برادرش ، عبدالرحمان در مكه مي رفت . او در منطقه اي به نام حُبشي كه در نزديكي مكه است ، مُرد و به مكه انتقال يافت . »
حديث بُريده ، روايت ديگري است كه در منابع اهل سنت آمده است كه حديث « لعن الله زائرات القبور » را نسخ مي كند يا با آن معارض است ، چنان كه حاكم نيشابوري و ذهبي به آن تصريح كرده اند . بُريده مي گويد :
« نَهي رَسوُل الله ( صلّي الله عليه وآله ) عَنْ زِيارَةِ القُبُورِ ثُمَّ أَمَرَ بِزِيارَتِها ( 3 ) ؛ رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ابتدا زنان را از
زيارت قبور منع كرد ، ولي بعدها دستور به
1 . سنن الكبري ، ج 4 ، ص 132 و مصنف ، عبدالرزاق ، ج 4 ، ص 572 .
2 . مصنف ، عبدالرزاق ، ج 3 ، ص 570 و معجم البلدان ، ج 2 ، ص 214 .
3 . السنن الكبري ، ج 4 ، ص 131 ؛ مستدرك حاكم ، ج 1 ، ص 374 .
108 |
زيارت زنان داد . »
ناگفته نماند كه حتي در پاره اي از موارد ، علماي اهل سنت به استحباب زيارت قبور براي زنان هم فتوا داده اند .
ابن عابدين مي گويد :
« هل تستحبُّ زيارة قبره للنساء ؟ الصحيح : نعم بلا كراهة ، بشروطها علي ما صرّح به بعض العلماء أما علي الأصحّ من مذهبنا و هو قول الكرخي و غيره : من أنّ الرّخصة في زيارة القبور ثابتة للرجال والنساء جميعاً فلا إشكال و أما علي غيره فذلك نقول بالاستحباب لاطلاق الأصحاب بل قيل واجبةٌ » . ( 1 )
« آيا زيارت قبور براي زنها استحباب دارد ؟ آري ، هيچ كراهتي هم ندارد . البته بر اساس ضوابط و شرايطي كه بعضي از علما بدان اشاره كرده اند ، صحيح تر نزد ما و كرخي و ديگران اين است كه جواز زيارت قبور براي مردان و زنان ثابت است و هيچ اشكالي در آن نيست ، ولي بنابر غير مذهب و مبناي ما باز هم قائل به استحباب هستيم ، چون اصحاب به طور مطلق به استحباب فتوا داده و ويژه مردها ندانسته اند ، بلكه بعضي قائل به وجوب آن شده اند . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ردّ المختار ، ج 2 ، ص 263 ؛ المواهب اللدنيّة ، ج 3 ، ص 405 .
109 |
خواندن دعا و نماز كنار قبور
استاد فياض گفت : گاهي در سفرها مشاهده مي شود كه مسافران در مقابر و امامزاده ها در كنار قبور نماز مي خوانند كه وهابيان به شدت اعتراض مي كنند يا براي زيارت اماكن مقدسه مكه و مدينه مي روند و در كنار قبوري كه مسجد نباشد ، نماز مي خوانند ، لذا اين مسأله را هم بررسي مي كنيم .
بسياري از علماي اهل سنت به جواز نماز خواندن در مقبره ها فتوا داده اند كه مالك بن انس از جمله آنها است :
« كان مالك لايري بأس بالصلاة في المقابر و هو اذا صلّي في المقبرة كانت القبور بين يديه و خلفه و عن يمينه و شماله ؛ مالك مي گويد : نماز خواندن در قبرستان اشكال ندارد و چنين مي پنداشت كه اگر در اطراف نماز گزار قبرهايي باشد ، باز هم مشكلي به نظر نمي رسد .
همچنين از مالك نقل شده است :
« لا بأس بالصلاة في المقابر و قال بلغني إنّ بعض اصحاب النبي كانوا يصلّون في المقبرة ( 1 ) ؛ نماز خواندن در قبرستان اشكال ندارد . وارد شده كه بعضي از اصحاب پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المدونة الكبري ، ج 1 ، ص 90 .
110 |
قبرستان ، نماز مي خواندند . »
عبدالغني نابلسي هم مي گويد :
« اگر قبري ، مسجد شود يا در راه واقع شود و يا قبر يكي از اولياي الهي باشد يا عالمي از محققان باشد براي تعظيم روان تابناك او - براي اعلام و آگاهي دادن به اينكه او يكي از اولياءالله است - مي شود در آنجا نماز و دعا خواند ، تا براي استجابت دعا مردم به او تبرّك جويند و دعا كنند ؛ البته اين كار جايز است و منعي ندارد . » ( 1 )
بنابراين نمازگزاردن در كنار قبور اوليا و صالحان يا قبر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) اشكال ندارد .
آمده است كه فاطمه زهرا ( عليها السلام ) هر هفته ـ روز جمعه ـ كنار قبر حضرت حمزه حضور مي يافت و در آنجا نماز مي گزارد و گريه مي كرد . حاكم نيشابوري براي تأييد اين حديث گفته است كه راويان اين حديث همگي ثقه هستند . ( 2 )
ناگفته نماند كه سيره مسلمانان نيز بر اين امر استوار بوده است . براي مثال ، ابن خلكان مي گويد :
« سيده نفيسه ، دختر حسن بن زيد بن الحسن بن علي ( عليه السلام ) در محله اي به نام « درب السباع » به خاك سپرده شده و قبر او ـ در مصر ـ معروف به استجابت كننده دعا است و بسيار هم مجرّب است . » ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الحديقة الندية ، ج 2 ، ص 630 .
2 . مستدرك حاكم ، ج 1 ، ص 377 .
3 . وفيات الأعيان ، ج 5 ، ص 424 .
111 |
شافعي هم هميشه به زيارت قبر ابوحنيفه مي رفت و دو ركعت نماز مي گزارد . ( 1 )
درباره حديث « لَعَنَ اللهُ الْيَهُودَ اتَّخَذوا قُبُورَ انبيائِهِمْ مَساجِدَ » ( 2 ) و حديث « اللَّهُمَّ لاتَجْعَلْ قَبْري وَثَناً » ( 3 ) بايد گفت : اولاً افرادي كه در سند اين حديث آمده اند ، يا ضعيف اند يا مجهول . براي مثال عبدالوارث نزد علماي رجال اهل سنت مردود است ؛ چون قَدَري مسلك بوده است . ابوصالح مردّد بين ضعاف و ثقات است . عبدالله بن عثمان نيز منكر حديث و ابن بهمان هم ناشناخته است . پس حديث از نظر سند مشكل دارد . از سوي ديگر ، حديث هيچ دلالتي بر حرمت نمازگزاري و دعا كردن در جوار قبور ندارد ؛ زيرا به روايت كنيسه حبشه اشاره دارد كه هنگام مرگ فردي از صالحان خود ، مسجدي بر روي قبرش بنا ميكردند و عكس هايي روي آن مي گذاشتند و به سوي آن عكس ها و قبر سجده مي كردند . اين معنا به خواندن نماز براي خداوند و رو به كعبه ايستادن در كنار قبور صالحان ارتباطي ندارد . پس چگونه مي توان از اين روايت ، حكم به
حرمت نماز در كنار قبور براي مسلمانان كرد ؟
قرطبي در اين باره توضيح مي دهد كه :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ بغداد ، ج1 ، ص 124 .
2 . خداوند ، يهود را لعنت كند ؛ چون قبور پيامبران خود را مسجد و محل عبادت قرار دادند .
3 . بار خدايا ! قبر مرا بت قرار مده ؛ مسند احمد ، ج 2 ، ص 246 و المؤطّا ، ج 1 ، 172 .
112 |
نياكان آنان عكس هايي از مردگان خود ترسيم كردند تا به آن انس گيرند و به ياد افراد صالحشان باشند . هم چنين تلاش كنند و در كنار قبرشان به عبادت خدا بپردازند ، ولي بازماندگان آن ها به اهداف نياكان خود جاهل بودند . شيطان هم وسوسه كرد و به آنان چنين القا كرد كه نياكان شما اين عكس ها را مي پرستيدند و آن را تعظيم مي كردند . پس پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مردم را از اين انحراف برحذر داشت . » ( 1 )
بيضاوي در ردّ رويه يهود و نصاري مي گويد :
« لمّا كانت اليهود و النصاري يسجدون القبور الأنبياء تعظيماً لشأنهم و يجعلونها قبلة يتوجّهون في الصّلاة نحوها و اتّخذوها اوثاناً لعنهم النّبي ( صلّي الله عليه وآله ) . » ( 2 )
چون يهود و نصارا بر قبور پيامبران سجده مي كردند و آن را قبله ـ و جهت ـ نماز قرار مي دادند و همانند بت با آنان رفتار مي كردند ، به لعن پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) دچار شدند .
بايد دانست اين مفهوم با زيارت قبر پيامبر اعظم ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه طاهرين و اولياي الهي و نماز خواندن براي خداوند در آنجا هيچ ارتباطي ندارد . مسلمانان هر جا بخواهند نماز بخوانند ، قبله آنان خانه خداست ، نه قبور افراد . حتي در كنار قبر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) نيز رو به قبله نماز مي گزارند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ارشاد الساري ، ج 3 ، ص 497 .
2 . همان .
113 |
ساختن بنا روي قبور
از ديگر مسائلي كه جناب استاد بر آن تأكيد كرد ، مسأله ساختن بنا روي قبور بود . ايشان در اين مورد گفتند : در قبرستان بقيع ، حجاج با قبوري مسطح كه تنها سنگ كوچكي بر آن نهاده شده ، روبه رو مي شوند و اين پرسش مهم در ذهنشان نقش مي بندد كه چرا وضعيت قبور به اين شكل درآمده است . بنابراين ، جا دارد كمي در اين باره سخن بگوييم .
قسطلاني از علماي اهل سنت مي گويد :
« السنّة في القبر تسطيحه و انّه لايجوز ترك هذه السنة لمجرّد انّها صارت شعاراً للروافض و انّه لامنافات بين التسطيح و حديث ابي هياج : لانّه لم يُرَد تسويته بالأرض و انّما أراد تسطيحه جمعاً بين الأخبار » . ( 1 )
سنّت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) همان مسطح كردن قبر است و اين سنّت چون شعار پيروان مذهب شيعه شده است ، جايز نيست كه رها شود و ميان مسطح كردن قبر و روايت أبي الهياج هيچ منافاتي نيست ؛ زيرا منظور روايت ، صاف كردن قبر و برابر كردن آن با زمين نيست ، بلكه مراد ، مسطح كردن در مقابل تسنيم است و اين معنا را از جمع ميان روايات به دست مي آوريم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ارشاد الساري ، ج 2 ، ص 468 .
114 |
در صحيح مسلم نيز آمده كه دليلي بر حرمت اين كار ، جز روايت ابي الهياج نيست . مسلم از يحيي بن مكي و ابوبكر بن ابي شيبه و زهير بن حرب از وكيع از سفيان از حبيب بن ابي ثابت از ابيوائل از ابي الهيّاج اسدي نقل مي كند كه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) فرمود :
« تو را به مأموريتي مي فرستم كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به آن فرستاد : اين كه هيچ تمثالي نيابي ، مگر آن كه محو كني و هيچ قبر مشرفي نيابي مگر آن كه مساوي سازي . » ( 1 )
اين روايت از نظر سند اشكال دارد ؛ زيرا وكيع و حبيب ابن ابي ثابت از راويان سند اين حديث هستند . اهل سنت درباره هر دو بحث دارند . در دلالت حديث نيز جاي بحث و گفت و گوست . ( 2 ) به طور كلي بايد دانست كه « و لا قبراً الاّ سوّيته » به معناي تخريب بناي قبور نيست ، بلكه به معناي مسطح كردن در مقابل تسنيم ؛ يعني بلند كردن قبر و بالا آوردن آن همانند كوهان شتر است .
يكي ديگر از دلايل جواز ساخت بنابر قبور ، سيره و روش مسلمانان است . مسلمانان همواره روي قبرها بنا مي ساختند كه از آن جمله به اين موارد مي توان اشاره كرد :
1 . بناي حجره شريف نبوي .
2 . قبور ائمه بقيع كه وهابيان در سال 1345هـ . ق . آن را ويران كردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 61 .
2 . ر . ك : تهذيب التهذيب ، ج 11 ، ص 123 ، 115 ، 179 و ج 4 ، ص 362 .
115 |
3 . قبر ابراهيم فرزند رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه محمد بن زيد بن علي كه وهابيان خراب كردند .
4 . بناي مسجد روي قبر حمزه ( عليه السلام ) در اوايل قرن دوم هجري كه وهابيان نابود كردند .
5 . بناي قبر سعد بن معاذ كه اين قبر در خانه ابن افلح بود و در زمان عمر بن عبدالعزيز بر روي آن گنبد ساختند . ( 1 )
6 . بنا بر روي قبر باهلي ( سال 275هـ . ق ) در بصره . ( 2 )
7 . بنا بر روي قبر امير مؤمنان حضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در قرن دوم . ( 3 )
8 . بنا بر روي قبر سلمان فارسي . ( 4 )
9 . بنا بر روي قبر ابوعوانه ( سال 316هـ . ق . ) ( 5 )
10 . عمر بن خطاب دستور داد تا خيمه اي روي قبر زينب دختر جحش زده شود و كسي او را نهي نكرد . ( 6 )
به طور كلي ، سيره مسلمانان از شيعه و سني بر اين است كه بر قبور بزرگان دين ، حرم و بارگاه بسازند و اين سيره در تمام سرزمين هاي اسلامي همچنان ادامه دارد . قبور ائمه اطهار : در نجف ، كربلا ، كاظمين ، سامرا و مشهد ؛ قبور بزرگان اهل سنت ابوحنيفه و عبدالقادر در بغداد و بخاري در سمرقند ، شاهد اين مدعاست . تنها وهابيان
هستند كه در حجاز با اين سيره مسلمانان به مخالفت
1 . وفاء الوفاء ، ج 2 ، ص 545 .
2 . سير أعلام النبلاء ، ج 13 ، ص 285 .
3 . موسوعة العتبات ، ج 6 ، ص 97 .
4 . تاريخ بغداد ، ج 1 ، ص 163 .
5 . سير أعلام النبلاء ، ج 14 ، ص 419 .
6 . طبقات ، ابن سعد ، ج 8 ، ص 80 .
116 |
برخاسته اند . شايد مستند آنها روايتي است كه از مسلم نقل شده است :
« نَهي رَسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) أن يجصّص القبر و أن يعقد عليه و أن يبني عليه » . ( 1 )
اين روايت نيز علاوه بر منافات داشتن با سيره قطعيّه مسلمانان ، از نظر سند كاملاً مخدوش است ؛ زيرا در سند آن ، ابوالزبير محمد بن مسلم آمدي قرار گرفته است . علماي رجال و حديث اهل سنت چون احمد بن حنبل و ابن عيينه و شعبه و ابوحاتم او را ضعيف مي دانند . ( 2 )
همچنين در سند آن ، حفص بن غياث است كه علماي رجال همچون يعقوب بن شيبه درباره او نظر منفي دارند . ( 3 )
بايد دانست باز در سند روايت ، شخصي به نام ربيعه است كه ازدي و ابن أبي شيبه و ساجي درباره او تأمل دارند . ( 4 )
با اين مشكلاتي كه در روايت وجود دارد ، باز هم ابن تيميّه مي گويد :
« مشاهدي كه بر روي قبر پيامبران و صالحان از عامه و اهل بيت بنا شده ، همه از بدعت هاي حرامي است كه در دين اسلام وارد شده است . » ( 5 )
متأسفانه از زمان ابن تيميّه ، بناها و گلدسته ها از مظاهر شرك شناخته شده تا اين كه با روي كار آمدن آل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج 3 ، ص 63 .
2 . تهذيب الكمال ، ج 2 ، ص 407 .
3 . همان ، ص 360 و سير أعلام النبلاء ، ج 9 ، ص 31 .
4 . ميزان الاعتدال ، ج 3 ، ص 545 و تهذيب التهذيب ، ج 9 ، ص 143 .
5 . منهاج السنّة ، ج 2 ، ص 435 ـ 437 .
117 |
سعود ، آنان به مخالفت آشكار با آن پرداختند و با پشتوانه فتوايي كه از علماي وهابي به دست آوردند ، گنبد و بارگاه ها و گلدسته ها و بناهاي قبور را به جز بارگاه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) ويران كردند . در ويران نكردن بارگاه پيامبر هم از خشم همگاني مسلمانان بيم داشتند .
اعضاي استفتاي دايمي وهابيان مي نويسند :
« بنا بر قبور ساختن ، بدعت و منكري است كه در آن ، علوّ در تعظيم صاحب قبر و راهي به سوي شرك است . پس بر وليّ امر مسلمانان يا نايب اوست كه بناهايي را كه روي قبور ساخته شده ، ويران و آن ها را با زمين يكسان سازد تا به طور عملي با اين بدعت مقابله و راه شرك بسته شود . » ( 1 )
بيشتر اين كارها براي مبارزه با مكتب تشيع است و وهابيان به پيروي از سلف خود ، ابن تيميه آن را انجام مي دهند . وي مي گويد :
« شيعه مشاهدي را كه روي قبور ساخته اند ، تعظيم مي كنند . شبيه مشركان در آن ها اعتكاف مي كنند و براي آن ها حج انجام مي دهند ، همان گونه كه حجاج به سوي بيت عتيق حج انجام مي دهند . » ( 2 )
به راستي آيا بناي قبر در سيره شيعيان به دليل هاي پيش گفته ابن تيميه است يا اين كه بر اساس كريمه قرآني از باب تعظيم شعائر الهي است ؟ ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اللجنة الدائمة للبحوث العلمية و الافتاء ، رقم فتوي 7210 .
2 . منهاج السنة ، ج 1 ، ص 474 ـ 479
3 . ( وَ مَن يُعَظِّمْ شَعَـائرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَي الْقُلُوبِ ) ، و هر كس شعائر دين خدا را بزرگ و محترم دارد ، اين صفت دل هاي باتقوا است . ( حج ، 32 )
118 |
شعائر جمع شعيره به معناي دليل و علامت است . شعائر الله ؛ اموري كه دليل و نشانه به سوي خداست . صفا ، مروه و مشعر هم از نشانه هايي است براي حركت به سوي توحيد و دين حنيف ، از اين رو ، محترمند .
شكي نيست كه وجود پيامبران و اوليا نيز از بزرگ ترين نشانه هاي دين خداوند است . حال كه چنين است ، حفظ آثار و قبورشان نيز ارشمند است .
همچنين قرآن كريم به صراحت ، به مودّت و محبت اقرباي پيامبر اسلام دستور داده است ، آن جا كه مي فرمايد :
( قُل لاَّ أَسْـَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي ) ( 1 ) ؛ بگو : از شما پاداش نمي خواهم مگر مودّت ذوي القربي را .
آشكار است كه بناي بر قبور اقرباي پيامبر از مصداق هاي اظهار محبت و مودّت به اهل بيت : است .
آيا چنين عملكردهايي را در راستاي مبارزه با اهل بيت : نمي توان تفسير كرد ؟
مسأله آن گاه قابل تأمل مي شود كه بدانيم ابن تيميه ، كسي است كه به شدت از بني اميه به ويژه معاويه و يزيد دفاع مي كرد و كتابي در فضايل معاويه و يزيد نگاشت و
براي آنها فضايلي دروغين برشمرد .
اين در حالي است كه ذهبي از احمد بن حنبل نقل مي كند كه هيچ روايتي در مورد فضايل معاويه صحيح نيست . ( 2 )
براي نمونه ، اهل دمشق از نسايي خواستند كه در مدح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شوري : 23
2 . سير اعلام النبلاء ، ج 3 ، ص 132
119 |
معاويه حديثي نقل كند . او در پاسخ گفت :
« من فضيلتي در حق او نمي دانم مگر آن كه پيامبر درباره او فرمود : خدا شكمت را سير نكند . » ( 1 )
حسن بصري مي گويد :
« چند خصلت در معاويه بود كه يكي از آنها هم سبب عذاب است : خلافت را با زور و شمشير غصب كرد . فرزندش را كه مست و شراب خوار بود ، به خلافت منصوب كرد . لباس حرير مي پوشيد . تنبور مي زد . ادعائي كه در مورد زياد كرد ( او را پسر پدر خود خواند ) و حجر بن عدي و يارانش را مظلومانه شهيد كرد . » ( 2 )
ابن تيميه به شدت از جنايت هاي يزيد بن معاويه دفاع مي كرد و با هر حيله و توجيهي درصدد پاك سازي شخصيت يزيد برآمد . براي نمونه نوشت :
« يزيد به كشتن حسين راضي نبود و حتي از اين امر اظهار نارضايتي كرد . » ( 3 )
اين در حالي است كه تفتازاني مي گويد :
« حق اين است كه رضايت يزيد به قتل حسين : و خوشحالي او از اين امر و اهانت به اهل بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از جمله متواتر است و ما در كفر او شكّي نداريم . لعنت خدا بر او و بر انصار و اعوانش باد . » ( 4 )
ابن تيميه در جايي ديگر ، به اسارت رفتن اهل بيت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ج 14 ، ص 125 و وفيات الأعيان : ج 1 ، ص 77
2 . كامل بن اثير ، ج 3 ، ص 487
3 . رأس الحسين ، ص 207
4 . شرح العقائد النسفيه ، ص 181
120 |
امام حسين : را انكار كرده ( 1 ) و نوشته است :
« يزيد به كشتن حسين امر نكرد . سرها را نزد او نياوردند و با چوب بر دندان هاي حسين نزد ، بلكه اين عبيدالله بن زياد بود كه اين كارها را انجام داد . » ( 2 )
ابن اثير از وي پرسيده است : پس چرا عبيدالله را از مقامش عزل نكرد ( 3 ) و حتي او را بر اين عمل توبيخ نكرد ؟ ( 4 )
همه اين سخنان در حالي است كه در نقطه مقابل ابن تيميه ، بنيان گذار وهابيت ، علماي اهل سنت نظر ديگري دارند و يزيد بن معاويه را به دليل شهادت امام حسين : و ديگر جنايت هايش به شدت سرزنش كرده اند .
آلوسي مي گويد :
« هر كسي بگويد : يزيد با اين كارش معصيت نكرده است و لعنش جايز نيست ، بايد در شمار انصار يزيد قرار گيرد . » ( 5 )
تفتازاني نيز مي گويد :
« رضايت يزيد در كشتن حسين و خوش حالي او به آن و اهانت اهل بيت : از متواترات معنوي است . » ( 6 )
جاحظ مي گويد :
« جنايت هايي كه يزيد مرتكب آن شد ، از قبيل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . منهاج السنة ، ج 2 ، ص 226
2 . سئوال في يزيد بن معاويه ، ص 16
3 . كامل ابن اثير ، ج 3 ، ص 319
4 . همان ، ص 301
5 . تفسير روح المعاني ، ج 26 ، ص 73
6 . شرح عقايد نسفيه ، ص 181
121 |
كشتن حسين ، به اسارت بردن اهل بيتش ، چوب زدن به دندانها و سر مبارك حضرت ، ترساندن اهل مدينه و خراب كردن كعبه ، همگي بر قساوت و غلظت و نفاق و خروج از ايمان دلالت دارد . پس او فاسق و ملعون است و هر كس كه از دشنام دادن ملعون جلوگيري كند ، خودش معلون است . » ( 1 )
در مخالفت پايه گذار مكتب وهابيت همين بس كه علامه زاهد كوثري مي گويد :
« از كلمات او آثار بغض و دشمني با علي ( عليه السلام ) ظاهر مي شود . » ( 2 )
و حسن بن علي سقّاف هم مي گويد :
« ابن تيميه كسي است كه او را "شيخ الاسلام" مي نامند و گروهي نيز به كلماتش استدلال مي كنند ، در حالي كه او ناصبي و دشمن علي ( عليه السلام ) است و به فاطمه ( عليها السلام ) نسبت نفاق داده است . » ( 3 )
در حقيقت ، منافق كسي است كه به فرموده امام علي ( عليه السلام ) در صحيح مسلم ، صحيح ترمذي و سنن ابن ماجه ، بغض علي ( عليه السلام ) را در دل داشته باشد . اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« قسم به كسي كه دانه را شكافت و خلايق را آفريد ، عهد پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) به من اين است كه دوست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رسائل جاحظ ، ص 298
2 . الحاوي في سيرة الطحاوي ، ص 26
3 . التنبيه و الردّ ، سقاف ، ص 7
122 |
ندارد مرا مگر مؤمن و دشمن ندارد مرا مگر منافق . ( 1 )
در اين جا استاد فياض با عذرخواهي از حاضران گفت : هر چند مسائل فراواني براي نقد و بررسي وجود دارد ، ولي وقت جلسه بيش از اين گنجايش ندارد . از اين رو ، براي امروز مباحث را كافي مي دانم و اميدوارم كه يك بار ديگر توفيق الهي شامل حال همه ما شود و در نشستي ديگر مباحث ديگر را بررسي كنيم . آن گاه رايحه دل انگيز صلوات فضاي جلسه را معطر ساخت . « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ » .
محمد : اصلاً گذشت زمان را احساس نكرديم . ساعت 30/10 دقيقه شب است . چه قدر خوب است كه عمر آدم در چنين جلساتي بگذرد .
هادي : عجب جلسه خوبي بود . يكي از بهترين روزهاي عمر من به شمار مي آيد . تا امروز اين قدر درباره عقايد وهابيان و شبهه هاي آنها نمي دانستم . بايد از شما تشكر كنم كه مرا به چنين جلسه اي راهنمايي كرديد تا جدّي تر به اين مسائل فكر كنم .
محمد : راستي نگفتي پيشنهاد دومتان چه بود ؟
هادي : از وقتي كه به ديدارت آمدم و با شنيدن صحبت هاي استاد فياض ، به اجراي يك برنامه فرهنگي در كاروان ها فكر مي كنم . به نظر من همه حجاج براي تشرف به سفر حج بايد واكسينه اعتقادي شوند و آمادگي لازم را براي رويارويي با شبهه ها پيدا كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 120 ، ح 131 ، كتاب الايمان و صحيح ترمذي ، ج 5 ، ص 601 ، ح 3736 و سنن ابن ماجه ، ج 1 ، ص 42 ، ح 114
123 |
برنامه ريزان فرهنگي حج بايد اين كار را انجام دهند ظاهراً روحانيان كاروان تا حدودي با شبهه شناسي و عقايد مخالفان آشنا مي شوند تا پاسخ گوي نيازهاي اوليه حجاج باشند ، ولي به نظر من ، بايد به اين كار تخصصي تر نگاه كرد .
لازم است در كنار آن ، آموزش عقايدي كه براي مدير معنوي كاروان در نظر مي گيرند ، هر كاروان ، يك يا دو نشست تخصصي با تمام حجاج به فراخور مخاطبان در نظر بگيرند و از استاداني همچون استاد فيّاض نيز كه به حمدالله تعدادشان كم نيست ، استفاده كنند . حضور ايشان ( استاد فياض ) در ميان حجاج مشتاق و برپايي جلسه پرسش و پاسخ مي تواند بسيار مؤثر باشد . نظر شما چيست ؟
محمد : بسيار خوب است . اين استادان مي دانند كه با مخاطبان خاص چگونه سخن بگويند و پيشاپيش آنها را براي پاسخ گويي به پرسش هاي شبهه آميز آماده سازند .
هادي : حالا كه نظر شما هم مثبت است ، مي خواهم به روحاني و مدير كاروانمان تلفن كنم و از باب ( فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَات ) ( 1 ) ، اگر خدا بخواهد ، اولين نشست تخصصي را پيش از سفر حج برگزار كنيم و اگر خدا بخواهد ، اولين كارواني باشيم كه اين فكر را اجرا كنيم .
محمد : هادي جان ! از تدبيري كه به خرج مي دهيد و قبل از انجام اين كار ، با روحاني و مدير كاروان هماهنگ مي كنيد ، بسيار خوشحالم ؛ چون در آن صورت ، درصد اجراي موفق كار بالا مي رود .
هادي : پس اگر اجازه بدهيد ، ابتدا به روحاني كاروان و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره ، 148 ، مائده ، 48
124 |
بعد هم با مدير محترم هماهنگ كنم . از نظر مديريت معنوي و اجرايي ، هر دو اين بزرگواران در سطح بالايي هستند و بسيار مدبّر و مجرّبند ، و هميشه از پيشنهادهاي خوب حجاج استقبال مي كنند . شايد براي جلب موافقت آقايان با برگزاري اين جلسه ، با توجه به شناختي كه از آنها دارم ، وقت زيادي لازم نباشد . بگذاريد تا فرصت باقي است و دوستان سرگرم صحبت با استاد فياض در پايان جلسه هستند ، با آنها هماهنگ كنم و در آن صورت ، از جناب فياض هم دعوت به عمل مي آوريم .
هادي ( پس از هماهنگي با روحاني و مدير كاروان ) : محمد نمي داني چه قدر خوشحال شدند به ويژه روحاني مقرّر كاروان . ظاهراً آشنايي نسبي با استاد فياض هم داشتند و حتي شكسته نفسي فرمود و گفت بنده هم به چنين نشست هايي نياز دارم تا چه رسد به حجاج .
مدير كاروان هم با سعه صدر و بزرگواري گفت اگر روحاني گرامي بپذيرند ، بنده حرفي ندارم و با افتخار ، مقدّمات برگزاري اين نشست را آماده مي كنم و تبليغات لازم و وسايل پذيرايي از حجاج را فراهم مي آوريم .
بنابراين ، همه چيز آماده برگزاري يك سنّت حسنه ؛ يعني يك نشست تخصصي با عنوان آشنايي با عقايد وهابيت و اهل سنت است . نمي داني محمد جان ! از شادي در پوستم نمي گنجم . جوانان مشتاق در كاروان حج همه سراپا منتظر شنيدن سخنان استاد فياض خواهند بود و با ديد بازتري به اين سفر روحاني خواهند رفت .
محمد : ظاهراً صحبت مدعوين با جناب فياض در حال
125 |
تمام شدن است . بهتر است برويم خدمتشان و اگر مقدور بود از ايشان وقت بگيريم . ( هر دو با هم پيش استاد مي رويم ) .
محمد : جناب استاد فياض ، ايشان آقا هادي ، دوست بنده و مسافر ديار وحي هستند ، ايده اي دارد كه مي خواهد خدمت شما عرض كند . هر چند خسته ايد ، ولي سعي مي كنيم مزاحمت مان كوتاه باشد .
استاد فياض : بسيار خوشوقتم ( با هادي احوال پرسي مي كند )
ايده تان چيست ؟ منتظرم بشنوم .
هادي : استاد ! بر خودم فرض مي دانم از باب « مَنْ عَلَّمَني حَرْفَاً فَقَدْ صَيَّرَني عَبْدَاً ؛ هر كه كلمه اي به من ياد دهد ، مرا بنده خود گردانيده است . » ( 1 ) از جناب عالي سپاس گزاري كنم . من احساس مي كنم كه مسافران حج به يك نشست تخصصي و ويژه با حضور استاداني همچون شما نياز داشته باشند تا براي رويارويي با شبهه ها و پرسش هاي وهابيت آمادگي پيدا كنند . اهميت كار هم وقتي بيشتر مي شود كه بگويم كاروان ما شامل جوانان مشتاق است .
استاد فياض : بحمد الله هر كارواني از نعمت داشتن يك مدير معنوي و روحاني فاضل برخوردار است . با وجود اين ، چه ضرورتي به حضور بنده است ؟
هادي : حضرت استاد ! حضور يك استاد متخصص كه سال ها در اين زمينه كار تحقيقي و تخصصي انجام داده و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين جمله ، از حديث معروف حضرت علي ( عليه السلام ) گرفته شده است كه مي فرمايد : « مَنْ تَعَلَّمْتُ مِنْهُ حَرْفَاً صِرْتُ لَهُ عَبْدَاً » ( عوالي اللئالي ، ج1 ، ص 292 .
126 |
از نزديك با پيروان مذاهب مختلف برخورد كرده است ، حتي مدتي را در مناطق ويژه سپري كرده و كوله باري از علم و تجربه آموخته ، بسيار براي كاروانيان مغتنم است . در مورد اين جلسه هم با ايشان و مدير كاروان ها هماهنگ شده است . آنان از ما مشتاق تر بودند .
استاد فياض : ببينم روحاني كاروان شما چه كسي است ؟
هادي : جناب آقاي حقّاني هستند . ايشان الگوي علم و عمل براي همه ما بوده و هستند و در جلسه هاي قبل از سفر حج ، بسيار از ايشان سوده برده ايم .
استاد فياض : نسبت به ايشان مقداري شناخت دارم . شنيده ام درباره مهدويت تحقيقات زيادي انجام داده اند . يكي از تأليفاتشان را هم مطالعه كردم و استفاده خوبي بردم . بسيار مايلم ايشان را از نزديك ببينم . همين طور حضور در ميان جوانان را هم دوست دارم ، به شرطي كه پيش از جلسه پرسش و پاسخ ، جناب حقّاني يك بحث مهدويت را مطرح كنند .
هادي : حضرت استاد ! بسيار ممنونم . ان شاء الله بتوانيم به صورت مطلوب از ارمغان علمي شما براي سفر معنوي مان توشه برداريم . در مورد پيشنهادتان هم سعي مي كنيم با جناب حقاني صحبت كنيم و از هر دو شما بزرگوار بهره بگيريم . براي انجام جلسه جنابعالي چه روزي فرصت داريد ؟
استاد فياض ( به برنامه هاي خود نگاهي مي اندازد ) و مي گويد : بعد از ظهر سه شنبه برنامه اي ندارم . بنابراين ، مي توانم خدمتتان باشم .
هادي : پس برنامه ما براي روز سه شنبه ساعت 3 بعد
127 |
از ظهر . اگر ممكن است شماره تماستان را هم جهت هماهنگي داشته باشيم ، ممنون مي شويم .
هادي و محمد پس از دريافت شماره تماس از استاد فياض خداحافظي مي كنند و در بين راه ، هادي از محمد هم دعوت مي كند كه در اين جلسه شركت كند و تا آنجا كه مي تواند ، او را در سامان دهي اين حركت فرهنگي كمك كند . محمد هم به گرمي استقبال مي كند .
بي ترديد ، اين رخداد فرهنگي و استفاده از مطالب آن مي تواند ره توشه اي گران بها براي همه مسافران ديار وحي باشد . از اين رو ، سفارش مي شود كه براي آشنايي با مسائلي كه در آن جلسه مطرح شد ، جلد دوم اين نوشتار را نيز مطالعه كنيد و بر آشنايي خود از مذهب تشيع و ديگر مذاهب اسلامي بيفزاييد . همچنين اميد كه نگارنده مشمول رحمت و آمرزش بي پايان خداوند مهربان قرار گيرد .
در پايان ، آرزو داريم زماني فرا رسد كه همه مذاهب اسلامي ، اختلاف سليقه را كنار نهند و چون بنياني مرصوص در كنار هم باشند . چه قدر شيرين خواهد بود كه بررسي اختلافات كوچك فقهي و اعتقادي برعهده كارشناسان نهاده شود تا در فضايي آرام و علمي به حلّ و فصل آن بپردازند . در عوض ، بايد كوشيد به مشتركات اصيل مذاهب اسلامي همچون توحيد ، نبوت ، معاد ، نماز ، حج و جهاد و مانند آن تأكيد شود تا به وحدت و هم دلي بيشتر نزديك شويم و زمينه مناسبي براي سربلندي اسلام و مسلمانان فراهم آوريم . آن روز دير نيست كه شاهد كلمه توحيد و توحيد كلمه و پاي بندي به اصل اتّحاد
128 |
و انسجام اسلامي و وانهادن تفرقه و درگيري و اختلافات داخلي جهان اسلام باشيم .
آيا زمان آن فرا نرسيده است كه با توطئه هاي دشمنان اسلام آشنا شويم ؛ كساني كه بقاي آنها به پر رنگ شدن اختلافات داخلي جهان اسلام وابسته است ؟
پس بياييم يك بار ديگر وضعيت كنوني جهان ا سلام را مرور كنيم و ببينيم هر ساله چه تعداد از مسلمانان با مذاهب مختلف اسلامي با توطئه دشمنان در سراسر كشورهاي اسلامي از فلسطين ، عراق ، لبنان ، افغانستان ، چچن و بوسني و . . . از دست مي روند .
بايد دانست بسياري از زيان هاي مادي و معنوي را خود مسلمانان به تحريك دشمنان بر پيكر اسلام وارد مي آورند و حتي دشمن متحمّل هزينه هم نمي شود .
دشمن براي دست يابي به اهداف شيطاني خود از بعضي مسلمانان استفاده ابزاري مي كند و بر اين بي تدبيري و دنباله روي بعضي از مسلمانان ساده لوح و متعصّب از آموزه هاي خرافي پوزخند مي زند .
در جلد دوم اين نوشتار به بررسي پرسش هاي وهابيت براي دامن زدن به كشمكش هاي اعتقادي و شبهه پراكني ميان مذاهب اسلامي مي پردازيم . همين شبهه ها مقدمه اي براي عمليات هاي انتحاري و كشتارهاي وسيع است كه اكنون با طراحي دشمنان اسلام به ويژه استكبار جهاني ، وهابيان در سراسر جهان اسلام به آن دست مي يازند .
به اميد بصيرت و بينايي هر چه بيشتر مسلمانان
ايام عزّت و سربلندي تان مستدام باد
129 |
پرسش نامه
1 . اكنون حدوداً چند پايگاه اينترنتي به تبليغ وهابيت مشغولند ؟
الف ) 20000
ب ) 30000
ج ) 40000
2 . كدام يك از علماي اهل سنت ابن تيميه را تكفير كردند و به او انتقاد وارد آوردند ؟
الف ) تقي الدين السبكي و ابن حجر هيثمي
ب ) ابن حجر عسقلاني و آلوسي
ج ) همه موارد
3 . نخستين بار چه كسي سلفي گري را در قرن چهارم هجري بنيان نهاد ؟
الف ) احمد بن حنبل
ب ) ابن تيميه
ج ) محمد بن عبدالوهاب
4 . به عقيده وهابي ، اگر كسي شهادتين را بر زبان جاري كند ، ولي بدان عمل نكند ، . . . .
الف ) كافر و مشرك است
ب ) خون و مال او حلال است
ج ) هر دو مورد
5 . مستمر همفر با كدام يك از شخصيت هاي زير دوستي ديرينه و پايدار داشته است ؟
الف ) ابن تيميه
ب ) محمد بن عبدالوهاب
ج ) محمد بن مسعود
6 . از ديدگاه وهابيت ، كدام يك از موارد زير بدعت است ؟
الف ) سجده بر تربت و قرآن بر ميّت
ب ) برگزاري جشن ميلاد و ذكر با تسبيح
ج ) هر دو
7 . به نوشته احمد زيني دحلان ، مفتي مكه مكرمه ، شرط ورود به آيين وهابيت از ديدگاه محمد بن عبدالوهاب چيست ؟
الف ) شهادت به كفر اهل سنت
ب ) شهادت به كفر شيعيان
ج ) هر دو
8 . از ديدگاه وهابيت ، توحيد و خداوند چگونه معرفي مي شود ؟
الف ) اعتقاد به جسمانيت خداوند و رؤيت حسي او
ب ) از عرش پايين آمدن خداوند در هر شب
ج ) هر دو مورد
9 . غزالي ، دانشمند معروف اهل سنت درباره عقيده به توحيد و خداوند چه نظري دارد ؟
130 |
الف ) كسي كه به ذهنش خطور كند خداوند تعالي جسم دارد ، بت پرست است
ب ) اگر كسي بگويد خداوند دست و پا دارد ، كافر و بدعت گزار است
ج ) هيچ كدام
10 . مهم ترين واژه هايي كه وهابيت براي پاسخ به اهل سنت و شيعيان به كار مي گيرند ، چيست ؟
الف ) كفر ، شرك ، كذب ، بدعت
ب ) كفر و بدعت
ج ) بدعت
11 . كدام يك از گزينه هاي زير ، نظر ابن تيميه از پايه گذاران فرقه وهابيت است ؟
الف ) دست گذاشتن روي قبر پيامبر و بوسيدن آن جايز نيست و مخالف توحيد است
ب ) هر گونه زيارت قبور ، چه قبر پيامبر و غير آن شرك و حرام است
ج ) هر دو گزينه صحيح است
12 . كدام يك از علماي اهل سنت به زيارت قبر پيامبراكرم ( صلّي الله عليه وآله ) سفارش كرده اند ؟
الف ) نورالدين سمهودي ـ قسطلاني
ب ) بن باز
ج ) هيچ كدام
13 . اين نظريه را چه كسي مطرح كرده است : « ارتباط پيامبر بعد از مرگ با اين دنيا قطع مي شود و بر چيزي توانايي ندارد »
الف ) محمد بن عبدالوهاب
ب ) شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ
ج ) ابن تيميه
14 . كدام يك از علماي اهل سنت ، زندگي پس از مرگ پيامبران را قبول دارند ؟
الف ) ابن حجر عسقلاني
ب ) قسطلاني
ج ) هر دو
15 . كدام يك از گزينه هاي زير در مورد نظر شيعيان درباره توسل درست است ؟
الف ) متوسّل معتقد است كه كسي نزد خداوند آبرو دارد و مي تواند براي قضاي حاجتش واسطه شود
ب ) پيامبران و اوليا هم به صورت مستقيم و بدون استفاده از قدرت الهي ، نمي توانند حوايج انسان ها را برآورده سازند
ج ) گزينه الف و ب درست است
131 |
16 . كدام يك از فرقه ها توسل را نمي پذيرند ؟
الف ) شافعي ها
ب ) حنفي ها
ج ) وهابيت
17 . چه كسي قاتل امام علي ( عليه السلام ) را ستوده و وي را تبرئه كرده است ؟
الف ) احمد بن حنبل
ب ) حنفي ها
ج ) وهابيت
18 . چه كسي مي گويد كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) زيارت قبور را به من ياد داد ؟
الف ) عايشه
ب ) خليفه دوم
ج ) عبدالله بن عمر
19 . كدام يك از علماي اهل سنت مي گفت براي رفع مشكلش به زيارت قبر موسي بن جعفر ( عليه السلام ) مي رفت ؟
الف ) ابوخلال شيخ حنابله
ب ) محمد بن حنفيه
ج ) ابن ابي شيبه
20 . كدام يك از علماي اهل سنت جواز زيارت زنان از قبور را به نقل از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) تصريح كرده اند ؟
الف ) حاكم نيشابوري و ذهبي
ب ) ابن عابدين
ج ) الف و ب
21 . كدام يك از علماي اهل سنت به جواز خواندن نماز در مقبره ها فتوا داده اند ؟
الف ) مالك بن انس
ب ) عبدالغني نابلسي
ج ) هر دو
22 . كدام يك از دلايل زير ساختن بنا بر روي قبر را اثبات مي كند ؟
الف ) سيره و روش مسلمانان
ب ) مخدوش بودن روايات منهي
ج ) هر دو
23 . چه كسي از بني اميه ، به ويژه معاويه و يزيد دفاع مي كند و چه كسي هر گونه فضايلي در معاويه را رد مي كند ؟
الف ) محمد بن عبدالوهاب ـ نسايي
ب ) ابن تيميه ـ احمد بن حنبل
ج ) محمد بن عبدالوهاب ـ حسن بصري
24 . كدام يك از شخصيت هاي زير به اسارت رفتن اهل بيت امام حسين ( عليه السلام ) را انكار كرده است ؟
الف ) نسفي
ب ) ابن اثير
ج ) ابن تيميه
25 . اين جمله از كدام يك از علماي اهل سنت است : « رضايت يزيد به كشتن حسين و خوش حالي او به آن و اهانت اهل بيت ( عليهم السلام ) از متواترات معنوي است »
الف ) آلوسي
ب ) جاحظ
ج ) تفتازاني
132 |
پاسخ نامه
نام و نام خانوادگي . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . شماره شناسنامه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تاريخ تولد . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ميزان تحصيلات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
شماره كاروان . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . استان . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . شهرستان . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نشاني و تلفن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الف | ب | ج | |
1 . | |||
2 . | |||
3 . | |||
4 . | |||
5 . | |||
6 . | |||
7 . | |||
8 . | |||
9 . | |||
10 . | |||
11 . | |||
12 . | |||
13 . | |||
14 . | |||
15 . | |||
16 . | |||
17 . | |||
18 . | |||
19 . | |||
20 . | |||
21 . | |||
22 . | |||
23 . | |||
24 . | |||
25 . |