بخش 1

پیش‌گفتار آغاز سخن چگونگی پیدایش فرقة وهّابیّت ابن تیمیّه، از دیدگاه علمای اهل سنت


1


بسم الله الرحمن الرحيم


3


خـــدا در نــگاه وهــابيّت

رحمت‌الله ضيايي


7


پيش‌گفتار

توحيد ، اساسي‌ترين باور ديني و مذهبي مسلمانان بلكه ساير اديان الهي است ؛ زيرا توحيد ، سرچشمة ديگر عقايد و اعمال ديني مي‌باشد . توحيد ، مانند ريشة درختي است كه داراي شاخه و ميوه‌ است و انسان‌ها از آن بهره‌مند مي‌شوند . بديهي است با نقش مهم و حياتي توحيد ، به عنوان اساس و پاية دين ، اگر به صورت صحيح معرفي نشود ، آثار منفي فراواني در ديگر عقايد ، اعمال و امور فردي و اجتماعي در پي خواهد داشت .

بنابراين ، براي معرفي توحيد ، بايد به قرآن ، سنّت نبوي ، اهل بيت : و عقل مراجعه نمود . هر فرد يا گروهي براي معرفي توحيد ، راهي غير از اين راه‌ها را انتخاب كند ، بدون شك و ترديد به انحراف خواهد گراييد ؛ زيرا با سليقه و رأي ، نمي‌توان به حقايق علمي دست يافت .

متأسفانه برخي فرقه‌هاي اسلامي ، با تفسير به رأي و بدون محور قرار دادن قرآن و سنّت ، به انحراف از توحيد قرآني و نبوي دچار شده‌اند . برخي از فرقه‌ها ، ذات حق سبحانه را محل حوادث و پديد آمدن


8


اوصاف مي‌دانند ؛ برخي خدا را به مخلوقات تشبيه مي‌كنند ؛ برخي صفات ذات را خارج از ذات مي‌دانند ؛ گروهي خدا را بدون صفت معرفي مي‌كنند ؛ اما از همه عجيب‌تر اين كه فرقه‌اي نوپا ، خداوند متعال را داراي دست و پا و صورت و . . . مي‌دانند . اين فرقه ، خداوند متعال را به گونه‌اي معرفي مي‌كنند كه لازمة آن ، جسماني بودن ذات اقدس خداوندي است . از سويي ديگر ، هر گونه توجه و استمداد به غير خدا را شرك و ساير مسلمانان را كافر و مشرك مي‌دانند !

با توجه به اين كه اين فرقه در سرزمين وحي حضور دارند و مراكز مهم اسلامي در اختيار آنان قرار دارد و در طول سال ، هزاران زائر ايراني به آنجا سفر مي‌كنند و با افكار آنان رو به رو مي‌شوند ، و يكي از افكار انحرافي آنان دربارة توحيد است ، اين كتاب ، براي آشنايي زائران محترم با افكار و عقايد آنان دربارة توحيد ، به رشتة تحرير درآمده است .

اين اثر ، توسط محقق ارجمند جناب آقاي رحمت‌الله ضيايي و به كوشش مؤسسة فرهنگي نجم‌الهدي تهيه و تدوين گرديده است . اميدواريم خوانندگان محترم ، ما را با نقد و پيشنهاد سازنده ، ياري نمايند .

ناشر


9


آغاز سخن

كسي كه توفيق زيارت خانة خدا و قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ائمة بقيع : را پيدا نمايد و به آن سرزمين سفركند ، با آداب و عقايدي رو به رو مي‌شود كه تا آن زمان ، حتي به تصور و خيال او نمي‌آمده است . زائر مسلمان هرگز فكر نمي‌كرد احترام و تعظيم شخصيتهاي بزرگ اسلام شرك تلقي شود و يا در جزوه‌ها و كتاب‌هاي ارايه شده از جانب آنان ، خدا و توحيد را به گونهاي معرفي نمايند كه هرگز با قرآن ، سنّت و سيرة مسلمانان سازگاري ندارد .

زائر مسلمان با تبليغاتي رو به رو مي‌شود كه از تعجّب فراوان ، انگشت حيرت به دندان ميگيرد ! ؛ از مبلّغان آنان ميشنود كه درخواست از روح پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، مانند درخواست مشركان صدر اسلام از بتها است ! همچنين آنان در هر فرصتي ، عقيدة خود را تبليغ مي‌كنند و مي‌گويند :

مقام پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از مرگ ، نمي‌تواند هيچگونه تاثيري در دنيا داشته باشد .


10


بدين جهت زائر مسلمان ميپرسد :

مگر اين فرقه ، مسلمان نيستند ؟

آيا آنان ، منكر حيات پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از مرگ مي‌باشند ؟

توحيد و خدا از نظر اين فرقه چيست ؟

چرا تنها خود را مسلمان و ديگران را كافر مي‌پندارند ؟

مگر مي‌توان مسلماني را كه با عشق به توحيد و پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به اين سرزمين شتافته و نماز مي‌خواند ، كافر دانست ؟

و در يك جمله ، مگر توحيد از نگاه آنان چيست كه مسلمانان موّحد را كافر يا مشرك مي‌دانند ؟

اين كتاب ، براي پرسش به اين سؤال و براي آگاهي زائران حرمين شريفين با ديدگاه وهابيّت دربارة توحيد ، با استفاده از منابع مهم و معتبر آنان ، نوشته شده است تا گامي باشد جهت آشنايي با پندارهاي فرقهاي كه جز خود ، همة مسلمانان را كافر و مشرك ميدانند .

پيش از ورود به اصل بحث ، به تاريخ شكل‌گيري و پديد‌آورندگان اين فرقه اشاره مي‌شود :

چگونگي پيدايش فرقة وهابيّت

پايه‌گذار فرقة وهابيّت ، محمد بن عبدالوهاب بن سليمان تميمي‌است . مهم‌ترين عقايد اين فرقه عبارت است از : مبارزه با شفاعت ، توسّل و زيارت قبور


11


پيامبران ، امامان و صالحان .

وهابي‌ها با انكار اين امور ، آنگونه كه بين مسلمانان ، اعم از شيعه و سني مطابق با آموزه‌هاي ناب اسلامي‌مطرح است ، نه تنها راه خود را از ديگر مسلمانان جدا نموده ، بلكه به تدريج ، پيروان اين مذهب ، با افزودن مسائل ديگري در راستاي مخالفت با مسلمانان ، در حوزه‌هاي اعتقادي ، فقهي ، سياسي و اجتماعي ، در مقابل تمام مذاهب اسلامي ‌قرار گرفتند .

اوّلين پديدآورندة اين اصول انحرافي ، احمد بن عبدالحليم ، معروف به ابن تيميّه است كه در سال ( 661ق ) در شهر حرّان ، يكي از شهر‌هاي شام ( يا ‌عراق ) متولد شد1 .

هر چند پيش از او نيز « ابومحمد بر بهاري » ، در قرن چهارم قمري ، مسلمانان را از زيارت قبور منع كرده بود ولي عقيدة او از طرف خليفة عباسي ، به شدّت سركوب گرديد .

همچنين عبدالله بن محمد عكبري حنبلي در همين قرن ، فتوا به حرمت سفر براي زيارت قبر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و حرمت درخواست شفاعت از او را صادر كرد2 ؛ لكن ابن تيميّه ، حرمت زيارت و درخواست شفاعت از پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و اولياي الهي را همراه با عقايد و تفكرات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . السلفية بين اهل السنة و الامامية ، ص211 .

2 . وهابيان ، ص19و20 .


12


تازة ديگري به صورت حساب شده و گسترده ، بر محور شرك و توحيد ، در كتاب‌هاي گوناگوني تدوين نمود و براي نسل آيندة خود به جا گذاشت !

پس از مرگ ابن تيميّه ، شاگردش محمد بن ابوبكر ، معروف به « ابن قيّم جوزي » ، آثار او را جمع‌آوري و پس از تصحيح و تنظيم ، منتشر كرد . خودش نيز آثاري در اين باره نوشت و منتشر ساخت . ( 1 )

پس از مرگ ابن قيّم ، اين عقايد انحرافي به مرور زمان در ذهن مسلمانان كم‌رنگ شد و چندان ظهور و بروزي نداشت تا اين كه شخصي به نام محمد بن عبدالوهاب ، به عنوان « مجدّد دين در قرن دوازدهم قمري » ، آن عقايد انحرافي را دوباره احيا كرد !

محمد بن عبدالوهاب بن سليمان تميمي ، ‌به قولي در سال ( 1111ق ) و بنا بر قولي ديگر در سال ( 1115ق ) مطابق با ( 1703يا1704م ) در شهر عيينه ، از توابع نجد عربستان به دنيا آمد . ( 2 )

تحصيلات ابتدايي را نزدش پدرش فرا گرفت . سپس براي ادامة تحصيل ، به شهر‌هاي گوناگوني سفر نمود .

او از همان دوران نوجواني ، نظرات و عقايد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . السلفيه بين اهل السنة و الامامية ، ص303 .

2 . بحوث في الملل و النحل ، ج4 ، ص 334 .


13


خاصّي1 را دربارة دين اسلام مطرح مي‌كرد ولي از سوي پدرش ، مورد مخالفت قرار مي‌گرفت و سركوب مي‌گرديد . امّا پس از مرگ پدرش ، مردم را به سوي عقيدة خود فرا خواند و به هر شهري مي‌رفت ، پس از اظهار عقايدش ، مورد تنفّر مردم قرار مي‌‌گرفت و مردم هر شهر و دياري پس شنيدن سخنانش ، او را از شهر بيرون مي‌‌كردند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . برخي باورهاي محمد ابن عبدالوهاب :

الف : خدا داراي اعضا و جوارح و در قيامت قابل ديدن است .

ب : ظاهرگرايي ، جمود و خشونت

ج : تكفير ديگر فرقه‌هاي اسلامي ، اگر كسي عقايد وي را قبول نداشته باشد ، بايد توبه كند وگرنه بايد كشته شود .

د : مبارزه با عقل‌گرايي ، خردگرايي ، تأمّل و تدبّر و عقل از ديدگاه محمد ابن عبدالوهاب حجيّت ندارد .

ه‍ : عدم تأمّل در احاديث ، بنابراين بايد تمام احاديث را قبول كرد .

و : وجوب تخريب اماكن مقدسه ، بارگاه‌ها و زيارت‌گاه‌هاي مطهّر و مكان‌هاي تاريخي منسوب به پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

ز : از ديدگاه محمد بن عبدالوهاب ، ابوسفيان ، ابوجهل ، معاويه و يزيد جزو صحابة پيامبر محسوب مي‌شوند و عادل‌اند .

ح : انكار فضايل ائمه و تكريم و فضيلت‌تراشي براي دشمنان اهل‌بيت : .

از نگاه محمد بن عبدالوهاب ، موارد زير شرك است :

1- توسل به پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

2 - درخواست شفاعت از پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

3 - بوسيدن منبر ، محراب ، مزار و تربت پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

4 - درخواست تبرّك و شفا خواستن از پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

5 - درخواست ياري و استمداد ، براي رفع حوايج مادي و معنوي از پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

6 - سوگند دادن خداوند به پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

7 - سوگند ياد كردن به پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

8 - نذر قرباني و اطعام براي پيامبران ، امامان و اولياي الهي .

9- تعمير قبور و ساختن بنا بر روي قبور پيامبران ، امامان و اولياي الهي .


14


حتي مردم شهر « حريمله » ، پس از وفات پدرش ، قصد كشتن او را كردند ، بنابراين ، به ناچار از آن‌جا فرار كرد و به « عيينه » زادگاش رفت . در آنجا نزد حاكم آن شهر ، « عثمان بن معمّر » رفت . ( 1 ) عثمان از او استقبال كرد . محمد بن عبدالوهاب نيز نسبت به او اظهار وفاداري نمود و او را به تصرّف تمام نجد اميدوار نمود .

دو طرف براي تحققّ اين امر ، با هم پيمان بستند امّا اين معاهده بين آن دو پايدار نماند ، زيرا « سليمان بن محمد » امير احساء ، كه نسبت به رفتار و عقايد انحرافي محمد بن عبدالوهاب به شدّت حسّاس و نگران بود ، عثمان را تهديد به حمله كرد و او هم ترسيد و محمد ابن عبدالوهاب را از عيينه اخراج كرد .

ابن عبدالوهاب پس از اخراج از اين شهر ، در سال ( 1160ق ) وارد شهر « درعيه » شد و با امير اين شهر ، « محمد بن سعود » ، جدّ آل سعود ، پيمان همكاري امضا كرد . به اين ترتيب ، اساس فرقة وهابيّت و حكومت آل‌سعود ، مبني بر عقايد انحرافي اين فرقه ، در « درعيه » منعقد گرديد و « محمد بن سعود » در راستاي گسترش و استحكام اين معجون زهرآگين ، براي دعوت مسلمانان به سوي اسلام جديد و جنگ با مسلمانان و كشتن آنان ، با محمد بن عبدالوهاب بيعت ‌كرد . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . هذه هي الوهابية ، ص87 .

2 . همان ، ص88-90 .


15


با تشكيل حكومت آل‌سعود در « عيينه » ، سران و حاكمان جديد ، ضمن فرستادن دعوت نامه‌هايي به سرزمين‌هاي اطراف ، مبني بر گرايش به مذهب جديد ، آنان را مورد تهديد قرار دادند . آيين جديد به تدريج ، با ايجاد رعب و وحشت ، كشتار بي رحمانة مسلمانان و كمك نيروهاي خارجي به ويژه انگليس1 ، در سرزمين عربستان گسترش يافت و پس از مدت كوتاهي ، تمام جزيرةالعرب ، تحت سيطرة حكومت آل سعود در‌آمد كه تا امروز همچنان ادامه دارد .

فرقة وهابيّت و حكومت آل سعود به گونهاي با هم درآميخته است كه وهابيّت تنها در حكومت آل سعود تبلور دارد و جداي از آن ، چيزي به نام وهابيّت ، وجود ندارد .

ابن تيميّه ، از ديدگاه علماي اهل سنّت

ابن تيميّه كه افكار و عقايد فرقة وهابيّت از او نشأت گرفته ، تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاهش « حرّان » به پايان رساند .

وي پس از حملة مغول به اطراف شام ، به همراه خانواده‌اش به دمشق رفت و در آن‌جا اقامت گزيد .

33 ساله بود كه آثار انحراف‌هاي فكري2 خطرناك او نمايان شد . انتشار افكار باطل او در دمشق و اطراف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نقش استعمار در پيدايش وهابيت ، ص56 .

2 . همچون تجسيم و تشبيه ؛ شرك دانستن برخي اعمال و عقايد مسلمانان ، مانند توسّل ، شفاعت ، زيارت و . . .


16


آن ، غوغايي به پا كرد و باعث شد بسياري از عالمان اهل سنت ، در برابر او موضع‌گيري و حتي او را تكفير كنند .

بسياري از بزرگان اهل سنت در ردّ افكار او ، كتاب‌هاي حجيمي نوشتند ؛ از جمله تقي‌الدّين سبكي ، دو اثر به نام‌هاي « شفاء السّقام في زيارة خير الأنام » و « الدرّة المضيّة في الردّ علي ابن تيميّة » نوشت .

نيز ابن شاكر كتبي ( ت764 ) ، حصني دمشقي ( م‌829 ) ، ابن حجر عسقلاني ( م‌852 ) ، ابن حجر هيثمي‌ ( م (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) 73 ) ، ملاّ قاري حنفي ( م1016 ) ، يوسف بن اسماعيل بن يوسف نبهاني ( م‌1265 ) ، شيخ محمود كوثري مصري ( م‌1371 ) ، و . . . هر كدام آثاري در ردّ افكار ابن تيميّه نوشتند .

ابن حجر هيثمي‌ ، يكي از بزرگترين دانشمندان اهل‌سنّت ، دربارة ابن تيميّه مي‌گويد :

« خدا او را خوار و گمراه و كور و كر كرده است . پيشوايان اهل سنت و معاصرين وي از شافعي‌ها و مالكي‌ها و حنفي‌ها ، بر فساد افكار و اقوال او تصريح دارند . اعتراض وي حتي عمر بن خطاب و علي بن ابي‌طالب (عليه السلام) را نيز در بر گرفته است . . . سخنان ابن‌تيميّه فاقد ارزش بوده و او فردي بدعت‌گذار ، گمراه ، گمراه‌گر و غير معتدل است ، خداوند با او به عدالت خود رفتار نمايد و ما را از شرّ عقيده و راه و رسم وي حفظ كند . » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الفتاوي الحديثة ، ص86


17


همچنين سبكي ، از محققان برجسته و معاصر ابن تيميّه ، دربارة او مي‌‌گويد :

« او در پوشش پيروي از كتاب و سنت ، در عقايد اسلامي‌ بدعت گذاشت و اركان اسلام را درهم شكست . او با اتفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخني گفت كه لازمة آن ، جسماني بودن خدا و مركّب بودن ذات او است ، تا آن‌جا كه ازلي بودن عالم را ملتزم شد و با اين سخنان ، حتي از 73 فرقه نيز بيرون رفت . » ( 1 )

نويسندة كتاب « الفتاوي الحديثه » ، دربارة ابن تيميّه مي‌گويد :

« سخنان ابن تيميّه فاقد ارزش بوده ، او فردي بدعت‌گذار ، گمراه و گمراه كننده و غير معقول است . خداوند با او رفتار عدل كند و ما را از شرّ عقيده و راه و رسم وي حفظ كند .

از جمله كارهايي كه ابن تيميّه آن را انجام داد و روح امام حنبلي از آن خبر نداشت ، دو چيز است :

1 . سفر براي زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را بدعت و حرام شمرد و بر همين اساس ، هر نوع توسّل به پيشوايان اسلام و اولياي الهي ، و تبرّك به آثار آنان را بدعت و حرام شمرد .

2 . احاديثي كه در فضيلت اهل بيت : رسيده و خود احمد و شاگردانش آن را نقل كرده‌اند ، نادرست شمرده و همه را انكار كرد . » ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الدرّة المضيّه في الردّ علي ابن تيميّه ، ص5

2 . ابن تيميه و الامام علي (عليه السلام) ، ص 30


18


شوكاني ، يكي ديگر از عالمان بزرگ اهل سنت مي‌گويد :

« محمد بخاري حنفي ، متوفاي سال 841 از بدعت‌گذاري و كفر ابن تيميّه سخن گفته است تا آن‌جا كه در مجلس خود تصريح كرده اگر كسي به ابن تيميّه « شيخ الاسلام » بگويد ، كافر است . » ( 1 )

و نيز در جاي ديگر مي‌گويد :

« طبق فتواي قاضي مالكي دمشق كه حكم به كفر او داده بود ، در دمشق ندا دردادند كه هركس معقتد به عقايد ابن تيميّه باشد ، خون و مالش حلال است . » ( 2 )

تقي‌الدّين الحمصي مي‌گويد :

« شيخ زين‌الدّين بن رجب حنبلي ، از كساني بود كه اعتقاد به كفر ابن تيميّه داشت . . . و در بعضي از مجالس با صداي بلند فرياد مي‌زد : هر كس ابن تيميّه را تكفير كند ، معذور است . » ( 3 )

ابن بطوطه ، جهانگرد معروف ، در سفرنامة خود « رحلة ابن بطوطه » در بارة ابن تيميّه مي‌نويسد :

« و كان في عقله شيء ؛ در عقل او چيزي بود . » ( 4 )

و از همة اين‌ها مهم‌تر ذهبي ، دانشمند بلند آوازة

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . البدر الطالع ، ج2 ، ص260

2 . الدرر الكامنة ، ج1 ، ص147 و البدر الطالع ، ج1 ، ص67 "من اعتقد عقيدة ابن تيميّة ، حلّ دمه و ماله" .

. ( 3 ) دفع شبهة من شبّه و تمرّد ، ص123

. ( 4 ) همان ، ص5_96


19


هم عصر ابن تيميّه ، نويسندة كتاب « سير اعلام النبلاء » در نامه‌اي به ابن تيميّه مي‌نويسد :

« اي بي‌چاره ! آنان كه از تو متابعت مي‌كنند ، در پرتگاه زندقه و كفر و نابودي قرار دارند ، نه اين است كه عمده پيروان تو عقب مانده ، گوشه‌گير و سبك عقل و يا عوام ، دروغ‌گو و كودن ، و يا بيگانه ، فرومايه و مكّار ، و يا خشك ، ظاهرالصّلاح و فاقد فهم هستند .

اگر چنانچه سخن مرا قبول نداري ، آنان را امتحان كن و با مقياس عدالت بسنج ! آيا وقت آن نرسيده است كه از جهل و ناداني دست برداري و توبه كني ؟

بدان كه مرگت نزديك شده ، به خدا قسم گمان نمي‌كنم تو به ياد مرگ باشي ؛ بلكه كساني را كه به ياد مرگ هستند ، تحقير مي‌كني ! . . .

تو با من كه دوستت هستم ، اين چنين برخورد ( تند و دور از ادب اسلامي ) مي‌كني ؛ پس با دشمنانت چه خواهي كرد .

به خدا سوگند در ميان دشمنانت ، افراد صالح ، شايسته ، عاقل و دانشور فراوان هستند ؛ چنان‌كه در بين دوستان تو افراد آلوده ، دروغ‌گو ، نادان و بي‌عار زياد به چشم مي‌خورند . » ( 1 )

همچنين در نامة ديگري ، او را اين گونه نصيحت مي‌كند :

« اي مرد ! قسم به خدا ، ما بايد جلوي افكار تو را بگيريم . تو بحث كننده‌اي هستي زبان دان كه نه آرام هستي و نه فروكش مي‌كني . بپرهيز از اين لغزش‌هايي كه در دين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الاعلان بالتوبيخ ، ص77 ؛ تكملة السيف الصيقل ، ص190


20


داري كه پيامبر تو آن [ نوع ] مسائل را [ كه مطرح مي‌كني ] كراهت و عيب مي‌دارد و ( پيامبر ) از كثرت سؤال نهي فرمود . . .

سخن زياد ـ آن هم بدون لغزش ـ اگر در مورد حلال و حرام باشد ، باعث قساوت قلب مي‌شود . حال اگر آن سخنان كفرگويي باشد ، قلب‌ها را كور مي‌كند و پيامد خوبي نخواهد داشت .

اي فرومايه ! كسي كه از تو پيروي مي‌كند ، اگر علم و دينش كم باشد ، خودش را در معرض انكار خداوند و نابودي دينش قرار داده است . پيروان تو نيستند ؛ مگر عده‌اي دست و پا بسته و كم عقل ؛ يا بي‌سواد و دروغ‌گو و ابله ؛ يا بيگانه‌‌هاي ساكت كه مكرش قوي است ، و يا فردي صالح اما خشك و بي‌فهم .

اي مسلمان ! مركب شهوتت را براي مدح خودت پيش بياور ! تا چه اندازه نَفْس خود را تصديق مي‌كني و نيكان را خوار مي‌شماري ؟ ! تا چه اندازه خود را بزرگ مي‌شماري و عابدان را كوچك مي‌نگري ؟ ! تا كي با نَفْست دوستانه برخورد مي‌كني و كار زاهدان را زشت مي‌شماري ؟ ! تا كي مي‌خواهي كلامت را به گونه‌اي ستايش كني كه به همان صورت ـ به خدا قسم ـ احاديث صحيحين را مدح نمي‌كني ؟ !

اي كاش احاديث صحيحين از دست تو سالم مي‌ماند ؛ بلكه هر وقت خواستي ، آن‌ها را با برچسپ تضعيف و موهوم بودن يا با تأويل و انكار تغيير داده‌اي . » ( 1 )

عبدالله يافعي مي‌گويد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تكملة السيف السيقل ، محمد كوثوي مصري ( م 1371 ) .


21


« ابن تيميّه مي‌گفت : خداوند بر روي عرش به طور حقيقي استوار است ، و اينكه او به حرف و صوت سخن مي‌گويد . در دمشق و ديگر مناطق ندا داده شد كه هر كس بر عقيدة ابن تيميّه باشد ، مال و خونش حلا ل است . او مسائل عجيب و غريبي را ادّعا كرد كه بر او انكار شد و به سبب آن ، او را حبس نمودند ؛ زيرا آنها مباين با مذهب اهل سنت به حساب مي آمد . » ( 1 )

افكار باطل ابن تيميّه ، به ويژه در شام كه مهد علم و دانش بود ، با انتقادهاي شديد و اعتراض‌هاي گسترده عالمان مذاهب اسلامي مواجه شد تا جايي كه گروهي از عالمان عليه او قيام كردند . جلال‌الدّين حنفي ، قاضي وقت ، خواستار محاكمة وي شد ؛ اما وي در دادگاه حضور نيافت تا اين‌كه در هشتم رجب سال 705 ، قضات شهر همراه با وي ، در قصر نائب‌السلطنه حاضر شدند و كتاب « الواسطية » وي را قرائت كردند و پس از برگزاري دو جلسه مناظره با كمال‌الدّين زملكاني ، و اثبات انحراف فكري و عقيدتي ابن تيميّه ، وي به مصر تبعيد شد .

ابن تيميّه در مصر نيز به خاطر نشر انديشه‌هاي انحرافي ، به وسيلة ابن محلوف مالكي ، قاضي وقت ، به زندان محكوم شد .

او با قضاوت عالمان اهل سنّت ، به ويژه عالمان شافعي و مالكي ، چندين بار زنداني ‌شد و سرانجام در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مرآت الجنان ، ج4 ، ص 277


22


سال ( 728ق ) در زندان ‌مرد . ( 1 )

فرقة وهّابيّت كه پيرو افكار ابن تيميّه است ، با عقايد خاصّي ، در برابر تمام مذاهب اسلامي‌قرار گرفته و با ايجاد انحراف در اصول روشن اسلام ، با جهتگيري اختلاف بين مسلمانان ، سبب تضعيف امت اسلامي‌در برابر تبليغات سهمگين دشمنان اسلام گرديده و با بازي گرفتن آموزه‌هاي محكم و عقلاني دين مبين اسلام ، شبهه‌هاي گوناگوني را در حوزه‌هاي اعتقادي ، اجتماعي و سياسي ، متوجه مسلمانان نموده است .

موضوع اين نوشتار ، « توحيد از نگاه فرقة وهابيّت » است كه از سخنان بزرگان آنها ، مانند ابن تيميّه ؛ ابن قيّم ، محمد بن عبدالوهاب و ديگر عالمان وهابي ، به دست آمده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وهابيان ، ص46



| شناسه مطلب: 73492