بخش 10
معصوم چهاردهم : امام زمان مهدی از اهل بیت ( علیهم السلام ) اقتدای حضرت عیسی ( علیه السلام ) فهرست منابع
219 |
معصوم چهاردهم
امام زمان ( عليه السلام )
دوازدهمين پيشواي معصوم ، حضرت حجة بن الحسن المهدي ، امام زمان ( عليه السلام ) ، در نيمه شعبان سال 255 هـ . ق . در شهر سامرا ديده به جهان گشود .
او هم نام پيامبر اسلام و كنيه آن حضرت « ابوالقاسم » است .
از جمله القاب آن حضرت ، حجّت ، قائم ، خلف صالح ، صاحب الزّمان و بقية الله است و مشهورترين آن ها مهدي مي باشد .
پدرش ، پيشواي يازدهم ، حضرت امام حسن عسكري ( عليه السلام ) و مادرش بانوي گرامي ، نرجس است كه به نام ريحانه ، سوسن و صيقل نيز از او ياد شده است .
ميزان فضيلت و معنويت نرجس خاتون آن قدر والا بود كه حكيمه خواهر امام هادي ( عليه السلام ) كه خود از بانوان ارجمند خاندان امامت بود ، او را سرآمد و سرور خاندان خويش و خود را خدمتگزار او مي ناميد .
حضرت مهدي ( عليه السلام ) داراي دو دوره غيبت هستند : صغري و كبري . اولي ـ غيبت صغري ـ از هنگام تولد تا پايان دوره نيابت خاصه و دومي ـ غيبت كبري ـ تا هنگام
220 |
ظهور و قيام آن حضرت ادامه مي يابد .
امام زمان ( عليه السلام ) پنج ساله بود كه پدرش امام عسكري ( عليه السلام ) به شهادت رسيد . حضرت بر بدن مطهر پدر نماز خواند و چون مأموران از وجود او باخبر شدند در تعقيب او به منزل امام هجوم آوردند ، ولي حضرت در يكي از سرداب هاي خانه از چشم ها ناپديد شد و هر چه گشتند او را نيافتند . اعتقاد به موضوع مهدويت ، اختصاص به شيعه ندارد ، بلكه اهل سنت نيز آن را قبول دارند ، منتها آنان تولد حضرت مهدي را انكار مي كنند و مي گويند : شخصيتي كه پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) از قيام او خبر داده ، هنوز متولد نشده است و در آينده تولد خواهد يافت . ( 1 )
با اين حال تعداد قابل توجهي از مورخان و محدثان اهل سنت ، تولد آن حضرت را در كتاب هاي خود ذكر كرده اند و آن را يك واقعيت دانسته اند . ( 2 )
بعضي از خواص شيعيان موفق به ديدار حضرت مهدي ( عليه السلام ) شده اند . حسن بن ايوب بن نوح مي گويد : ما براي پرسش درباره امام بعدي ، به محضر امام عسكري ( عليه السلام ) رفتيم . در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند . عثمان بن سعيد عَمروي به پا خاست و عرض كرد مي خواهم از موضوعي سؤال كنم كه درباره آن از من داناتري .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرح نهج البلاغه ، ج 7 ، ص 94
2 . صواعق المحرقه ، ص 208 ؛ الاتحاف ، ص179 ؛ نورالابصار ، ص168 ؛ فصول المهمه ، ص310 ؛ ينابيع الموده ، ج3 ، ص36
221 |
امام ( عليه السلام ) فرمود : بنشين . عثمان با ناراحتي خواست از مجلس خارج شود .
حضرت فرمود : هيچ كس از مجلس بيرون نرود ، كسي بيرون نرفت و مدتي گذشت . در اين هنگام ، امام ( عليه السلام ) عثمان را صدا كرد ، او بپا خاست . حضرت فرمود : مي خواهيد به شما بگويم براي چه به اينجا آمده ايد ؟
همه گفتند : بفرماييد .
فرمود : براي اين به اينجا آمده ايد كه از حجت و امام پس از من بپرسيد .
گفتند : آري .
در اين هنگام پسري نوراني همچون پاره ماه كه شبيه ترين مردم به امام عسكري ( عليه السلام ) بود وارد مجلس شد ، حضرت با اشاره به او فرمود : « اين ، امام شما بعد از من و جانشين من در ميان شما است ، فرمان او را اطاعت كنيد و پس از من اختلاف نكنيد كه در اين صورت هلاك مي شويد و دينتان تباه مي شود . » ( 1 )
متأسفانه امام حسن عسكري ( عليه السلام ) چون نياكان پاكش ، به دست دشمنان جام شهادت نوشيد و دشمنان در پي يافتن حضرت مهدي ( عليه السلام ) برآمدند . در نتيجه خداوند ايشان را از ديده ها غايب نمود . در اثر غيبت حضرت مهدي مردم آزمايش مي شوند ، گروهي كه ايمان استواري ندارند ، باطنشان ظاهر مي شود و دستخوش شك و ترديد مي گردند و كساني كه ايمان در اعماق قلبشان ريشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ينابيع الموده ، ج 3 ، ص 123 ؛ منتخب الاثر ، ص355
222 |
دوانيده است به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ايستادگي در برابر شدائد پخته تر و شايسته تر مي گردند و به درجات بلندي از اجر و پاداش الهي نائل مي آيند .
امام موسي بن جعفر ( عليه السلام ) فرمود : « هنگامي كه پنجمين فرزندم غايب شد ، مواظب دين خود باشيد ، مبادا كسي شما را از دين خارج كند ، او ناگزير غيبتي خواهد داشت به طوري كه گروهي از مؤمنان از عقيده خويش برمي گردند ، خداوند به وسيله غيبت ، بندگان خويش را آزمايش مي كند . » ( 1 )
يكي ديگر از علت هاي غيبت ، حفظ جان امام ( عليه السلام ) بود ، زراره يكي از ياران امام صادق ( عليه السلام ) مي گويد ، امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : امام منتظَر پيش از قيام خويش مدتي از نظرها غايب خواهد شد . عرض كردم : چرا ؟
فرمود : بر جان خويش بيمناك خواهد بود . ( 2 )
همچنين آمده است ، پيشواي دوازدهم هيچ حكومتي را ، حتي از روي تقيه ، به رسميت نمي شناسد و با هيچ كس بيعت نمي نمايد تا به موقع ، دين خداوند را به طور كامل به اجرا درآورد .
چنانكه گذشت ، غيبت امام مهدي ( عليه السلام ) به دو دوره تقسيم مي شود : غيبت صغري و غيبت كبري ، غيبت صغري از سال 260 هجري تا سال 329 ، يعني حدود 69 سال بود . در دوران غيبت صغري ، ارتباط شيعيان با امام به كلي قطع نبود و آنان به گونه اي خاص و محدود ، با امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اصول كافي ، ج 1 ، ص 337
2 . همان
223 |
ارتباط داشتند . در طول اين مدت ، افراد مشخصي به عنوان « نايب خاص » با حضرت در تماس بودند و شيعيان مي توانستند به وسيله آنان مسائل و مشكلات خويش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دريافت دارند و حتي گاه به ديدار امام نائل شوند . اين دوره در حقيقت دوره آماده سازي شيعيان براي غيبت كبري بود . اگر غيبت كبري ناگهاني اتفاق مي افتاد ممكن بود موجب انحراف افكار شود و ذهن ها آماده پذيرش آن نباشد . در هر حال با زمينه سازي مدبرانه غيبت كبري آغاز شد و تا كنون ادامه دارد .
اين دو غيبت ، توسط امامان قبلي پيش گويي شده بود ، براي نمونه : امام علي ( عليه السلام ) فرمودند : « غايب ما ، دو غيبت خواهد داشت كه يكي طولاني تر از ديگري خواهد بود ، در دوران غيبت او ، تنها كساني در اعتقاد به امامتش پايدار مي مانند كه داراي يقيني استوار و معرفتي كامل باشند . » ( 1 )
ابوبصير مي گويد : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمود : قائم آل محمد ( صلّي الله عليه وآله ) دو غيبت خواهد داشت كه يكي طولاني تر از ديگري خواهد بود .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : بلي چنين است . ( 2 )
گذشت زمان ، اين پيش گويي ها را تأييد كرد و دو غيبت امام تحقق يافت .
در دوره غيبت كبري ، علماي واجدالشرايط ، از سوي امام زمان ( عليه السلام ) نيابت عامه دارند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ينابيع الموده ، ج 3 ، ص 82
2 . الغيبة ، نعماني ، ص 173
224 |
اسحاق بن يعقوب مي گويد ، از محمد بن عثمان ، دومين نايب خاص حضرت مهدي ( عليه السلام ) خواستم نامه ام را به پيشگاه امام برساند ، در آن نامه مسائل مشكلي كه داشتم پرسيده بودم . از جمله سؤالاتم اين بود كه در پيش آمدها در عصر غيبت به چه كسي مراجعه كنم ؟
حضرت با خط خود جواب نوشته بود :
« و أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رواة حديثنا فإنهم حجتي عليكم وأنا حجة الله ؛ ( 1 ) و امّا در حوادثي كه رخ مي دهد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد ، آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا ( بر ايشان ) هستم . »
البته ، بايد توجه داشته باشيم كه غايب بودن امام هرگز به اين معنا نيست كه وجود آن حضرت به يك روح نامرئي تبديل شده ، بلكه وي زندگي طبيعي عيني و خارجي دارد ، منتها با عمري طولاني ، آن حضرت در ميان مردم و در دل جامعه رفتوآمد دارد و در نقاط مختلف زندگي مي كند ، ولي به صورت ناشناس و فرق بسيار است بين نامرئي و ناشناس . ( 2 )
مردم از وجود آن حضرت بهره مي گيرند ، همانطور كه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) در پاسخ به اين پرسش كه ، آيا شيعه در زمان غيبت ، از وجود قائم ، فايده اي مي برد ؟
فرمود : آري ، سوگند به پروردگاري كه مرا به پيامبري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احتجاج ، ج 2 ، ص 163
2 . مهدي انقلابي بزرگ ، ص 250
225 |
برانگيخت ، در دوران غيبتش از او نفع مي برند و از نور ولايتش بهره مي گيرند ، همان گونه كه از خورشيد به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده مي كنند . ( 1 )
خود حضرت مهدي ( عليه السلام ) در پاسخ به سؤالات اسحاق ابن يعقوب نوشتند : اما چگونگي استفاده مردم از من ، همچون استفاده آنهاست از خورشيد ، هنگامي كه در پشت ابرها پنهان مي شود . ( 2 )
امام زمان ( عليه السلام ) به رخصت خداوندي ، شاهد بر مردم است ، شناخت مؤمنان از اين حقيقت موجب مي شود كه ، آن ها در نيكي ها شتاب گيرند و خود را همانند امام خويش سازند . البته منتظران حضرتش وظايف سنگيني برعهده دارند اولين رسالت آنان ، شناخت حجت خدا و امام عصر ( عليه السلام ) است . ، اين موضوع بدان درجه اهميت دارد كه در روايت آمده است :
« مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِليَّةً ؛ ( 3 ) هر كسي بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است . »
وظيفه ديگر شيعه منتظر ، تهذيب نفس و آراستگي به اخلاق نيكوست . در روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) آمده است : « هر كس دوست مي دارد از ياران حضرت قائم ( عليه السلام ) باشد بايد منتظر باشد و در اين حال ، به پرهيزگاري و اخلاق نيكو رفتار نمايد . پس چنان چه در اين حال بميرد و پس از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالانوار ، ج 52 ، ص 93
2 . الغيبه ، طوسي ، ص 177
3 . كافي ، ج 1 ، ص 371
226 |
مردنش ، قائم ( عليه السلام ) به پا خيزد ، پاداش او هم چون پاداش كسي خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است ، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد ، گوارا باد شما را اي گروه مشمول رحمت خداوند . » ( 1 )
در كنار اين وظايف ، حفظ و تقويت پيوند قلبي با امام عصر ( عليه السلام ) و تجديد دايمي عهد و پيمان با آن حضرت بسيار مهم است . از شيعيان خواسته شده كه در آغاز هر روز و حتي بعد از نماز واجب ، دعاي عهد بخوانند كه نشان از اهميت پيوند دايمي شيعيان با مقام عظماي ولايت دارد .
در اين عصر ، بر شيعيان لازم است كه آمادگي براي ظهور حجت حق در خود ايجاد كنند .
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « هر يك از شما بايد براي خروج حضرت قائم ( عليه السلام ) سلاحي مهيا كند هر چند يك تير باشد كه خداي تعالي هرگاه بداند كه كسي چنين نيتي دارد ، اميدوارم عمرش را طولاني كند تا آن حضرت را درك كند . » ( 2 )
بايد دانست كه امام زمان ( عليه السلام ) واسطه فيض و رحمت الهي بين خدا و بندگان است ، جاي ترديد نيست كه آن بزرگوار از كردار همه بندگان نيكوكار و بدكار آگاه مي شود ، خصوصاً اين كه به مسلمانان و شيعيان توجه خاصي دارد و هم چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) هرگاه كار نيكي را از آنان ببيند ، خدا را سپاس مي گويد و بر هر كار بدي برايشان استغفار مي كند . ( 3 )
به راستي اگر بدانيم در هر هفته يك بار ، حضرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالانوار ، ج 53 ، ص 177
2 . همان
3 . همان ، ج 17 ، ص 150
227 |
حجت ( عليه السلام ) كارنامه هر يك از ما را مي بيند ، چقدر در راه اصلاح نفس و بهسازي اعمال ما مي تواند مؤثر باشد . امام صادق ( عليه السلام ) در تذكري مي فرمايد :
« اِنَّ أَعْمالَ أُمَّةِ مُحَمَّد ( صلّي الله عليه وآله ) تُعْرَضُ عَلي رَسُولِ اللهِ كُلَّ خَميس فَلْيَسْتَحْي أَحَدُكُمْ مِنْ رَسُولِ اللهِ أَنْ يَعْرِضَ عَلَيْهِ القبيحَ ؛ ( 1 ) كردار امت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) هر پنجشنبه بر او عرضه مي گردد ، پس هر يك از شما بايد از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حيا كند كه مبادا كارهاي زشت خويش را به او عرضه بدارد .
خود حضرت درباره وجود شريفش مي فرمايد : « وجود من براي اهل زمين موجب امان است ، همان گونه كه ستارگان براي اهل آسمان ها موجب امان هستند . » ( 2 )
ايشان در سخني ديگر فرمودند : « از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را به ما بسپاريد . پس بر ماست كه شما را از سرچشمه سيراب برگردانيم ، همان گونه كه بردن شما به سوي سرچشمه به وسيله ما بوده است و در پي آن چه از شما پوشيده است ، نرويد . » ( 3 )
و پايان بخش اين مقال ، فضايلي از زبان اهل سنت :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالانوار ، ج 17 ، ص 150
2 . كمال الدين و تمام النعمه ، ص 485
3 . بحارالانوار ، ج 52 ، ص 179
228 |
مهدي از اهل بيت ( عليهم السلام )
شيعه و سني بر اين امر اتفاق دارند كه مهدي موعود ( عج ) از اهل بيت و ذريّه رسول گرامي اسلام است . گروهي از اهل سنّت مشغول بحث و گفت و گو درباره حضرت مهدي ( عليه السلام ) شدند ، يكي از آنها گفت : مهدي از اهل بيت ( عليهم السلام ) است .
ديگري گفت : به چه دليل اين حرف را مي زني ؟
او گفت : روايتي ديده ام از سعيد بن مسيّب كه مي گويد :
« نزد امّ سلمه بوديم كه سخن از مهدي به ميان آمد . هر كس حدس و گماني مي زد ، تا اين كه امّ سلمه گفت : از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شنيدم كه مي فرمود : مهدي از عترتم ، از اولاد فاطمه است . » ( 1 )
البته با شنيدن اين سخن ، گروه زيادي از حاضران قانع شدند ؛ ولي شخصي گفت ، دوستان ! براي اطمينان بيش تر شما ، من هم روايتي را از كتاب هاي معتبر اهل سنت خوانده ام ؛ اگر مايل باشيد ، آن را به شما بگويم .
حاضران اشتياق شان را براي شنيدن نشان دادند . گفت : از ابوسعيد خدري روايت شده كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن ابن ماجه ، ج 2 ، ح 4086 ؛ تاريخ بخاري ، ج 3 ، ص 346 .
229 |
فرموده اند : قيامت برپا نمي شود تا اين كه زمين پر از ظلم و جور شده باشد .
آن گاه فرمود : سپس مردي از عترتم يا از اهل بيتم قيام مي كند و زمين را پر از عدل و داد مي كند ؛ همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است . من اين روايت را در مسند احمد ، ابي يعلي ، صحيح ابن حبان و مستدرك حاكم ديده ام . ( 1 )
در اين هنگام ، عالمي از عالمان اهل سنت به جمع آنان افزوده شد و از آنان پرسيد : الحمد لله مي بينم به مباحثه علمي و گفت و گوي روايي مشغوليد ؛ در مورد چه چيزي صحبت مي كرديد ؟
حاضران گفتند : ما در اين كه مهدي موعود از اهل بيت پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) است يا از خاندان ديگر به گفت و گو نشسته بوديم و اين روايات گفته شد و تقريباً به اين نتيجه رسيده ايم كه مهدي از آل پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) است ؛ نظر شما چيست ؟
عالم اهل سنّت گفت : من هم با شما هم عقيده ام .
يكي از حاضران پرسيد : حال كه چنين است ، شما كه حافظ قرآن و بسياري از روايات معتبر از كتب اهل سنت هستيد ، آيا مي توانيد ما را به روايتي ديگر ميهمان كنيد ؛ اساساً آيا روايت ديگري هم از رسول خدا وجود دارد ؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مسند احمد ، ج 3 ، ص 36 ؛ مسند ابي يعلي ، ج 2 ، ص 274 ، ح 987 ؛ صحيح ابن حبان ، ج 8 ، صص 290 ـ 291 ، ح 6874 ؛ مستدرك حاكم ، ج 4 ، ص 557 .
230 |
عالم گفت : آري ! باز هم روايات ديگري داريم ، براي مثال حاكم نيشابوري به سند خود از ابي سعيد خدري مي گويد :
« اَلْمَهْدِيُّ مِنّا اَهْلَ الْبَيْتِ ؛ مهدي از ما اهل بيت است . »
ترمذي هم به سند خود از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده است :
« يَلي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتي يُواطي اسْمُهُ اِسْمي ( 1 ) ؛ شخصي از اهل بيتم ، متولّي كل زمين خواهد شد كه نام او هم نام من است . »
مي خواهم به شما بگويم كه ميان شيعه و سني در اين مسأله اتفاق است و آنان نيز رواياتي دارند ؛ كه به عنوان نمونه ، يكي از روايات را ذكر مي كنيم . از امام محمد باقر ( عليه السلام ) آمده است :
« اَلْمَهْدِيُّ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فاطِمَة ( 2 ) ؛ مهدي مردي از اولاد فاطمه است . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . جامع ترمذي ، ج 4 ، ص 505 ؛ مسند احمد ، ج 1 ، ص 376 .
2 . بحارالانوار ، ج 51 ، ص 43 ، ح 32 و تاريخ بخاري ، ج 3 ، ص346 ؛ سنن ابي داوود ، ج 4 ، ص 107 ؛ سنن ابن ماجه ، ج 2 ، ص 1368 ، ح4086 .
231 |
اقتداي حضرت عيسي ( عليه السلام )
خالد به دوستش گفت : شنيده ام كه با آمدن امام مهدي ( عليه السلام ) ، حضرت عيسي ( عليه السلام ) به ايشان اقتدا مي كند ، شما چيزي در اين باره مي دانيد ؟
سعيد گفت : خالد ! من هم مثل شما چيزهايي در اين باره شنيده ام ؛ ولي پژوهشي در اين باره نكرده ام .
خالد : مي گويند اگر درباره مسأله اي ، كسي تحقيق و پژوهش نمايد ، ماندگار مي ماند ؛ من پيشنهاد مي كنم كه با هم به كتابخانه برويم و با بررسي كتاب هاي تاريخي و روايي ، به حقيقت برسيم .
سعيد : من هم موافقم ، اينك با مجهّز شدن كتابخانه ها به نرم افزارهاي الكترونيكي ، زمان جست و جوي ما نيز كاهش مي يابد .
هر دو به سمت كتابخانه حركت كردند . آنان از اعضاي كتابخانه بودند و كتاب دار نيز مردي فاضل ، خوش برخورد و دلسوز بود . مشكل خود را با او در ميان گذاشتند و با كمك او ، كتاب هاي موجود را بررسي كردند و با كمي صرف وقت دريافتند كه در اين كتابخانه ، چهار كتاب در اين باره وجود دارد .
با خوشحالي كتاب ها را از قفسه كتابخانه برداشتند و دفتر تحقيقي خود را نيز آماده كردند تا يافته هاي خود را براي انتقال به ديگران ثبت كنند .
232 |
نخستين كتاب ، صحيح مسلم بود . در اين كتاب ، مسلم با سند خود از جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) نوشته بود :
همواره گروهي از امّتم بر حق و ظاهرند تا روز قيامت .
سپس فرمود : عيسي بن مريم از آسمان فرود آيد . امير آنها به حضرت عيسي مي گويد : پيش آي و براي ما امامت كن . او در پاسخ مي گويد : خير ! به راستي برخي از شما بر برخي ديگر امير است ؛ به جهت اكرام خدا بر اين امّت . ( 1 )
خالد و سعيد نگاه معناداري به هم مي اندازند ؛ تو گويي كه معناي روايت را به خوبي درنيافته اند . كتاب دار كه مردي عالم و صاحب فضيلت است ، مي گويد : برداشت من از اين روايت اين است كه هنگام نزول حضرت عيسي ( عليه السلام ) ، امام زمان ( عليه السلام ) از او مي خواهد كه بر اين امت ، امامت جماعت كند ؛ او نيز اين تقاضا را به جهت احترام گذاشتن بر حضرت و امت اسلامي نمي پذيرد و امر امامت جماعت را به امام زمان ( عليه السلام ) واگذار مي كند .
اين بار نوبت به صحيح بخاري مي رسد . صفحه و آدرس را قبلاً به كمك رايانه يافته اند ؛ با كمي ورق زدن به صفحه مورد نظر مي رسند و خالد آن را مي خواند كه بخاري به سند خود از ابي هريره نقل مي كند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 137 .
233 |
« كَيْفَ أَنْتُمْ إِذا نَزَلَ ابن مَريَم فيكُمْ وَإِمامكم مِنْكِمْ ( 1 ) ؛ چگونه ايد زماني كه فرزند مريم فرود آمده در حالي كه امام شما فردي از خودتان است ؟
كتاب دار مي گويد : دوستان ! بگذاريد اين بار ببينم شيعيان در اين باره چه نظري دارند ؟
اين كتاب بحارالانوار است كه از كتاب هاي مهم روايي تشيع به شمار مي رود . در اينجا از قول امام محمد باقر ( عليه السلام ) آمده است :
« قائم ، به وسيله ترس ياري و تأييد مي شود . زمين براي او خواهد چرخيد و سلطنتش مشرق و مغرب عالم را فراخواهد گرفت ، خداوند عزّوجلّ با او ، دينش را ظاهر مي كند ؛ هر چند مشركان نسبت به آن كراهت داشته باشند . روي زمين جاي خرابي نيست ؛ مگر آن كه آباد مي شود و روح الله عيسي بن مريم فرود مي آيد و پشت سر او اقامه نماز خواهد كرد . » ( 2 )
سعيد مي گويد : اگر نوبتي هم باشد ، نوبت من است . جامع الصّغير را مي گشايد و با صدايي ملايم مي خواند : ابوسعيد خدري از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند :
مِنَّا الَّذي يُصَلّي عِيسَي بن مَريَم خَلْفَه ( 3 ) ؛ از ماست كسي كه عيسي بن مريم به او اقتدا كرده و نماز مي گزارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح بخاري ، ج 4 ، ص 205 .
2 . بحارالانوار ، ج 52 ، ص 191 ، ح 24 .
3 . جامع الصغير ، ج 2 ، ص 546 ؛ كنز العمال ، ح 38673 ؛ عقدالدرر ، ص25 .
234 |
سعيد و خالد از اين كه راه درست را برگزيده و به اطلاعات خوبي رسيده بودند ، بسيار شادمان بودند .
سعيد رو به خالد كرد و گفت : افزون بر پژوهش در اين باره ، نكته اي نظرم را به خودش جلب كرده است .
پرسيد : چه چيزي ؟
سعيد گفت : اين كه شيعه و سني در خيلي از جاها مثل هم فكر مي كنند و بسياري از اصول و فروع ديني آنان مشترك است ؛ مي خواهم پيشنهادي به شما بدهم و آن اين كه اگر مايل باشيد ، گستره پژوهش ها را بيش تر كنيم و نقطه هاي اشتراك شيعه و سني را به دست آوريم !
خالد گفت : فكر خوبي است ؛ حتي مي توانيم در برخي از موارد از آقاي كتاب دار هم كمك بگيريم . كتاب دار با لبخندي دلنشين و تكان دادن سر ، مهر تأييد بر تصميم آنان زد و اين آغازي بود بر پايان يك تصميم . . . .
بلبل از فيض گل آموخت سخن ، ورنه نداشت * * * اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش235 |
فهرست منابع
1 . قرآن كريم .
2 . نهج البلاغه .
3 . اتحاف ، شبراوي
4 . اثبات الوصية ، مسعودي ، نجف ، المطبعة الحيدريه .
5 . احتجاج ، طبرسي
6 . احقاق الحق
7 . اختيار معرفة الرجال ، شيخ طوسي
8 . الاستيعاب في معرفة الاصحاب ، ابن عبدالبر ، بيروت ، دار احياء التراث العربي .
9 . اسدالغابة في معرفة الصحابه ، ابن اثير ، تهران ، المكتبة الاسلامية .
10 . اصول كافي ، كليني
11 . اعلام الوري بأعلام الهدي ، فضل بن حسن طبري ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه .
12 . اعيان الشيعه
13 . اقبال الاعمال
14 . الغيبة ، شيخ طوسي
15 . الامام الصادق ( عليه السلام ) ، محمد ابوزهره
16 . الامام الصادق ( عليه السلام ) ، علامه مظفر
236 |
17 . الامام الصادق ( عليه السلام ) ، استاد دخيّل
18 . الامام الصادق و المذاهب الاربعه ، حيدر اسد
19 . بحارالانوار ، علامه مجلسي
20 . البداية و النهاية ، حافظ ابن كثير ، بيروت ، دارالمعارف .
21 . بلاغة الامام الحسين ( عليه السلام )
22 . تاريخ الاسلام ذهبي
23 . تاريخ الخلفا ، سيوطي
24 . تاريخ بخاري ، محمد بن اسماعيل بخاري
25 . تاريخ بغداد ، خطيب بغدادي ، بيروت ، دارالكتاب العربي .
26 . تاريخ دمشق ، ابن عساكر دمشقي شافعي ، بيروت ، مؤسسة المحمودي للطباعة و النشر .
27 . تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم ( عليه السلام ) ، دكتر حسين جاسم ، ترجمه محمدتقي آية اللّهي
28 . تاريخ طبري
29 . تاريخ يعقوبي ، يعقوبي ، ابن واصح اخباري ، دار صادر ، دار بيروت .
30 . تذكرة الحفاظ ، شمس الدين ذهبي ، هند ، حيدرآباد دكن .
31 . تذكرة الخواص ، سبط ابن جوزي ، نجف ، المكتبة الحيدريه ، 1383هـ . ق .
32 . تهذيب التهذيب ، ابن حجر عسقلاني ، حيدرآباد دكن .
33 . تهذيب الكمال ، يوسف كمال مزي شافعي ، بيروت ، مؤسسة الرساله .
34 . الثقات ، ابن حبان ، هند ، حيدرآباد دكن .
35 . جامع الصغير ، جلال الدين سيوطي شافعي ، بيروت ، دارالفكر .
237 |
36 . جامع الكرامات الاولياء ، نبهاني ، بيروت ، دارالمعرفه .
37 . جامع ترمذي ، محمد بن عيسي ترمذي ، بيروت ، دارالكفر .
38 . جلاء العيون ، سيد عبدالله شبّر
39 . حلية الاولياء ، ابونعيم احمد اصفهاني ، بيروت ، داراحياء التراث العربي .
40 . خصال ، شيخ صدوق
41 . الدرالمنثور في التفسير بالمأثور ، جلال الدين سيوطي ، كتابخانه آيت الله مرعشي قم .
42 . دلايل الامامة ، محمد بن جرير بن رستم الطبري ، نجف ، منشورات المطبعة الحيدريه .
43 . ذخاير العقبي ، ابوجعفر احمد بن عبدالله ، مشهور به محب الدين طبري ، قم ، مكتبة المحمديه .
44 . رجال ، شيخ طوسي
45 . زندگي و سيماي حضرت فاطمه زهرا ، علامه سيد محمدتقي مدرّسي ، ترجمه صادق شريعت .
46 . سنن ابن ماجه ، محمد بن يزيد بن ماجه قزويني ، بيروت ، دارالفكر .
47 . سنن ابي داود ، تصحيح و تعليق محمد محيي الدين عبدالحميد ، بيروت ، دار احياء التراث العربي .
48 . سنن ترمذي
49 . سير اعلام النبلا ، شمس الدين محمد ذهبي شافعي ، بيروت ، مؤسسة الرساله .
50 . سيره ابن هشام
51 . سيرة الائمة الاثني عشر
238 |
52 . شذرات الذهب في اخبار من ذهب ، ابن عباد حنبلي عبدالحي ، بيروت ، داراحياء التراث .
53 . شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد
54 . صحيح ابن حبّان
55 . صحيح بخاري ، محمد بن اسماعيل البخاري ، قاهره ، مكتبة عبدالحميد احمد حنفي .
56 . صحيح مسلم ، مسلم بن الحجاج القشيري ، قاهره ، مكتبة محمدعلي صبيح .
57 . صواعق المحرقة ، احمد بن حجر هيثمي ، بيروت ، مؤسسة الرساله .
58 . طبقات ، محمد بن سعد واقدي ، بيروت ، دار احياء التراث العربي .
59 . عقد الدّرر
60 . علّموا اولادكم محبة آل بيت النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ، محمد عبده يماني
61 . عيون اخبار الرضا ( عليه السلام )
62 . غيبة ، نعماني
63 . فرائد السمطين
64 . فروع كافي ، كليني
65 . فرهنگ سخنان فاطمه ( عليها السلام ) ، محمد دشتي
66 . الفصول المهمة في معرفة احوال الأئمة ( عليهم السلام ) ، ابن صباغ مالكي علي بن محمد ، بيروت ، مؤسسه اعلمي .
67 . فصول المهمّة في معرفة الأئمة ( عليهم السلام )
68 . فضائل اصحاب النبي ( صلّي الله عليه وآله )
69 . في رحاب ائمة اهل البيت ( عليهم السلام )
239 |
70 . فيض القدير
71 . الكامل في التاريخ ، ابن اثير ، بيروت ، دار صادر .
72 . كشف الغمه
73 . كمال الدين و تمام النعمة
74 . كنز العمّال ، متقي هندي ، بيروت ، مؤسسة الرساله
75 . لسان العرب ، ابن منظور افريقي .
76 . مآثر الاناقة في معالم الخلافة
77 . مجمع الزوايد
78 . محجة البيضاء ،
79 . مختصر تاريخ ابن عساكر
80 . مروج الذهب و معادن الجوهر ، مسعودي
81 . مستدرك علي الصحيحين ، محمد بن عبدالله حاكم نيشابوري ، بيروت ، دارالمعرفة .
82 . مسند ، احمد بن حنبل ، مصر ، دارالصادر .
83 . مسند ابي يعلي
84 . مسند الامام الرضا ( عليه السلام )
85 . مطالب السؤول في مناقب آل الرسول ( عليهم السلام ) ، محمد بن طلحة الشافعي ، بيروت ، مؤسسة امّ القري .
86 . معاني الاخبار
87 . المعجم الكبير
88 . مغازي ، واقدي
89 . الملل و النحل ، شهرستاني
90 . مناقب ، خوارزمي
91 . مناقب آل ابي طالب ، ابن شهر آشوب
92 . منتخب الاثر ، لطف الله صافي
240 |
93 . المنتظم في التاريخ الملوك و الأمم ، ابن جوزي ، بيروت ، دارالكتب العلميه .
94 . مهدي انقلابي بزرگ ، مكارم شيرازي
95 . نزهة المجالس ، صفوري شافعي
96 . نفس المهموم ، حاج شيخ عباس قمي
97 . نورالابصار في مناقب آل النبي المختار ، مؤمن ابن حسن شبلنجي شافعي .
98 . وسيلة النجاة ، علامه محمد مبين هندي ، هند ، چاپ لكنهو
99 . وفيات الاعيان ، احمد بن محمد بن خلكان ، قاهره ، مكتبة النهضة .
100 . وقعة صفين ، نصر بن مزاحم
101 . ينابيع المودة لذوي القربي ، سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي ، ايران ، انتشارات اسوه .