بخش 2
4ـ ارائه مشاوره های سیاسی به خلیفه دوم و سوم و حضور یاران حضرت بعنوان والی و مسئول مناطق فتح شده 5ـ خزانه دار علوم پیامبر( صلَّ#1740; اللّه عل#1740;ه و آله و سلم ) خلاصه درس دوم نمونه سؤالات تشریحی نمونه سؤالات تستی درس سوم اثبات امامت ائمه صحابه وموضع شیعه در مورد نقل حدیث ازایشان هدف از این درس اثبات امامت ائمه دوازده گانه( عل#1740;هم السلام ) خلاصه درس سوم نمونه سؤالات تشریحی نمونه سؤالات تستی
4ـ ارائه مشاورههاي سياسي به خليفه دوم و سوم و حضور ياران
حضرت بعنوان والي و مسئول مناطق فتح شده:
الف ـ سلمان فارسي در زمان عمر والي مدائن ميشود.
ب ـ پس از عزل سعد عمار ياسر والي كوفه ميشود.
ج ـ عثمان بن حنيف مسؤول خراج و دارايي كوفه ميشود.
د ـ حذيفة بن يمان به معاونت عثمان بن حنيف به مساحي زمينهاي كوفه
ميپردازد.(1)
5ـ خزانه دار علوم پيامبر( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
ابن اعثم از پيامبر نقل ميكند: اين علي وارث علم پيامبر است. هر كسي در راستي او
شك كند منافق است. (الفتوح، ابن اعثم، ج 1، ص 97)
يكي از وظائف امامت و ولايت ديني كه از وظائف خلافت و رياست جمهور بسيار
مهمتر و والاتر است پاسداري از قرآن و خزائن علوم پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و انتقال آن به علما،
دانشمندان و مردم است.
اهميت اين مسأله وقتي مهم خواهد شد كه بدانيم چه بسيار كشورها كه در اثر ضعف
فرهنگ در هنگام تهاجم دشمن در دشمن حل شدند از آنها هيچ باقي نماند و چه
كشورهايي كه فرهنگ بيگانه را نيز در خود حل كردند. بطور مثال وقتي مغولها به ايران
حمله كردند در اثر قوت اعتقاد و فرهنگ اسلامي در ما حل و پيرو مذهب تشيع شدند.
اما به عكس آن را ميتوان در دوران معاصر در انقلاب الجزاير، مصر و پاكستان ديد
كه بعلت ضعف فرهنگي شكست خوردند و اكنون ما شاهد اشاعه فرهنگ غربي در اين
كشورها هستيم.
لذا حضرت با توجه به اين مهم به نشر علوم مختلف در جهان اسلام مبادرت
ورزيدند كه عبارتند از:
1- الغدير، ج 8، ص 121، فتوحالبلدان بلاذري، ص 269.
36 |
الف ـ تفسير قرآن كريم: حضرت در بين چهار خليفه آن چنان كه خود اهل سنت نيز
اذعان دارند صاحب بيشترين رواياتهاي تفسيري هستند(1) و از طرفي شاگردان ايشان در
مكه و مدينه و كوفه كه از آنان بعنوان صحابيان و نيز تابعيان ياد ميشود خود صاحب
مكتب تفسيري شدند.
اينكه ميگوييم مكتب تفسيري يك مسأله سادهاي نيست اينكه شخصي در زمينه
مباحث قرآني چه تفسير و قرائت صاحبرأيي قوي و متقن باشد و تا جايي پيش برود كه
خود صاحب مكتبي باشد براي مردم آن شهر و ديار و اين تفكر در سالهاي بعدي و تا
عصر ما ادامه يابد و به قول او استناد شود مثلاً گفته شود كه در تفسير فلان آيه چند نظر
وجود دارد كه يكي از اين نظرها نظر ابن عباس است اين خيلي مهم است زيرا خود
سازنده نوعي تفكر در جهان اسلام خواهد بود كه نهايتا سرمنشأ آن به علي ( عليه السلام )
برميگردد كه توانسته است چنين شاگرداني را با چنين سطحي از تعقل و تفكر تربيت كند.
ب ـ علم نحو: اين علم كه در آن به نقش كلمات در جمله ميپردازد و مشخص ميكند
كه كدام كلمه فاعل، مفعول، فعل و . . . است كه در معني قرآن و صيانت آن از برداشتهاي
نادرست خيلي مهم است. اينجا حضرت به ابوالاسود دوئلي دستور ميدهد كه قوانيني
براي اين علم وضع كند كه ماجراي اين دستور و پيدايش علم نحو خيلي جالب است.(2)
ج ـ علم كلام: علم كلام كه در آن به عقايد اسلامي ميپردازد و از آن دفاع ميكند
داراي ادبياتي مخصوص است. واژههايي چون ازلي، ابدي، قديم، حادث، ممكن،
وجود، وجوب و . . . نخستين بار در كلمات حضرت به آن اشاره شد. نهجالبلاغه مملو از
اين واژگان است.
و لذا ابن ابيالحديد معتزلي در مقدمه نهجالبلاغه به اين موضوع اشاره دارد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سيوطي، الاتقان و دايرةالمعارف بزرگ اسلامي و علامه عسكري (نقش ائمه در احياي دين).
2- اطوار الثقافة، ج 2، ص 35، طبقات النحويين، ج 7، ص 14.
37 |
ميگويد: علم كلام و اعتقادات كه اشرف علوم است از كلام امام علي ( عليه السلام ) اقتباس شده
است.
اربلي در كشفالغمه نيز ميگويد: پيشوايان كلامي همه خود را منسوب به علي ( عليه السلام ) ميدانند.(1)
ه ـ فقه: در فقه نيز پيشوايان مذاهب اربعه با واسطه شاگرد حضرت علي ( عليه السلام ) بودهاند
به اين ترتيب كه مالك و ابوحنيفه شاگردان امام صادق ( عليه السلام ) بودهاند و احمدبن حنبل فقه
را از شافعي و شافعي از محمدبن حسن و مالك آموخت.(2)
حتي جالب است بدانيد كه نظرات فقهي حضرت در دوران خليفه دوم نيز بكار
ميآمده. در مكاسب شيخ انصاري از قول امام باقر ( عليه السلام ) از خصال شيخ صدوق آمده كه
درآمد زمينهاي مفتوحٌ عنوه مستدل به روايت علي ( عليه السلام ) است.
كه ميفرمايند: اِنّ القائمَ بعدَ صاحبه ـ يعني عصر ـ كانَ يُشاورني في مَواردِ الامورِ و
مَصادرها فيصدرها عَنْ اَمري و يُناظِرني في غَوامضها فَيَمضيها عَنْ رَأْيي.(3)
و ـ نهجالبلاغه: اين كتاب اوج فصاحت، بلاغت و آيين كشورداري است. اين كتاب
خود مبنايي براي علوم بلاغي شده و اصول آن جملگي در سخنان حضرت وجود دارد.
همچنين اصول كشورداري و تربيتي، بسياري از نكات اخلاقي و عرفاني به بهترين وجه
در اين كتاب موجود است.
ز ـ علم حقيقت و باطن: بسياري از عرفا و متصوفه ايشان را رهبر خود ميدانند در
شجرهنامههايي كه منتسب به فرق مختلف تصوف است تلاش زيادي شده تا شجره خود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اربلي، كشفالغمه في معرفة الائمه، ج 1، ص 131.
2- در اين باره روايات فقهي امام صادق ( عليه السلام ) در فقه اهل سنت و يا كتاب (موسوعة فقه عليبن
ابيطالب) نوشته (رواس قلعجي) راهگشاست. همچنين بنگريد به كتاب (عبدالحكيم جندي).
3- المكاسب، شيخنا الانصاري، چاپ تبريز 1375، ص 78 و نيز الخصال، شيخ صدوق، ج 2،
ص 125، باب السبعه، حديث 45.
يعني: خليفه دوم همواره در موارد امور و مصادر آنها با من مشورت مينمود و آنها را به دستور
من صادر ميكرد و در مشكلات امور با من مناظره و گفتگو با نظر من آنها را امضاء ميكرد.
38 |
را نهايتا به علي ( عليه السلام ) برسانند و اين بخاطر اوج عرفان ايشان و اوج بلنداي زهد ايشان در
مسائل عرفاني است. پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) در حديثي فرمودند: (انا مدينه العلم و علي بابها)(1)
يعني راه رسيدن به علوم پيامبر از علي ( عليه السلام ) ميگذرد.
دكتر ابوالوفا غنيمي تفتازاني استاد دانشگاه قاهره و شيخ طريقت در مقدمه كتاب خود
بر كتاب وسايلالشيعه مينويسد: مشايخ و اصحاب طريقت مانند رفاعي، بدوي، دسوقي
و گيلاني از اجله علماي اهل سنت در طريقت خود به ائمه اهل بيت و از طريق آنها به امام
علي ( عليه السلام ) و از او به پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) استناد ميكنند زيرا پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: من شهر علمم و
علي ( عليه السلام ) دروازه آن.
احمد بن حنبل كه يكي از پيشوايان مذاهب اربعه فعلي مي باشد و فقه كشور عربستان
هم منبعث از اين شخص است در مورد حضرت علي ( عليه السلام ) حرف جالبي دارد و ميگويد:
تمام خلفا اعتبار خودشان را از مقامشان گرفتند ولي حضرت هيچ زينتي از مقام خلافت
نگرفتند بلكه به مقام خلافت زينت داد.(2)
بنابراين متوجه ميشويم كه اين پرسش كه در ابتداي درس دوم مطرح شد مبني بر
اينكه حضرت چرا در برابر خلفا قيام نكرد و بايد با آنها ميجنگيد و حق خود را
ميگرفت از اساس پرسشي غلط است چرا كه حضرت وحدت را مهمترين مسأله در آن
شرايط ميدانستند، از طرفي مقام خلافت الهي چيزي نبود كه كسي بتواند از ايشان غصب
كند همچنان كه در طول اين 25 سال حضرت اقدامات الهي و خليفة اللهي بسياري انجام
دادند كه به آنها به طور فشرده اشاره شد. اما اين كه گفته شده در زمان خلفاي سه گانه ما
تماما شاهد فتوحات اسلامي هستيم ولي در زمان علي ( عليه السلام ) اين مسأله متوقف شده و
مردم دچار جنگ داخلي و ركود اقتصادي و اجتماعي شدند هم حرف درستي نيست.
1- وسائلالشيعه، ج 27، ص 34 و امالي صدوقي مجلس 83، ص 561.
2- شرح نهجالبلاغه، ابن ابيالحديد، ج 1، ص 52.
39 |
حضرت اين را قبول نداشتند ايشان ميفرمايند: (ما اصبح بالكوفة احد الا ناعما اِنّ
ادناهم منزلة يا كل البر و يجلس في الظّل و يشرب من مآءِ الفرات).
يعني كسي كه در كوفه كه مركز خلافت بود صبح نميكرد جز اينكه در بدترين حالت
منزلت غذاي خوب ميخورد. در سايه مينشست (يعني مسكن داشت) و از آب فرات
مينوشيد. (خوردن بهترين آب)
پس مردم از لحاظ مايحتاج اوليه زندگي در رفاه بودند و زمينههاي آزاديهاي
اجتماعي فراهم بوده است، كسي اضطراب مسكن و غذا نداشته است و مي توانسته به
عبادت و درس و كار خود بپردازد.
اما اين تمام ماجرا نيست حضرت در نخستين خطبه خود رسيدگي به اموال مشروع و
نامشروع و پس گرفتن آن حتي اگر در مهر زنان شده باشد را بسيار جدي مطرح كردند و
به آن عمل كردند. اين يعني اوج عدالت اجتماعي.
اصولاً نوع حكومت داري ايشان با سه خليفه قبلي متفاوت است و در جهت رفاه و
عدالت گام برميدارد. شرقاوي نويسنده مصري مي گويد: زندگي حضرت امير ( عليه السلام ) در
سه كلمه خلاصه ميشود كه از پيامبر آموخته است كه ايشان فرمودند: اَلا اَدُلُّكُم عَلي خَيرِ
اَخلاق الدنيا و الآخرةَ تَصِلْ مَنْ قَطَعَكْ وَ تُعطي مَنْ حَرمك وَ تعفو عمّن ظلمك.(1)
يعني آيا راهنمايي نكنم شما را به بهترين اخلاق دنيا و آخرت، به آن كس كه از تو بريده
صله رحم بجاي آور و به آنكه تو را محروم داشته عطا كن و از كسي كه به تو ظلم روا
داشته درگذر.
و چه كسي جز امير ميتواند كه چنين باشد و قاتل خود را كه شقيترين افراد است
ببخشد و به لشكر ظالم معاويه كه آب را به روي او بست آب بدهد. و به مالك كه راهي
سرزمين مصر جهت حكومت بر آنهاست بگويد كه با غير مسلمين نيز مهربان باش و
چون حيوان درندهاي نسبت به آنان مباش. زيرا كه: فَأمّا اخٌ لك في الدين اَوْ نَظيرٌ لك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 40، ص 328.
40 |
في الخَلق. يعني يا برادر ديني تو هستند و يا همسان تو در آفرينش هستند.
و اين چنين است كه نسل ايشان تا كنون باقي است و روز به روز افزون ميگردد ولي از
ديگران نجوايي هم به گوش نميرسد. چنانكه امروزه علاوه بر سادات ايران شرفاي مكه
و مراكش و ديگر بلاد نيز خود را از نسل امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) مي دانند و اين است
نصرت الهي براي علي ( عليه السلام ) هم در دنيا و هم در سراي آخرت.
41 |
شأن امامت با خلافت متفاوت است و زندگي امامان و پيامبران همچون خلفا و
سلاطين نيست. امامت بر مبناي نص است و شوراي اهل حل و عقد هيچ تأثيري در بودن
يا نبودن آن ندارد.
حضرت علي ( عليه السلام ) حفظ وحدت و امنيت جامعه نوپاي اسلامي را بر هر امري مقدم
ميداشت و لذا در طول 25 سال كنارهگيري از حكومت به اقدامات سازندهاي چون
جمعآوري قرآن و علوم پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) ، شركت دادن ياران و فرزندان خود در فتوحات
اسلامي، دادن مشاورههاي سياسي به خليفه دوم و سوم، پايهگذاري علوم نحو، كلام و
فلسفه، پرداختند و چه كسي جز امام و پيشوا ميتواند چنين اقدامات سازندهاي را براي
حفظ و استمرار اسلام انجام دهد.
42 |
1ـ اقدامات حضرت علي ( عليه السلام ) در طول حكومت خلفاي راشدين را نام ببريد.
2ـ تفاوت مقام حكومت الهي و غير آن در چيست؟
3ـ سخن احمدبن حنبل در مورد امام علي ( عليه السلام ) را بيان فرماييد.
4ـ علت انتساب مكاتب عرفاني به امام علي ( عليه السلام ) چيست؟
5ـ نقش حضرت امير را در زمان خلفاي راشدين از ديدگاه حكومتي بيان فرماييد.
6ـ در خصوص وضع رفاه اجتماعي مردم در زمان حكومت ظاهري امام علي ( عليه السلام ) توضيح دهيد.
7ـ چگونه ميتوان حضرت علي ( عليه السلام ) را خزانهدار علوم پيامبر دانست؟
8ـ سخن سيد قطب در مورد امام حسين ( عليه السلام ) را بيان كنيد.
9ـ تحليل شما از نصرت الهي در مورد اهل بيت ( عليه السلام ) تا به امروز با توجه به توضيحات
مطروحه در درس دوم چيست؟
43 |
1ـ قرآني كه حضرت علي ( عليه السلام ) جمع كرد بر چه مبنايي بود؟
الف ـ بزرگي و كوچكي سور
ب ـ مكي و مدني
ج ـ ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، ظاهر و باطن
د ـ حوادث تاريخي و شأن نزول
2ـ نخستين رمز حفظ اسلام چيست؟
الف ـ ايمان ب ـ حفظ وحدت و آرامش در جامعه
ج ـ اجراي عدالت د ـ امر بمعروف و نهي از منكر
3ـ مالك اشتر در زمان خلفاي قبل از علي ( عليه السلام ) در چه جنگهايي شركت جُست؟
الف ـ قادسيه، نهاوند، جلولاء
ب ـ قادسيه، نصيبين، روم
ج ـ روم، نهروان، خيبر
د ـ تستر، اردبيل، دندانقان
4ـ خزانهدار بودن علم پيامبر با توجه كدام يك از موارد زير در مورد علي ( عليه السلام ) صادق
است:
الف ـ تفسير قرآن كريم، وضع علم نحو و كلام
ب ـ فصاحت و بلاغت در نهجالبلاغه
ج ـ علم حقيقت و عرفان و اقتداي مذاهب اسلامي در عرفان به ايشان
د ـ تمام موارد
44 |
5ـ چه عللي نشاندهنده تفاوت كيفي سيره امام علي ( عليه السلام ) و خلفاي قبلي ميباشد:
الف ـ وضع خلافت ايشان از جانب خدا
ب ـ اعترافات برادران اهل سنت و طريقت
ج ـ پايهگذاري علم تفسير و تربيت شاگرداني كه هريك خود صاحب نظر بودند
د ـ تمام موارد
45 |
49 |
بررسي اسناد امامت ائمه در منابع اهل سنت
موضع علما و شعراي اهل سنت در مورد اهل بيت
احاديث مشترك و چگونگي نقل حديث فريقين از همديگر
موضع شيعيان و شافعيان در خصوص عدالت تمامي صحابه
50 |
اثبات امامت ائمه دوازده گانه، و موضع ما در مورد نقل حديث از عامه
(ولَقَدْ اَخَذَ اللّهُ ميثاقَ بني اسرائيل و بَعَثْنا منهم اثني عَشَرَ نقيبا).
چنانكه در آيه فوق آمده است خداوند از ميان قوم يهود دوازده نقيب برانگيخت تا
هريك به رهبري قوم بپردازند. و لذا در ميان امت اسلامي نيز دوازده امام وجود دارند كه
همگي از قريشاند و از نسل فاطمه ( عليها السلام ) و علي ( عليه السلام ) كه در منابع اهل سنت اين مطلب به
وفور به چشم ميخورد.(1)
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) : تعداد خلفاي بعد از من مانند تعداد نقباي بني اسرائيل دوازده تن است. همچنين بسياري از بزرگان اهل سنت به اين مسأله اذعان دارند از آن جمله:
1ـ محمد ابراهيم جويني خراساني متوفي 730 ق. كه از محدثان شافعي است در كتاب
فرائد السمطين في فضائل المرتضي و البطول والسبطين و الائمة من ذريتهم، ميگويد
روايت در اين زمينه از طرق اهل سنت به پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) ميرسد.(2)
1- صحيح بخاري، كتاب 93، ب 51، صحيح مسلم جزء 12، ص 158، حديث ش 4662، سنن
الترمذي، جزء 6، ص 442، سنن ابيداود، حديث ش 4277، مسند احمدبن حنبل حديث
ش 20419.
2- تحقيق محمدباقر محمودي، مؤسسه المحمودي، بيروت، چاپ اوّل، 1398 ه . ق.
51 |
جالب است بدانيد كه اهل سنت در مورد اين كه مهدي( عَجَّل اللّه تعالي فرجَه الشريف ) از ولد فاطمه ( عليها السلام ) است
اتفاق نظر دارند.
2ـ در كتاب ينابيع المودة لذوي القربي / فصل 76 نوشته شيخ سلمان بن ابراهيم
قندوزي (متوفي 1294 ه . ق) آمده: روايت دوازده خليفه از 20 طريق وارد شده است.
3ـ ابن حجر هيثمي (م 974 ه . ق) در كتاب الصواعق المحرقة في الرد علي اهل البدع
و الزندقه، به اثبات ائمه دوازده گانه ميپردازد.
4ـ بسياري از شعراي اهل سنت در ديوانهاي شعري خود به اين مسأله اشاره دارند.
الف ـ احمد جامي (م 538 ه . ق) در انيس التائبين:
من ز مهر حيدرم هر لحظه اندر دل صفات | از پي حيدر حسن آنرا امامي رهنماست |
همچو كلب افتادهام بر خاك درگاه حسن | خاك نعلين حسن اندر دو چشمم توتياست |
عابدين تاج سرم باقر دو چشم روشنم | دين جعفر بر حق است و مذهب موسي رواست |
ب ـ معين الدين حفصكي از شعراي عرب (م 553).
ج ـ شيخ فريد الدين عطار نيشابوري در تذكرةالاولياء سرآغاز كتاب را با امام
صادق ( عليه السلام ) شروع كرده و حسن ختام آنرا امام باقر ( عليه السلام ) قرار داده است. در اين كتاب كه
شرح حال بزرگان عرفان و زهدست وي ابتدا و انتهاي كتاب را به اين دو امام اختصاص
داده است.
د ـ سبط ابن جوزي در كتاب (تذكرة خواص الاُمة) (متوفي 644 ه . ق) وي از اعقاب
محمدبن ابي بكرست بطوري كه مورد احترام مذاهب اسلامي بوده و فريقين اختلافات
خود را به وي رجوع ميدادند. وي از طلايهداران تسنن دوازده امامي بوده و كتابي در
اين خصوص تأليف كرده بنام (تذكرة خواص الائمة) ـ ايشان در دمشق در مراسم
52 |
عزاداري امام حسين ( عليه السلام ) شركت ميكرد و مرثيه ميسرود و ميگريست.(1)
ه ـ جلال الدين رومي (م 644 ه . ق)
تو ترازوي احد خو بودهاي | بل زبانه هر ترازو بودهاي |
يا در جاي ديگري ميفرمايد:
در شجاعت شير رباني استي | در مروت خود كه داند كيستي |
و يا در وصف امام حسين ( عليه السلام ) ميفرمايد:
كجاييد اي شهيدان خدايي | بلاجويان دشت كربلايي(2) و ... |
و ـ شيخ صفي الدين اردبيلي (م 735 ه . ق)
ز ـ حمد اللّه مستوفي (م 750 ه . ق) مورخ و جغرافيدان معروف و از نسل حربن يزيد
رياحي است، كه در تاريخ گزيده خود پس از ذكر خلفاي راشدين خلاصه زندگي ائمه
دوازدهگانه را آورده و به عصمت آنان اذعان دارد و در كتاب ظفرنامه نيز با شعر خلاصه
زندگي هريك را آورده است.
ح ـ افضلالدين خواجوي كرماني (م 735) شافعي كه براي 14 معصوم شعر سروده است:
يارب به حق آن چمنآراي لو كشف | كو بود سرو خوشنظر باغ لافتي و ... |
يارب به حق موسي كاظم كه چون كليد | بودي به طور قرب و روز در دعا و ...(3) |
ط ـ سيد نورالدين نعمتاللّه ولي شافعي (م 834 ه . ق) ميگويد: در دو عالم چهارده
معصوم را بايد گزيد و نهايتا بزرگاني چون خواجه محمد پارساي در فصلالخطاب،
فضلبن روزبهان اصفهاني از اهالي خليج فارس در كتاب وسيله الخادم الي المخدوم در
شرح صلوات چهارده معصوم زيارت امام رضا ( عليه السلام ) توسط خالد نقش بندي شافعي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ابن كثير و ذهبي در العِبَر به ذكر مراثي وي پرداختهاند. البعر، ج 2، ص 89 و تاريخ اسلام
حوادث سنه 353، ص 11، و مستدرك سفينةالبحار، ج 7، ص 239.
2- مثنوي آخر دفتر نخست.
3- منظومه عشق، مجموعه شعر شاعران بزرگ اهل تسنن در مدح اهل بيت / سيد احمد زرهاني،
ص 17، 173.
53 |
(متوفي 1249 ه . ق) و سرودن اشعاري جالب در اين زمينه.
صرف نظر از اينها در فرهنگ و تمدن ايران زمين نيز از ديرباز عشق و ارادت اهل
بيت جايگاه خاصي داشته تا جايي كه محراب مدرسه امامي يا بابا قاسم در اصفهان در
زمان غزنويان شاهد كاشيكاري با نام دوازده امام است.
و اين فراتر رفته و در مسجد مدينه هم در پيشاني حياط اين مسجد اسامي پنج تن آل
عبا آمده است. شما اگر به تركيه برويد در آنجا هم در بسياري از مساجد در كنگرهها و
ايوان داخلي بالاي سقف اسامي پنج تن آمده است.
آثار باستاني بجاي مانده در خراسان و بويژه جنوب آن دراين زمينه بسيار جالب
توجه است، محبت دوازده امام آنقدر در ميان مردم هرات و مشهد زياد بود كه سلطان
حسين ميرزا بايقرا در سال 873 ه . ميخواست در خطبهنامه ائمه اثني عشري را ذكر
كند.(1)
در ميان اهل طريقت نيز بسياري بويژه در مصر ائمه را بعنوان اسوه حسنه قرار دادهاند
و خود شيعيان كه در بين اهل سنت قرار گرفتند كمكم از عقايد اصلي خود منحرف شدند
ولي به صوفيه گرايش يافتند و اين اعتقاد را از طريق مساله فتوت و جوانمردي ادامه
دادند.
ميدانيم كه در ميان چهار فرقه رسمي اهل سنت فرقه مالكي تنها گروهي است كه با
دست باز نماز ميخواند و قطعا براي اين كار خود دليلي دارد.
وقتي از دليل اين مبنا جويا ميشويم به سخن پيشواي اين فرقه ميرسيم آنجا كه
گفت: من به فقهاي مدينه از جمله جعفربن محمد نگريستم كه با دست باز نماز ميخواند.(2)
بحث ديگر ما پذيرش روايتهاي فريقين از هم است. به اين معني كه آيا شيعيان در
جوامع حديثيشان مانند الكافي، بحارالانوار و ديگر موارد فقط از اهل بيت و دوازده امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تاريخ تشيع در ايران، ج 2، ص 775.
2- الفقه التقريبي و المقارن (1)، ص 106.
54 |
به نقل روايت پرداختهاند و يا اينكه از اهل سنت نيز با قبول شرايطي روايت نقل ميكنند و
در مقابل آيا اهل سنت و جماعت نيز فقط از ميان خودشان به نقل حديث ميپردازند و يا
اينكه با تحمل شرايطي نقل حديث از شيعيان را جايز ميدانند؟
در پاسخ بايد گفت كه:
در ميان فريقين چيزي وجود دارد بنام مشتركات حديثي يعني فلان حديث كه در
شيعه نقل شده عين يا نزديك به آن در ميان اهل سنت هم نقل شده كه اين مشتركات
حديثي در حدود 70 درصد ميباشد.
مثلاً صفت حج پيامبر به نقل از جابربن عبداللّه انصاري به نقل از امام باقر ( عليه السلام ) اين
چيزي است كه فريقين آنرا قبول دارند و در ميان اهل سنت هم نقل شده و لذا ما در مورد
مساله حج اعمالمان به هم شبيه است.
در ميان اهل سنت هم به اين مسأله زياد عنايت شده كه اخيرا كتابي چاپ شده با نام
«معجم فقه السلف عترةً و صحابةً و تابعين» در 9 جلد كه در دانشگاه امالقراي مدينه
موجود است.
در زمينه نقل حديث شيعه از اهل سنت هم جواب مثبت است بدين معني كه اگر در
كتابهاي رجال شيعه تصريح به وثاقت اشخاص غير امامي شده باشد نقل حديث از آنان
مانع و مشكلي ندارد و در اقسام حديث در اصطلاح علمالحديث به آن حديث مُوَثَّق
ميگويند.(1)
اما مسأله اصلي كه تا حدودي هم بحث برانگيز بوده نقل از تمامي صحابيان است
اينجا نكتهاي وجود دارد و اينكه اهل سنت قائل به عدالت تمامي اصحاب پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
هستند و لذا به قول آنها عمل ميكنند و ميگويند: «مثلُ اصحابي كالنجوم بأيِهم اِقْتَدَيْتُهم
اِهْتَدَيْتم».
1- براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به علمالحديث و درايه الحديث مرحوم شانهچي، بخش دوم، ص 45.
55 |
يعني: مثال اصحاب و ياران مثال ستارگان است كه به هركدام اقتدا كنيد هدايت
شدهايد. ولي شيعيان اين را قبول ندارند و ميگويند در ميان صحابيان عدهاي با هم به نزاع
برخاستند و حتي يكديگر را كشتند، پس نميتوان به همگي آنها اقتدا كرد ولذا بايد به
اين نكته توجه داشت كه هنگامي كه صحابي سند حديث را به پيامبر برساند و از نزد خود
چيزي گويد اين با رعايت اصول دراية الحديث نقل و يا عمل به آن خالي از اشكال است
ولي آن هنگام كه صحابي قول رسولاللّه را به خود نسبت دهد اينجا موضع شيعه دستور
ائمه است كه فرمود:
«خذوا ماروا وذروا ما رأي» يعني آنچه روايت ميكند را بگيريد و آنچه كه رأي
خود آنهاست از آن پرهيز كنيد. اين مسأله را هم اضافه كنيم كه شافعيان هم قول و اجتهاد
صحابيان را حجت نميدانند، حتي خود شاگردان ابوحنيفه هم در هنگام استدلال با
فقهاي مدينه بر اينكه ما در فقه خود از علي ( عليه السلام ) بسيار نقل كرده ايم ولي شما در بسياري
از موارد اختلافي از ابن عمر و ابوهريره ميگوييد تأكيد داشتهاند و اين را نقطه قوت فقه
خود بر فقهاي مدينه ميدانند و لذا نميتوان در ميان اهل سنت هم قول به عدالت تمامي
صحابيان را موضعي يكسان و قطعي دانست.(1)
1- براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به كتاب الحجة علي اهل المدينة / تصحيح گيلاني و موسوعة
فقهالامام علي بن ابيطالب، محمد رواس قلعهچي.
56 |
طبق روايات موجود در كتب درجه اول اهل سنت دوازده خليفه كه همگي از قريش
هستند بر اين امت حكومت خواهند كرد.
اكثر علما و شعراي مشهور اهل سنت به مدح و ابراز ارادت به اهل بيت پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) و 14 معصوم پرداختهاند.
در فرهنگ اسلامي و ايرانزمين بويژه در حياط مسجدالنبي ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) ، مساجد تركيه،
جنوب ايران و . . . اسامي پنج تن ذكر شده.
فريقين با قبول شرايطي به نقل حديث از هم ميپردازند و در ميان مذاهب اسلامي
شاهد احاديث مشتركه بسياري هستيم.
برخي از اهل سنت قائل به عدالت تمامي صحابه هستند ولي نميتوان به عدالت
تمامي آنان قائل شد بلكه بايد فقط به آنچه از رسول خدا ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) نقل ميكنند اعتماد كرد و
هرآنچه كه نظر شخصي آنان است در سطح نقل از رسول خدا ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) نميباشد.
57 |
1ـ امامت ائمه دوازده گانه را با توجه به منابع اهل سنت بررسي كنيد.
2ـ عشق و ارادت به اهل بيت را در فرهنگ ايرانزمين و ساير بلاد اسلامي بررسي كنيد.
3ـ در خصوص حديث موثَّق توضيح دهيد.
4ـ موضع شيعيان به نقل از پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) در مورد نقل حديث از صحابه چيست؟
5ـ نظر شافعيان در مورد قول صحابي چيست؟
58 |
1ـ كدام گزينه درست است:
الف ـ اهل بيت پيامبر مانند نقباي بنياسرائيل 12 تن هستند.
ب ـ اهل بيت پيامبر همان زنان پيامبر هستند.
ج ـ در ميان امت اسلامي محمدابراهيم جويني، سلمان قندوزي و فردوسي از اهل سنت
به امامت 12 تن از نسل فاطمه ( عليها السلام ) و از قريش اعتقاد دارند
د ـ در كتاب ينابيع المودة روايت 12 خليفه جزو اخبار آحاد آمده
2ـ شيخ عطار نيشابوري در . . . . . . . . . . . سرآغاز كتاب را با امام . . . . . . . . . . . . شروع كرده و
حسن ختام آن را امام . . . . . . . . . . . . قرار داده.
الف ـ مصيبتنامه، كاظم ( عليه السلام ) ، جواد ( عليه السلام )
ب ـ ديوان اشعار، علي ( عليه السلام ) ، مهدي ( عليه السلام )
ج ـ غزليات، صادق ( عليه السلام ) ، باقر ( عليه السلام )
د ـ تذكرةالاولياء، صادق ( عليه السلام ) ، باقر ( عليه السلام )
3ـ سبط ابن جوزي از پيشگامان . . . . . . . . . . . . در كتاب . . . . . . . . . . به مسأله 12 امام اشاره
كرده است.
الف ـ تقريب، امام حسين ( عليه السلام )
ب ـ تسنن دوازده امامي، تذكرة خواص الائمه
ج ـ وحدت، وسيلةالخادم الي المخدوم
د ـ فقه شافعي، الأُمّ
59 |
4ـ حمداللّه مستوفي . . . . . . . . . . و از نسل . . . . . . . . . در دو كتابي . . . . . . . . . . . و . . . . . . . . . . . . به 12 امام پرداخته است.
الف ـ فيزيكدان، قريش، ظفرنامه و تاريخ گزيده
ب ـ محدِّث، ايوبيان، ظفرنامه و علوم حديث
ج ـ مورخ و جغرافيدان، حربن يزيد رياحي، ظفرنامه و تاريخ گزيده
د ـ هيچكدام
5ـ محراب مدرسه . . . . . . . . . . . در عهد . . . . . . . . . . . . شاهد كاشيكاري با نام 12 امام است.
الف ـ علميه، غزنويان ب ـ امامي، سلجوقيان
ج ـ بابا قاسم، غزنويان د ـ امامي، فاطميان
6ـ صفت حج پيامبر به نقل از . . . . . . . . . . . . مورد قبول فريقين است.
الف ـ ابوايوب انصاري از علي ( عليه السلام )
ب ـ جابربن عبداللّه انصاري از امام باقر ( عليه السلام )
ج ـ زراره از امام صادق ( عليه السلام )
د ـ ابن هشام از امام رضا ( عليه السلام )
60 |