بخش 4
مذهب شافعی مذهب حنبلی مذهب ظاهری خلاصه درس پنجم نمونه سؤالات تشریحی نمونه سؤالات تستی درس ششم پاره ای از موارد اختلافی بین فریقین هدف از این درس 1ـ قبل از طلوع فجر اذانی گفته می شود 2ـ برخی از عبارات متفاوت در اذان مانند 3ـ در مسأله وضو 4ـ شستن پاها 5ـ وجوب نماز جماعت از نظر برخی از مذاهب 6ـ نظم در صفوف 7ـ عبور از مقابل نمازگزار 8ـ گفتن بسم الله در نمازهای جماعت حرمین شریفین 9ـ آمین گفتن در نماز 10ـ قنوت نماز در میان مذاهب اسلامی 11ـ خواندن نماز و اقتدا به غیر هم مذهب 12ـ سجده کردن بر روی فرش 13ـ شبهه خان الامین 14ـ توضیحاتی پیرامون کیفیت مناسک حج در مذاهب اسلامی و طواف نساء 15ـ چرت زدن بعد از وضو
اصحاب پراكنده شدهاند و مسلمانان طبق نظر اصحاب عمل كردهاند و اگر اكنون بخواهند
طبق نظر وي عمل كنند اين خود موجب اختلاف خواهد شد.
مالك داراي پانزده شاگرد بود كه اين شاگردان در سرزمينهاي قاره آفريقا منتشر
شدند و مذهب مالكي را در آفريقا شيوع دادند از جمله شاگردان وي ميتوان به اين
اشخاص اشاره كرد: 1ـ ابو عبدالرحمان قاسم مصري (متوفي 191 ه . ق / صاحب كتاب
المدونة است كه اين نخستين كتاب مالكيان است. 2ـ ابومحمد عبداللّه بن وهب (متوفي
199 ه . ق) و 3ـ اشهب بن عبد العزيز قيسي وي مذهب مالكي را در مصر شيوع داد (م
204) و 4ـ ابو عبداللّه بن عبد الحكم (متوفي 214 ه . ق) و 5ـ سهنون عبدالسلام بن تنوهي.
مذهب مالكي در مدينه، مغرب، حجاز و آندلس منتشر شد. مصريان در زمان حيات
خود مالك پذيراي اين مذهب شد.
منسوب به محمد بن ادريس شافعي است متولد (سال 150 ه . ق در غزه
همزمان با رحلت ابوحنيفه). مادرش وي را به وطن پدري ايشان در مكه ميبرد و در
حالي كه يتيم بوده قرآن را حفظ ميكند و در مدينه از درس مالك در حدود نُه سال
استفاده كرده و جزو شاگردان وي بشمار رود. وقتي مالك در سال 179 ه . ق فوت
ميكند شافعي به يمن رفته و در آنجا از فقهاي شيعه زيدي استفاده ميكنند و لذا در آنجا
ميگويند كه شيعه شده و خود در شعري ميگويد:
لو كان حُبّ آل محمد رافضا | فاعلموا ايها الثقلان انا رافضي |
بعلت حمايتهايي كه وي از شيعيان ميكرد وي و گروهي را دستگير ميكنند و نزد
هارونالرشيد ميبرند و چيزي نمانده بود كه در اين راه جان خود را از دست بدهد.
سپس در بغداد چند سالي نزد محمد شيباني مانده و از درس او استفاده ميكند و
بنابراين هم با مكتب فقه اصحاب الحديث آشنا ميشود و هم با مكتب فقهي اصحاب
الراي و هم با مذهب شيعه زيدي و در واقع فقه شافعي يك فقه ميانه و معتدل بين اين
مكاتب است و لذا علت نزديكي فقه شافعي به شيعه از اينجا ناشي ميشود. شافعي به
حضرت علي ( عليه السلام ) علاقه زيادي داشت و هنگامي كه شخصي سائل نزد وي آمد و از
88 |
ايشان در خصوص مسألهاي فقهي پرسيد، شخص سائل گفت: نظر شما برخلاف سخن
امام علي ( عليه السلام ) است. شافعي در جواب گفت: اگر ثابت كنيد اينطورست من پيشاني را بر
خاك ميسايم و از نظر خود برميگردم و عذرخواهي ميكنم.
وي در كتاب فقهي خود در بخش احكام البُغات تماما از سنت علي ( عليه السلام ) اخذ نموده و
لذا بعضي گفتند اين نشانهايست كه شافعي شيعه است و در اين زمينه احمد بن حنبل از
استاد خود دفاع ميكند.
اصول و مباني فقه شافعي عبارتند از :
1ـ قرآن 2ـ سنت 3ـ قياس 4ـ استصحاب 5ـ او قول اصحاب را حجت نميداند
همچنان كه است استحسان و مصالح مرسله، عمل اهل مدينه و شرع مَن قبلنا را حجت
نميداند.
پيروان اين مذهب در مصر، اردن، عراق، يمن، چين، اندونزي، سيلان، جزاير
فيليپين، جاوه، هند، پاكستان، كردستان ايران و ديگر مناطق وجود دارند.
مردم عربستان در زمان شرفاء زيدي مذهب بودند و سپس براي حفظ موقعيت
خودشان شافعي شدند.
مشهورترين شاگردان امام شافعي عبارتند از:
1) يوسفبن يعقوب (متوفي 231 ه . ق) كه توسط شافعي جانشين وي در مصر شد.
2) اسماعيل بن يحيي مُزني (متوفي 264 ه . ق).
3) الربيع بن سليمان (متوفي 270 ه . ق).
4) هرملة بن يحيي (متوفي 266 ه . ق).
5) ابوثور ابراهيم خالد بن كلبي (متوفي 240 ه . ق).
مشهورترين كتب اين فرقه عبارتند از:
1. الاُمّ / امام شافعي در موضوع فقه.
2. مختصر مُزني (مختصر الام).
3. فتح العزيز.
89 |
4. العزيز شرح الوجيز معروف به شرح كبير / عبدالكريمبن محمدبن عبدالكريم بن
فضل رافعي (م 623).
5. روضة الطالبين / النووي الدمشقي (متوفي 676 ه . ق).
6. المهذب في فقه الامام الشافعي / ابواسحاق شيرازي (م 476 ه ).
7. الحاوي الكبير / في فقه مذهب الامام الشافعي / عليبن محمدبن حبيب ماوردي
بصري (م 450 ه . ق).
8. المجموع شرح المهذب / يحيي بن شرف نووي (م 676).
9. منهاج الطالبين / النَوَوي الدمشقي.
10. نهاية المهتاج الي شرح المنهاج / شمسالدين محمد مشهور به شافعي صغير (م 1004).
11. تحفة المحتاج بشر المنهاج / شهابالدين احمدبن محمدبن حجر هيتمي (م 974).
احمدبن حنبل (متولد 164 ه . ق در شهر بغداد و متوفي 241 ه . ق) كتابي دارد بنام
مُسند داراي 30 هزار حديث كه در كتابش فضايل زيادي راجع به علي و اهل بيت
علي ( عليه السلام ) نوشته. مذهب وي در عراق و خارج آن منتشر شد و بعدها ابن تيميه و ابنالقيم
در رشد آن كوشيدند و امروزه به عنوان مذهب وهابيان عربستان برگزيده شد.
در فلسطين، شام و عراق هم پيرواني دارند. بعلت تعصبي كه در پيروان اين مذهب
وجود دارد و نيز عدم پذيرش مناصب دولتي و قضايي از سوي علماي اين مذهب و دور
بودن از مباحث عقلي كمترين پيروان را در ميان مذاهب اربعه دارا هستند. در اين مذهب
پيروي از: كتاب ـ سنت ـ اجماع(1) ـ قياس ـ سد ذرايع متداول است ـ از شرع من قبلنا(2) و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- البته خود احمدبن حنبل اعتقادي به اجماع نداشت و معتقد به آن را دروغگو ميپنداشت.
2- يعني اگر احكام شرايع وحياني قبلي در اسلام نسخ نشده باشد ميتوان از آنها استفاده كرد.
90 |
مذهب صحابه نيز استفاده ميشود.
از جمله كتابهاي حنبليان ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1ـ المغني، ابن قدامه مقدسي (م 620 ه . ق).
2ـ الطرق الحكيمة في السياسة الشرعية، ابن قيم جوزي (م 751 ه . ق).
3ـ الفتاوي الكبري، ابن تيميه (م 728 ه . ق).
در اين زمينه مذهب ديگري هم هست بنام مذهب ظاهري كه امروزه پيرواني ندارد.
اگرچه در گذشته بسياري از فقها پيرو اين مذهب بودهاند. اين مذهب منسوب به
ابوسليمان داوود بن علي اصفهاني ميباشد.
ابو داوود ابتدا پيرو شافعي بوده ولي بعدها به مقام فقاهت رسيده و در آندلس پيرواني
داشته در اين مذهب پيروي از رأي و قياس بشدت طرد شده است.(1)
اين بود مختصري از مذاهب فقهي اهل سنت كه در حال حاضر در جهان اسلام از
آنها استفاده ميشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- داودبن عليبن خلف ابي سليمان (متولد 202 ه . ق و متوفي 270 ه . ق). وي جهت فراگيري
تفسير و حديث به نزد اسحاقبن راهويه در نيشابور رفته. ابن حزم آندلسي (متوفي 384 ه . ق)
در ترويج و گسترش آن بسيار كوشيده.
91 |
با آمدن امام علي ( عليه السلام ) به كوفه بسياري از صحابه با ايشان از مكه و مدينه به عراق منتقل
شدند و اين باعث شكلگيري طبقات علمي، رشد علوم و مكاتب جالب تفسيري شد. در
اين ميان در بين مذاهب اهل سنت چهار مذهب رسمي تاكنون باقي مانده كه به مذاهب
اربعه شهرت دارند كه عبارتند از فقه حنفي، شافعي، مالكي و حنبلي.
فقه حنفي منسوب به ابوحنيفه ميباشد كه در آن از عقل و قياس بهره برده ولي در
عين حال فتواي امام علي ( عليه السلام ) را بر ساير صحابه مقدم ميدارند.
ابوحنيفه علاقه زيادي به اهل بيت پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) داشت.
مذهب مالكي منسوب به مالكبن انس است وي با خلفاي عباسي رابطه خوبي
نداشت و اين فقه بيشتر در آفريقا شايع است كتاب پيشواي اين مكتب (الموطا) نام دارد.
در فقه شافعي كه منسوب به محمدبن ادريس شافعي ميباشد به نوعي ميان مذاهب اهل
سنت جمع شده و لذا فقه شافعي فقهي معتدل است كتاب پيشواي اين مذهب (الام) نام
دارد. در مذهب حنبلي كه در حال حاضر در عربستان شايع است شاهد تعصبات خاص
خود هستيم كه همين باعث شده تا شاهد كمترين پيروان در ميان ايشان باشيم. اين مذهب
منسوب به احمدبن حنبل است. كتاب ايشان (مُسند) نام دارد.
92 |
1ـ با ورود امام علي ( عليه السلام ) به كوفه چه تغيير و تحولاتي در زمينه شكلگيري علما رخ داد؟
2ـ فقه حنفي منسوب به كيست؟ مهمترين كتابها و اصول عقايد حنفيان را نام ببريد.
3ـ اقدامات تقريبي صورت گرفته توسط شاگردان ابوحنيفه را نام ببريد.
4ـ در خصوص علاقه ابوحنيفه به اهل بيت توضيح دهيد.
5ـ علت نزديكي فقه شافعي به شيعه چيست؟
6ـ چرا مذهب حنبلي كمترين پيروان را در ميان مذاهب اربعه دارد؟
7ـ در خصوص كتاب الموطأ و منع مالك از توزيع آن به سراسر جهان اسلام توضيح
دهيد.
93 |
1ـ فقه حنفي منسوب به . . . . . . . . . . . . است.
الف) محمدبن حسن شيباني ب) ابوحنيفه نعمانبن ثابت
ج) امام مالك د) محمدبن حنفيه
2ـ طبق مقايسه دهلوي در كتاب حجتاللّه البالغه به چه نكتهاي در فقه حنفي ميرسيم:
الف) صدي پنجاه فقه حنفي از ابراهيم نخعي اخذ شده
ب) صدي هشتاد از شريح قاضي فقه را آموخته
ج) تمام روايات فقه حنفي با سه واسطه به امام علي ( عليه السلام ) ميرسد
د) صدي هشتاد فقه حنفي مأخوذ از ابراهيم نخعي است
3ـ كتاب (الحجة علي اهل المدينه) حاصل چه روندي است؟
الف) حركت تقريبي شاگردان ابوحنيفه در جهت گفتگوي مستقيم با فقهاي مدينه
ب) نتيجه آشنايي با مباني فقه مخالفين فقه حنفي و پاسخ به اشكالات آنها
ج) مقايسه احاديث اخذ شده از صحابه و تابعين
د) موارد الف و ب
4ـ طبق تفسير مرحوم عبده ذيل آيه (و لا ينال عهدي الظالمين) ابوحنيفه چه عقيدهاي را
ابراز ميدارد؟
الف) حضرت ابراهيم به مقام امامت نرسيد
ب) عهد الهي به ستمكاران نميرسد
ج) امامت مخصوص علويان است
د) مشروعيت خلافت بعد از پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم )
94 |
5ـ كدام يك از موارد زير در مورد جناب مالكبن انس درست نيست:
الف) وي در زمان هارونالرشيد و منصور عباسي ميزيست
ب) قيام محمد نفس زكيه را تأييد كرد
ج) عمل اهل مدينه از جمله منابع فقه وي ميباشد
د) مالك اجازه داد تا كتاب وي به سراسر جهان اسلام پخش شود
6ـ مالك كتاب . . . . . . . . . . . . را به ترتيب ابواب فقهي نوشت.
الف) الام ب) مختصر الهدايه
ج) الموطا د) فتح العزيز
7ـ پس از فوت امام مالك، شافعي به كجا رفته و از درس كدام مكتب بهره برده؟
الف) بغداد، محمد شيباني ب) يمن، اباضيه
ج) يمن، زيديه د) مدينه، ابن مسعود
8ـ مردم عربستان در زمان شرفاء . . . . . . . . . . . . بودند و سپس براي حفظ موقعيت خود . . . . . . . . . . . . شدند.
الف) اسماعيلي، شافعي ب) فاطمي، وهابي
ج) زيدي، شافعي د) شيعه، حنبلي
9ـ مذهب رسمي وهابيان عربستان كدام است؟
الف) مالكي ب) حنبلي ج) سعودي د) حنفي
95 |
99 |
آشنايي با فقه مذاهب اسلامي بويژه اختلافات فقهي در موسم حج و عمره و دلايل آن از
ديدگاه هريك از مذاهب اسلامي.
100 |
آشنايي از فرهنگ و فقه ساير برادران مسلمان و مذاهب اسلامي در درك متقابل ما از
هم و كاهش اختلافات بويژه در موسم حج و عمره بسيار مؤثر است.
يكي از مطالب جالبي كه تمام مذاهب اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند مسأله عدم جواز
اجتهاد در برابر نص است ـ بدين معني كه اگر پيامبر اكرم ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) در مورد مسألهاي سخني
فرموده باشند و يا دستور از جانب خدا باشد، ديگر هيچ شخصي نميتواند در برابر اين
موضع الهي حرفي بزند كه در مقابل آن باشد. البته تفسير رسول و امام در مورد مصاديق و
مفاهيم كلي اشكالي ندارد لاكن مشكل آنجاست كه سخن صحابي ويا امام در برابر و
متضاد با نص باشد. بنابراين ما در اين گونه از موارد باهم اختلاف چنداني نداريم و
اختلاف در مورد مسايلي است كه ما نص صريحي در مورد آن مساله نداريم و از همين
رو شاهد برداشتهاي متفاوت اجتهادي در ميان صحابه هستيم.
يك اصل پسنديدهاي در ميان مسلمين وجود دارد بنام «استحباب الخروج من الخلاف».
يعني مستحب بودن خروج از اختلاف و اينكه بايد كاري كرد تا از اختلاف خارج شويم
در فقه اماميه ما (تقيه مداراتي) داريم كه به جهت پرهيز از اختلاف با برادران اهل سنت
اعمال ميكنيم و اين نشان دهنده اهميت وحدت است. خداوند در قرآن كريم
101 |
ميفرمايند: «إنَّ هذه اُمَّتكم اُمة واحِدَةً و انا رَبُّكُم فأعبدون»(1) و يا (فَاتَّقون) يعني
تقواي الهي بجوئيد و از تفرقه بپرهيزيد.
به هر روي در موسم حج، حجاج با مسائلي رو به رو ميشوند و از جمله آنها موارد
زير است:
1ـ قبل از طلوع فجر اذاني گفته ميشود:
اين اذان از قديم در آنجا متداول بوده و براي كساني كه ميخواهند خود را براي نماز
شب آماده كنند و يا از نقاط دور به مسجدالحرام يا مدينةالنبي بيايند گفته ميشود.
2ـ برخي از عبارات متفاوت در اذان مانند:
الف ـ (الصلاةُ خيرٌ مِن النَّوم) كه در نماز صبح گفته ميشود ولي اين جزو اذان نيست
و گفته شده كه بلال به جهت اينكه مردم در نماز صبح خواب نمانند از پيش خود گفته
است.
ابو حنيفه با توجه به حديثي از امام علي ( عليه السلام ) ميگفت: (الصلاة خيرٌ من النوم) را در
بين اذان و اقامه بگوييد. زيرا كه شخصي در حضور علي ( عليه السلام ) در كوفه اين جمله را گفت و
حضرت فرمودند: چيزي كه داخل در اذان نيست وارد آن نكنيد و در كتاب الأم شافعي
آورده كه ايشان گفت: من حتي اينكه در بين اذان و اقامه هم گفته شود كراهت دارم.(2) منتهي در مدينه بنابر حديثي كه از بلال دارند اين را ميگويند و اين تسرّي پيدا كرده و
در بسياري جاها هم اين جمله را ميگويند.
ب ـ (حَي عَلي خَيرالعمل) در اذان و اقامه مسجدالنبي نيست ولي در كتب اهل سنت
از قول امام زين العابدين ( عليه السلام ) آمده كه ايشان اين را در اذان و اقامه ميفرمودند. از ابن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره انبياء / آيه 92، سوره مؤمنون / آيه 52.
2- نيلالاوطار، شوكاني، ج 1، ص 338.
102 |
عمر هم نقل شده كه وي هم در اذان اين ذكر را ميگفت.(1)
در مسأله وضو يك اختلاف در نحوه شستن دست است كه ناشي از نوع برداشت ما
از آيه «فَاغْسِلوا وُجُوهَكُم وَ اَيْديَكُم إلي المَرافِق» ميباشد.
يعني تا مرفق و اهل سنت ميگويد بهترست كه از انگشتان تا مرفق را بشوييم. در عين
حال بسياري از علماي فريقين ميگويند كه: (الي) به معني (مع) ميباشد و اين حرف
ميخواهد حدود را معين كند نه انتها را و اگر آيه در مقام بيان انتها حد شستن بود
ميبايست آيه ميفرمود: «مِن المصابعِ الي المرافق».
سيد مرتضي در اين مورد ميگويد: اگر كسي از انگشتان شروع كند و به مرفق ختم كند
وضويش اشكالي ندارد چون در هر حال عمل به آيه كرده و خدا فرموده كه دستها را
بشوييد ولي نگفته كه از كجا شروع كنيد و به كجا ختم كنيد. ولي قول جمهور فقهاي
اماميه شستن از بالا به پايين است. در عين حال بسياري از فقهاي اهل سنت هم شستن
دست از بالا به پايين را باطل نميدانند.
شستن پاها و اينكه بايستي شست و يا مسح كرد. در آيه شريفه قرآن اين چنين آمده
است:«يا ايها الذين آمنو اذا قُمْتُم الي الصلوة فاغسلوا وجوهَكم و ايديَكم الي المرافق
وامسحوا بِروسِكم و ارجُلَكم الي الكعبِين».(2)
اينجا اختلافي كه حاصل شده و در اثر آن گروهي پا را ميشويند و گروهي مسح
ميكنند ناشي از نوع قرائت كلمه (ارجلكم) ميباشد كه بعضي به نصب و بعضي به جر
1- همان منبع سابق، ج 2، صص 38 و 83 به نقل از بحثهايي از فقه تطبيقي، مهدي پيشوايي و
حسين گودرزي، ص 24.
2- سوره مائده / آيه 6.
103 |
خواندهاند و ظاهر آيه اين است كه اگر ارجلكم به جر باشد بايد همراه با سر مسح كرد
ولي ظاهر آيه كه نصب ارجلكم است عطف آن را بر غسل وجوه و ايدي ميداند منتها
شيعيان دو استدلال نحوي در اين زمينه دارند كه طي آن ظاهر آيه به دلايل زير متصل
است:
الف ـ عطف ارجلكم بنابر محل است و به روسكم برميگردد و ديگر اينكه عطف
ارجلكم بر وجوهكم و ايديكم عطف دور و غريب است.
ب ـ در هر صورت علاوه بر مسايل نحوي شيعيان دلايلي هم براي خود دارند كه
ناشي از سنت است و ثابت ميكنند كه حضرت رسول هم پاي خود را مسح ميكرده بطور
كلي مذاهب اسلامي هر يك در اين زمينه براي خود دلايلي دارند كه در مجموع به 17
دليل ميرسد.(1)
ج ـ شيخ الازهر مصر ميگويد: آن كسي كه طبق آيات قرآن و روايات به اين مطلب
رسيده است كه پاي را بايد شست و نيز آن كس كه طبق آيات و روايات به اين مطلب
رسيده است كه پاي را بايد مسح كرد هيچ يك كار خطايي نكردهاند، چون خلاف نصّ
صريح قرآن عمل نكردهاند. طبق روايات اهل بيت ( عليه السلام ) پاي را بايد مسح كرد و فرمودهاند
كه (الغسل للنظافة) شستن پا براي نظافت است و لذا براساس روايات موجود در وسايل
الشيعه از حضرت علي ( عليه السلام ) حضرت قبل، بعد و يا احيانا در اثناء وضو پاي خود را
ميشستند منتها از باب نظافت و عمل به تكليف شرعي را مسح پا ميدانستند و لذا اين
بدان معني نيست كه با پاي آلوده و با بوي بد وارد مسجد شويم همچناني كه قبل از وضو
به شستن و نظافت دستها ميپردازيم.
1- اماميه، زيديه و جماعتي از صحابه و تابعين همچون ابن عباس، عكرمة، انس، ابيالعالية، شعبي
و غير ايشان قايل به مسح بودهاند. الفقه التقريبي و المقارن (1)، الدكتور عبدالكريم بيآزار
شيرازي، ص 47.
104 |
5ـ وجوب نماز جماعت از نظر برخي از مذاهب:
در ميان مذاهب اسلامي نماز جماعت مستحب مؤكد است به غير از مذهب حنبلي كه
نماز جماعت را واجب ميداند و لذا بهتر است كه زائرين و مديران محترم كاروانها به اين
مسأله توجه داشته باشند كه مردم عربستان نماز جماعت را واجب ميدانند و خيلي بد
ميدانند كه كسي نماز جماعت را ترك كند.
امام جماعت مسجدالحرام و مسجدالنبي به نظم در صفها خيلي اهميت ميدهند تا
جايي كه قبل از شروع نماز ميگويند: (سوّا صفوفكم) يعني صفهايتان را يكسان كنيد و تا
صف اول كامل نشده ديگر صفها نبايد تشكيل بشوند و در ميان صفها نبايد فاصله باشد.
البته اين منحصر به اهل سنت نيست و در شيعه به نقل از مستدرك آمده كه: حضرت
علي ( عليه السلام ) اين مسأله را از جانب پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) سفارش ميكردند و بحث اتصال صفها در
فقه اماميه وجود دارد و به آن تأكيد ميشود.
البته گاهي اوقات شاهد هستيم كه برخي با يك فاصلهاي در حرمين شريفين مشغول
نماز خواندن هستند و اين مربوط به نوع فتواي علماء هر مذهب است كه به طور مثال در
فقه شافعي اگر امام و مأموم در يك مسجد باشند هر دو يك مكان محسوب شده و تا
300 ذراع فاصله مانعي نميباشد و اگر خارج از مسجد باشد و بيش از 300 ذراع نباشد آن
نماز را اشكال نميدانند مشروط بر اينكه حائلي همچون خانه و ديوار بين امام و مأموم
نباشد.
نكته ديگر در مورد امام جماعت است كه از نظر تمامي مذاهب اسلامي وي بايد
جلوتر از مأموم باشد و اگر كسي مقدم بر امام جماعت نماز بخواند، نمازش باطل است.
البته نماز استدارهاي (دايرهاي دور خانه خدا) استثناء شده است.
در فقه اماميه مرحوم صاحب عروةالوثقي آيتاللّه سيد محمد كاظم يزدي و امام
خميني اين مسأله را جايز ميدانستند منتها به شرطي كه مأموم در پشت خط دايرهاي
باشد.
105 |
يكي از مشكلات حجاج در آنجا هنگامي است كه بعد از اتمام نماز واجب افراد
شروع به خواندن نافله و يا نماز ميت ميكنند در همين حين هم برخي از ايرانيان عزيز
قصد خروج از مسجد را دارند كه نا خواسته بايد از جلوي اين نمازگزاران رد شوند كه
آنها نيز بعضا جلوگيري ميكنند و اين بر ميگردد به نوع دستورات فقهي، كه در فقه اماميه
اين عمل مكروه است ولي در مذاهب اربعه اشكال دارد البته با شدت و ضعف در
هريك از مذاهب و لذا عبور در صورتي جايز است كه چيزي و مانعي همچون عصا در
جلوي خود قرار داده باشد كه زائرين و كارگزاران عزيز بايد به اين مسأله توجه كنند.
8ـ گفتن بسماللّه در نمازهاي جماعت حرمين شريفين:
در آنجا امام جماعت يا بسماللّه را نميگويد ويا آهسته ميخواند و اين بدين خاطر
است كه طبق نظر برخي از مذاهب اسلامي بسماللّه جزو سوره نيست - در مذهب مالكي
گفتن بسماللّه در نماز مكروه است ولي اعتقادشان بر اين است كه براي حفظ وحدت
مستحب است.
يعني يك مالكي مذهب اگر در نماز جماعت شافعيان حاضر شد چون مستحب است
كه حفظ وحدت كند او هم چون شافعيان در نمازهاي جهريه بسماللّه را بلند ميخواند
همچنان كه در فقه شيعه نيز بسماللّه جزو سوره حمد است و در نمازهاي جهريه آن را بلند
مي خوانيم و در نمازهاي اخفائيه مستحب است كه بلند خوانده شود ولي عكس آن نيز
اشكالي ندارد و در ركعت سوم و چهارم نماز اگر بجاي تسبيحات اربعه حمد بخوانيم
آنجا ديگر اشكال ندارد كه بسماللّه را آهسته بخوانيم.(1) بطور كلي آهسته و يا بلند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نظر اماميه و شافعيان مستند به عمل حضرت علي ( عليه السلام ) است كه فخر رازي در ابتداي تفسيرش
به مشروح دلايل را آورده و اشاره داشته كه بنياميه سعي در محو بلند خواندن بسماللّه كردند و
هرگاه امر بين علي ( عليه السلام ) و نظر صحابه باشد بايد به نظر حضرت علي ( عليه السلام ) عمل كرد زيرا پيامبر
فرمودند: (علي مع الحق و الحق مع علي). التفسير الكبير، فخر رازي، ج 1، ص 205.
106 |
خواندن بسماللّه منوط به اين است كه آن را جزو آيات سوره حمد بدانيم يا نه.
اين مسأله در ميان اهل سنت مستحب است و در اماميه برخي اين عمل را مبطل در
نماز و برخي مكروه ميدانند علت اينكه فقهاي اماميه خواندن آمين بين حمد و سوره را
جايز نميدانند اين است كه چون تمامي اذكار نماز برگرفته از قرآن است و كلمه آمين در
قرآن نيامده لذا صحيح نيست كه آن را در نماز بگوييم.
(آمين) يعني خدايا اجابت كن و ميگويند كه زماني كه حضرت موسي به تنهايي به
درگاه خدا ناله و دعا ميكرد خداوند در پاسخ فرمود. (قَدْ اُجيبَتْ دَعْوَتُكُما)(1) يعني
دعاي هر دوي شما را اجابت كردم و چون حضرت هارون هم آمين گفته بود در حالي كه
فقط حضرت موسي دعا ميكرد لذا خداوند به هر دو پاسخ داد و لذا اهل سنت اين مسأله
را مستحب ميدانند با توجه به اينكه در گذشته هم كلمه آمين وجود داشته است.
10ـ قنوت نماز در ميان مذاهب اسلامي:
تنها اماميه و شافعيان هستند كه در نماز صبح قنوت دارند ولي در ساير مذاهب اينطور
نيست و قنوت ندارند آنها ميگويند تمام نماز قنوت است ولي قنوتي دارند بنام
(عندالنازله) كه در هنگام مصايب و بلايا بجاي ميآورند مثلاً در فاجعه كشتار مردم
بوسني و افغانستان اين قنوت را در مسجدالنبي انجام دادند.
در مورد دعاي قنوت نيز اهل سنت ذكر (اللهم اهدني فيمن هديت و عافني فيمن
عافيت) را ميخوانند كه اين دعا منقول از امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) است كه ايشان نيز از جد
بزرگوارشان رسولاللّه آموختهاند و مذاهب اسلامي اين دعا را در قنوت نماز وتر و
شافعيان نيز در نماز صبحشان ميخوانند.(2)
1- سوره يونس / آيه 89.
2- الفقه التقريبي و المقارن (1)، ص 124.
108 |
11ـ خواندن نماز و اقتدا به غير هم مذهب:
در مذهب مالكي و حنبلي اگر نماز امام از نظر خودش درست باشد براي مامومين از
هر مذهب ديگر نيز جايز است كه به او اقتدا كنند. اما در مذهب شافعي و حنفي نماز امام
بايد از نظر ماموم نيز درست باشد تا بتوان به او اقتدا كرد و از همين جهت است كه شافعيان
و حنفيان پشت سر هم نماز نميخوانند زيرا شافعيان ميگويند حنفيان نيت را در وضو
شرط نميدانند و از همين جهت وضوي آنها را صحيح نميدانند و پشت سر آنها نماز
نميخوانند و لذا اين مساله در مورد شيعيان نيز صدق ميكند زيرا بر اين باورند كه چون
شيعيان در وضو پاي خود را نميشويند لذا نميتوان پشت سر آنها نماز خواند ولي
بسياري از علماي عامه همچون و هبه الزحيلي از بزرگان شافعي و علماي الازهر نماز
خواندن پشت سر شيعيان را جايز ميدانند.
سجده بر روي فرش از ديد شيعه صحيح نميباشد ولي در حرمين شريفين از باب
تقيه مداراتي علماي مكتب جايز دانستهاند ولي دستهاي از علما احتياط كرده و
فرمودهاند: آنجايي كه ميتوان بر سنگ سجده كرد بر فرش سجده نكنند و چون سجده
بر روي مهر ممكن است باعث سوء تفاهم شود از اين مسأله نهي شده، البته سجده بر
روي خاك دستور اسلام است چنانكه فرمود: (و جُعِلت لي الارض مسجدا و طهورا)(1)
يعني زمين جايي است كه محل سجدهگاه است. و از سويي در زمان پيامبر فرش و قالي
نبوده و مردم روي زمين و بوريا نماز ميخواندند و حتي در سنن نسايي(2) آمده: كه
برخي از اصحاب سنگي را روي دست خود نگه ميداشتند تا خنك شود و سپس روي
آن نماز ميخواندند و يا يك چيزي مثل حصير كوچك ميبافتند و روي آن سجده
ميكردند.
1- وسائلالشيعه، ج 3، ص 593 به نقل از الفقه التقريبي و المقارن (1)، الدكتور بيآزار شيرازي، ص 96.
2- سنن نسايي، ج 2، ص 204 (باب تبريد الحصي للسجود).
108 |
ولي برخي در ذهن مردم عربستان كردهاند كه مهر شيعيان بتشان است و ما خاك
ائمه عليهمالسلام را ميپرستيم، در صورتي كه ما اين كار را (رَجما لشيطان) ميكنيم و اين يادآور
مسأله سجده نكردن انسان بر شيطان است و شيطان بر انسان سجده نكرد چون گفت: اين
انسان از خاك است و لذا ما بر خاك سجده ميكنيم عليرغم شيطان كه در اثر تكبر اين
كار را نكرد. در فقه المقاصد حضرت زهرا عليهاالسلام يكي از هدفهاي نماز را دور نگه
داشتن انسان از تكبر ميداند و اين مهر گذاشتن خود وسيلهاي براي جلوگيري از اين
مساله است.
مسأله ديگر سجده كردن بر روي اين فرشهاي گرانبهاست. امام صادق ( عليه السلام ) فرمودند
كه سجده كردن بر روي خوردنيها و پوشيدنيها جايز نيست. سپس از حضرت علت را
پرسيدند و ايشان جواب دادند كه مردم دنيا بنده خوردنيها و پوشيدنيها هستند و شخص
نمازگزار صحيح نيست كه پيشاني خود را بر روي معبود دنيا پرستان بگذارد و لذا شيعيان
بر روي فرش سجده نميكنند مگر براي حفظ وحدت.(1)
برخيها در پايان نماز سه بار دستها را بالا ميبرند و تكبير و ذكر اللّه اكبر ميگويند كه
متأسفانه اين القاء را براي مردم عربستان بوجود آوردهاند كه شيعيان مانند يهوديان اعتقاد
به خيانت جبرئيل دارند و جبرئيل به جاي اينكه وحي را براي علي ( عليه السلام ) بياورد براي
رسول اكرم برده است و لذا اينان سه بار در پايان نماز ميگويند: (خانَالأمين) يعني
جبرئيل خيانت كرده و چون اين مسأله در كتاب (منهاجالسنة) ابنتيميه نيز آمده خيلي به
آن اعتقاد دارند و لذا بهتر است كه شيعيان در حرمين شريفين از باب (اتّقوا مِن مَواضع
التُّهم) اين كار را انجام ندهند و انسان از موضعي كه مورد تهمت قرار ميگيرد بايد پرهيز كند.
1- من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 87، علل الشرايع، ص 121.
109 |
14ـ توضيحاتي پيرامون كيفيت مناسك حج در مذاهب اسلامي و طواف
نساء:
بنابراين ملاحظه ميفرماييد كه اين اختلافات در جايي است كه نص صريحي از قرآن
نيست ولي بحمداللّه در مورد مناسك حج اختلاف مذاهب اسلامي بسيار جزيي است
چرا كه همگي از حديث حج امام باقر و صادق عليهمالسلام از جابربن عبداللّه انصاري از
رسولاللّه ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) استفاده ميكنند، كه در اين حديث طولاني تمام كيفيت حديث
پيامبر ( صلَّي اللّه عليه و آله و سلم ) شرح داده شده و ابنكثير نيز مبناي نقل خود را از اين روايت برگرفته.(1)
تنها مورد اختلاف در مورد طواف نساء است كه در ميان اهل سنت به آن طواف وداع
ـ افاضهاي و يا زيارت هم ميگويند كه طي آن زن بر شوهر حلال ميشود. بطور كلي تمام
مسلمين پس از بازگشت از منا دو طواف واجب انجام ميدهند كه با يكي از آنها زن بر
شوهر حلال ميشود و لذا اختلاف در اينجا فقط اختلاف در اسم است.(2)
طبق روايتي كه در ميان اماميه موجود است خواب مبطل وضوست ولي اين روايت
در كتابهاي اهل سنت وجود ندارد و اين روايت به شرح زير است كه از امام صادق ( عليه السلام )
پرسيدند كه آنجايي كه قرآن ميفرمايد: «اِذا قُمْتم الي الصَلاة فاغسلوا وُجُوهَكم و ...»
مقصودم از (قُمْتُم) چيست؟ حضرت فرمودند: (اذا قُمْتُم مِن النّوم) يعني هرگاه از خواب
بر خاستيد و لذا خوابي كه بر چشم و گوش مستولي گردد اين ناقض وضوست. ولي در
اهل سنت (اذا قُمْتُم إلي الصَّلاة) را عام ميدانند يعني ميگويند هرگاه برخاستيد براي
نماز فرقي نميكند كه از خواب باشد، يا بستر و ... لذا اينان خواب را عامل مستقلي براي
تجديد وضو نميدانند و لذا اگر در خواب موارد ابطال وضو حادث شود آنگاه نياز به
تجديد وضو ميباشد.
1- الفقه التقريبي و المقارن (1)، الدكتور بيآزار شيرازي، ص 208 الي 211.
2- همان منبع سابق، ص 240.
110 |
البته در مذهب شافعي و حنبلي اكثريت قائلاند كه خواب به نفسه ناقض وضو خواهد
بود.(1) و لذا حجاج و زائرين محترم تعجب نكنند اگر كه شاهد اين مسألهاند كه در
صفوف نماز برادران اهل سنت به خواب ميروند و سپس بدون تجديد وضو به اقامه
نماز ميپردازند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- همان منبع سابق، ص 44.
111 |