بخش 2
چرا شیعیان نمازهای پنجگانه را در سه نوبت می خوانند ؟ الف ) قرآن ب ) روایات چرا شیعیان بر تربت سجده می کنند ؟ چرا شیعه هنگام نماز خواندن دست بسته نماز نمی خواند ؟
36 |
با اين همه ، تأكيد بر لزوم صلوات بر آل محمد ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) ، برخي مسلمانان اين توصيه را عملي نمي كنند و از دورد فرستادن بر آل ايشان خودداري مي كنند . صلوات فرستادن بر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) بدون صلوات بر آل او نه تنها كراهت دارد و منهي است ، بلكه اين كار در نماز سبب رد شدن نماز در درگاه خداوند مي شود .
دارقطني و بيهقي از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) نقل كرده اند كه فرمود :
« من صلّي صلاة و لم يصلّ فيها عليّ و علي اهل بيتي لم تقبل منه » . (1)
هر كس نمازي بخواند و در آن بر من و آل من درود نفرستد ، نماز وي پذيرفته نمي شود .
جابر بن يزيد جعفي از امام باقر ( عليه السلام ) و او از ابومسعود انصاري نقل مي كند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) فرمود :
« من صلّي صلاة لم يصلّ فيها عليّ و علي اهل بيتي لم تقبل منه » . (2)
« هر گاه شخصي نمازي بخواند و در آن ، بر من و اهل بيتم درود نفرستد ، نمازش پذيرفته نمي شود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الصواعق المحرقة ، ص235 و سنن دارقطني ، ج1 ، ص355
2 . سنن دارقطني ، ج1 ، ص355 .
37 |
در غير نماز هم گفته هاي فراواني از علماي اهل سنت درباره درود بر اهل بيت ( عليهم السلام ) در كنار درود بر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) وارد شده است . براي نمونه ، زيد بن خارجه نقل مي كند كه پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) فرمود :
« بر من درود بفرستيد و در دعا كوشش كنيد و بگوييد : « اللهم صلّ علي محمّد و آل محمد كما صلّيت علي ابراهيم و آل ابراهيم انّك حميد مجيد و بارك علي محمّد و آل محمد كما باركت علي ابراهيم و آل ابراهيم انّك حميد مجيد . » (1)
همچنين طلحه مي گويد : به پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) عرض كرديم ، كيفيت سلام بر تو را دانستيم . حال كيفيت درود بر تو چيست ؟ فرمود : بگوييد : « اللّهم صلّ علي محمّد و علي آل محمّد و بارك علي محمّد و علي آل محمّد كما صلّبت و باركت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم انّك حميد مجيد » . (2)
بريده خزاعي از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) نقل مي كند كه فرمود : بگوييد : « اللّهم اجعل صلواتك و رحمتك و بركاتك علي محمّد و علي آل محمّد كما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن نسايي ، ج 3 ، ص 48
2 . كنزالعمّال ، ج 2 ، ص 172 ؛ الدرّالمنثور ، ج 5 ، ص 126
38 |
جعلتها علي إبراهيم و علي آل إبراهيم انّك حميد مجيد » . (1)
صلوات فرستادن مسلمانان بر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) گونه اي سپاس گزاري از زحمت هاي طاقت فرساي 23 ساله رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) و قدرداني هر مسلمان از نعمت هدايت و ابلاغ پيامبر الهي است كه از بزرگ ترين نعمت هاي خداوند به شمار مي رود . از نظر روان شناسي ، صلوات فرستادن و دعا براي آن حضرت ، موجب تحكيم و ريشه دارتر شدن محبت به آن حضرت مي شود و پيروي بيشتر از رهمنودهاي آن حضرت را دربردارد . افزون بر اين ، صلوات يك دعاست و به معناي انعطاف و عطف و توجه خداوند و نزول رحمت الهي است .
حضرت استاد پس از اين مقدمه فرمود : تا آنجا كه وقت جلسه گنجايش داشته باشد ، سعي مي كنم ابتدا در مورد نماز و شبهه هاي مربوط به آن صحبت كنيم : البته شبهه هاي بسيار مهمي درباره شفاعت ، رجعت ، عدالت صحابه ، غدير ، تحريف قرآن ، تقيّه و مانند آن هم هست كه در جاي خود مهم و قابل بررسي است . با اجازه شما ، قبل از هر چيز به نماز و شبهه هاي آن مي پردازيم ، به ويژه اينكه حجاج عزيز تفاوت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مسند احمد ، ج5 ، ص353
39 |
برگزاري نماز در پنج وقت را در مكه و مدينه به خوبي و روشني خواهند ديد . از اين رو ابتدا از اين شبهه ها آغاز كرديم .
40 |
چرا شيعيان نمازهاي پنجگانه را در سه نوبت مي خوانند ؟
شيعه چون ديگر فرقه هاي اسلامي معتقد است كه انجام هر نماز در وقت مخصوص خودش افضل است . همان طور كه مي دانيم هر كي از نمازها يك وقت خاص دارند و يك وقت مشترك . براي مثال ، وقت خاص نماز ظهر ، از آغاز ظهر شرعي ( وقت زوال ) است تا مقدار زماني كه چهار ركعت نماز خوانده مي شود . در اين مدت محدود ، تنها مي توان نماز ظهر را به جا آورد . وقت خاص نماز عصر نيز زماني است كه از آن لحظه تا وقت غروب ، تنها به اندازه مدت خواندن نماز عصر فرصت باشد . وقت مشترك بين نماز ظهر و عصر ، از پايان وقت خاص نماز ظهر تا ابتداي وقت خاص نماز عصر است . شيعه مي گويد : در تمام اين وقت مشترك مي توانيم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانيم . در مقابل ، اهل سنت معتقدند از اول ظهر شرعي ( وقت زوال ) تا آن گاه كه سايه هر چيز به اندازه خود آن چيز شود ، به نماز ظهر اختصاص دارد و نبايد نماز عصر در اين مدت خوانده شود . از آن پس تا زمان مغرب ، به نماز عصر اختصاص دارد و نمي توان نماز ظهر را در آن وقت به جا آورد . همين بحث ها در نماز
41 |
مغرب و عشا وجود دارد .
همه مسلمانان در اين مورد اتفاق نظر دارند كه پيامبر گرامي ميان دو نماز جمع مي كرد ، ولي در تفسير اين روايت ها دو نظر وجود دارد .
الف ) نظر شيعيان كه مي گويند مقصود اين است كه در نخستين اوقات نماز ظهر ، مي توان پس از پايان نماز ظهر ، نماز عصر را به جا آورد . همچنين در نخستين اوقات نماز مغرب مي توان پس از خواندن نماز مغرب ، نماز عشا را ادا كرد . اين مسئله به زمان يا مكان يا شرايط خاصي بستگي ندارد ، بلكه در همه جا و همه وقت جايز است .
ب ) نظريه اهل سنت كه مي گويند مقصود روايت آن است كه نماز ظهر را بايد در آخر وقت آن و نماز عصر را در اول وقت آن به جاي آورد . نماز مغرب در آخر وقت و نماز عشا نيز در آغاز وقت آن ادا شود .
با رجوع به كتاب و سنت نبوي و اهل بيت ( عليهم السلام ) درمي يابيم كه چرا شيعه نماز را به صورت جمع نه تفريق ادا مي كند ، هر چند به استحباب تفريق و جدا كردن نمازها اعتقاد دارند .
الف ) قرآن
خداوند در قرآن كريم مي فرمايد :
( أَقِمِ الصَّلَوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَي غَسَقِ الَّيْلِ وَقُرْءَانَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْءَانَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ) (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اسراء : 78
42 |
نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاريكي شب به جاي آر و نماز صبح را نيز به جاي آر كه در حقيقت ، مشهود نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز است .
در استدلال به آيه شريفه گفته اند كه خداوند متعال ، در شبانه روز پنج نماز بر بندگانش واجب كرده كه چهار تا از آنها از زوال خورشيد تا نصف شب است ؛ يعني ظهر و عصر از زوال خورشيد شروع مي شود و مغرب و عشا از غروب تا نيمه شب است . آن گاه در وقت با هم شريكند . پس لازمه وسعت نماز ، جواز جمع بين دو نماز است .
فخر رازي مي گويد :
« اگر « غسق » را به ظهور اول تاركي معنا كنيم ، همان گونه كه از ابن عباس و عطا و نضر بن شميل رسيده ، غسق عبارت است از اول مغرب . پس بر اساس اين فرض در آيه ، سه وقت بيان شده است : زوال ، اول مغرب و هنگام فجر . البته اين معنا مستلزم آن است كه زوال ، وقت ظهر و عصر باشد و وقت مشترك بين نماز ظهر و عصر ، هم چنين اول مغرب وقت مغرب و عشا بوده و مشترك بين اين دو شود .
اين بيان اقتضا دارد كه مطلقاً جمع بين ظهر و عصر و مغرب و عشا جايز باشد ، مگر آن كه بر عدم جواز جمع در وطن بدون عذر ، دليلي اقامه شود كه در اين صورت ، جمع جايز نيست . (1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . التفسير الكبير ، ج 21 ، ص 26
43 |
ناگفته نماند كه همه گروه هاي اسلامي متفقند در عرفه مي توان نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر با هم و بدون فاصله ادا كرد و در مزدلفه نيز جايز است نماز مغرب و عشا را در وقت عشا به جا آوريم . حنفي ها جمع بين نمازها را در مورد عرفه و مزدلفه جايز مي دانند و در ديگر موارد نبايد صورت پذيرد . حنبلي ها و مالكي ها و شافعي ها علاوه بر مورد ياد شده ، اين كار را در حال سفر نيز جايز مي دانند . البته برخي از اين گروه ها با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراري مانند زماني كه باران ببارد و يا نمازگزار بيمار بوده يا در هراس از دشمن باشد ، جايز مي دانند . (1) شيعه اين جواز را در يك سطح گسترده تري مي بيند و آيه بالا مؤيد ديدگاه شيعه است
ب ) روايات
در مورد روايات نيز بيشتر تلاش مي كنيم از روايات اهل سنت استفاده كنيم تا صحّت نظريه شيعه مبني بر جواز جمع بين دو نماز بهتر اثبات شود . احمد بن حنبل ، رهبر گروه حنابله در مسند خود از جابر بن زيد مي گويد :
« از ابن عباس شنيدم كه مي گفت : با پيامبر گرامي هشت ركعت نماز ( ظهر و عصر ) را با هم و هفت ركعت نماز ( مغرب و عشا ) را نيز با هم به جاي آوردم . مي گويد به « ابوشعثا » گفتم : فكر مي كنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ر . ك : الفقه علي المذاهب الاربعة ، كتاب الصلاة ، الجمع بين الصلاتين تقديماً و تأخيراً .
44 |
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) نماز ظهر را به تأخير انداخت و نماز عصر را زودتر ادا كرد و نيز نماز مغرب را به تأخير انداخت و نماز عشا را زودتر به جا آورد . ( ابوشعثا ) گفت : من هم چنين مي انديشم . (1)
از اين روايت ، به روشني در مي يابيم كه پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم و هر دو نماز مغرب و عشا را نيز با هم و بدون فاصله به جاي آورده است .
مالك ابن انس ، رهبر گروه مالكيه در كتاب موطّأ مي نويسد :
« صلّي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) الظهر و العصر جميعاً و المغرب والعشاء في غير خوف ولاسفر » (2)
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواند و هر دو نماز مغرب و عشا را نيز با هم به جا مي آورد ، بدون اينكه از دشمن بهراسد يا در سفر باشد .
مالك بن انس از معاذ بن جبل هم روايت مي كند :
« فكان رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) يجمع بين الظهر و العصر و المغرب و العشاء » (3)
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) ، نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشا را نيز با هم مي خواند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مسند احمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 221
2 . موطّأ مالك ، كتاب الصلوة ، ص125 ، حديث178
3 . همان ، ص 134 و صحيح مسلم ، جزء 2 ، ص 152
45 |
زرقاني از طبراني و او از ابن مسعود آورده است كه :
« پيامبر گرامي ، نماز ظهر و عصر را با هم اقامه كرد و نماز مغرب و عشا را نيز با هم به جا آورد . در اين مورد از وي پرسيده شد . فرمود : براي اين كه امت من در رنج و سختي قرار نگيرند . » (1)
مثل همين روايت از عبدالله بن عمر رسيده است كه مي گويد :
« رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) بين ظهر و عصر ، مغرب و عشا را جمع كرد ، در حالي كه مقيم بود ، نه مسافر . شخصي به ابن عمر گفت : چرا اين گونه عمل كرد ؟ او در جواب گفت : تا آن كه بر امّتش دشوار نشود . » (2)
روايت مسلم را هم در اين دسته مي توان قرار داد . وي مي گويد :
« پيامبر گرامي ، جمع بين نمازها را در مسافرت خود در غزوه تبوك انجام داد و بين نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا جمع كرد . سعيد بن جبير مي گويد : از ابن عباس سبب آن را پرسيدم ؟ گفت : پيامبر مي خواست كه امت خود را در رنج و سختي نيندازد . » (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرح زرقاني بر موطّأ مالك ، جزء اول ، باب الجمع بين الصلاتين في الحضر و السفر ، ص 294
2 . صحيح بخاري ، ج 1 ، ص 148
3 . صحيح مسلم ، جزء 2 ، 151 و . . . ، ط مصر .
46 |
بسياري از روايات بر اين حقيقت گواهي مي دهد كه اگر جمع ميان نماز ظهر و عصر و يا مغرب و عشا يك وقت جايز نباشد ، موجب رنج و مشقت در كار مسلمانان مي شود . از اين رو ، پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) به منظور ايجاد نوعي توسعه و تسهيل در امور مسلمانان ، با هم خواندن هر دو نماز را در يك وقت ، تجويز كرد .
در مكتب اهل بيت ( عليهم السلام ) هم جواز جمع بين نمازها تأييد شده است . كليني به سند خود از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) ، نماز ظهر و عصر را بدون عذر از هنگام زوال خورشيد با مردم به جماعت به جاي آورد و نيز نماز مغرب و عشا را قبل از سقوط شفق بدون هيچ مشكلي با جماعت به جاي آورد . اين جمع را براي گشايش كار براي امت خود انجام داد . (1)
شيخ طوسي هم در تهذيب و استبصار به سند خود از اسحاق بن عمار نقل مي كند كه از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيد : آيا مي توانم بين مغرب و عشا در حضر قبل از آن كه شفق غايب شود ، بدون هيچ عذري جمع كنم ؟ حضرت فرمود : اشكالي ندارد . (2)
نكته پاياني اين كه حتي باورمندان به جواز جمع به طور مطلق در ميان اهل سنت هم وجود دارد . اين دسته مي گويند مي توان بين نمازها را جمع كرد به شرط آن كه عادت انسان نشود ، همانند ابن سيرين ، ربيعه ، ابن منذر و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الكافي ، ج 3 ، ص 286
2 . تهذيب الاحكام ، ج 2 ، ص 263 ، ح 1047 و الاستبصار ، ج 1 ، ص 272 ، ح 982
47 |
ديگران . دليلشان هم رواياتي است كه نقل كرديم . شيخ احمد شاكر از عالمان اهل سنت بعد از نقل كلام ابن سيرين ، به جواز جمع مي گويد :
« اين رأي همان رأي صحيحي است كه از متن حديث گرفته شده است ، ولي تأويل به مرض يا عذر يا غير آن تكلّفي است كه دليلي بر آن نيست و با حكم به جواز جمع ، بسياري از دشواري هايي كه در تفريق بر مردم پيدا مي شود ، برطرف مي شود و حكم به جمع ، كمكي به طاعت مردم است . البته اين حكم نبايد موجب شود كه جمع ، عادت مردم شود ، همان گونه كه ابن سيرين به آن اشاره كرده است . » (1)
دكتر علي احمد سالوس ، استاد دانشگاه قطر همين نظر را دارد :
« اگر شيعه به جمع بين دو نماز در اوقاتي كه جمع دشوار است ، اكتفا كند به دليل آيه شريفه ( وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج ) (2) و در تفريق به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) اقتدا كند ، ادله ، مؤيد آن است . البته اشكال كار در آن است كه شيعه هميشه بين دو نماز جمع مي كند . » (3)
در جواب دكتر سالوس مي گوييم :
اول اينكه كساني هستند كه به اين عمل استحبابي و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حاشيه سنن ترمذي ، ج 1 ، صص 358 و 359
2 . حج : 78
3 . مع الشيعة الاثني عشريه في الاصول و الفروع ، ج 4 ، صص 112 و 113
48 |
تفريق ، عمل مي كنند .
دوم اينكه هميشه به دليل اشتغال روزانه و كار و تلاش ، حرج و مشقت براي مسلمانان وجود دارد . پس به همين دليل ، در بيشتر موارد ، نمازهاي ظهر و عصر به جمع خوانده مي شود . هر گاه امر بين استحباب جماعت و به جا آوردن نماز در وقت فضيلت و استحباب داير شود ، از مجموعه ادله جماعت درمي يابيم كه جماعت مقدّم است ، اگرچه در وقت فضيلت هم انجام نگيرد . مي دانيم كه اگر بخواهد جماعت در پنج وعده در وقت فضيلت انجام گيرد ، بسياري از مردم به دليل سرگرم بودن به كسب و كار ، در آن شركت نمي كنند پس با استناد به ملاكي كه در احاديث به آن اشاره شد ؛ يعني عدم حرج و مشقّت بر امّت ، مي توانيم آن را به اين زمان نيز تعميم دهيم و نماز را جمع كنيم . (1)
مسافران حج بايد توجه داشته باشند چون براي سفر حج مي روند و فرصت كافي در اختيار دارند . از برپايي نمازهاي پنجگانه به مشقت و سختي آن آن طور كه بايد و شايد پي نمي برند ، اما بررسي وضعيت افراد مقيم نشان دهنده اين مشقت است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شيعه شناسي و پاسخ به شبهات ، علي اصغر رضواني ، ج 2 ، صص 477 و 476
49 |
چرا شيعيان بر تربت سجده مي كنند ؟
استاد فياض در ادامه فرمود :
از ديگر چيزهايي كه براي حجاج تازگي دارد ، نبود مهر در مسجدالنبي و مسجدالحرام و ديگر اماكن متبرك در مكه معظمه و مدينه منوره است . گاهي شيعيان تلاش مي كنند از ايران ، با خود مهر ببرند و در صورت امكان ، از آن استفاده كنند . با اين حال ، همواره دو پرسش در ذهن حاجي پديد مي آيد : چرا مردم مسلمان در عربستان براي نماز خواندن ، مهر نمي گذارند ؟ چرا ما بر روي مهر نماز مي خوانيم ؟
برخي ، سجده بر خاك يا تربت شهيدان را به معناي پرستش آنها و نوعي شرك مي شمارند ، در حالي كه بايد دانست بين دو جمله « السجود لله » و « السجود علي الأرض » ، تفاوت است . مفاد جمله اول به معناي سجده بر خداست و معناي جمله دوم اين است كه سجده بر زمين صورت مي گيرد . به تعبير ديگر ، با سجده بر زمين ، به خداوند سجده مي كنيم و اساساً تمام مسلمانان جهان بر چيزي سجده مي كنند ، ولي سجده آنان براي خداست . مگر نه اينكه تمام زائران خانه خدا بر سنگهاي مسجدالحرام سجده مي كنند ، در صورتي كه هدف از سجده آنان
50 |
خداست . بنابراين ، سجده كردن بر خاك و گياه به معناي پرستش نيست ، بلكه سجود و پرستش براي خدا به وسيله خضوع تا حدّ خاك است . بايد دانست كه سجده بر تربت غير از سجده براي تربت است . خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد :
( وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَـوَ تِ وَالاَْرْضِ ) (1)
هر كس در آسمان ها و زمين است ، براي خدا سجده مي كند .
رسول گرامي اسلام نيز مي فرمايد :
« جُعِلَتْ لِيَ الأَرْضُ مَسْجِدَاً وَطَهُورَاً » . (2)
زمين ، سجده گاه و مايه پاكيزگي براي من شده است .
روايت حضرت امام صادق ( عليه السلام ) نيز به خوبي نشان مي دهد كه سجده كردن بر خاك تنها براي آن است كه چنين كاري ، با فروتني در برابر خداوند يگانه سازگارتر است . هشام بن حكم مي گويد :
« قلت لابي عبدالله ( عليه السلام ) : اخبرني عمّا يجوز السّجود عليه و عمّا لايجوز ؟ قال : السجود لايجوز الاعلي الأرضِ أما ما أَنْبتت الأرض إلاّ ما أكل أو لبس . فقلت له جعلت فداك ما العلّة في ذلك ؟ قال لأنّ الجسود هو الخضوع لله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رعد : 15
2 . صحيح بخاري ، كتاب الصلوة ، ص 91
51 |
عزّوجلّ فلاينبغي أن يكون علي ما يؤكل و يُلبس ، لأنّ ابناء الدّنيا عبيد ما يأكلون و يلبسون و الساجد في سجوده في عبادة الله عزّوجلّ فلاينبغي أن يضع جبهته في سجوده علي معبود ابناء الدّنيا الّذين اغترو بغرورها و السجود علي الأرض افضل لأنّه أبلغ في التّواضع و الخضوع لله عزّوجلّ . » (1)
از امام صادق ( عليه السلام ) درباره آنچه سجده بر آنها صحيح است ، پرسيدم . حضرت فرمود : سجده تنها بايد بر زمين و آنچه مي روياند ـ جز خوردني ها و پوشيدني ها ـ انجام گيرد . گفتم : فدايت گردم ، سبب آن چيست ؟ فرمود : سجده خضوع و اطاعت براي خداوند است و شايسته نيست بر خوردني ها و پوشيدني ها صورت پذيرد ؛ زيرا دنيا پرستان ، بردگان خوراك و پوشاكند ، در حالي كه انسان هنگام سجده ، در حال پرستش خدا به سر مي برد . پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر آنچه معبود دنيا پرستان خيره سر است ، قرار دهد .
با اين مقدمه كوتاه پي مي بريم كه چرا شيعيان مقيّد بر سجده بر خاك و يا برخي گياهانند و بر تمام اشيا سجده نمي كنند ؟ براي شيعيان ، عملكرد پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) و ائمه هدي به عنون انسانهاي اسوه و نمونه قابل پيروي است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الانوار ، ج85 ، ص147
52 |
احاديث فراواني در كتاب هاي شيعه و سني وجود دارد كه سنت نبوي و سلف صالح را نشان مي دهد . اين روايات نشان مي دهد كه رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) بر خاك و بر روييدني ها سجده مي كرد :
1 ـ گروهي از محدثان اسلامي در كتب صحاح و مسانيد خود اين سخن پيامبر را بازگو كرده اند كه آن حضرت زمين را سجده گاه خويش معرفي كرده است ، آنجا كه مي فرمايد :
« جُعِلَتْ لِيَ الأَرْضُ مَسْجِدَاً وَطَهُورَاً » . (1)
زمين براي من ، سجده گاه و مايه پاكيزگي قرار داده شده است .
دسته اي ديگر از روايات دلالت دارند كه پيامبر گرامي ، مسلمانان را به پيشاني نهادن بر خاك هنگام سجده فرمان مي داد ، چنان كه امّ سلمه ( همسر پيامبر ) از آن حضرت روايت مي كند كه فرمود : « تَرّبْ وجهك لله » (2) . رخسار خود را براي خدا ، بر خاك بگذار .
از واژه « ترّب » از ماده « تراب » به معناي خاك برمي آيد كه امر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) براي سجده بر خاك لازم الاجراست .
رفتار پيامبر گرامي اسلام نيز گواه ديگري بر صحّت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن بيهقي ، ج 1 ، ص 212 ( باب التيمم بالصعيد الطيّب ) ، صحيح بخاري ، ج 1 ، ص 91 ، الصراط المستقيم ( ابن تيميه ) ، ص332
2 . كنز العمال ، ج 7 ، ص 465 ، ح 19809 ، كتاب الصلوة ، السجود و ما يتعلق به .
53 |
سجده بر خاك است . وائل بن حجر مي گويد :
« رأيت النّبي ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) إذا سجد وضع جبهته و أنفه علي الأرض » . (1)
آن گاه كه پيامبر سجده مي كرد ، پيشاني و بيني خود را بر زمين مي نهاد .
انس بن مالك و ابن عباس و برخي از همسران پيامبر مانند عايشه و ام سلمه و گروه بسياري از محدّثان مي گويند :
« كان رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) يُصلّي علي الخُمرة » (2)
پيامبر ، بر خمره كه نوعي حصير بود و از ليف خرما ساخته مي شد ، سجده كرد .
ابوسعيد از صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) نيز مي گويد :
« دخلت علي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) و هو يصلّي علي حصير » . (3)
به محضر پيامبر رسيدم ، در حالي كه ايشان بر حصيري نماز مي گزارد .
در حقيقت ، سيره رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) نشان مي دهد كه سجده بر زمين و بر آنچه از زمين مي رويد ، در صورتي كه از خوردني ها و پوشيدني ها نباشد ، جايز است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احكام القرآن ، ( جصّاص حنفي ) ج3 ، ص209 باب السجود علي الوجه .
2 . سنن بيهقي ، ج2 ، ص421 كتاب الصلوة
3 . همان .
54 |
گفتار و رفتار صحابه و تابعان پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) گوياي سنت آن حضرت است . جابر بن عبدالله انصاري مي گويد :
« كُنْتُ اُصلّي الظُّهرَ مَعَ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) فآخذ قبضةً من الحصاء لتبرد في كفّي أضعه لجبهتي أسجد عليها لشدّة الحرّ » . (1)
با پيامبر گرامي نماز ظهر مي گزاردم . مشتي سنگ ريزه برگرفتم و در دست خود نگه مي داشتم ، تا خنك شود و هنگام سجده بر آنها پيشاني گزاردم و اين به خاطر شدت گرما بود .
ابن سعد نيز در كتاب خود مي نويسد :
« كان مسروقُ إذا خَرَجَ يخرج بلبنة يسجد عليها في السَّفينة » . (2)
مسروق بن اجدع (3) هنگام مسافرت ، خشتي را با خود برمي داشت تا در كشتي بر آن سجده كند . بنابراين ، همراه داشتن قطعه اي از تربت ، بر خلاف نظر بعضي ها ، شرك و بدعت نيست .
اين روايت نيز مؤيد ديگري است كه نافع مي گويد :
« إنّ ابن عمر كان اذا سجدو عليه العمامة يرفعها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن بيهقي ، ج1 ، ص439
2 . الطبقات الكبري ، ج 6 ، ص 79
3 . از تابعين پيامبر و اصحاب ابن مسعود بوده كه صاحب الطبقات الكبري وي را جزء طبقه اول اهل كوفه پس از پيامبر و از كساني كه از ابوبكر ، عمر ، عثمان و علي ( عليه السلام ) و عبدالله مسعود روايت نموده اند ، به شمار مي آورد .
55 |
حتي يضع جبهته بالأرض » . (1)
عبدالله بن عمر هنگام سجده ، دستار خود را برمي داشت تا پيشاني خود را بر زمين بگزارد .
محدثان اسلامي رواياتي را آورده اند كه نشان مي دهد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) كساني را كه هنگام سجده ، گوشه دستار خود را بين پيشاني خود و زمين قرار مي دادند ، از اين كار بازداشت . عياض بن عبدالله قرشي هم مي گويد :
« رأي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) رجلاً يسجد علي كور عمامته فأومأ بيده : إرفع عمامتك و أومأ إلي جبهته » . (2)
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) مردي را در حال سجده ديد كه بر گوشه عمامه خود سجده مي كرد . پس به وي اشاره كرد كه دستار خود را بردار و به پيشاني او اشاره فرمود .
پيشوايان معصوم نيز همچون رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) الگوهاي شايسته قابل پيروي اند . در سيره و سخن آنان آمده است كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
« السجود علي الأرض فريضة علي الخمرة سنّة » . (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سنن بيهقي ، ج 2 ، ص 105 ، باب الكشف عن السجدة في السجود .
2 . همان .
3 . وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 593 ، كتاب الصلوة .
56 |
سجده بر زمين ، حكم الهي و سجده بر حصير سنّت پيامبر است .
ايشان در جاي ديگري مي فرمايد :
« السجود لايجوز الاّ علي الأرض أو علي ما أنبتت الأرض إلاّ ما أكل أو لبس » . (1)
سجده كردن جز بر زمين و آنچه مي روياند غير از خوردني ها و پوشيدني ها جايز نيست .
از مجموع مطالب پيش گفته برمي آيد كه سنت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) ، ائمه هدي ( عليهم السلام ) و اصحاب و تابعين بر لزوم سجده كردن بر زمين و آنچه از آن مي رويد ، به جز خوردني ها و پوشيدني هاست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وسائل الشيعة ، ج 3 ، ص 591 ، كتاب الصلوة .
57 |
چرا شيعيان هنگام نماز خواندن دست بسته نماز نمي خوانند ؟
واقعاً حاجياني كه به مناطق سني نشين نرفته و با برادران اهل سنت حشر و نشر نداشته اند ، از ديدن بعضي چيزها در ايام تشرف شگفت زده مي شوند . براي نمونه در كنار خود افرادي را مي بينند كه با گفتن تكبيرة الاحرام ، دست راست خود را روي دست چپ مي گذارند و در بالا يا پايين ناف قرار مي دهند ، ولي خودشان با دست باز نماز مي خوانند . اين اختلاف رويه آنها را با اين سؤال مواجه مي سازد كه :
مي دانيم كه تكتف ؛ يعني گذاردن دست راست روي دست چپ در حال قيام نماز از جمله مسائل اختلافي بين مذهب اهل بيت ( عليهم السلام ) و برخي از مذاهب فقهي ديگر است . از اين عمل گاهي به نام « تكفير » ؛ يعني پوشاندن دست و گاه « قبض » ؛ يعني بستن دست ها ياد شده است .
بايد دانست همه مسلمانان بر اصل اين مسئله اتفاق نظر دارند كه تكتف در نماز ، واجب نيست ، ولي از جهاتي ديگر با هم توافق ندارند .
1 ـ برخي مطلقاً قائل به استحباب آن ، چه در نماز واجب و چه در نماز مستحب هستند كه اين قول حنفيه ،
58 |
شافعيه و حنابله است . به گفته نووي از علماي اهل سنت ، موافقان اين قول ، ابوهريره ، عايشه ، برخي ديگر از صحابه و جماعتي از تابعين مانند سعيد بن جبير ، نخعي ، ابومجلد و تعدادي از فقها از قبيل سفيان ، اسحاق ، ابوثور ، داود و جمهور علما هستند . (1)
2 ـ برخي ديگر قائل به جواز اين كار در نمازهاي مستحبي و كراهت آن در نماز واجب هستند . اين قول را ابن رشد قرطبي از امام خود مالك نقل كرده است . (2)
3 ـ قول سوم ، تخيير بين وضع ( دست روي دست گذاشتن ) و ارسال ( رها كردن دست ) است . اين قول را نووي از اوزاعي روايت كرده است . (3)
4 ـ رأي چهارم ، حرمت و مبطليّت اين كار براي نماز است كه رأي مشهور اماميه ( شيعه ) در مسئله است و حتي سيد مرتضي در آن ادعاي اجماع كرده است . (4)
دليل دوم براي ردّ تكتف اين است كه رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله و سلَّم ) نيز اين كار را در نماز انجام نمي داد . قرطبي از علماي اهل سنت مي گويد :
« اختلف العلماء في وضع اليدين أحدهما علي الأخري في الصلاة فكره ذلك مالك في الفرض و أجازه في النفل و رأي قوم أنّ هذا من سنن الصلاة و هم الجمهور و السبب في اختلافهم أنَّهُ قد جاءت آثار ثابتة نقلت فيها صفة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . المجموع ، ج 3 ، ص 313
2 . بداية المجتهد ، ج 1 ، ص 137
3 . المجموع ، ج 3 ، ص 312
4 . الانتصار ، ص 142
59 |
صلاته عليه الصلاة و السلام و لم ينقل فيها انّه كان يضع يده اليمني علي اليسري و ثبت ايضاً أنَّ النّاس كانوا يؤمرون بذلك » . (1)
درباره دست روي دست گذاشتن در نماز ميان علما اختلاف شده است . مالك آن را در نمازهاي واجب ، مكروه شمرده است و بعضي ديگر جزو آداب و سنن نماز دانسته اند و اين نظر جمهور اهل سنت است . علت اين اختلاف نظر اين است كه رواياتي صحيح به ما رسيده است كه نماز خواندن پيامبر را توصيف مي كند و در آن نقل نشده كه پيامبر دست راست روي دست چپ مي گذاشت و از طرفي به مردم امر مي شد كه در نماز دست روي دست بگذارند . »
دليل سوم ، ضعف ادله جمهور اهل سنت است . مهم ترين دليل آنان چند روايت است كه همه آنها از نظر سندي ضعيف هستند . از اين رو قابل اعتماد نيستند . چون مبناي فتواي آنها نادرست است و توسط خود اهل سنت مورد خدشه قرار گرفته اند براي مثال ، در روايت بخاري آمده است :
« ابوحازم از سهل بن سعد نقل مي كند كه مردم مأمور مي شدند ( مردان ) در نماز ، دست راست خود را بر ذراع چپ قرار دهند . ابوحازم مي گويد : اين مطلب را صحيح نمي دانم مگر اينكه امر كننده آن پيامبر باشد . » (2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بداية المجتهد ، ج 1 ، ص 136
2 . صحيح بخاري ، ج 1 ، ص 135