بخش 1

دیباچه بخش اول شیعه و تشیّع درس اول: شیعه در لغت و اصطلاح، واژه شیعه در قرآن و حدیث "شیعه" در لغت و اصطلاح واژه شیعه در قرآن و حدیث


1


درسنامه

گزيده سيماي عقايد شيعه

خلاصه ترجمه كتاب

دليل المرشدين الي الحق اليقين

مؤلّف: آية الله شيخ جعفر سبحاني

مترجم: جواد محدثي


ديباچه

مراتب معنوي حج، كه سرماية جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي‌نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود.(1)

حج نمايشي باشكوه از اوج رهايي انسان موحد از همه چيز جز او و عرصة ‌پيكاري فرا راه توسن نفس و جلوة بي‌مانندي از عشق، ايثار، آگاهي و مسئوليت در گسترة حيات فردي و اجتماعي است. پس حج تبلور تمام عيار حقايق و ارزش‌هاي مكتب اسلام است.

مؤمنان زنگار دل را با زمزم زلال توحيد مي‌زدايند و با حضرت دوست تجديد ميثاق مي‌كنند و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه‌هاي حيات‌بخش حج است، اما هنوز ابعاد بي‌شماري از اين فريضة مهم، ناشناخته و مهجور مانده است.

پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در پرتو انديشه‌هاي تابناك امام خميني قدس سره حج را نيز همچون ديگر معارف و احكام اسلامي، در جايگاه واقعي خويش نشاند و سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند. اما

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . امام خميني، صحيفه نور، ج 19، ص 25.


7


هنوز راهي دراز در پيش است تا فلسفه، ابعاد، آثار و بركات آن شناخته و شناسانده شود.

در راستاي تحقق اين هدف بزرگ، با الهام از انديشه‌هاي والا و ماندگار امام راحل ـ احياگر حج ابراهيمي ـ و با بهره‌گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه‌اي ـ مدظله ـ معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبري، تلاش مي‌كند با كاربردي كردن متون آموزشي، فصل جديدي فرا راه كارگزاران حج و زائران حرمين شريفين بگشايد.

از اين رو، پس از كارشناسي‌هاي متعدد و بهره‌گيري از اساتيد و متخصصان فن، تلاش گرديده تا براي تهيه درسنامه‌ها و محتواي مورد نياز در سفر حج و عمره، عناوين، موضوعات، سرفصل‌ها و منابع هر درس را مشخص و جلسات آموزشي آنها زمان‌بندي گردد تا به نحو بهينه مورد استفاده قرار گيرد.

عناوين اين درسنامه‌ها عبارتند از:

1. مناسك حج

2. آداب سفر حج

3. اسرار و معارف حج

4. آشنايي با تاريخ اسلام (1و2)

5. آشنايي با تاريخ و اماكن مقدس مكه و مدينه

6. اخلاق معاشرت

7. احكام مبتلابه حج



8


8. آشنايي با كشورهاي اسلامي

9. گزيده سيماي عقايد شيعه

10. شناخت عربستان

11. محاوره عربي

بي‌ترديد آغاز هر كاري با كاستي‌ها و نواقص احتمالي همراه است. لذا انتظار مي‌رود با بهره‌گيري از نظرات خوانندگان ارجمند، نقاط قوت و ضعف اين مجموعه شناسايي و به تقويت داشته‌ها و زدودن كاستي‌هاي آن اقدام شود.

در پايان ضمن تشكر از همه كساني كه ما را در تهيه و تنظيم اين مجموعه ياري كرده‌اند، توفيق همگان را از خداوند منان خواهانيم.

معاونت آموزش و پژوهش بعثه

اداره كل آموزش


9



10


بخش اوّل

شيعه و تشيّع



11


شيعه و تشيع


12


درس اول

شيعه در لغت و اصطلاح، واژه شيعه در قرآن و حديث

هدف‌هاي آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس مفاهيم زير را بدانيم:

ـ معناي لغوي واژه «شيعه».

ـ معناي اصطلاحي «شيعه».

ـ معناي واژه «شيعه» از ديدگاه قرآن.

ـ معناي واژه «شيعه» از منظر روايات. در اين درس واژه «شيعه »را از منظر لغت و اصطلاح تشريح خواهيم كرد و در ادامه با اشاره به آيات قرآن و روايات به شرح بيشتر اين واژه خواهيم پرداخت.

«شيعه» در لغت و اصطلاح

شيعه در لغت، به معني پيرو و ياور يك شخص است.

ابن فارس گفته است: شيعه دو معناي ريشه‌اي دارد، يكي بر ياري دلالت دارد و ديگري بر پخش و گسترش. اين‌كه مي‌گويند فلاني وقتي



13


بيرون رفت، ديگري او را مشايعت كرد، از معناي اوّل است.(1)

سخنان ديگري از فرهنگ نگاران همه به يك معني اشاره دارد. نتيجه اين كه: «شيعه» جماعتي است كه پيرو رييس خود هستند و انديشه‌اي واحد دارند و در سايه اين فكر مشترك، با هم ياري و همكاري دارند.

اين، معناي لغوي شيعه است، امّا در اين‌جا معناي دوّم يعني آنچه ميان عالمان مصطلح است مهم است.

وقتي شيعه گفته مي‌شود، مقصود از آن عبارت است از:

1 . كسي كه دوستدار علي عليه السلام و فرزندان اوست، به اين اعتبار كه آنان خاندان پيامبرند و خداوند در قرآن مودّت آنان را واجب كرده است.

شيعه به اين معني، جز بر نواصب كه دشمن علي عليه السلام و خاندان اويند، به همه مسلمانان، گفته مي‌شود. ريشه آن انديشه (ناصبي‌گري) به دوران معاويه بر مي‌گردد كه پايه‌گذار دشنام به علي عليه السلام بر فراز منبرها بود. ولي جز آنان، همه مسلمانان، اهل بيت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را احترام مي‌گذارند و دوست دارند و هر صبح و شام بر آنان درود مي‌فرستند.

2 . كسي كه علي عليه السلام را بر عثمان يا بر همه خلفا برتري مي‌دهد،

با اعتقاد بر اين‌كه او چهارمين خليفه است و دليل مقدم دانستن او روايات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقاييس اللغة، ج3، ص235، واژه "شيع".


14


فراواني است كه درباره فضايل و مناقب او از پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله نقل شده

و اصحاب حديث آن‌ها را در مجموعه‌هاي حديثي خود آورده‌اند و

اين احاديث، انسان را وا مي‌دارد كه باور كند آن حضرت برترين صحابه است.

3 . كسي كه از علي عليه السلام و فرزندان او پيروي مي‌كند، به اعتبار اين كه آنان جانشينان پيامبر صلي الله عليه و آله و پيشوايان مردم پس از اويند و آن حضرت ايشان را به فرمان خدا براي اين مقام نصب كرده و نام‌ها و ويژگي‌هاي آنان را ياد كرده است. در اين‌جا شيعه به اين معني است و مشهور بوده كه علي عليه السلام وصي است و اين از لقب‌هاي او گشته و شاعران در قصيده‌هايشان با همين عنوان از او ياد كرده‌اند.

اين لفظ، شامل هر كس مي‌شود كه به رهبري امّت از سوي علي عليه السلام پس از پيامبر صلي الله عليه و آله معتقد باشد و اين‌كه او جانشين پيامبر در همه اموري است كه به او مربوط است، جز پيامبري و نزول وحي. همه اين‌ها بر اساس تصريح پيامبر صلي الله عليه و آله است. بنابراين پايه اصلي تشيّع، اعتقاد به

وصايت و رهبري با همه شؤون آن براي امام عليه السلام است. تشيع، اعتقاد به اين است و جز اين، چيزي پايه اصلي مفهوم تشيّع و محور اطلاق شيعه بر او نيست.

واژه شيعه در قرآن و حديث



15


در قرآن كريم، شيعه به معناي پيرو پيامبران و شخصيت‌هاي بزرگ به كار رفته است. خداوند (در داستان موسي عليه السلام ) مي‌فرمايد: آن‌كه از پيروان او بود، بر ضدّ آن‌كه از دشمنانش بود از او ياري خواست: }فَاسْتَغاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَي الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ«.(1)

نيز مي‌فرمايد: و از جمله پيروان او ابراهيم است كه با قلبي سليم به پيشگاه پروردگارش آمد }وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لاَِبْراهِيمَ...«.(2)

شيعه به معناي پراكندگي و تفرقه و اختلاف هم به كار رفته است: }مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكانُوا شِيَع«.(3)

هرگاه در معناي تبعيت به كار رود به بُعد مثبت و ايجابي معني اشاره مي‌كند، امّا وقتي در معناي تفرقه و پراكندگي به كار مي‌رود به معناي منفي اشاره دارد.

امّا در حديث، بي‌شك از آن‌جا كه پيامبر صلي الله عليه و آله عرب اصيل است، اين واژه را در معناي حقيقي آن (پيرو) به كار مي‌برد. وقتي آيه }إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ«4 نازل شد، حضرت در حال حيات خويش پيروان علي عليه السلام را شيعه توصيف كرد. گروهي را كه نسبت به علي عليه السلام موالات و پيروي داشتند، «خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»؛ (بهترين انسان‌ها) ناميد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قصص: 15.

2 . صافات: 84 ـ 83.

3 . روم: 32.

4 . بينه: 7.


16


برخي از اين احاديث چنين است:

1 . ابن عساكر از جابر بن عبدالله نقل مي‌كند: نزد پيامبر صلي الله عليه و آله بوديم

كه علي عليه السلام آمد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: سوگند به آن‌كه جانم در

دست اوست، اين و پيروانش در قيامت، رستگارند. و آيه }إِنَّ

الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ« نازل شد. از آن

پس هرگاه علي عليه السلام مي‌آمد، اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌گفتند: «خَيْرُ

الْبَرِيَّةِ»؛ (بهترين انسان‌ها) آمد.(1)

2 . ابن عدي از ابن عباس نقل مي‌كند:

چون آيه }إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ« نازل شد، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: «خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»؛ (بهترين انسان) تو و پيروان (شيعيان) تو در روز قيامت هستيد، هم از خدا راضي هستيد، هم او از شما راضي است.(2)

3 . ابن مردويه از علي عليه السلام نقل مي‌كند كه: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به من فرمود: آيا اين سخن خدا را نشنيده‌اي كه }إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ«؟ آنان، تو و پيروان تو هستيد، وعدگاه من و شما كنار حوض است، آن‌گاه كه امّت‌ها براي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الدر المنثور، ج6، ص589.

2 . همان.


17


حسابرسي مي‌آيند، شما خوانده مي‌شويد.(1)

اين‌ها بخشي از رواياتي است كه از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل شده و لفظ شيعه بر پيروان علي عليه السلام اطلاق شده است.(2)

اين متون فراوان كه بي‌نياز از بررسي سندي است، نشان مي‌دهد كه علي عليه السلام در ميان اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله ، متمايز به اين بود كه شيعه و پيرواني دارد، با اوصاف و ويژگي‌هايي كه در زمان پيامبر و پس از آن با اين نشانه‌ها شناخته مي‌شوند.

خلاصه درس

شيعه در لغت، پيروان و ياوران يك شخص است. وقتي شيعه گفته مي‌شود، مقصود از آن عبارت است از: كسي كه دوستدار علي عليه السلام و فرزندان اوست، كسي كه علي عليه السلام را بر عثمان يا بر همه خلفا برتري مي‌دهد، كسي كه از علي عليه السلام و فرزندان او پيروي مي‌كند.

در قرآن كريم، شيعه هم به معناي پيرو پيامبران و شخصيت‌هاي بزرگ و هم به معناي پراكندگي و تفرقه و اختلاف به كار رفته است. امّا در حديث، بي‌شك از آن‌جا كه پيامبر صلي الله عليه و آله عرب اصيل است، اين واژه را در معناي حقيقي آن (پيرو) به كار مي‌برد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان.

2 . خواستاران تفصيل بيشتر به اين منابع رجوع كنند:

الف. تفسير طبري، جزء آخر (تفسير سوره بيّنه).

ب. الدرّ المنثور، ج6 ص 589 (تفسير سوره بيّنه).


18


خود آزمايي

1. معناي لغوي واژه «شيعه» را توضيح دهيد.

2. معناي اصطلاحي «شيعه» را توضيح دهيد.

3. معناي واژه «شيعه» را از ديدگاه قرآن تشريح كنيد.

4. معناي واژه «شيعه» را از منظر روايات تشريح كنيد.


19


درس دوم

پيدايش مذهب شيعه

هدف‌هاي آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس:

ـ با مفهوم مذهب تشيع آشنا شويم.

ـ دلايل اعتقاد به مذهب تشيع را بدانيم.

ـ حديث منزلت و حديث غدير را بدانيم.

در اين درس بعد از تعريف مذهب تشيع به چگونگي پيدايش آن به دست مبارك حضرت محمد صلي الله عليه و آله پرداخته و در پايان دلايل لزوم اعتقاد به مذهب تشيع را شرح خواهيم داد.

پيدايش مذهب شيعه

تشيع، عبارت است از اعتقاد به استمرار رهبري اسلامي در قالب «وصايت» براي امام علي عليه السلام و خاندان او. اين، اساس وروح تشيع



20


است. اعتقادات ديگر شيعه در اصول و فروع، نقشي در صدق تشيع به صورت اثبات و نفي ندارد. بناي تشيع بر همان عقيده به تداوم رهبري اسلامي در قالب وصايت براي علي عليه السلام است.

اين تفكر، به دست مبارك پيامبر صلي الله عليه و آله در حال حياتش پي نهاده شد، گروهي از مهاجران و انصار نيز در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله آن را پذيرفتند و پس از رحلت آن حضرت نيز بر همان عقيده باقي ماندند. گروهي ديگر از تابعين هم به آنان اقتدا كردند و اعتقاد به اين اصل، از همان زمان‌هاي گذشته تاكنون تداوم يافته است.

بنابراين، تشيع، تاريخي جز تاريخ اسلام و مبدأيي جز آغاز ظهور اسلام ندارد و اسلام و تشيع در واقع يك حقيقت‌اند و دو همزادند كه با هم به دنيا آمده‌اند.

دليل بر اين حقيقت به نحو اختصار عبارت است از:

بيان فضايل علي عليه السلام

پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله در طول زندگي خويش بارها و در مناسبت‌هاي مختلف از فضايل و مناقب امام علي عليه السلام و از رهبري او براي امت اسلامي پس از پيامبر سخن گفته است.

اشاره به فضايل آن حضرت، سبب شد تا در زمان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله گروهي از اصحاب برگرد امام علي عليه السلام فراهم آيند و از او به عنوان برترين الگو براي فضايل برجسته و مناقب نيك پيروي كنند.

حديث آغاز دعوت



21


پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي هدايت مردم از بت پرستي به توحيد بر انگيخته شد. ابتدا سال‌ها دعوت سرّي و تبليغ پنهاني داشت، تا آن‌كه آيه }وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ اْلأَقْرَبِينَ«1؛ (خويشاوندان نزديك‌تر خود را بيم بده.) نازل شد. پيامبر خدا چهره‌هاي سرشناس بني هاشم را دعوت كرد و پيامبري خويش را بر آنان عرضه نمود و فرمود:

«كدام يك از شما به من ايمان مي‌آوريد و در اين هدف ياريم مي‌كنيد، تا برادر، جانشين و وصّي من باشيد؟»

جز علي عليه السلام كسي برنخاست. دعوت خويش را دوباره و سه باره تكرار كرد، در هر بار كسي دعوتش را اجابت نمي‌كرد و تنها علي عليه السلام بود كه برمي‌خاست و آمادگي خويش را براي پشتيباني پيامبر صلي الله عليه و آله اعلام مي‌كرد. آن‌گاه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود:

«اين، برادر، وصي و جانشين من در ميان شماست، از او بشنويد و فرمانبرداري كنيد.» ( 2 )

حديث منزلت

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله همراه مردم به جنگ تبوك عزيمت كرد. علي عليه السلام عرض كرد: من هم همراه شما بيايم؟ فرمود: نه. علي عليه السلام گريست. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به او فرمود:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شعراء: آيه 214.

2 . مسند احمد، ج1، ص111؛ تاريخ طبري، ج2، ص62 ـ 63، و منابع ديگر.


22


«آيا نمي‌خواهي نسبت به من، همچون هارون نسبت به موسي باشي، جز اين‌كه پس از من پيامبري نيست؟ سزاوار نيست من بروم، مگر آن‌كه تو جانشين من باشي.» ( 1 )

استثناي پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌رساند كه جز نبوت، همه منصب‌هايي كه هارون داشته است، براي علي عليه السلام ثابت است.

اعلان برائت از مشركين

چون آياتي از سوره توبه نازل شد كه در آن‌ها امان از مشركان برداشته شده بود، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آن آيات را به ابو بكر آموخت و او را همراه چهل مرد به سوي مكه فرستاد تا آن‌ها را روز عيد قربان به گوش مردم برساند. امّا جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و عرض كرد: «آن‌ها را از سوي تو، جز خودت يا مردي از خاندانت ابلاغ نمي‌كند.»

پيامبر صلي الله عليه و آله از علي عليه السلام خواست كه اين مسئووليت را بر عهده گيرد و فرمود: «خود را به ابو بكر برسان و آيات را از دست او بگير، و با آن‌ها عهد و پيمان مشركان را به سويشان بيفكن» يعني آيات برائت را بر مردمي كه از اطراف حجاز مي‌آيند بخوان.(2)

حديث غدير

حديث غدير از احاديث متواتر است كه صحابه و تابعين در هر عصر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح بخاري، ج5، باب فضائل اصحاب پيامبر9، باب مناقب علي7، ص 24.

2 . تفسير طبري، ج10، ص47؛ تفسير در المنثور، ج4، ص122 و منابع ديگر.


23


و نسل آن را نقل كرده‌اند. آن حادثه مهم در تاريخ اسلام و سخن پيامبر بزرگوار صلي الله عليه و آله برفراز جهاز شتران كه فرمود: «مَن كنت مَولاه فهذا علي مولاه»؛ (هر كه را من مولا و سرپرست بودم، پس اين علي مولاي اوست)، سبب شد كه گروهي از مهاجران و انصار برگرد علي عليه السلام به عنوان محور هدايت و رهبري پس از پيامبر گرد آيند.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله علي عليه السلام را به خاطر شايستگي‌ها و توانمندي‌هاي منحصر به فردش، انساني شايسته رهبري حكيمانه پس از رحلت خويش مي‌شناخت از همين رو، جمعي از مهاجران و انصار، به ويژه آنان كه در دل كينه‌اي از او نداشتند، پيرو او شدند و اين گروه با عنوان «شيعه علي» شناخته شدند.

بنابراين، تشيع همان اسلام و روي ديگري از آن است و اشاره به يك اصل اسلامي دارد و آن اين‌كه رهبري حكيمانه و هدايت علمي، با نصب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در وجود علي عليه السلام متمركز است؛ هر كس اين حقيقت را درك كند، شيعه و پيرو علي عليه السلام مي‌شود. آنان در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله به عنوان شيعه علي عليه السلام شناخته شدند و پس از وفات پيامبر هم بر همين باور باقي ماندند و گروه‌هايي پيرو آنان شدند تا به امروز.

گروهي از مؤلفان نيز به اين حقيقت تصريح كرده‌اند. نوبختي مي‌گويد:

شيعه، پيروان علي بن ابي طالب عليه السلام ‌اند كه «شيعه علي» ناميده مي‌شوند، چه در زمان پيامبر و چه پس از او، و با پيوستگي به آن حضرت



24


و عقيده به امامت او معروفند.(1)

ابوالحسن اشعري گويد: از اين رو به آنان «شيعه» گفته شده كه پيرو علي عليه السلام اند و او را بر اصحاب ديگر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مقدم مي‌دارند.(2)

گرد آمدن عده‌اي از مهاجران و انصار ـ كه خداوند دلشان را براي تقوا آزمود ـ پيرامون علي عليه السلام پس از شنيدن اين روايات برانگيزاننده و مشهور شدن جمعي به «شيعه علي» در عصر رسالت، در پي آن توصيفاتي كه درباره علي عليه السلام بود، امري طبيعي است و شگفت نيست كه اسلام و تشيع، دو همزاد به شمار آيند كه با هم زاده شدند و تا پايان جهان نيز با هم خواهند بود.

از آنچه گذشت، روشن شد كه پيامبر صلي الله عليه و آله بود كه بذر تشيع را افشاند و هسته اوليه آن را در حال حيات خويش كاشت و با سخن و عمل خويش آن را پروراند و فضايل و مناقب علي عليه السلام را شناساند و در نتيجه جمعي از اصحاب برگرد علي عليه السلام فراهم آمدند. پس از رحلت رسول اكرم صلي الله عليه و آله مسلمانان دو گروه شدند:

اوّل: آنان كه بر عقيده خود در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله باقي ماندند. به آنان شيعه و مواليان علي عليه السلام و خاندان او مي‌گفتند.

دوم: آنان كه مصلحت‌هاي پنداري را بر تصريح پيامبر صلي الله عليه و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فرق الشيعه، ص17.

2 . مقالات الاسلاميين، ج1، ص65.


25


آله ترجيح دادند و تجمّعي در سقيفه بني ساعده داشتند كه تنها متشكل از انصار بود و مهاجران را مطّلع نكردند، زيرا آنان مشغول امور دفن پيامبر صلي الله عليه و آله بودند. چون عمر و ابو بكر از تجمع انصار در سقيفه اطلاع يافتند، عمر به ابو بكر گفت: بيا نزد برادران انصاري خويش برويم و ببينيم چه تصميم دارند. وارد جمع آنان شدند، در حالي كه بعضي از مهاجران نيز مثل ابوعبيده جرّاح با آن دو بودند. سعد بن عباده، سخنگو و بزرگ انصار، مشغول سخن بود و آنان را تشويق مي‌كرد كه خلافت را به دست گيرند، چرا كه آنان بودند كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را وقتي قريش او را بيرون كردند، پناه دادند و در راه او همه گونه فداكاري و جانفشاني كردند.

پس از سخنان او ابوبكر آغاز سخن كرد و با استناد به اين‌كه خويشاوندان و قبيله پيامبر صلي الله عليه و آله به خلافت شايسته‌ترند، زيرا با شرافت‌ترين خاندان عرب بودند، دست عمر و ابوعبيده جرّاح را گرفت و براي بيعت نامزد كرد.

بر حاضران در سقيفه لازم بود كه كلام پيامبر را بر ارزش‌هاي قبيله‌اي مقدم بدارند. ولي آنان عادت داشتند كه مصالح خود را بر سخن پيامبر صلي الله عليه و آله مقدم بدارند و اين اولين بار نبود و ريشه‌هايي در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله داشت كه پيامدهاي فراواني فراهم آورد و چه بسا موارد آن به بيش از شصت بار و مورد مي‌رسيد.

بر فرض كه آنان، مصلحت را در به فراموشي سپردن نصّ پيامبر صلي الله عليه و آله ديدند، لازم بود در جستجوي كسي باشند كه از همه به


| شناسه مطلب: 73548