بخش 6
2. حدیث ثقلین آیه حفظ آیه نفی باطل آیه جمع و قرائت قرآن درس دهم: شیعه و مصونیت قرآن از تحریف، دو شبهه پیرامون تحریف، تاریخ گردآوری قرآن کریم شیعه و مصونیت قرآن از تحریف دو شبهه پیرامون تحریف شبهه اول: وجود مصحف علی شبهه دوم: مصحف فاطمه تاریخ گردآوری قرآن کریم شبهه اول: وجود مصحف علی شبهه دوم: مصحف فاطمه بخش پنجم: بدعت در قرآن و حدیث درس یازدهم: بدعت در لغت و اصطلاح، بدعتگذاری در تعریف بدعت، عوامل پیدایش بدعت بدعت در لغت و اصطلاح بدعت گذاری در تعریف بدعت عوامل پیدایش بدعت درس دوازدهم: بدعت نیکو و بدعت زشت بدعت نیکو، بدعت زشت الف. تقیّه هنگام ترس بر جان و مال ب. ازدواج موقت
|
|
شوشتري را مورد اشاره قرار خواهيم داد سپس دو شبهه اعم از وجود مصحف علي عليه السلام و مصحف فاطمه را مطرح و پاسخ ميدهيم و در نهايت به چگونگي گردآوري قرآن ميپردازيم.
شيعه و مصونيت قرآن از تحريف
كاوش در سخنان علماي بزرگ شيعه نشان ميدهد كه آنان از عقيده به تحريف تبرّي ميجستند و انديشه تحريف را به «خبر واحد» نسبت ميدادند. به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1 . مرحوم صدوق (متوفاي 381 ق) ميگويد: اعتقاد ما اين است كه قرآن كتاب خدا و وحي اوست كه نازل شده و خداوند در قرآن فرموده است: از هيچ سوي باطل سراغ قرآن نميآيد، نازل شدهاي از سوي خداي حكيم حميد است: }اِنّه لكتابٌ عزيز...«، قرآن قصّهگويي حق است و حقي است جدا كننده حق و باطل و شوخي و بيهوده نيست و خداي متعال، پديد آورنده، نازل كننده، پروردگار، و حافظ آن و گوياي به آن است.(1)
2. شيخ مفيد (متوفاي 413 ق) در پاسخ كساني كه براي تحريف، استناد به رواياتي كردهاند كه برخي كلمات را به گونه ديگر نقل كرده است، ميگويد: اينها خبر واحد است و صحّت آنها ثابت نيست، از اين رو درباره آنها توقف ميكنيم و از آن چه در قرآن موجود است دست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اعتقادات صدوق، ص 93.
|
|
نميكشيم.(1)
3. سيدمرتضي (متوفاي 436 ق) گويد: گروهي از صحابه همچون عبدالله بن مسعود، اُبي بن كعب و ديگران بارها قرآن را بر پيامبر صلي الله عليه و آله خوانده و ختم كردهاند. اينها با كمترين تأمل دلالت دارد كه قرآن در آن زمان، مجموعهاي مرتب و مدوّن بود، نه پنهان و پراكنده.(2)
4. شيخ طوسي (متوفاي 460 ق) گويد: سخن در زياده و نقصان در قرآن، در خور اين كتاب نيست. چرا كه زياد شدن در قرآن، بطلانش اجماعي است. كاسته شدن از قرآن نيز بر خلاف ظاهر مذهب مسلمانان است و اين به مذهب صحيح ما شايستهتر است.(3)
5. سيد بن طاووس حلّي (متوفاي 664 ق) گفته است: عقيده شيعه، عدم تحريف است.(4)
6. علامه حلّي (متوفاي 726 ق) گفته است: حق آن است كه تغيير و تأخير و تقديم و افزايش و كاهش در قرآن نيست و پناه بر خدا از اين عقيده و امثال آن، كه موجب راهيابي شك به معجزه جاويدان پيامبر خداست، معجزهاي كه به صورت تواتر نقل شده است.(5)
7. قاضي نور الله شوشتري (متوفاي 1029 ق) گويد: وقوع تحريف در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجموعة الرسائل، شيخ مفيد، ص 366.
2 . مجمع البيان، ج 1، ص 10، به نقل از المسائل الطرابلسيه، سيدمرتضي.
3 . تبيان، ج 1، ص 3.
4 . سعد السعود، ص 144.
5 . اجوبة المسائل المهنائيه، ص121.
|
|
قرآن كه به شيعه نسبت داده شده است، چيزي نيست كه عقيده عموم شيعه اماميه باشد، گروهي اندك از آنان چنين سخني گفتهاند كه در ميان شيعه هم جايگاه معتبري ندارند.1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . آلاء الرّحمن، ج 1، ص 25.
|
|
دو شبهه پيرامون تحريف
شبهه اول: وجود مصحف علي عليه السلام
ابن نديم (متوفاي 385 ق) از علي عليه السلام روايت كرده كه چون آن حضرت هنگام وفات پيامبر صلي الله عليه و آله ، رفتارهاي شومي از مردم ديد، سوگند ياد كرد كه ردا از دوش خود بر زمين ننهد تا آن كه قرآن را گرد آورد. سه روز در خانه نشست و قرآن را جمع كرد.(1)
يعقوبي (متوفاي 290 ق) در تاريخ خود مينويسد: بعضي روايت كردهاند كه پس از رحلت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ، علي بن ابي طالب عليه السلام قرآن را جمع كرد و آن را بر روي شتري گذاشت و آورد و گفت: اين قرآن است كه آن را جمع كردم، وي قرآن را به هفت جزء تقسيم كرده بود، سپس هر جزء و سورههاي آن را ذكر كرده است.
از آن چه يعقوبي ذكر كرده بر ميآيد كه قرآن علي عليه السلام در سورهها و آيات با قرآن موجود تفاوتي نداشته، بلكه در ترتيب سورهها اختلاف داشته و اين ثابت ميكند كه ترتيب سورهها با اجتهاد صحابه و گردآورندگان بوده است، برخلاف وضع و ترتيب آيهها كه به اشاره پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است.
شبهه دوم: مصحف فاطمه3
طبق روايات فراوان، نزد حضرت فاطمه3 مصحفي بوده است، ولي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . فهرست، ابن نديم، به نقل تاريخ القرآن زنجاني، ص 76.
|
|
مصحف اسم مخصوص قرآن نيست تا آن كه دختر پيامبر صلي الله عليه و آله قرآن مخصوصي داشته باشد، بلكه نوشتهاي بود كه در آن بعضي از اخبار و حوادث آينده نوشته شده بود.
ابوحمزه از امام صادق عليه السلام نقل ميكند كه فرمود: «در مصحف فاطمه3 چيزي از كتاب خدا نيست، بلكه آن در بردارنده مطالبي است كه پس از فوت پدر بزرگوارش بر آن حضرت القاء شده است.» ( 1 )
شگفت است كه دروغهاي تبليغاتي كلمه «مصحف فاطمه» را عَلَم كرده و به شيعه تهمت ميزند كه اينان قرآني دارند به نام مصحف فاطمه. بسياري از تفرقه افكنان كوشيدهاند اين تفكر غلط را ميان مسلمانان پخش كنند، ولي تلاش آنان بيثمر بوده است.
تاريخ گردآوري قرآن كريم
قرآن در زمان حيات پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله گردآوري شد و سورهها و آيههايش به دستور او مرتّب شد. دليل بر اين سخن، افزون بر شواهد تاريخي بسيار، سخن خود حضرت رسول صلي الله عليه و آله است كه سوره حمد را به نام «فاتحة الكتاب» ناميد و فرمود: «نمازي جز با فاتحة الكتاب صحيح نيست.» ( 2 )
از اين جا روشن ميشود كه قرآن در زمان آن حضرت گردآوري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بصائر الدرجات، ص 195 (چاپ كتابخانه مرعشي).
2 . مسند احمد، ج 2، ص 428.
|
|
شده بود و سوره حمد هم در اول آن بود، اگر قرآن مجموعه سورهها و آيات پراكنده بود، معني نداشت كه اين سوره را فاتحة الكتاب نامگذارند.
شش نفر در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله قرآن را گردآوري كردند: اُبي بن كعب، زيد بن ثابت، معاذ بن جبل، ابوالدرداء، سعد بن عبيد و ابوزيد. و نيز نقل ميكنند كه مجمع بن جاريه قرآن را جمع كرد، مگر دو سوره از سورههاي آن را.
قتاده ميگويد: از انس بن مالك پرسيدم: در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله ، چه كسي قرآن را جمع كرد؟ گفت: چهارنفر كه همه از انصار بودند: ابي بن كعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابوزيد.
نسائي از عبدالله بن عمر نقل ميكند كه گفت: قرآن را گرد آوردم و هر شب يك بار آن را خواندم. خبر آن به پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد، فرمود: آن را در طول ماه يك بار بخوان.
از عثمان نقل شده است كه هر گاه وحي نازل ميشد، پيامبر سراغ كاتبان وحي ميفرستاد و ميفرمود: اين آيه را در فلان سوره كنار آيات معيني قرار دهيد.(1)
ابوعبدالله زنجاني مؤلف «تاريخ القرآن» نوشته است: بعضي از صحابه در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله اقدام به جمعآوري قرآن يا بخشهايي از آن كردند. اما مجموعهاي كه همه قرآن را در زمان پيامبر گردآورد،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . البيان، ص 26 ـ 27.
|
|
آن را پس از آن كامل ساختند.
حديث ثقلين دليل آن است كه جمع قرآن در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله انجام يافته بود و اگر اين حديث را بر آن چه ذكر كرديم بيفزاييم، شكّي باقي نميماند كه قرآن در عهد پيامبر گردآوري شده بود كه فرمود:
«من در ميان شما دو چيز نفيس باقي ميگذارم: كتاب خدا و عترتم، چنانچه اگر به آن دو تمسك بجوييد، هرگز گمراه نميشويد و آن دو از هم جدا نميشوند تا آن كه كنار حوض كوثر بر من وارد شوند.»
عظمت قرآن و اهميتي كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و مسلمانان از جهات مختلف براي آن قائل بودند، به روشني نشان ميدهد كه رواياتي كه ميگويد قرآن پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله گردآوري شده، نادرست است. اضافه بر اين كه قرآن، بزرگترين چيز نزد مسلمانان است و موجوديت و عظمتشان در حفظ و نگهداري آن خلاصه ميشود و اساس نبوت را هم قرآن تشكيل ميدهد. آيا احتمال ميرود كه شخصيتي همچون پيامبر صلي الله عليه و آله اهميتي به گردآوري و نگارش قرآن كريم ندهد؟ يا به كار ديگري بپردازد و از توضيح كيفيت تنظيم سورهها و آيات غافل شود؟
قرآن به تدريج بر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نازل ميشد و آن حضرت گروهي را به نام «كاتبان وحي» معين كرده بود كه آن را بنويسند.
|
|
بعضي از سورههاي قرآن يا بخشي از يك سوره، نزد همه مسلمانان وجود داشت و اين در روايات آمده است.
نسبت دادن جمع قرآن كريم به زمان خلفا، توهمي است كه با قرآن و سنت و عقل هم مخالف است و نميتوان جمع قرآن را به ابوبكر نسبت داد. جمع قرآن در زمان عثمان هم به معناي اجتماع مسلمين بر قرائت واحد است.
اما اين كه گفته ميشود علي عليه السلام قرآن را پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله گردآوري كرد، به معناي نگارش قرآن طبق شأن نزول است و تقديم منسوخ برناسخ. و اگر مسأله جز اين باشد، امام علي عليه السلام چگونه ميتواند در چند روز، قرآن را گردآوري كند؟
خلاصه درس
كاوش در سخنان علماي بزرگ شيعه نشان ميدهد كه آنان از عقيده به تحريف تبرّي ميجستند و انديشه تحريف را به «خبر واحد» نسبت ميدادند.
دو شبهه پيرامون تحريف عبارتند از: وجود مصحف علي عليه السلام و مصحف فاطمه3.
شبهه اول: وجود مصحف علي عليه السلام
از آن چه يعقوبي ذكر كرده بر ميآيد كه قرآن علي عليه السلام در سورهها و آيات با قرآن موجود تفاوتي نداشته، بلكه در ترتيب سورهها
|
|
اختلاف داشته و اين ثابت ميكند كه ترتيب سورهها با اجتهاد صحابه و گردآورندگان بوده است، برخلاف وضع و ترتيب آيهها كه به اشاره پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است.
شبهه دوم: مصحف فاطمه3
طبق روايات فراوان، نزد حضرت فاطمه3 مصحفي بوده است، ولي مصحف اسم مخصوص قرآن نيست تا آن كه دختر پيامبر صلي الله عليه و آله قرآن مخصوصي داشته باشد، بلكه نوشتهاي بود كه در آن بعضي از اخبار و حوادث آينده نوشته شده بود.
قرآن در زمان حيات پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله گردآوري شد و سورهها و آيههايش به دستور او مرتّب شد. دليل بر اين سخن، افزون بر شواهد تاريخي بسيار، سخن خود حضرت رسول صلي الله عليه و آله است كه سوره حمد را به نام «فاتحة الكتاب» ناميد.
حديث ثقلين نيز دليل آن است كه جمع قرآن در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله انجام يافته بود و اگر اين حديث را بر آن چه ذكر كرديم بيفزاييم، شكّي باقي نميماند كه قرآن در عهد پيامبر گردآوري شده بود
خود آزمايي
1. با اشارهاي به سخنان برخي از علماي شيعه، مصونيت قرآن را از تحريف تشريح كنيد.
|
|
2. با ذكر شبهات پيرامون تحريف، نادرستي آنها را شرح دهيد.
3. گردآوري قرآن در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله را شرح دهيد.
|
|
بدعت در قرآن و حديث
|
|
بخش پنجم
بدعت
در قرآن و حديث
|
|
|
|
درس يازدهم
بدعت در لغت و اصطلاح، بدعتگذاري در تعريف بدعت، عوامل پيدايش بدعت
هدفهاي آموزشي
انتظار ميرود با مطالعه اين درس:
ـ با مفهوم بدعت آشنا شويم.
ـ بدعت را از منظر لغت و اصطلاح شرح دهيم.
ـ ملاك تشخيص بدعت از سنت را بدانيم.
ـ عوامل پيدايش بدعت را بدانيم.
در اين درس به مفهوم بدعت به عنوان يكي از زشتترين دروغها كه حرام نيز ميباشد پرداختهايم، در ابتدا اين واژه را از دو منظر لغوي و اصطلاحي شرح ميدهيم سپس به مواردي كه سنت محسوب شده و بدعت نيست ميپردازيم و در نهايت عوامل پيدايش بدعت را شرح خواهيم داد.
|
|
بدعت در لغت و اصطلاح
به اتفاق مسلمانان، بدعت حرام است، از حرامهايي است كه
خداوند، وعده عذاب بر آن داده است. بدعت، از زشتترين دورغهاست، چون افترا بر خدا و رسول است بدعت را در لغت و اصطلاح بررسي ميكنيم.
اما در لغت، پديد آوردن و ساختن چيزي بدون نمونه قبلي است و در اصطلاح، بدعت چيزي است كه پديد آورده شود و در شريعت، اصلي كه بر آن دلالت كند نباشد، اما آن چه كه اصلي در شرع بر آن دلالت كند، شرعاً بدعت نيست، هر چند در لغت بدعت باشد.
بدعت در نظر شرع سه قيد دارد:
1. چيزي در اعتقادات يا احكام ديني، كم يا زياد شود.
2. دعوت و نشر در كار باشد.
3. دليلي شرعي بر اين كه به صورت كلي يا جزئي از دين است، وجود نداشته باشد.
دقت در اين قيدها حقيقت بدعت را روشن ميسازد، چيزي از دين كاستن يا بر آن افزودن، افترا بر خداوند است و خداوند از افتراي بر خدا نكوهش كرده است.(1)
پس اگر كسي چيزي پديد آورد كه سابقه نداشته و كار او ربطي و دخالتي به دين نداشته باشد، مثل برخي عادتها يا بعضي از صنعتها، از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ر.ك: يونس: 59؛ حديد: 27.
|
|
نظر شرع، بدعت نيست، چون پديد آورنده ادعا نميكند كه آن پديده از متن دين است. بنابراين، جشنهاي رسمي كه دولتهاي مختلف براي اهدافي بر پا ميكنند و ربطي به دين ندارد بدعت نيست، چون به عنوان اين كه شرع به آن دستور داده برگزار نميكنند، اما حلال يا حرام بودن آنها تابع موازين شرعي است.
بدعت گذاري در تعريف بدعت
تعريف بدعت و مفهوم آن روشن شد. از نمونههاي بدعت، يكي هم اين است كه سيره گذشتگان معيار حق و باطل قرار گيرد. بعضيها بسياري از امور را تنها به اين دليل كه در زمان صحابه و تابعين نبوده است، بدعت ميشمارند.
معيار در تشخيص بدعت از سنت، رجوع به «ثقلين» است، چه آن را به قرآن و عترت تفسير كنيم و چه آن را قرآن و سنت بدانيم، پس اگر چيزي از قرآن و سنت دلالت ميكرد كه آن جزء دين است، بدعت نيست، وگرنه، پخش و اشاعه آن در ميان مسلمانان به اين عنوان كه جزئي از شريعت است، بدعت است.
جشن براي ميلاد پيامبر صلي الله عليه و آله يا برخاستن براي قرآن و بوسيدن آن اگر از سوي يك مسلمان به اين عنوان انجام گيرد كه جزء دين است، اينها بدعت نيست، چون اين گونه گرامي داشت براي پيامبر خدا يا قرآن، گر چه در شريعت اسلامي وارد نشده، ولي در اصول كلي دعوت كننده به تكريم و احترام پيامبر صلي الله عليه و آله ميگنجد.
|
|
خداوند خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله ميفرمايد:
}وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ«1
تو را بلند آوازه كرديم.
روشن است كه جشن گرفتن براي آن حضرت، بلند آوازه ساختن اوست كه خدا از آن خبر داده است. دوستي پيامبر و خاندان او، دعوتِ قرآن و سنت است، جشن گرفتن براي او، اظهار آن محبت است. برخاستن به احترام قرآن و بوسيدن آن نيز همين گونه است. در كتابهاي فقهي احكام ويژهاي در مورد قرآن است كه مسلمانان را به نگهداري آن و پرهيز از بياحترامي نسبت به آن فرا ميخواند.
عوامل پيدايش بدعت
پيدايش و گسترش بدعت در جامعه، عواملي دارد كه مهمترين آنها هواپرستي است. هواي نفس و شهرت طلبي نقش مهمّي در پيدايش اين تفكر داشته است و بدعتگذار هر چند مدعي نبوت نيست، ليكن كار او شعبهاي از ادعاي نبوت است.
اميرمؤمنان عليه السلام در خطبهاي خطاب به مردم فرمود:
«اي مردم! آغاز پيدايش فتنهها، هواي نفسي است كه پيروي ميشود و احكامي است كه بدعت گذاري ميگردد و در آن با
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . شرح: 4.
|
|
قرآن مخالفت ميشود، كساني هم در آن مورد از بدعت گذاران حمايت ميكنند...».(1)
شهرتطلبي در زندگي انسان نقش مهمي دارد، اگر اين غريزه سر بر آورد، انسان را به ادعاي مقامها و منصبهاي ويژه پيامبران وا ميدارد. شايد برخي از مذاهب رايج در ميان مسلمانان در قرنهاي نخستين از همين غريزه سرچشمه گرفته باشد.
برتري طلبي نسبت به زيردستان، تعصّب ناپسند و تسليم بودن نسبت به غيرمعصوم، عوامل سه گانه مهم در پيدايش و گسترش بدعت و امور غيردينياند.
خلاصه درس
بدعت از حرامهايي است كه خداوند، وعده عذاب بر آن داده است. در لغت، پديد آوردن و ساختن چيزي بدون نمونه قبلي است اما در اصطلاح، بدعت چيزي است كه پديد آورده شود و در شريعت، اصلي كه بر آن دلالت كند نباشد، اما آن چه كه اصلي در شرع بر آن دلالت كند، شرعاً بدعت نيست، هر چند در لغت بدعت باشد. بدعت در نظر شرع سه قيد دارد:
1. چيزي در اعتقادات يا احكام ديني، كم يا زياد شود؛
2. دعوت و نشر در كار باشد؛
3. دليلي شرعي بر اين كه به صورت كلي يا جزئي از دين است،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . كافي، ج1، ص54، حديث 1.
|
|
وجود نداشته باشد.
معيار در تشخيص بدعت از سنت، رجوع به «ثقلين» است. اگر چيزي از قرآن و سنت دلالت ميكرد كه آن جزء دين است، بدعت نيست.
پيدايش و گسترش بدعت در جامعه، عواملي دارد كه مهمترين آنها هواپرستي است.
برتري طلبي نسبت به زيردستان، تعصّب ناپسند و تسليم بودن نسبت به غيرمعصوم، عوامل سه گانه مهم در پيدايش و گسترش بدعت و امور غيردينياند.
خود آزمايي
1. بدعت را به طور كلي تعريف كنيد.
2. بدعت را از منظر لغت و اصطلاح شرح دهيد.
3. ملاك تشخيص بدعت از سنت را با مثال شرح دهيد.
4. عوامل پيدايش بدعت را توضيح دهيد.
|
|
درس دوازدهم
بدعت نيكو و بدعت زشت
هدفهاي آموزشي
انتظار ميرود با مطالعه اين درس:
ـ مفهوم بدعت نيكو و زشت را بدانيم.
ـ مواردي را كه به بدعت متهم ميشوند، شرح
دهيم.
در اين درس از تقسيم بدعت به نيكو و زشت صحبت خواهيم كرد و در ادامه احكام عملي را كه بدعت نيستند اما به بدعت متهم ميشوند با ذكر ريشههاي شرعي شرح خواهيم داد.
بدعت نيكو، بدعت زشت
اگر بدعت را دخالت در امر دين با كاستن يا افزودن در زمينه عقيده و شريعت بدانيم و فرقي ميان عبادات، معاملات و ايقاعات و سياسيات
|
|
قائل نباشيم، بدعت يك نوع بيشتر نيست، آن هم بدعتِ بد است. ليكن گاهي بدعت به خوب و بد تقسيم ميشود.
بدعتي كه قرآن و سنت از آن سخن ميگويد، دخالت در امر دين و افزايش يا كاهش در آن و تصرف در تشريع اسلامي است. بدعت به اين معني حرام و ناپسند است و قابل تقسيم به خوب و بد نيست.
آري، بدعت به معناي لغوي كه شامل دين و غيردين ميشود خوب و بد دارد. هر چيز نوپديدي كه براي زندگي جوامع سودمند باشد، مثل عادتها و رسمها كه انجام ميشود، بدون نسبت دادن آن به دين، و ذاتاً هم حرام نباشد، بدعت خوبي است، يعني كار تازه و سودمند براي جامعه است. مثل مراسم جشن ملي براي روز استقلال، يا تجمع براي ابراز تنفر از دشمنان، يا برگزاري جشن براي روز تولد يك قهرمان. پس هرچه كه خودش حلال باشد، مانعي نيست كه مردم بر محور آن هماهنگ شوند و آن را رسم و عادتي كنند كه در مناسبتها عمل شود. ولي آن چه حرام باشد، اگر رسم و عادت رايج شود، مثل حضور زنانِ بيحجاب و آرايش كرده در مجالس مردانه كه براي استقبال يا مهماني برگزار ميشود، اين خودش ذاتاً حرام است نه به عنوان بدعت شرعي و دخالت در امور دين و تشريع برخلاف شرع، بلكه گناهي است كه رواج يافته، ولي نه به اسم دين و شريعت.
يك سري امور اعتقادي يا احكام عملي است كه به بدعت بودن متهم ميشود، با آنكه در قرآن و حديث، چه به صورت خاصّ يا عام، اصل و ريشه دارد، براي روشن شدن مسأله، به اختصار به اين امور ميپردازيم و
|
|
ريشههاي شرعي آن را هم ياد ميكنيم.
الف. تقيّه هنگام ترس بر جان و مال
تقيه آن است كه مسلمان وقتي بر جان و مال و آبروي خويش بيمناك باشد، عقيده خود را پنهان دارد. اين امر مورد اتفاق همه مسلمانان است و از قرآن و سنت گرفته شده است.
جواز تقيه، افزون بر دليل نقلي، بر مبناي عقل هم صحيح و لازم است، چون از سويي حفظ جان و مال و آبرو واجب است و از سوي ديگر اظهار عقيده و عمل بر طبق آن عقيده يك وظيفه ديني است. ليكن در صورت تعارض اين دو تكليف واجب، عقل حكم ميكند كه انسان وظيفه مهمتر را بر مهم مقدم بدارد.
تقيه سلاح ضعيفان در برابر زورمندان فاسق است، اگر تهديد و خطري در كار نباشد، انسان عقيدهاش را پنهان نميكند و برخلاف اعتقادش نيز عمل نميكند. به تصريح قرآن كريم در ماجراي عمارياسر، كسي كه به دست كافران گرفتار شود، اشكالي ندارد كه كلام كفرآميز بر زبان جاري كند تا از چنگ آنان رها شود، در حالي كه قلبش پر از ايمان و اعتقاد صحيح است.(1)
آيات تقيه هر چند در مورد تقيه از كافر است، ليكن ملاك آنكه حفظ جان و مال و آبرو در شرايط حساس و خطير است، مخصوص كافران نيست. پس اگر كسي عقيده خود را نزد مسلمانان آشكار كند يا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . }مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلاّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاِْيمانِ« (نحل: 106).
|
|
طبق آن عمل كند و احتمال قوي دهد كه از سوي مسلمانان در معرض خطر قرار ميگيرد، حكم تقيّه جاري است، يعني ميتواند از مسلمانان هم تقيه كند، همان طور كه جايز بود از كفار تقيه كند.
تاريخ خلفاي اموي و عباسي پر از ظلم و خفقان و ستم و زور است، در آن دوران تنها شيعيان نبودند كه به سبب اظهار عقايدشان مطرود و محصور بودند، بلكه در موضوعِ «خلق قرآن» در دوران مأمون، بيشتر محدثان اهل سنت نيز راه تقيه را پيمودند و پس از آنكه از سوي خليفه، فرمان عام در مورد خلق قرآن و حادث بودن آن صادر شد، عموم محدثان از روي تقيه اظهار موافقت كردند.(1)
ب. ازدواج موقت
فقه شيعه به پيروي از قرآن و سنت، دو گونه ازدواج را صحيح ميداند: ازدواج دائم و ازدواج موقت يا متعه، به اين صورت كه مرد و زن پيوند زناشويي را براي مدّت معيّني منعقد ميسازند و مبلغي را به عنوان مهريه تعيين ميكنند و پس از گذشتن آن مدّت تعيين شده، بدون اجراي طلاق، از هم جدا ميشوند. اگر از اين ازدواج موقّت فرزندي به دنيا بيايد، فرزند شرعي آن دو است و از آنان ارث ميبرد. زن هم پس از سپري شدن مدت، بايد عدّه شرعي نگه دارد و اگر باردار است، بايد تا تولد فرزند عدّه نگه دارد و تا همسر موقّت آن مرد است يا در حال عدّه به سر ميبرد، حق ازدواج با ديگري ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . تاريخ طبري، ج 7، ص 195 ـ 206.
|
|
از آن جا كه اسلام، ديني جامع و آخرين دين آسماني است، اين طرح را براي حلّ مشكل جنسي تجويز كرده است. جواني كه مشغول درس يا كار در خارج از كشور است و نميتواند ازدواج دائم كند، سه گزينه در مقابل خود دارد:
الف. سركوبي غريزه جنسي و محروم ساختن خود از لذّت جنسي.
ب. رابطه نامشروع با زنان فاسد يا آلوده به بيماريها.
ج. استفاده از راه حل ازدواج موقت بدون تحمّل بار نفقه و مشكلات ازدواج دائمي.
قرآن و سنت نبوي ازدواج موقت و متعه را مشروع ميدانند. قرآن كريم ميفرمايد:
}فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً«1
زناني را كه متعه ميكنيد، واجب است مَهر آنان را بپردازيد.
بيشتر مفسّرين اين آيه را مربوط به ازدواج موقت ميدانند. روايات شيعه و اهل سنت حكايت از عدم نسخ آن دارد و در زمان خليفه دوم جلوي عمل به اين حكم گرفته شد. شايسته است ياد شود كه سخن خليفه در اين مورد، نشان ميدهد كه اينگونه ازدواج در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله جايز و رايج بوده و جلوگيري از آن تنها نظر شخصي او بوده است.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نساء: 24.
2 . شرح تجريد، قوشجي، بحث امامت، ص 464 و منابع ديگر.
|
|
دليل روشن بر اين كه پيامبر صلي الله عليه و آله جلوي متعه را نگرفته است، روايت بخاري از عمران بن حصين است كه گويد: آيه متعه در قرآن نازل شد، ما در زمان پيامبر خدا به آن عمل ميكرديم و آيهاي هم نازل نشد كه آن را تحريم كند، پيامبر صلي الله عليه و آله هم تا زنده بود از آن نهي نكرد.(1)
ج. بداء، يا تغيير سرنوشت با كارهاي نيك و بد
خداوند متعال در مورد انسان دو نوع تقدير دارد:
1. تقدير حتمي و قطعي كه هرگز تغيير نمييابد.
2. تقدير معلّق و مشروط، كه در صورت فقدان بعضي شرايط عوض ميشود و تقدير ديگري جاي آن مينشيند.
با توجه به اين اصل، يادآور ميشويم كه عقيده به «بداء»، يكي از اصول اعتقادات اسلامي اصيل است كه همه فرقههاي اسلامي در اعتقاد به آن اجمالاً اتّفاق نظر دارند.
حقيقت «بداء» بر دو اصل استوار است:
الف: اين كه خداي متعال قدرت مطلق دارد و ميتواند هر سرنوشت و تقديري را عوض كند و هر وقت بخواهد، تقدير ديگري جايگزين آن سازد، در حالي كه از پيش هر دو تقدير را ميداند و علم او هرگز تغيير نمييابد.
پس خداوند هرگاه و هر چه بخواهد، مقدّرات مربوط به انسان را در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . صحيح بخاري، ج6، ص37 در تفسير آيه 196 سوره بقره.