بخش 14

علیه السلام و طول عمر


176


آن‌ها كتاب «الغدير» مرحوم علامه اميني (1320 ـ 1390 ه‍ .ق) است.

اينك بايد ديد مقصود از واژه «مولي» چيست و مولا بودن علي عليه السلام به چه معناست؟ شواهد بسياري گواهي مي‌دهد كه مقصود از اين لفظ، پيشوا و رهبر و سرپرست است. به برخي از اين شواهد و قرائن اشاره مي‌شود:

الف: در حادثه غدير، رسول خدا صلي الله عليه و آله دستور داد حجّاجي كه همراه وي از حج برمي‌گشتند، در يك زمين خشك و بي آب و آبادي فرود آيند، حرارت آن نيمروز چنان بود كه هر يك از حاضران در آن صحنه، بخشي از عباي خود را زير پا گذاشته بودند و بخشي را روي سرگرفته بودند تا از شدت گرماي خورشيد، نگاهشان دارد.

پيامبر صلي الله عليه و آله در آن حالت خاص مي‌خواست نكته‌اي مهم و سرنوشت‌ساز در هدايت امت بيان كند. چه چيزي مهم‌تر از تعيين رهبري كه مايه وحدت مسلمانان و نگهدارنده دين آنان است؟

ب: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پيش از ذكر ولايت امام علي عليه السلام ، از اصول سه‌گانه دين يعني توحيد، نبوت و معاد سخن گفت و از مردم نسبت به آن‌ها اعتراف گرفت، سپس مسأله ولايت امام علي عليه السلام را طرح كرد. اعتراف گرفتن نسبت به آن اصول سه‌گانه، ما را به شناخت اهميت پيامي كه رسول خدا مأمور به ابلاغ آن به مردم در «غديرخم» بود، رهنمون مي‌شود. هدف پيامبر صلي الله عليه و آله را از



177


نگه داشتن مردم در آن شرايط استثنايي و آن اجتماع عظيم صرفاً توصيه به محبت و مهرورزي به شخص معين نبوده است.

ج: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پيش از ابلاغ رسالت الهي در شأن علي عليه السلام ، از ولايت و مولويت خويش سخن گفت و فرمود: خدا مولاي من است و من مولاي مؤمنانم و من بر آنان از خودشان شايسته‌ترم. ذكر اين مطالب دليل آن است كه مولا بودن علي عليه السلام از سنخ مولا بودن پيامبر صلي الله عليه و آله است و آن حضرت به فرمانِ خدا، آن مولويت و اولويت را كه خود داشت، براي علي عليه السلام هم ثابت كرد.

خلاصه درس

حقيقت امامت نزد اهل سنت، با آن چه نزد شيعه است فرق دارد. اهل سنت به امام به عنوان رئيس يك دولت نگاه مي‌كنند كه مردم يا نمايندگان مردم او را انتخاب مي‌كنند در چنين حاكمي جز برخي صفات معروف، چيزي شرط نيست اما شيعه اماميه به «امامت» به عنوان استمرار وظايف رسالت مي‌نگرند (نه خود رسالت، چون با رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله ، نبوت و پيامبري ختم شد). دست يافتن به چنين مقامي يك سلسله صلاحيت‌هاي بالا مي‌طلبد كه كسي آن‌ها را نمي‌يابد مگر آن كه تحت عنايت‌هاي ويژه الهي قرار گيرد.

در شكل و ساختار حكومت و رهبري پس از پيامبر صلي الله عليه و آله



178


، دو نظريه و جهت‌گيري ميان مسلمانان رواج دارد:

1. اين كه شكل حكومت، انتصابي است و امام پس از پيامبر صلي الله عليه و آله ، به فرمان خدا و از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله تعيين مي‌شود.

2. كار به دست مردم و انتخاب آنان سپرده مي‌شود، به يكي از شكل‌هايي كه گفته خواهد شد.

دلايل تعيين امام از سوي پيامبرعبارت است از:

1. محال بودن ترك امت بدون پيشوا؛

2. امت اسلامي و خطر سه جانبه؛

3. تعيين امام در احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله .

خود آزمايي

1. جايگاه امامت را از ديدگاه شيعه اماميه و اهل سنت مقايسه كنيد.

2. دو جهت‌گيري در باب حكومت اسلامي و رهبري جامعه را نام ببريد.

3. دلايل حمايت كننده از نظريه لزوم تعيين امام از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله را شرح دهيد.

4. حديث يوم الدار و منزلت را شرح دهيد.

5. جريان روز غدير خم را شرح دهيد.


179



180


درس چهاردهم

ساختار دوم: سپردن كار به مردم، سنت نبوي و دوازده امام، اوصاف امام

هدف‌هاي آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس:

ـ راه‌هاي انتخاب خليفه در ساختار دوم اداره حكومت اسلامي را بدانيم.

ـ با آوردن روايت‌هايي از كتب صحاح و سند اهل سنت، ديدگاه پيامبر صلي الله عليه و آله در خصوص تعيين خلفاي بعد از حضرت علي عليه السلام را شرح دهيم.

ـ با ويژگي و صفت امام از ديدگاه شيعه اماميه آشنا شويم.

در اين درس نظريه سپردن كار به مردم در تعيين خليفه حكومت اسلامي را شرح خواهيم داد به طوري كه سه راه انتخاب و تعيين خليفه را مورد بررسي قرار مي‌دهيم و سپس با اشاره به رواياتي، ديدگاه پيامبر را



181


در جهت انتخاب خلفاي پس از حضرت علي عليه السلام بيان مي‌‌كنيم و در نهايت با شرح سه ويژگي و صفت امام از ديدگاه شيعه اماميه درس را به پايان مي‌بريم.

ساختار دوم: سپردن كار به مردم

بحث گذشته روشن ساخت كه شكل حكومت پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله همان شكلِ انتصاب كسي به امامت است كه پس از رسول خدا، خلأ وجودي او را پر كند. گروهي از مردم معتقدند كار حكومت پس از پيامبر صلي الله عليه و آله به انتخاب مردم واگذار شده و خليفه به يكي از راه‌هاي زير انتخاب و تعيين مي‌شود:

1. اجماع مسلمانان؛

2. شوراي مهاجرين و انصار؛

3. بيعت اهل حلّ و عقد.

اما بررسي مختصر اين سه شيوه:

1. اجماع مسلمانان

نظريه اجماع مسلمين بر رهبري يكي از مسلمانان به صورت عملي حتي براي يك بار هم تحقق نيافته است. خلافت ابوبكر، نتيجه مشاركت مردم در انتخاب او براي حكومت نبوده، بلكه تنها چهارنفر او را انتخاب كردند، يعني عمر بن خطاب و ابوعبيده از مهاجران و بشير بن سعد و اُسيد بن حُضير از انصار. بزرگان صحابه و چهره‌هاي شاخص، مانند امام



182


علي بن ابي طالب، مقداد، ابوذر، حذيفة بن يمان، اُبي بن كعب، طلحه و زبير و ده‌ها نفر ديگر از صحابه در آن مجلس حضور نداشتند. خزرجي‌ها هم با آن كه در سقيفه حضور داشتند، از بيعت با ابوبكر امتناع كردند.(1) پس هيچ اجماعي بر خلافت ابوبكر، شكل نگرفت.

وقتي وضع تعيين ابوبكر چنين باشد، خلافت ديگران روشن است، چرا كه ابوبكر، عمر را براي جانشيني خود تعيين كرد، جماعتي از صحابه بر اين تعيين و نصب اعتراض كردند.(2) اگر تعيين عمر از سوي ابوبكر صرفاً يك پيشنهاد و معرّفي نامزد بود، جايي براي اعتراض صحابه نبود.

تعيين خليفه سوم از راه شورايي مركب از شش نفر صورت گرفت كه از طرف خليفه دوم تعيين شدند و اين نوعي تعيين خليفه بود كه ديگران را از مراجعه به آراي عمومي بازداشت.

از جمله موانعي كه تحقق اجماع مسلمين را غير عملي مي‌سازد، پراكندگي مسلمانان در اطراف دنياست و اين مسأله، كار اجماع بر يك شخص معيّن را محال يا دشوار مي‌سازد.

2. آيا شوري اساس حكومت است؟

برخي از اهل سنت كوشيده‌اند ساختار حكومت اسلامي بر پايه شورا را به منزله رفراندوم و مراجعه به آراي عمومي ترسيم كنند و به دو آيه استدلال كرده‌اند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ طبري، ج3، ص210؛ سيره ابن هشام، ج2، ص660.

2 . الامامة والسياسة، ج1، ص24 ـ 25.


183


آيه اول: }وَشاوِرْهُمْ فِي اْلأَمْرِ«1; «در كارها با مردم مشورت كن.»

خداوند، به پيامبر خود دستور مي‌دهد مشورت كند، تا به امت آموزش دهد در كارهاي مهم خود از جمله خلافت، مشورت كنند.

پاسخ آن است كه اولاً: آيه، خطاب به حاكمي است كه حكومتش مستقر شده است. بيشترين چيزي كه از آيه مي‌توان برداشت كرد، اين است كه مشاوره با مردم از وظايف همه حاكمان است. اما اين كه خلافت با همين مشورت تحقق يابد، با اين آيه نمي‌توان بر آن استدلال كرد.

ثانياً: آن چه از آيه به دست مي‌آيد اين است كه مشورت، هيچ تكليفي براي حاكم نمي‌آورد، بلكه او آراء و انديشه‌هاي مختلف را بررسي مي‌كند و آن چه به نظرش سودمند مي‌آيد انتخاب مي‌كند. خود خداوند در همين آيه مي‌فرمايد:

«پس چون تصميم گرفتي بر خدا توكل كن» كه نشان مي‌دهد تصميم اصلي و نتيجه‌گيري از آراء و عمل به آن چه بيشتر به صلاح است، به خود مشورت كننده بر مي‌گردد. اما اگر هنوز رئيسي وجود نداشته باشد، آيه بر آن منطبق نيست، چون در انتخاب خليفه كسي نيست كه از افراد مشورت خواهي كند تا در جريان آراي آن‌ها قرار گيرد و آن‌ها را ارزيابي كند و مفيدترين را برگزيند.

آيه دوم: }وَأَمْرُهُمْ شُوري بَيْنَهُمْ«2; «كارهايشان به صورت مشورت در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران: 159.

2 . شوري: 38.


184


ميان آن‌هاست.»

با اين بيان كه «امر» به «هُم» (آنان) اضافه شده و مفيد معناي عام و شامل است (همه كارهايشان) كه خلافت هم از آن جمله است و معناي آيه اين مي‌شود كه: شأن مؤمنان در هر موردي، مشورت بين خودشان است.

پاسخ اين استدلال آن است كه آيه، دستور مي‌دهد در كارهايي كه مربوط به مؤمنين است مشورت كنند. اما اين كه تعيين خليفه هم از امور مربوط به مردم باشد اين آغاز بحث است.

سنت نبوي و دوازده امام

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تنها به نصب علي عليه السلام به منصب امامت و ولايت بسنده نكرده و نيز به ارجاع امت به اهل بيت و عترت پاك خويش اكتفا نكرده، بلكه تعداد اماماني را هم كه پس از او يكي پس از ديگري عهده دار خلافت مي‌شوند بيان كرده است تا براي كسي هيچ شك و ترديدي باقي نماند. اين نكته در كتب صحاح و مسند اهل سنت به صورت‌هاي مختلف بيان شده است كه به برخي اشاره مي‌كنيم.

جابر بن سمره گويد: شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‌فرمود:

«اسلام همواره عزيز است، تا دوازده خليفه. سپس سخني گفت كه نفهميدم، از پدرم پرسيدم چه فرمود: گفت: همه از قريش‌اند.» ( 1 )

نيز از او روايت شده كه شنيدم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح مسلم، ج 6، ص 3.


185


مي‌فرمود:

«اين دين پيوسته تا قيامت برپاست، يا تا وقتي كه دوازده خليفه كه همه از قريش اند، بر شما حاكم باشند.» ( 1 )

از جابر روايت شده كه: شنيدم رسول خدا صلي الله عليه و آله در حجة الوداع مي‌فرمود:

«اين دين همواره بر مخالفانش غالب است و هيچ مخالف و جدا شونده‌اي به آن زيان نمي‌زند تا آن كه دوازده خليفه از امّتم بگذرد. سپس چيزي فرمود كه نفهميدم. به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: فرمود: همه از قريش‌اند.» ( 2 )

اين دوازده خليفه كيانند؟ پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آنان را با اين خصوصيات معرفي كرد:

ـ همواره اسلام تا دوازده خليفه عزيز است.

ـ اسلام همواره عزيز و سربلند است تا دوازده خليفه.

ـ دين پيوسته برپاست تا قيامت برپا شود، يا دوازده خليفه بر آنان حكومت كنند.

ـ پيوسته دين بر مخالفان پيروز است، تا آن كه دوازده خليفه از امتم بگذرند.

ـ پيوسته اين امر صالح است، تا دوازده امير.

ـ مردم همواره در خيرند، تا دوازده خليفه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسند احمد، ج 5، ص 86 و 89.

2 . مسند احمد، ج 5، ص 78 و 90؛ مستدرك، ج 3، ص 618.


186


شارحان احاديث، در اين كه اين امامان چه كساني‌اند اختلاف دارند. مقصود رسول خدا صلي الله عليه و آله از اين سخن، دوازده امام از اهل بيت و عترت اوست، چون اين احاديث را نمي‌توان بر خلفاي پس از پيامبر از صحابه حمل كرد، زيرا كمتر از دوازده نفرند. بر حكام اموي هم نمي‌توان حمل كرد، چون هم تعدادشان بيش از دوازده نفر است، هم جز عمر بن عبدالعزيز، همه اهل ستم بودند، هم از غير بني هاشم بودند و پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده كه همه از بني هاشم اند (در روايت عبدالملك از جابر).

همچنين نمي‌توان بر خلفاي بني عباس حمل كرد، چون هم تعدادشان بيش از آن عدد است، هم قول خداي سبحان را كه اجر رسالت را مودّت خويشاوندان پيامبر صلي الله عليه و آله قرار داده است و هم حديث كساء را، كمتر مراعات كردند. پس ناچار بايد بر امامان دوازده گانه از اهل بيت و عترت او حمل شود، چون آنان داناترين اهل زمان خويش بودند و از همه بزرگوارتر، پرهيزكارتر، با تقواتر، با شرافت‌تر و از نظر حسب و نسب از همه برتر و نزد خدا از همه گرامي‌تر بودند و علوم آنان از طريق پدرانشان به جدشان پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وصل بود و با وراثت، علم لدني داشتند.

خصوصيات ياد شده در روايات، در ميان امت اسلامي جز در ائمه دوازده گانه كه نزد شيعه و سني معروفند، يافت نمي‌شود، به ويژه آن چه دلالت مي‌كند كه وجود امامان تا پايان روزگار باقي است و روشن است كه آخرين امام، مهدي منتظر عليه السلام است كه ظهور او از نشانه‌هاي قيامت به شمار مي‌رود.



187


اوصاف امام

امامت نزد شيعه، مفهومي غير از مفهوم آن نزد اهل سنت دارد. شيعه امامت را استمرار وظايف رسالت مي‌داند، امام هر چند كه پيامبر نيست و به او وحي نمي‌شود، ليكن وظايف پيامبر را بر عهده دارد، پر كردن اين خلأ، در گرو داشتن شرايط و ويژگي‌هايي به شرح زير است:

الف. عصمت

در امام، شرط است كه از خطا و لغزش معصوم باشد. همان دليلي كه ما را معتقد به عصمت در پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌كند، دليل اعتقاد به عصمت در امام است، زيرا از مسؤوليت‌هاي مهم امام، پر كردن خلأهاي عظيم پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله است و اين جز با برخورداري از همه شايستگي‌ها و كفايت‌هايي كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله از آن برخوردار بود، تحقق نمي‌يابد، يعني آشناي به كتاب و سنت طبق واقع، عالم به حكم موضوعات نوپديد، با شناختي واقعي و مدافع دين و پاسخگوي شبهات شبهه افكنان. پس آن چه دلالت مي‌كند كه پيامبر بايد در مقام ابلاغ رسالت مصون باشد، در همين جا هم وجود دارد.

عصمت امام در قرآن كريم

آيه ابتلاء، به روشني دلالت مي‌كند كه ظالمان به امامت نمي‌رسند:


188


}وَإِذِ ابْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمِينَ«1

به ياد آور زماني را كه خداوند، ابراهيم را با كلماتي آزمود. ابراهيم آن‌ها را به پايان رسانيد، خداوند فرمود، من تو را پيشواي مردم قرار مي‌دهم. گفت: از ذريه و فرزندان من؟ فرمود: عهد من به ستمگران نمي‌رسد.

مقصود از امامتي كه خداي سبحان به ابراهيم و ذريه او عطا كرد، غير از نبوت بود. ابراهيم، امامت را براي نسل خود طلبيد، خداوند دعايش را مستجاب كرد، ولي ظالمان را استثنا نمود. مراد از غير ظالمين كسي است كه در طول عمر ظلم نكرده باشد.

حضرت ابراهيم امامت را براي برخي از ذريه خويش درخواست كرد، يعني كسي كه در طول عمر پاك بوده و قبل از تصدّي امامت و پس از آن، هيچ انحراف از حق و تجاوز از راه درست، از او ديده نشده است.

ب. اعلميت

امام بايد از همه مردم نسبت به قرآن و سنت و معارف و احكام داناتر باشد، تا امت به آستانه او روي آورند. منصب امامت، مثل منصب‌هاي دنيوي يك مقام عرفي نيست، بلكه رياست عام براي تدبير امور و دنياي مردم است. لازمه‌اش آن است كه امام، نسبت به آن چه به وي رجوع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره: 124.


189


مي‌كنند، از همه داناتر باشد.

ج. برترين مردم

امام بايد از همه امت برتر باشد، چون يا مساوي با مردم است، يا ناقص‌تر از آنان است، يا برتر از آنان. مطلوب همين سومي است. اولي كه محال است، زيرا اگر همتاي مردم باشد، ترجيح او بر ديگري براي امامت محال و بي دليل است. دومي هم محال است، چون عقلاً زشت است كه مفضول بر فاضل مقدم داشته شود.

طبق اين حكم و قاعده، امام بايد در دانش و دين، در كرم و شجاعت و همه فضايل روحي و جسمي برتر باشد.

خلاصه درس

گروهي از مردم معتقدند كار حكومت پس از پيامبر صلي الله عليه و آله به انتخاب مردم واگذار شده و خليفه به يكي از راه‌هاي زير انتخاب و تعيين مي‌شود:

1. اجماع مسلمانان؛

2. شوراي مهاجرين و انصار؛

3. بيعت اهل حلّ و عقد.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله تنها به نصب علي عليه السلام به منصب امامت و ولايت بسنده نكرده و نيز به ارجاع امت به اهل بيت و عترت پاك خويش اكتفا نكرده، بلكه تعداد اماماني را هم كه پس از او يكي پس از ديگري عهده دار خلافت مي‌شوند بيان كرده است تا براي كسي هيچ شك



190


و ترديدي باقي نماند.

امامت نزد شيعه، مفهومي غير از مفهوم آن نزد اهل سنت دارد و داراي اين ويژگي‌ها است: الف. عصمت؛ ب. اعلميت؛ ج. برترين مردم.

خود آزمايي

1. راه‌هاي انتخاب خليفه در ساختار دوم اداره حكومت اسلامي را نام برده و شرح دهيد.

2. با آوردن روايت‌هايي از كتب صحاح و سند اهل سنت ديدگاه پيامبر صلي الله عليه و آله در خصوص تعيين خلفاي بعد از حضرت علي عليه السلام را شرح دهيد.

3. سه ويژگي و صفت امام از ديدگاه شيعه اماميه را نام برده و شرح دهيد.


191


بخش هفتم

اهل بيت عليهم السلام



192


اهل بيت ( عليه السلام )


193


درس پانزدهم

اهل بيت عليهم السلام در احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله ، مرجعيت علمي اهل بيت عليهم السلام

هدف‌هاي آموزشي

انتظار مي‌رود با مطالعه اين درس:

ـ با چگونگي كاربرد واژه «اهل» آشنا شويم.

ـ مفهوم «اهل بيت» را در لغت بدانيم.

ـ راه‌هاي شناساندن اهل بيت عليهم السلام از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله را بشناسيم.

ـ احاديث بيانگر مرجعيت علمي اهل بيت عليهم السلام را شرح دهيم.

در اين درس ابتدا شيوه كاربرد كلمه «اهل» بيان خواهد شد و سپس «اهل بيت» را از منظر لغوي بررسي خواهيم نمود و احاديث پيامبر را در باب شناسايي اهل بيت عليهم السلام ذكر خواهيم كرد و در نهايت



194


مرجعيت علمي اهل بيت را شرح خواهيم داد.

اهل بيت عليهم السلام

كلمه «اهل» به صورت مضاف در مورد كسي كه ارتباطي قوي با مضافٌ اليه دارد به كار مي‌رود. اهل امر و نهي كساني‌اند كه عهده‌دار حكومت و برانگيختن و بازداشتن‌اند. مثلاً اهل انجيل كساني‌ هستند كه به اين كتاب اعتقاد دارند.

وقتي لفظ اهل به كلمه‌اي اضافه مي‌شود، مقصود از آن همان مضاف است كه پيوند خاصّي با مضافٌ اليه دارد. اهلِ يك شخص، يعني ويژه ترين افراد نسبت به او. اهل مسجد يعني آنان كه زياد به مسجد رفت و آمد مي‌كنند و...

اهل بيت عليهم السلام در لغت

ابن منظور گويد: اهل بيت يعني ساكنان آن خانه، اهلِ مرد يعني ويژه ترين افراد نسبت به او، اهل بيت پيامبر يعني همسران، دختران و داماد او يعني علي عليه السلام . و گفته شده كه زنان پيامبر و مرداني كه از خانواده اويند، اهل بيت‌اند.(1)

راغب در مفردات گويد: اهلِ مرد يعني كساني كه با او خويشاوند يا هم كيش يا هم شهري يا هم رشته و صنعت‌اند. وقتي به صورت مطلق،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لسان العرب، ج 11، ص 29 واژه "اهل".


195


«اهل بيت» گفته مي‌شود، متعارف در خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله است.(1)

مفهوم اهل بيت در لغت يعني كساني كه ارتباط مستحكمي با خانه دارند و اهلِ مرد، يعني آنان كه پيوند نسبي يا سببي يا غير آن با او دارند.

مفهوم «اهل» همان معناي عام است كه شامل همه كساني مي‌شود كه از راه نسب و سبب يا جز آن‌ها، نوعي رابطه با شخص و خانواده او دارند، چه همسر و فرزندان باشند يا ديگران و اختصاص دادن آن به همسر، وجهي ندارد.

اهل بيت عليهم السلام در احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله

احاديث پيامبر صلي الله عليه و آله چهره حقيقت را نشان مي‌دهد. پيامبر اكرم عنايت ويژه‌اي به معرفي اهل بيت داشت. وي اهل بيت را با راه‌هاي مختلف معرفي كرد. محدّثان و مفسّران نيز به مناسبت‌هاي مختلف و در جاهاي گوناگون، عنايت ويژه‌اي به معرفي خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله نشان داده‌اند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله از سه راه اهل بيت را شناسانده است:

1. تصريح به نام كساني كه آيه تطهير2 در باره آنان نازل شده است، تا مورد نزول، با اسم و رسم مشخص شود.

2. همه كساني را كه آيه در باره آنان نازل شده، زير كساء وارد و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفردات راغب، ص29.

2 . احزاب: 33.


196


ديگران را منع كرد و با دست به آسمان اشاره نموده و فرمود: «خدايا، هر پيامبري خانداني دارد، خانواده من هم اين‌هايند»، كه بحث آن خواهد آمد.

3. چندين ماه هرگاه براي نماز بيرون مي‌آمد، از خانه فاطمه مي‌گذشت و مي‌فرمود: اي اهل بيت، نماز! «همانا خداوند خواسته است كه پليدي را از شما خاندان بزدايد و شما را كاملاً پاك سازد.»

مرجعيت علمي اهل بيت عليهم السلام

بحث از شكل خلافت پس از پيامبر صلي الله عليه و آله به دو گونه مطرح مي‌شود:

اول: بحث از حكومت در مرحله خاصي از زمان، يعني اين كه آيا خلافت از جانب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ، امري انتصابي بود، يا به اصحاب سپرده شده بود؟ اين گونه بحث، يك بحث صرفاً تاريخي است كه زمان آن گذشته است.

دوم: اين كه مرجعيت علمي پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله ، آيا در اهل بيت عليهم السلام تجسم و تبلور يافته بود يا در ديگران؟ و آيا وظيفه هر مسلمان در هر زمان و قرن، تمسك به ائمه اهل بيت عليهم السلام به عنوان يكي از «ثقلين» است، يا تمسك به ديگران؟ اين بحث، هميشه تازه است و شايسته تأمل است.

رسول خدا صلي الله عليه و آله همواره هشدار مي‌داد و دعوت به تمسك به كتاب و عترت مي‌كرد. اين صراحت دارد در اين كه مرجعيت علمي، افزون بر رهبري سياسي، منحصر به اهل بيت عليهم السلام است و



197


مسلمانان بايد در حوادث و پيشامدهاي ديني و هر آن چه به دينشان مربوط مي‌شود، به آنان روي آورند. در اين زمينه برخي از احاديث را مي‌آوريم:

1. حديث ثقلين

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله كه فرمود:

«اي مردم! من در ميان شما دو چيز باقي گذاشتم كه اگر به

آن روي آوريد هرگز گمراه نمي‌شويد: كتاب خدا و عترتم

اهل بيتم.»

و نقل‌هاي ديگري نزديك به اين‌ها.

اين سخن را بارها پيامبر فرمود: در بازگشت از طائف، روز

عرفه در حجة الوداع، روز غديرخم، بر فراز منبرش در مدينه، در

اتاق خودش در ايام بيماري در حالي كه اتاق پر از جمعيت بود.

اين حديث با سندهاي مختلف از زبان بيست و چند صحابي نقل شده است.(1)

اين حديث، عصمت عترت پاك پيامبر صلي الله عليه و آله را مي‌رساند، چرا كه عترت با قرآن قرين شده است. قرآن، كتابي است كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همين بس كه "دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه" با نشر كتابي همه منابع اين حديث را آورده است. از جمله: صحيح مسلم، ج 7، ص 122؛ سنن ترمذي، ج 2، ص 207؛ مسند احمد، ج 3، ص 17، 26 و 59 و ج 4، ص 366 و 371 و ج 5، ص 182 و 189؛ مير حامدحسين هندي نيز اسناد اين حديث و سخن بزرگان را در باره آن در شش جلد از كتاب عظيم خود (عبقات الانوار) آورده است.


198


از هيچ سو باطل به آن راه ندارد، چگونه ممكن است قرين‌ها و همتاهاي قرآن، در سخن و حكم و داوري و تأييد، به خطا روند؟

2. حديث سفينه

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:

«مَثَلِ اهل بيت من در امتم، همچون مثلِ كشتي نوح است، هر كه بر آن سوار شود نجات يابد و هر كه عقب بماند هلاك شود.» ( 1 )

آن حضرت، خاندان خود را به كشتي نوح تشبيه كرده، در اين كه هر كه در دين به آنان روي آورد و اصول و فروع دين را از آنان بياموزد، از عذاب دوزخ رها مي‌شود. وقتي كه شأن و منزلت عالمان اهل بيت چنين باشد، پس به كجا مي‌رويد؟ ابن حجر مي‌گويد: وجه تشبيه آنان به كشتي آن است كه هر كس آنان را دوست بدارد و بزرگ بشمارد و به شكرانه نعمت الهي، از روش عالمان اين خاندان پيروي كند، از ظلمت مخالفت‌ها مي‌رهد و هر كه تخلف كند در درياي ناسپاسي نعمت‌ها غرق مي‌شود و در دشت‌هاي طغيان هلاك مي‌گردد.(2)

3. اعتراف پيشوايان مذاهب به افقهيّت اهل بيت عليهم السلام

بسياري از علماي قديم و جديد اهل سنت به فقيه‌تر و دين‌شناس‌تر بودن امامان اهل بيت عليهم السلام اعتراف كرده‌اند. در اين جا چند نمونه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ر.ك: غاية المرام، بحراني، ص 417 ـ 434؛ المراجعات، نامه 8.

2 . الصواعق المحرقه، ص 191، باب 11.


199


اندك از آن بسيار ياد مي‌شود:

ابن عساكر از ابي حازم نقل مي‌كند كه گفته است: هيچ هاشمي را برتر از علي بن الحسين نديدم و هيچ كس را افقه از او نديده‌ام.(1)

شافعي گفته است: علي بن الحسين، فقيه‌ترين فرد اهل بيت

است.(2)

عبدالله بن عطا گفته است: هرگز دانشمندان را نزد هيچ كس همچون ابوجعفر باقر عليه السلام كم دانش نديده‌ام. حكم بن عتيبه را با همه جلالتي كه داشت، همچون شاگردي ديدم.(3)

ابوحنيفه گفته است: من كسي را فقيه‌تر از جعفر بن محمدصادق عليه السلام نديده‌ام.(4)

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در حالي از دنيا رفت كه دو يادگار نفيس (كتاب و عترت) به يادگار گذاشت، تا امت در حل مشكلات خود به آن‌ها رجوع كنند و مقصود از اهل بيت را هم معين كرد و در موارد متعددي آنان را به امت شناساند.

خلاصه درس

مفهوم اهل بيت در لغت يعني كساني كه ارتباط مستحكمي با خانه دارند و اهلِ مرد، يعني آنان كه پيوند نسبي يا سببي يا غير آن با او

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سير اعلام النبلاء، ج 4، ص 394.

2 . شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 15، ص 274.

3 . حلية الأولياء، ج 3، ص 186.

4 . تهذيب الكلمات، ج 5، ص 79.


200


دارند.

رسول خدا صلي الله عليه و آله از سه راه اهل بيت را شناسانده است:

1. تصريح به نام كساني كه آيه تطهير1 در باره آنان نازل شده است، تا مورد نزول، با اسم و رسم مشخص شود.

2. همه كساني را كه آيه درباره آنان نازل شده، زير كساء وارد و ديگران را منع كرد و با دست به آسمان اشاره نموده و فرمود: «خدايا، هر پيامبري خانداني دارد، خانواده من هم اين‌هايند»، كه بحث آن خواهد آمد.

3. چندين ماه هر گاه براي نماز بيرون مي‌آمد، از خانه فاطمه مي‌گذشت و مي‌فرمود: اي اهل بيت، نماز! «همانا خداوند خواسته است كه پليدي را از شما خاندان بزدايد و شما را كاملاً پاك سازد.»

رسول خدا صلي الله عليه و آله همواره هشدار مي‌داد و دعوت به تمسك به كتاب و عترت مي‌كرد. اين صراحت دارد در اين كه مرجعيت علمي، افزون بر رهبري سياسي، منحصر به اهل بيت عليهم السلام است و مسلمانان بايد در حوادث و پيشامدهاي ديني و هر آن چه به دينشان مربوط مي‌شود، به آنان روي آورند. برخي از احاديث در اين زمينه عبارتند از:

1. حديث ثقلين؛

2. حديث سفينه؛

3. اعتراف پيشوايان مذاهب به افقهيّت اهل بيت عليهم السلام و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احزاب: 33.


| شناسه مطلب: 73561