بخش 5
فصل چهارم: معارف علوی بهرهمندی پرهیزکاران از دنیا و آخرت فلسفه بعثت پیامبران لذت انس و شوق دیدار ارزشها و ضد ارزشها در نهج البلاغه سحرخیزی حلم و بردباری گوهر آبرو قناعت، گنجی پایدار صدقه گناهگریزی گرهگشایی
خنجر گناه، چشم دل را كور ميكند و اين كوردلي، به ناپاكي جسم و روح ميانجامد؛ همان گونه كه پيامبر فرمود: « اِذا خَبُثَ الْقَلبُ خَبُثَ الْجَسَدُ » ( 1 )؛ « هرگاه دل آدمي ناپاك شد، جسم نيز ناپاك ميشود ».
جواني از انصار، با عبدالله بن عباس نشستوبرخاست صميمانه داشت. ابن عباس به دليل تكريم بسيار اين جوان، مورد گلايه شخصي قرار گرفت. آن فرد از جوان بدگويي كرد و گفت: او شبها به قبرستان ميرود و نبش قبر ميكند. ابن عباس شبي در تعقيب جوان، راهي قبرستان شد و از دور او را نظاره ميكرد تا اينكه ديد جوان وارد قبري كه حفر كرده بود، شد و به ضجه و ناله پرداخت. آن جوان با خداي خود نجوا ميكرد و با صداي بلند از حوادث پس از مرگ، همچون تنهايي در قبر، رسوايي قيامت و عذاب دوزخ ميگفت و به شدت ميگريست. جوان پس از اين سخنان، از قبر خارج شد. ابن عباس بيدرنگ به سوي او رفت و وي را در آغوش كشيد و گفت: « چه قبركَن خوبي هستي! گناهان خود را به خوبي نبش كردي و در پيشگاه خدا بدان اعتراف نمودي ».(2)
امام سجاد ( عليه السلام ) ، چگونگي مناجات با خدا را به بندگان توبهكار ميآموزد؛ آنگاه كه سر به سجده ميگذاشت و ميفرمود: