مناشده های امیر المؤ منین ع
مقال? دوازدهم ابوالقاسم صلواتی گلستانی مناشده های امیر المؤ منین ع مناشده عبارت است از قسم دادن مخاطب به خدا، برای اظهار حقیقت و پنهان نکردن آنچه می داند .و دراحادیث معتبر آمده است امیر المؤمنین چندین بار از صحابه بر فضائل خود، واز جمله حدیث ثقلین
مقال? دوازدهم ابوالقاسم صلواتي گلستاني
مناشده هاي امير المؤ منين ع
مناشده عبارت است از قسم دادن مخاطب به خدا، براي اظهار حقيقت و پنهان نكردن آنچه مي داند .و دراحاديث معتبر آمده است امير المؤمنين چندين بار از صحابه بر فضائل خود، واز جمله حديث ثقلين و واقع? غدير اقرارگرفتند.
بار اول در شوراي شش نفره براي انتخاب خليفه پس از عمر بود كه به فضائل خود اشاره فرمود و اهل شوري با سكوت خود به آن اقرار كردند. [1]
دوم درزمان خلافت عثمان در مسجد النبي در حضور صحابه بود . چنان كه روايت صدوق آمده است. [2]
سوم :. درحضور نمايندگان معاويه ابودرداء وابو هريره بود چنان كه در روايت نعماني و سليم بن قيس آمده است . [3]
چهارم : پس از خلافت ظاهري حضرت در سال 35 هجري در منطق? رحب? كوفه بود كه علام? اميني آنرا از بيست نفر ازصحابه و عده اي از تابعين نقل مي كند.
تعداد اقرار كنندگان صحابه در روايات دوازده ؛هفده ،هجده،وسي نفر و گاهي مبهم آمده است و بزرگان زيادي از علماي عامه نيز با سند صحيح و طرق متعدد نقل كرده اند[4]. [5]
بيشتر روايات مناشده ي مرتب? جهارم كه أهل سنت روايت كرده اند تنها به حديث غدير خم اشاره مي كند ، ولي برخي روايات آن به حديث ثقلين در غدير خم هم تصريح مي نمايد. از ميان مناشدات مناشده چهارم به طرق متعدد صحيح از علماي فريقين به ما رسيده است اينك به روايات آن توجه فرماييد:
1ـ أحمد في مسنده عن حسين بن محمد وأبي نعيم المعني قالا : ثنا فطر عن أبي الطفيل قال : جمع علي رضي الله عنه الناس في الرحبة ثم قال لهم : انشد الله كل امرء مسلم سمع رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم ما سمع لما قام ؟ فقام ثلاثون من الناس .
وقال أبونعيم: فقام ناس كثير فشهدوا حين أخذه بيده فقال للناس : أتعلمون أني أولي بالمؤمنين من أنفسهم ؟ قالوا : نعم يارسول الله ؟ قال من كنت مولاه فهذا مولاه ، أللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه .
قال : فخرجت وكأن في نفسي شيئا فلقيت زيد بن أرقم فقلت له : إني سمعت عليا رضي الله عنه تعالي يقول : كذا وكذا . قال : فما تنكر ؟قد سمعت رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول له ذلك. [6]
« احمد بن حنبل محدث معروف و امام مذهب حنبلي متوفاي 240 ق ،به سند صحيح از ابو الطفيل روايت كرده ، او مي گويد:روزي امير المؤمنين مردم را در منطق? رحب? كوفه جمع نمود .آنگاه فرمود به خدا قسم مي دهم كساني را كه در غدير خم سخنان پيامبر ( ص) را با گوش خود شنيده ، برخيزند . در اينجا سي نفر برخاستند.
-ولي ابو نعيم ( فضل بن دكين [7] ) مي گويد: عد? زيادي بر خاستند - وشهادت دادند .هنگامي كه حضرت رسول ، دست علي را گرفت و بلند كرد فرمود : آيا من سزاوارتر از شما به خود تان نيستم ؟ گفتند آري ، فرمود : هر كس من مولا و سرپرست او هستم اين علي مولاي اوست . خدايا دوست دار هركس او را دوست دارد و دشمن دار هركس او را دشمن دارد.
ابو نعيم مي گويد: وقتي از آن مجلس بيرون آمدم در دلم شبهه اي در اين حديث بود با زيد بن ارقم صحابي در ميان گذاشتم و گفتم از علي چنين سخناني شنيدم . پاسخ داد چرا انكار مي كني ؟ من همين سخنان را در بار? او از پيامبر (ص) شنيدم .
حافظ الهيثمي صاحب مجمع الزوائد مي گويد : رجال اين روايت همگي صحيح هستند غير از فطر بن خليفه كه او هم به نظر من موثق است.» [8]
2- احمد قال حَدَّثَنَا عَفَّانُ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ أَخْبَرَنَا همين عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي سَفَرٍ فَنَزَلْنَا بِغَدِيرِ خُمٍّ فَنُودِيَ فِينَا الصَّلَاةُ جَامِعَةٌ وَكُسِحَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَحْتَ شَجَرَتَيْنِ فَصَلَّي الظُّهْرَ وَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَي عَنْهُ فَقَالَ أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَي بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا بَلَي قَالَ أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَي بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ قَالُوا بَلَي قَالَ فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ.
قَالَ فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ هَنِيئًا يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَوْلَي كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ.
قَالَ أَبُو عَبْد الرَّحْمَنِ حَدَّثَنَا هُدْبَةُ بْنُ خَالِدٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ زَيْدٍ عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَحْوَهُ . [9]
« احمد بن حنبل به سند صحيح از براء بن عازب روايت نموده كه گفت: با رسول خدا صلي اللَّه عليه و سلّم در سفر (حجه الوداع )بوديم، در غدير خم پياده شديم، مناديان در ميان ما صدا زدند (الصلاة جامعة) كنايه از اين كه همه بايد جمع شويد، براي رسول خدا زير دو درخت را تميز كردند حضرت آنجا نماز ظهر را خواند بعد دست علي را گرفت و فرمود: آيا نميدانيد كه من از خود مؤمنين به خودشان سزاوارترم؟گفتند: بلي، پس دست علي را گرفت و فرمود: هر كه من مولاي او بودم علي مولاي اوست ...
براء ميگويد: عمر بعد از اين جريان علي را ديد و گفت: «هنيئا لك يا بن ابي طالب اصبحت مولاي و مولي كلّ مؤمن و مؤمنة.
گوارا باد بر تو اي پسر ابو طالب كه همواره و براي هميشه مولاي هر مؤمن و مؤمنه شدي.
شعيب الارنؤوط محقق اسناد مسند احمد مي گويد : اين سند با كمك شواهدش صحيح است،
هم او در جاي ديگري از تعليقات خود بر مسند احمد مي گويد : قوله " من كنت مولاه فعلي مولاه " لها شواهد كثيرة تبلغ حد التواتر - شواهد و مؤيدات جمل? " من كنت مولاه فعلي مولاه " به حد تواتر مي رسد . [10]
3- النسائي أخبرني هارون بن عبد الله قال حدثنا مصعب بن المقدام قال حدثنا فطر بن خليفة عن أبي الطفيل وأخبرنا أبو داود قال حدثنا محمد بن سليمان قال حدثنا فطر عن أبي الطفيل عامر بن واثلة قال جمع علي الناس في الرحبة فقال
أنشد بالله كل امرئ سمع رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم ما سمع فقام أناس فشهدوا أن رسول الله صلي الله عليه وسلم قال يوم غدير خم
ألستم تعلمون أني أولي بالمؤمنين من أنفسهم وهو قائم ثم أخذ بيد علي فقال من كنت مولاه فعلي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.
قال أبو الطفيل فخرجت وفي نفسي منه شئ فلقيت زيد بن أرقم فأخبرته فقال أوما تنكر أنا سمعته من رسول الله صلي الله عليه وسلم واللفظ لابي داود. [11]
« نسائي مؤلف يكي از صحاح شش گانه و متوفاي 303ق ، روايت مي كند از ابو الطفيل كه مي گويد: روزي امير المؤمنين مردم را در رحب? كوفه جمع نمود .آنگاه فرمود : به خدا قسم مي دهم كساني را كه در غدير خم سخنان پيامبر ( ص) را با گوش خود شنيده برخيزند . در اينجا عده اي برخاستند. و شهادت دادند . كه حضرت رسول ، دست علي را گرفت وبلند كرد و فرمود آيا نمي دانيد من سزاوارتر شما به خود تان هستم ؟ گفتند آري ، فرمود : هر كس من مولا وسرپرست او هستم اين علي مولاي اوست . خدايا دوست دار هركس او را دوست دارد و دشمن دار هركس او رادشمن دارد.
ابوالطفيل مي گويد :وقتي از آن مجلس بيرون آمدم در دلم شبهه اي ار اين حديث بود ، با زيد بن ارقم در ميان گذاشتم و گفتم از علي (ع) چنين سخناني شنيدم . پاسخ داد چرا انكار مي كني ؟ من همين سخنان را در بار? او از پيامبر (ص) شنيدم .
محقق كتاب نسائي مي گويد : اين لفظ حديث مانند متن منقول از ابو داود است . همين حديث در مشكل الآثار طحاوي ج 4 / 308 ح 1519 آمده است .
4- ابو يعلي الموصلي حدثنا القواريري ، حدثنا يونس بن أرقم ، حدثنا يزيد بن أبي زياد ، عن عبد الرحمن بن أبي ليلي ، قال : شهدت عليا في الرحبة يناشد الناس : أنشد الله من سمع رسول الله صلي الله عليه وسلم ، يقول في يوم غدير خم : «من كنت مولاه فعلي مولاه ، لما قام فشهد ،
قال عبد الرحمن فقام اثنا عشر بدريا ، كأني أنظر إلي أحدهم عليه سراويل ، فقالوا : نشهد أنا سمعنا رسول الله صلي الله عليه وسلم ، يقول يوم غدير خم : « ألست أولي بالمؤمنين من أنفسهم وأزواجي أمهاتهم » ، قلنا : بلي يا رسول الله ، قال : « فمن كنت مولاه فعلي مولاه ، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه .» [12]
ابو يعلي الموصلي محدث معروف اهل سنت ومتوفاي ( 307 ق)به سند صحيح از عبد الرحمن بن أبي ليلي نقل كرده كه او مي گويد: شاهد روزي بودم كه امير المؤمنين مردم را به خدا قسم مي داد : كساني را كه در غدير خم سخنان پيامبر ( ص) را شنيد كه فرمود : هر كس من مولا وسرپرست او هستم اين علي مولاي اوست .
در اينجا دوازده نفر از مجاهدان برخاستند. و شهادت دادند كه شنيديم حضرت رسول ، فرمود آيا نمي دانيد من سزاوارتر شما به خود تان هستم وهمسرانم مادران آنان مي باشند ؟ گفتند آري ، فرمود : هر كس من مولا وسرپرست او هستم اين علي مولاي اوست . خدايا دوست دار هركس او را دوست دارد و دشمن دار هركس او رادشمن دارد.
5- ابو جعفر الطحاوي حدثنا أبو أمية قال : حدثنا سهل بن عامر البجلي قال : حدثنا عيسي بن عبد الرحمن قال : حدثني أبو إسحاق السبيعي ، عن عمرو ذي مر قال : سمعت عليا ، ينشد الناس في الرحبة : من سمع رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول يوم غدير خم إلا قام ، فقام بضعة عشر رجلا ، فشهدوا أنهم سمعوا رسول الله صلي الله عليه وسلم في يوم غدير خم يقول : « اللهم من كنت مولاه فإن عليا مولاه ، اللهم وال من والاه ، وعاد من عاداه ، وأحب من أحبه ، وأبغض من أبغضه ، وأعن من أعانه ، وانصر من نصره ، واخذل من خذله» [13]
ابو جعفر الطحاوي ( 231- 321 ق ) متكلم و صاحب العقائد الطحاويه و محدث معروف به سند معتبر روايت مي كند از عمرو ذي مر كه او مي گويد: شنيدم امير المؤمنين مردم را به خدا قسم مي داد . كساني را كه در غدير خم سخنان پيامبر ( ص) را شنيدند ، بر خيزد . در اينجا ده و چند نفر از مجاهدان برخاستند. و شهادت دادند كه شنيديم حضرت رسول ، فرمود : هر كس من مولا وسرپرست او هستم اين علي مولاي اوست . خدايا در ولايت خود قرار ده هر كس ولايت او را بپذيرد و دشمني كن باهر كس كه با او دشمني كند و دوست دار هركس او را دوست دارد و دشمن باش هركس او رادشمن دارد . و كمك كن هر كس او را كمك كند وخوار گردان هركس اورا خوار گرداند .
متقي هندي ميگويد ، هيثمي گفته است :اين روايت را بزار وابن جرير وخلعي در الخلعيات از إسحاق واو از عمرو ذي مر و سعيد بن وهب و زيد بن يثيع از علي (ع) نقل كرده و رجال سند آن موثقند ، ولي ابن حجر (عسقلاني )گفته آنان شيعه هستند . [14]
چه گناه بزرگي!
[1] - الولايه، ابن عقده 163 جمع و تحقيق محمد حسين حرز الدين ، مناقب ابن مغازلي ص122 ح155 و الغدير ، علام? اميني 1/328 و388.
[2] -كمال الدين صدوق ج 1 /280
[3] - كتاب الغيبه نعماني / 73 و كتاب سليم بم قيس ج 1 / 302 تحقيق انصاري مر كز ابحاث الاعتقاديه
[4] - الغدير ج 1 / 102.
[5] - البدايه والنهايه ابن كثير ج5 / 211 ، والمعجم الكبير ج5 / 175 ح4996.
[6] - مسند احمد ج 4 /ص 370. حديث را ابن حبان در الصحيح ح 6931 و أبو بكر البزار أحمد بن عمرو ( 292 هـ ) در مسندش ج 1 /319 ح 492 آورده است
[7] - ابو نعيم فضل بن دكين كوفي حافظ متوفي 218 ،ق. است كه يعقوب إبن شيبة گفته : أحمد وأبوحاتم وإبن المدني والعجلي و إبن سعد وإبن شاهين همگي او را توثيق كرده اند و نيز خطيب في تاريخش او را توثيق كرده است .
[8] - مسند احمد جزء 37 / 436 ح 17749 مجمع الزوائد 9 ص 104 .
[9] - مسند احمد ج 4 /281 ح 18502 .
[10] - مسند احمد ج 1/ 303.
[11] - السنن الكبري ج 5 / 134 ح 8478.
[12] - مسند أبي يعلي الموصلي ج2 /48 ح 544
[13] - مشكل الاثار طحاوي ج 4 / 308 ح 1518 .
[14] -كنز العمال متقي هندي ج 13 / 137 ح 36487 .