تاثیر حدیث ثقلین در هدایت مستبصران
تاثیر حدیث ثقلین در هدایت مستبصران بسیاری از علمای اهل سنت به برکت حدیث ثقلین و غدیر به حقانیت امامت اهلبیت پی بردند ولی از ترس جان یا مقام و موقعیت خویش نتوانستند عقید? خود را اظهار کنند و اندکی از آنان پس از استبصار و تشیع به تواتر یا صحت حدیث ثقلین
تاثير حديث ثقلين در هدايت مستبصران
بسياري از علماي اهل سنت به بركت حديث ثقلين و غدير به حقانيت امامت اهلبيت پي بردند ولي از ترس جان يا مقام و موقعيت خويش نتوانستند عقيد? خود را اظهار كنند و اندكي از آنان پس از استبصار و تشيع به تواتر يا صحت حديث ثقلين اعتراف كرده و علل رويكرد خود به تشيع را به شرح زير بيان نموده اند:
1- سبط بن جوزي عالم حنفي (م 654هـ) نو? دختري ابوالفرج عبد الرحمان بن جوزي متعصب است كه هرچند صريحا به مذهب تشيع اعتراف نكرده ولي با نوشتن كتاب «تذكره الخواص و رياض الافهام » عقائد شيعي را اثبات نموده است وي مي گويد: سيرهنويسان اتفاق نظر دارند كه رويداد غديرخم پس از بازگشت پيامبر صليالله عليه وآله وسلم از حجةالوداع در هجده ذي حجه بوده است كه در حضور يكصد و بيست هزار نفر از اصحاب فرمود: «هر كس من مولاي اويم علي مولاي اوست» اين حديث، نص صريح پيامبر صليالله عليه وآله وسلم بر ولايت و امامت علي عليهالسلام است.[1]
2- ابو حامد غزالي
سبط بن جوزي(م، 654 ) از كتاب « سر العالمين » ابو حامد محمد بن محمد غزالي طوسي شافعي (م، 505 ق ) و از قول او نقل مي كند: حديث غدير و تبريك عمر به حضرت علي (ع) اعتراف وتسليم عمر به امامت آن حضرت بود ولي پس از آن هواي نفس و حب رياست وميل به لشكر كشي وفتوحات بر او غالب شد و او را به مخالفت وا داشت در نتيجه عهد الهي را پشت سر انداخته و آنرا به بهاي اندك فروختند . ! [2]
لازم به ذكر است كتاب « سر العالمين» كتاب غزالي بود كه در اواخر عمر پس از استبصار سي مقاله در آداب ملك و سياست و اخلاق نوشت و درمقال? چهارم آن در بار? خلافت دلائل اهل سنت را مناقشه كرده و دلائل شيعه را بدو ن مناقشه بيان و تاييد نموده است هر چند بعضي منكر اين كتاب هستند . ولي شهادت ابن جوزي كه قريب العصر با اوست بر صحت نسبت كتاب به غزالي دلالت مي كند.چنانكه ذهبي در ميزان الاعتدال 1 /500 رقم 1872 و ابن حجر درلسان الميزان 2 /401 رقم 24 93 در ترجم? حسن صباح به وجود كتاب و نسبت آن به ابو حامد غزالي در زمان خودشان اعتراف مي كنند.
و نيز ذهبي در « سير اعلام النبلاء » از قول ابي المظفر يوسف سبط ابن الجوزي در كتاب " رياض الافهام في مناقب أهل البيت " او نقل كرده كه مي گويد : ذكر أبو حامد في كتابه " سر العالمين وكشف ما في الدارين " فقال في حديث: " من كنت مولاه، فعلي مولاه " أن عمر قال لعلي: بخ بخ، أصبحت مولي كل مؤمن ومؤمنة.
قال أبو حامد: وهذا تسليم و رضي، ثم بعد هذا غلب عليه الهوي حبا للرياسة، وعقد البنود، وأمر الخلافة ونهيها، فحملهم علي الخلاف، فنبذوه وراء ظهورهم، واشتروا به ثمنا قليلا، فبئس ما يشترون، «حديث غدير و تبريك عمر به حضرت علي (ع) « بخ بخ يا ابا الحسن اصبحت مولاي ومولا كل مؤمن ومؤمنه» اعتراف وتسليم عمر به امامت آن حضرت بود ولي پس از آن هواي نفس وحب رياست وميل به لشكر كشي وفتوحات بر او غالب شد و او را به مخالفت وا داشت در نتيجه عهد الهي را پشت سر انداخته و آنرا به بهاي اندك فروختند»
ذهبي پس از نقل كلام سر العالمين غزالي با تعجب ميگويد : وسرد كثيرا من هذا الكلام الفسل الذي تزعمه الامامية، وما أدري ما عذره في هذا ! ؟ [3]
«او در اين كتاب در اين كتاب سخنان بي ارزش زيادي بر وفق عقائد اماميه گفته است ،و من نمي دانم او چه عذري بر اين گفتار خود
دارد ؟ ! »
اين كتاب مدتها ناياب بود ولي يك بار در سال 1385،ق به وسيل? آقاي محمد الكتبي در نجف و اخيرا در ضمن مجموع? « رسائل الامام الغزالي » در بيروت چاپ شده است .و مطلب فوق در ص 20 چاپ نجف و ص 10 چاپ اخير وجود دارد .
3-كمالالدين محمدبن طلحه شافعي (م 582----652هـ) در مطالب السؤول ، پس از نقل حديث غدير و نزول آيه تبليغ،مي گويد: «اين سخن نبوي صليالله عليه وآله وسلم كه فرمود: «هر كه من مولاي اويم علي مولاي اوست» چون واژه موليهم به معناي اولي و ناصر و وارث و عصبه و حميم و صديق و سيد آمده است پس معناي اين سخن آنست كه هر انساني كه من رسول خدا صليالله عليه وآله وسلم مولاي او ( به هريك از معاني مانند اولي و ... )باشم علي عليهالسلام مولاي او (به آن معني) است پس در ميان صحابه تنها علي را مانند نفس خود قرار داد و اين مطلب از آي? مباهله از جمل? و انفسنا وانفسكم نيز استفاده مي شود زيرا مراد از انفسنا (به قرين? شأن نزول) در آيه نفس رسول الله و نفس علي است پس هر ولايت و فضيلتي براي او باشد براي علي نيز ثابت است . [4]
هم چنين ابو عبدالله گنجي شافعي (م 658هـ) در كفاية الطالب 69 (166/36) مي گويد: حديث غديرخم دليل بر ولايت علي و جانشيني وي است...»
4- قاضي بهلول بهجت افندي زنگي زوري
فقيه ، مورخ و فيلسوف قرن چهاردهم(????، 1350 ،ه ق) كه نسبش به ابوايّوب انصاري صحابي مشهور مي رسد. در منطق? زنگي زور، از نواحي قره باغ ارمنستان ، متولد شد؛ در همان جا به تحصيل علم پرداخت ، بهجت افندي سفرهايي به بلاد مختلف ، از جمله استانبول ، مصر، بغداد، ايران و بخارا كرد. وي پس از پايان تحصيلات در زنگي زور، به قضاوت و تدريس و تأليف پرداخت و كسان زيادي از محضر درس او استفادة علمي كردند
او عالمي آزاد انديش بود و همواره دنبال حقيقت بود سير اعتقادي و كتب وي دليل بر آزاد انديشي اوست. ازين رو ابتدا از مذهب حنفي به مذهب شافعي گرويد. ولي اين كار او را قانع نكرد وگمشد? خود را نيافت به اين جهت به مذهب اهلبيت روي آورد .
آيت الله شهاب الدين مرعشي،مرجع تقليد شيعه (متوفي ????ش ) با وي در همدان و تبريز ملاقات كرده ، و او را در مناظرات توانا مي دانست ، مهم ترين كتاب بهجت افندي ،« تشريح و محاكمه در تاريخ آل محمد » است كه علامه اميني اين كتاب را از «حسنات دهر» شمرده است . اصل اين كتاب به زبان تركي است و ميرزا مهدي اديب تبريزي آنرا به فارسي برگردانده و سپس ميرزاعلي قمشه اي به عربي ترجمه نمود [5]. رسالة ديگر او در ذكر افرادي از علماي عامه است كه قضية سوزاندن درِ خانة حضرت زهرا سلام الله عليها را روايت كرده اند .
آيتالله طالقاني مبارز نستوه در مقدمه آن كتاب در مورد اهميت و هدف اين كتاب آورده است:
‹‹ دانشمند بزرگ ترك، با روش محكم و متين خود در تاريخ ائمه شيعه ،به اين نتيجه رسيده كه ريش? اختلاف و تشتت بين مسلمين كه در اثر آن بغض و كينه و سپس ضعف و زبوني بين مسلمين پديد آمده پايمال شدن مقام ائمه شيعه است و چنين رأي داده كه مشكل از همين جا بايد چاره شود و همين مورد بايد با نظر پاك و بي تعصب رسيدگي گردد و چون اين دانشمند داراي روح قضايي بوده به سبك قضايي با رأيي آزاد در اين مورد ، قضاوت حق و عادلانه نموده است ، از اين جهت سخنش مورد توجه بسياري از بزرگان و دانشمندان قرار گرفت››.
مؤلف در مقدمه مفصل كتاب نخست به نقد و بررسي تواريخ موجود ميپردازد. و از اين كه در مورد آل سلجوق، آل بويه و آل عثمان كتابهايي تأليف شد، ولي در مورد آل پيامبر(ص) كتابي چنين تأليف نشده اظهار تأسف ميكند . و ميگويد بنده در ميان هر دو برادر عزيز و گرامي خود ايستاده دست به سوي هر دو دراز نموده ايشان را به يك نقطه تلاقي و اتحاد ميكشم تا با ادراك اين كه ما بين دو برادر هيچ سبب اختلافي موجود نيست با هم متحد شوند و اگر اتفاق امت امري لازم است در دايره اهل بيت طاهره باشند چون امت مرحومه در مسئله اهل بيت محمد(ص) تا حالا اختلاف پيدا نموده لازم است در اطراف همين نسل پاك نيز دست اتحاد به هم دهند.(ص 42 ـ 41 كتاب).
نويسنده مي گويد : منظور از اهل بيت محمد(ص)، حضرت اميرمؤمنان عليبنابيطالب و نور ديده رسول خدا(ص) فاطمه زهرا عليهااسلام و دو نور ديده ايشان كه به نام نامي آل عبا معروف هستند و امامان و دوازدهگانه از آن نسل پاك ميباشد. .
قسمت عمده اين كتاب قضاياي تاريخي بعد از وفات پيامبر اكرم (ص) و موضوع خلافت امير مؤمنان اختصاص دارد. اولين بحث اين قسمت سرگذشت فدك است و با ادله تاريخي حقانيت حضرت زهرا(ص) در آن را با استناد به منابع اهل سنت به اثبات رسانده است.
قاضي بهلول معتقد است همچنان كه افتراق جامعه اسلامي از اختلاف بر سر ميراث زهرا(ع) و خلافت علي(ع) آغاز شد وحدت اسلامي نيز بايستي از فاطمه و علي (ع)شروع شود. او كه خود قاضي شرع است تاريخ اسلام و روايات را به محاكمه ميكشاند.
دوران حيات قاضي بهلول بهجت افندي مقارن با روزهاي پرآشوب قفقاز و انقلاب كمونيستي و نظام ماركسيستي در آن نواحي بود و.به روايتي ايشان هم از جمله علمايي است كه در دوران سركوب شديد حركتهاي اسلامي در قفقاز در عصر استالين به سال 1350 هجري قمري به دست كمونيستها به شهادت رسيده است.
قاضي بهلول مردي بلند طبع و پاكدامن و دلير، خوشخوي و گشادهرويي بود و قامتي زيبا و خوشمنظر داشت و شيرينبيان و تنومند بود؛ از وي سه پسر و يك دختر به نام بهاءالدين و عبدالله و علي جمالالدين و فاطمه بر جاي ماند .
5 -علامه شيخ محمّد مرعي امين انطاكي
او فارغ التحصيل جامع الازهر و در حلب مقام قاضي القضاة را بـه عـهـده داشت. و داراي موقعيت علمي و اجتماعي بالايي بوده, كه خداوند متعال او را به پيروي از مكـتب اهل بيت (ع ) هدايت نمود . وي كتابي كه به نام « لماذا اخترت مذهب الشيعه » در حقانيت مذهب شيعه نوشت و باعث شدكه هزاران نفر از اهالي حلب همراه او شيعه شوند.
وي در بار? عوامل گرايش خود به مذهب اهل بيت مي گويد : اولا مشاهده كردم كه عمل به مذهب شيعه مجزي است و ذمة مكلف را به طور قطع برئ مي كند. بسياري از علماي اهل سنت ـ از گذشته و حال ـ نيز به صحت به آن فتوا داده اند.
ثانياً : با دلايل قوي و براهين قطعي و حجت هاي واضح, مثل خورشيد روشن حقانيت مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ برايم ثابت شد و آن مذهب همان مذهبي است كه شيعه آن را از اهل بيت (عليهم السّلام) اخذ كرده و اهل بيت نيز از رسول خدا و او از جبرائيل و او از خداوند جليل اخذ كرده است.
ثالثاً : وحي در خان? اهل بيت( عليهم السّلام) نازل شد و اهل خانه از ديگران بهتر مي دانند كه در خانه چيست ؟ لذا بر عاقل مدبّر است كه دليل هايي كه از آنان رسيده را رها نكرده, و نظر بيگانگان را دنبال نكنند.
رابعاً: آيات فراواني در قرآن كريم وارد شده كه دعوت به ولايت و مرجعيت ديني اهل بيت ( عليهم السّلام ) نموده است.
خامساً: روايات فراواني از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده كه ما را به تعبد به مذهب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ دعوت مي كند كه بسياري از آنها را در كتاب « الشيعه و حججهم في التشيع »
آورده ام . او در سال 1383 هـ ق وفات نمود
6- محمّد سليم عرفة
وي مستبصري سوري است كه پس از تشيع در كتاب « افادات من ملفّات التاريخ » در دمشق در سال 1389 ش دلائل و سير تكاملي هدايت و مباحثات خود را با علماي عامه مفصل آورده است . او در ص 32 مي گويد حديث ثقلين متواتر است و شكي در آن نيست و از سامي بن أنور المصري الشافعي در كتاب او « الزهرة العطرة من حديث العترة» ص 79 نقل مي كند: پس از روايت حديث ثقلين (قرآن و عترت) از سي طريق و هفت نفر از صحابه، شكي در صحت آن نمي ماند، بلكه مي توانيم بگوئيم متواتر است .
آنگاه در ص 256 مي گويد اگر فرداي قيامت خداي متعال از پيروان مذاهب چهارگانه در حالي كه هريك پشت سر پيشواي مذهب خودأبي حنيفة ومالك و شافعي وابن حنبل صف كشيده اند بپرسد چرا ازاين امام پيروي كرديد ؟ حجتي در پاسخ ندارند ولي هنگامي كه از من در حالي كه در صف پشت سر علي ع و او پشت سر رسول الله ص ايستاده بپرسند چرا اينجا هستي ؟
حجت من حديث ثقلين و حديث غدير و مدينه العلم است !!
7ـ هشام آل قطيط
او اهل سوريه است كه با نوشتن كتابي به نام ( اكتشفت الحقيقه) در سال 1420هـ ق ضمن بيان سير مباحثات تحقيقات خود در مقدمه آنرا به جوانان انديشمند جوياي حقيقت إهداء مي نمايد. و اين كار خود را مصداق آيه 83 سور? طه مي داند كه مي فرمايد : و إني لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدي «من كساني را كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدايت يابند ميآمرزم»
و سئل الإمام الصادق عليه السلام بعد التوبة والإيمان والعمل الصالح إلي أين يهتدي فأجاب الإمام إلي ولايتنا
از امام صادق ع نيز سؤال شد در اين آيه پس از توبه و ايمان و عمل صالح به سوي چه چيزي هدايت شوند ؟ فرمود يعني پس از آن به ولايت ما اهل بيت هدايت شوند.
و در ص124 مي گويد: حديث ثقلين آن گونه كه مالك نقل كرده يعني (كتاب الله وسنة نبيه) مرسل بوده ونزد علماي جرح و تعديل ضعيف است
هرچند در محافل اهل سنت مشهور است ولي اين غلط مشهور است
در حالي كه روايات صحيح ثقلين يعني (قرآن و عترت) فراوان و متواتر است و حضت آنرا در اماكن متعدد فرمود.
در ص مي گويد : اگر من در در مسيري كه علي مي پيمايد نباشم بدون شك گمراه خواهم بود چگونه فرمان رسول الله صلي الله عليه وآلهرا فرو بگذارم و در خط شوم اهل سقيفه در آيم ؟ آري من در وادي حق حديث (علي مع الحق والحق مع علي) آمدم كه از هر گونه تأويل و توجيه جنايات ظلمه و تناقض نظري و پنهان كاري پاك و مبرا است من از اين سخن رسول الله صلي الله عليه وآله پيروي مي كنم كه به عمار فرمود: إذا رأيت عليا قد سلك واديا وسلك الناس واديا غيره فاسلك مع علي، ودع الناس فإنه لن يدلك علي ردي، ولن يخرجك من هدي [6] اي عمار اگر ديدي علي در يك مسير است و مردم در مسير ديگر ، راه علي را برگزين و مردم را رها كن زيرا علي تو راگمرا نمي كند و از هدايت خارج نمي سازد و در خاتمه مي گويد : اهتديت بك يا علي... لأنك الهادي بعد رسول الله صلي الله عليه وآله.
8ـ أستاد أحمد حسين يعقوب
او در سال 1358 هـ . ق در كشور اردن در خانواده اي شافعي مذهب چشم به جهان گشود. و سپس در كشورهاي مصر، سوريه و لبنان تا مراحل عاليه به ادامه تحصيل پرداخت و مدتي در مقام امام جمعه بود.
دست هدايت الهي كتابي را در دستان او قرار داد كه مسير حيات وي را دگرگون نمود. كتابي از نويسنده اي سني مذهب درباره حادثه كربلا با نام «ابنا الرسول في كربلا» اثر «خالد محمد خالد». وي با خواندن ماجراي كربلا اشك از چشمان احمد حسين جاري شد و انقلابي عاطفي در وي پديد آمد و اين آغازي بود براي كنكاش فكري ومطالعات عميق و دقيق كتاب ها. وي منابع گوناكون را يكي پس از ديگري مو شكافانه قرائت ، بررسي و تحليل نمود.
نزديك به بيست از وي به جا مانده است؛ از جمله «النظام السياسي في الاسلام» و «نظريه عداله الصحابه و المرجعيه السياسيه في الاسلام»، «المراجهه مع رسول الله و آله»، «كربلا؛ الثوره و الماساه»، «اين سته رسول الله و ماذا فعلوا بها»، «الهاشميون في الشريعه و التاريخ»، «حقيقه الاعتقاد بالامام المهدي المنتظر»
تا اينكه روح وي در سال 1428 هـ ق پس از سالها تلاش خستگي به سوي بهشت برين پرواز كرد.
وي در « الخطط السياسيه لتوحيد الأمة الإسلاميه ص311 » مي گويد: حديث ثقلين صحيح ترين حديث ومورد اجماع امت بوده و سي و پنج صحابي آنرا نقل كرده اند و اجتناب از ضلالت جز با تمسك به ثقلين يعني كتاب و عترت أهلبيت امكان ندارد
9ـ إدريس الحسيني | |
وي نويسنده و محققي توانا است در صفحة 16 لقد شيعني الحسين ، مي نوسد :من از اينكه اعلام كنم شيع? إمام علي عليه السلام هستم هراسي ندارم و آآنرا عيب و نقص نمي دانم تمام نقص و عيب آنست كه اين گونه نباشم در حاليكه يقين دارم اعتقاد به آن واجب است . من در حال تغيير مذهب در درون خود جنگي را بين نفس و عقل خود احساس مي كردم نفس مي گفت : كندن دندان ريشه دار سابق سخت است ولي عقل مي گفت : نبايد حقائق واضح قطعي راپوشاند.با خود مي گفتم آيا با چشم بسته راه موروثي گذشته را بروم يا راه روشني كه عقل برايم گشوده است؟ تا اينكه عاقبت مهم ترين تصميم دوران عمرم را گرفتم و مذهب حق را پذيرفتم |
و در «الخلافه ا لمغتصبه » در ص 122 مي گويد : رسول الله صلي الله عليه وآله زندگي را ترك نكرد مگر آنكه در بازگشت از حجه الوداع با نص صريح متواتر اعلام كرد كه علي سر پرست مؤمنان است
و در ص 199 مي گويد: حديث غدير كه علي (ع) به عنوان اميرالمؤمنين معرفي شد نزد مورخين و محدثين معروف ومشهور است بلكه به حد تواتر رسيده است . هر چند نواصب (مانند ابن خلدون )خواسته اند الفاظ آنرا تحريف يا تأويل كنند.
10ـ دكتر محمّد التيجاني السماوي
دكتر محمد تيجاني، وي در سال 1936 ميلادي در شهر قفصه «يكي از شهرهاي جنوبي كشور تونس» در خانواده اي سرشناس و مذهبي ديده به جهان گشود. اصل اوا از «سماوه» عراق است كه در زمان عباسيان از ترس كشتار به شمال آفريقا مهاجرت كردند.
تحصيلات آغازين خود را طي دو يا سه سال در يكي از شعبههاي دانشگاه زيتونه گذراند و پس از استقلال تونس و بسته شدن دانشگاه زيتونه به مدارس فرانكو عربي (فرانسوي عربي) رفت در پايان اين دوره، استاديار مؤسسه پيشدانشگاهي شهر «يوبساي» شدم و حدود 17 سال به تدريس پرداخت و پس از آن از وزارت آموزش و پرورش درخواست مرخصي كرد تا در فرانسه به تحصيل بپردازم و وارد دانشگاه «سوربن» و مؤسسه تحصيلات عالي در پاريس شدم و بيش از 8 سال به بررسي و تطبيق ميان اديان؛ اديان توحيدي سهگانه پرداخت و پس از گرفتن ليسانس تحقيقات تخصصي در اين زمينه از دانشگاه سوربن فارغالتحصيل شد و نيز موفق شد در رشته فلسفه و علوم انساني و پس از آن در رشته تخصصي تاريخ و مذاهب اسلامي از اين دانشگاه دكتراي درجه 3 و سپس دكتراي بينالمللي بگيرد.نام تز دكتراي ايشان «انديشه اسلامي در نهجالبلاغه» اثر امام علي (ع) بود.
در همان سنين جواني امام جماعت شهر و مدرس تفسير و فقه بود، وي مسافرت هاي متعددي به كشورهاي مختلف نمود تا اينك در سال 1964 در كنفرانسي در مكه شركت كرد به همين خاطر تحت تاثير وهابيت قرار گرفت اما وقتي كه تصميم گرفتم به عربستان برود و حج عمره را به جاي آورد در كشتي با يكي از شيعيان آشنا شدم كه در بغداد استاد دانشگاه بود. اين ديدار عامل ارتباط وي با علماي نجف و گفتگو با آيت الله خويي و شهيد محمد باقر صدر شد و از طريق ايشان دريافت آنچه درباره شيعيان گفته ميشود همه خرافات و سخنان بيهوده و تبليغات است. پس از اين سه سال بحث، دقت و مقايسه دريافت مذهب اهل بيت مذهب صحيح است به همين دليل مذهب شيعه را پذيرفت و رسماً تشيع خود را اعلام نمود. در پي اذيت و آزار رژيم تونس از آن كشور به پاريس رفته و با خانواده در آنجا زندگي مي كند و دكتراي فلسفه خود را از دانشگاه سوربن پاريس گرفته و اكنون مشغول تدريس در دانشگاه است و كتابهايي كه از ايشان به زبان فارسي ترجمه شده چنين است : آنگاه كه هدايت شدم - از آگاهان بپرسيد - همراه با روشنگران - شيعه اهل سنت واقعي- و اهل بيت كليد مشكلها را به رشته تحرير در آورد.
اين دانشمند بزرگ و مستبصر تونسي با نوشته هاي محققانه اش انقلابي در كشورهاي اسلامي پديد آورد. او در « الشيعه هم أهل السنّه
ص 92 » مي گويد :با وجود اين همه طريق حديث ثقلين متواتر است .و با توجه به جمل? « كتاب الله وعترتي » سنت نبوي حافظي غير از ائمه اطهار ندارد بلكه آقايان حكم به تواتر اخباري كرده اند كه راويان آن نصف راويان حديث ثقلين است . نگاهي به كتاب «النظم المتناثر من الحديث المتواتر» كتاني سخن ما را ثابت مي كند .و انكار تواتر يا تمسك به روايت ناقص مسلم از آن براي فرار از اين اشكال وارد به اهل سنت است كه چرا شما با وصيت پيامبر به كتاب وعترت مخالفت ورزيده و به سنت اموي كه دشمن قرآن و اهلبيت بودند عمل مي كنيد در واقع حديث ثقلين منشأ بحران بزرگي در ميان اهل سنت است كه علماي آنان از پاسخ آن عاجزند
11ـ محمد الرصافي المقداد
وي در 1953م تونس، در خانواد? مذهبي سني متولد شد. به وسيل? عمويش « شيخ مبارك بعداش» كه سابقا رئيس حزب حركت اسلامي ومتعصب بود با كتاب (المراجعات) سيد عبدالحسين شرف الدين و كتاب (فضائل أمير المؤمنين(عليه السلام شيخ مظفر أشنا شد سپس با دكتر تيجاني أشنا و با او بحث كرد ايشان مي گويد پس مطالع? آن دو كتاب و برسي منابع آن حقانيت دلائل آنرا پذيرفته و همراه عمويم رسما شيعه شديم، از اين رو اؤ همه طرف دربار? علل رويكرد خود مورد سؤال قرار گرفتيم و ما به علت كمبود كتب و منابع شيعي پاسخ كوتاهي مي داديم تا ايكه در نمايشگاه كتاب سال 1981 كتاب الغدير شيخ الاميني (رضوان الله ) تهيه نمودم دائر? اطلاعات ما وسيع شد عمويم شيخ مبارك مرا تشويق به تحقيق و سفر تبليغي براي ارتباط بيشتر با برادران نمود و همين باعث استبصار و هدايت گروه زيادي شد
اودر « بيّنات من الهدي ص 25» مي گويد: حديثي كه با اسناد و طرق متعدد بزرگاني مانند ترمذي ونسائي و احمد وحاكم ومتقي هندي و ابن كثير وغير ايشان نقل كرده و صاحب غايه المرام و ابن حجر در صواعق به هشتاد و سه طريق صحيح رسانيده اند كه پيامبر (ص) فرمود : اني تارك فيكم الثقلين ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي أبدا كتاب الله وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما
با اختلافات اندكي در لفظ كه به حد تواتر مي رسد ولي دست سياست آنرا نپذيرفته تا حكومت الهي سامان نپذيرد.
12ـ استاد صالح الورداني
نويسنده، روزنامه نگار و فعال سياسي مصري از معروفترين و جنجالي ترين شخصيت هاي معاصر مصري است كه با توفيقات الهي به بارگاه مكتب نوراني اهل بيت(ع) راه يافته است. وي پس از استبصار تلاش هاي فراواني در راه معرفي مذهب شيعه اماميه در سرزمين مصر نمود همچنين مناظرات بسياري با مخالفان شيعه نموده و تعداد بسياري از جوانان را به اين مذهب رهنمون شده است. از وي آثار فراواني در معرفي و تبيين ديدگاه هاي شيعي منتشر شده است كه برخي عبارتند از:
«عقائد السنة و عقائد الشيعة ،التقارب و التباعد؛ «الكلمة و السيف، محنة الراي في تاريخ المسلمين؛ الشيعة في مصر من الامام علي(ع) حتي الامام الخميني»؛ السيف و السياسة، صراع بين الاسلام النبوي و الاسلام الاموي» ؛ اهل السنة، شعب الله المختار؛ دفاع عن الرسول(ص) ضد الفقهاء و المحدثين؛ الخدعة، رحلتي من السنة الي شيعة؛ «زواج المتعة حلال؛ فقهاء النفط، راية الاسلام ام راية آل سعود»؛ فتاوي ابن باز»
مسافرت به عراق
با دانشجويان عرب مقيم مصر در ارتباط بودم. در ميان آنان، چند نفر شيعه عـراقـي نـيـز ديـده مـيشدند اين امكان را برايم فراهم نمود كه دعوت يكي از دوستان عراقي مقيم مصر را در سال1977 براي مسافرت به عراق اجابت كنم.طي مدت اقامتم در عراق، به زيارت قبور اهل بيت (ع) رفتم و به مساجد شيعه سر زدم و درسها و سخنرانيها را گوش دادم و با دوستان دوستم، به بحث و گفتوگو پرداختم. و در نـتـيـجه، بسياري از اوهام و تصورهاي باطلم كه از تشيع بود، متلاشي شدند، سرانجام، پيروزي انقلاب اسلامي، زلزلهاي در ميان مسلمانان ايجاد كرد، و راه را به سوي مكتب تشيع باز كرد.انـقـلاب اسلامي ايران، براي من جاذبه اي بود، تا ( در سال 1358 ش) به سرعت به سوي خط اهل بـيـت كشيده و مجذوب شوم.
او در كتاب السيف والسياسة ص 16 در بار? حديث ثقلين مي گويد:متاسفانه صحيح بخاري و صحيح مسلم هيچ اشاره اي به آن در خطب? حجه الوداع نمي كنند و مسلم بجاي آن به تمسك به كتاب و سنت و اطاعت از حكام سفارش مي كند سنتي كه آن روز هنوز تدوين نشده بود به نظر مي رسد اين جمله ساخت? راويان باشد از اين رو در روايت ديگر مسلم نيست و تنها به تمسك به كتاب امر مي كند اما اطاعت حكام قطعا ساخت? حكامي است كه پس از آن حضرت قدرت به دست گرفتند
در حاليكه اصحاب سنن و بزرگاني مانند ابن إسحاق في سيره اش و ابن سعد در طبقات حديث ثقلين را به عنوان بخشي از خطب? حجه الوداع نقل كرده اند و إمام علي با مردم بر سر آن رحبة كوفه مناشده كرد.
بله مسلم به خطب? غدير اشاره مي كند كه ( به صورت ناقص) مشتمل بر حديث ثقلين و معرفي امام علي است و اعلان مي كند علي ولي اوست و براي مواليانش دعا مي كند و براي دشمنانش نفرين مي كند
.
13 - استاد صباح علي البياتي
دانشمند مستبصر عراقي موصلي كه در يك انقلاب روحي در سال 1370ش حقيقت را شناخت و شيعه شد وي در « الصحوه ،رحلتي الي الثقلين صفحة 738 » كه به عنوان شرح تحول روحي و دلائل تشيع خود نوشت مي گويد : حديث ثقلين با مضمون تمسك به كتاب وعترت را عد? زيادي ار حفّاظ ومحدّثين ومؤرّخين نقل كرده اند، و به صحت و تواتر آن اعتراف نموده اند ولي حديثكتاب الله وسنّتي كه نزد اهل سنت معروف ودر مجالس آنان مرتب تكرار مي شود سند صحيحي ندارد . [7]
[1] - تذكره الخواص ج 1 / 266
[2] -تذكره الخواص ج 1 /356 .
[3] - سير اعلام النبلاء 16 / 328 .
[4] - مطالب السؤول في مناقب آل الرسول ج 1 / 81 مؤسسه ام القري بيروت
[5] - الذريعه، آقابزرگ طهراني ، ج ?، ص ???.
[6] - تاريخ ابن عساكر الشافعي ترجمة الإمام علي بن أبي طالب:: ج 3، ص 170، 1208.المناقب للخوارزمي الحنفي ص: 57.
[7] - اين اعترافات در (سلسلة الرحله الي الثقلين ،إعدادمركزالأبحاث العقائديه) آمده است .