بخش 1

مقدمه زمینه های تاریخی واقعه غدیر خطبه پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) بررسی هایی درباره واقعه غدیر خم 1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی 2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن 2 ـ 1 ـ تفاسیر شیعه 2 ـ 1 ـ 1 ـ نکات مهم و قابل توجه در تفسیر آیه تبلیغ


7


مقدمه

مقدمه

از شواهد قطعي بر امامت امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) كه در قرآن و روايات بر آن تأكيد شده است ، واقعه غديرخم مي باشد . در اين باره آياتي در سوره مائده وجود دارد كه به عقيده مفسران شيعه و نيز بسياري از مفسّران اهل سنّت تطبيقي جز با ولايت و امامت علي ( عليه السلام ) ندارد . همچنين در تفسير اين آيات رواياتي در كتب حديث و تفسير شيعه و سنّي وارد شده كه خلافت بلافصل علي ( عليه السلام ) را قطعي و مسلّم مي كند ؛ به گونه اي كه براي حقيقت طلبان ترديدي در اولويّت علي ( عليه السلام ) نسبت به ديگران در تصدّي مقام خلافت باقي نمي گذارد . در اين كتاب بر آنيم كه با تكيه بر شواهد قرآني و روايي به بررسي واقعه غديرخم پرداخته و امامت علي ( عليه السلام ) را از اين منظر مبرهن سازيم . قابل ذكر است كه اين اثر نخستين بار با عنوان « غدير در آينه قرآن و روايات » و


8


حجمي مختصر به وسيله انتشارات نبأ چاپ شده و به علّت استقبال علاقمندان ، به دفعات منتشر گرديد . و علاوه بر زبان فارسي متن آن به زبان انگلسي نيز ترجمه شد . و اينك به همّت معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبري با تجديد نظر كلّي در مباحث كتاب به ويژه تقويت اسناد مطالب و روايات و افزودن مطالبي نو به مباحث پيشين و نيز اصلاح ساختار كتاب ، به شكل كنوني ارائه مي گردد . ضمن قدرداني از همه دست اندركاران چاپ و انتشار اين اثر ، اميد است كه خداوند اين خدمت را از آنان بپذيرد و همه ما را از مواليان اهل بيت ( عليهم السلام ) قرار دهد .

ومن الله التوفيق

دانشگاه تهران ـ مجيد معارف ـ زمستان 1386


9


زمينه هاي تاريخي واقعه غدير

زمينه هاي تاريخي واقعه غدير

با حلول ماه ذي القعده سال دهم هجري ، رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) تصميم خود را جهت زيارت خانه خدا و اداي فريضه حج با مسلمانان در ميان نهاد . اين خبر به سرعت در شهر مدينه و اطراف آن منتشر گرديد و علاوه بر آن به گوش مسلمانان ديگر كه در نقاط مختلف عربستان زندگي مي كردند رسيد ، به طوري كه در اندك زمان هزاران نفر براي برگزاري فريضه حج در كنار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) حاضر شدند .

در بيست و پنجم ذي القعده كاروان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با شمار زيادي از مسلمانان ( 1 ) كه مورخان تعداد آن ها را تا صد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسلم در حديثي از قول جابر بن عبدالله انصاري درباره حج رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سال دهم آورده است : « ثمّ أذّن في الناس في العاشرة ؛ انّ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) حاجّ . فقدم المدينة بشر كثير . كلّهم يلتمس أن يأتمّ برسول الله ويعمل مثل عمله . » نكـ : صحيح مسلم ، ج2 ، ص886 : باب حجّة النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ونيز بنگريد به سنن ابن ماجه ، ج2 ، ص1022 ـ 1026 تاريخ الطبري ، ج3 ، ص148 .


10


هزار نفر و يا اندكي بيشتر ذكر كرده اند ، از مدينه به قصد مكه خارج گرديد . اين عده غير از كساني بودند كه از نقاط ديگر عربستان از جمله ساكنان مكه و آبادي هاي اطراف آن به حج گزاران ملحق شدند .

شيخ مفيد در كتاب الارشاد آورده است :

پس از برخورد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با مسيحيان نجران و جريان مباهله ، حجة الوداع به وقوع پيوست . اندكي قبل از اين پيشامد ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را به يمن فرستاد تا خمس گنجينه ها و معادن را از اهالي آنجا بگيرد و آنچه را كه مسيحيان نجران ـ از حلّه و پول ـ متعهد شده بودند ، دريافت كند . حضرت علي ( عليه السلام ) به محل مأموريت خود عزيمت كرد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به كس ديگري غير از علي ( عليه السلام ) در اين كار اعتماد نكرد و در ميان مردم هيچ كس را شايسته اين كار نديد . حضرتش علي ( عليه السلام ) را به عنوان نايب خود به اين سفر گسيل داشت ، زيرا درباره انجام مأموريتي كه بر عهده اش گذاشته بود ، آسوده خاطر بود .

در همين ايام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آهنگ حج نمود و پس از آن كه جمعيت زيادي از مدينه و اطراف آن با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همراه شدند ، آن حضرت در بيست و پنجم ذي القعده از مدينه خارج گرديد . همزمان با آن ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نامه اي به علي ( عليه السلام ) كه در يمن به سر مي برد فرستاد و به آن حضرت سفارش فرمود كه از يمن به مكه آيد ، اما در مورد نوع حج


11


خود و چگونگي نيت آن مطلبي براي علي ( عليه السلام ) مرقوم نفرمود .

به هر حال ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در جمع مسلمانان به سوي مكه به راه افتاد و حضرت علي ( عليه السلام ) نيز با سپاهي كه همراهش بودند ، از يمن به سمت مكه حركت نمود . حضرتش با نزديك شدن به مكه ، سپاه را به شخصي سپرد و خود جهت ديدار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به سرعت روانه گشت به طوري كه موفق شد قبل از ورود به مكه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را ملاقات كند و درباره سفر خود و حلّه ها و هدايايي كه آورده بود گزارشي تقديم نمايد . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ضمن اظهار خرسندي از ديدار علي ( عليه السلام ) از او سؤال كرد كه : اي علي ، به چه نيتي احرام بستي ؟ علي ( عليه السلام ) عرض كرد : اي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شما براي من ننوشته بوديد كه خود به چه نيتي احرام خواهيد بست ، من به نيت شما آگاه نبودم ، از اين رو به هنگام احرام و تلبيه نيتم را به نيّت شما پيوند زدم و عرضه داشتم : بار خدايا ، من به همان نيّتي احرام مي بندم كه رسول تو بسته است ( 1 ) و سي و چهار شتر نيز براي قرباني با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در خصوص وحدت نيّت علي ( عليه السلام ) با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در حجّة الوداع بنگريد به صحيح بخاري ، ج2 ، ص650 ، الكافي ، ج4 ، ص246 ، تاريخ طبري ، ج3 ، ص149 ؛ طبق پاره اي از روايات ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از مدينه صد شتر به همراه آورد كه از اين تعداد 34 رأس را به نيّت علي ( عليه السلام ) و 66 رأس را به نيّت خود آورده بود . بنگريد به من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص153 . سنن النبي ، ج8 ، ص59 ، وسائل الشيعة ، ج8 ، ص164 ، تاريخ طبري ، ج3 ، ص149 سيره ابن هشام ، ج4 ، ص249


12


خود آورده ام . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : الله اكبر ! من شصت و شش شتر براي قرباني آورده ام . تو در حج و مناسك و انجام قرباني با من شريك هستي . اكنون بر احرام خود باش و به سوي لشكر باز گرد و آنان را سريعاً بياور تا در مكه به هم ملحق گرديم .

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) جهت انجام مناسك حج چند روزي در مكه به سر برد . آن حضرت در روز عرفه ـ و به روايتي در روز عيد ـ خطبه اي در جمع مسلمانان ايراد فرمود كه در آن همگان را به رعايت تقواي الهي ، تعهد به ارزش هاي اخلاقي و مراعات حقوق يكديگر سفارش نمود ( 1 ) . سپس تصميم گرفت مكه را به قصد مدينه ترك گويد . فرمان حركت صادر گرديد و بار ديگر خيل عظيم مردم به همراهي پيامبر خود مكه را به قصد مدينه پشت سر گذاشتند . هنگامي كه اين كاروان عظيم به نزديك جُحفه رسيد ، امين وحي الهي در نقطه اي به نام غديرخم فرود آمد و اين آيه را به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نازل كرد كه :

( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جهت اطلاع از اين خطبه بنگريد به صحيح مسلم ، ج2 ، ص889 ـ 890 و سنن ابن ماجه ، ج2 ، ص1015 و 1016 ، تاريخ طبري ، ج3 ، ص 150 ـ 152 . السيرة النبوية معروف به سيره ابن هشام ، ج4 ، ص250


13


اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ) . ( 1 )

يعني : اي پيامبر ! آنچه را از سوي پروردگارت نازل شده است ، به مردم برسان . و اگر چنين نكني ، رسالت او را انجام نداده اي . و خداوند تو را از ( خطرهاي احتمالي ) مردم حفظ مي كند . خداوند جمعيت كافران را هدايت نخواهد كرد .

با نزول اين آيه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دستور داد كه كاروان از حركت باز ماند و با اين فرمان ، مسلمانان كساني را كه در پيشاپيش قافله در حركت بودند ، به بازگشت دعوت كردند و كساني كه در عقب بودند نيز به تدريج ، به ديگران پيوستند .

هنگام ظهر فرا رسيده بود و هوا به شدت گرم بود ؛ به طوري كه مردم قسمتي از عباي خود را بر سر و قسمتي ديگر را به زير پا افكندند . وقت نماز فرا رسيد و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به آنان اطلاع داد كه همه بايد براي شنيدن پيام تازه اي آماده شوند . در اينجا مسلمانان منبري از جهاز شتران ترتيب دادند و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر بالاي آن قرار گرفت و اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) را نيز پيش خواند . او نيز بر آنها بالا رفت تا در طرف راست آن حضرت ايستاد . سپس خطبه اي براي مردم خواند . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . المائده : آيه 67

2 . ارشاد شيخ مفيد ، ج1 ، ص235 ـ 237 ، با اندكي تلخيص . و نيز بنگريد به : اعلام الوري ، ج1 ، صص259 ـ 263 ؛ سيرة المصطفي ، ص693 : مبحث غديرخم .


14


خطبه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در غدير خم

خطبه پيامبر ( ص ) در غدير خم

علامه اميني در كتاب « الغدير » با استفاده از مدارك معتبر ، خطبه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را در غديرخم چنين گزارش كرده است :

حمد و ثنا مخصوص خداست . از او ياري مي طلبيم . و به او ايمان داريم . و بر او توكل مي كنيم و از بدي ها و اعمال نارواي خود به او پناه مي بريم . گمراهان را جز او راهنمايي نيست . و هر كس را كه هدايت كرد ، گمراه كننده اي براي او نخواهد بود . گواهي مي دهم كه معبودي جز او نيست و محمد ( صلّي الله عليه وآله ) بنده و پيامبر اوست .

هان اي مردم ! نزديك است كه دعوت حق را لبّيك گويم و از ميان شما بروم . من مسئولم و شما نيز مسئوليد ، اينك انديشه و گفتار شما درباره من چيست ؟ در اين هنگام مردم گفتند : گواهي مي دهيم كه تو رسالت خود را انجام دادي و براي ما كوشش نمودي . خداوند تو را پاداش نيك دهد . . .

رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) پس از اندكي فرمود : همانا من در انتقال به سراي ديگر بر شما سبقت خواهم گرفت ، اما دو چيز گرانمايه در ميان شما مي گذارم . بينديشيد كه با اين دو چيز چگونه رفتار مي نماييد .

در اينجا يك نفر از ميان جمعيت گفت : يا رسول الله ، منظور از آن دو چيز گرانبها و ارجمند چيست ؟


15


رسول اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : يكي كتاب خدا كه بزرگتر است و وسيله ارتباط شما با خداوند است و آن ديگر كه كوچكتر است ، عترت و اهل بيت من است . و خداوند به من خبر داده است كه اين دو از هم جدا نمي شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند . هان اي مردم ! از آن دو پيشي نگيريد و از پيروي از هر دو كوتاهي نكنيد كه هلاك خواهيد شد . در اين هنگام پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) دست علي ( عليه السلام ) را گرفت و بالا برد به طوري كه زير بغل هر دو نمايان گرديد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مسلمانان را به اين صورت مورد خطاب قرار داد كه :

« ايّهاالنّاس ! من اولي النّاس بالمؤمنين من انفسهم ؟ »

يعني : اي مردم چه كسي از مردم به مؤمنان از خود آن ها سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسولش داناترند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : همانا خداوند مولاي من و من مولاي مؤمنان هستم و من بر آنان از خودشان سزاوارترم . سپس فرمود :

« من كنت مولاه فهذا علي مولاه ، اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله . . . » .

يعني : هر كس كه من مولاي اويم ، علي مولاي اوست . خداوندا ، دوستان او را دوست بدار و دشمنان او


16


را دشمن بدار . محبوب بدار آن كس را كه او را محبوب دارد و مبغوض دار آن كس كه او را مبغوض دارد . يارانش را ياري كن و واگذارندگان او را واگذار .

سپس فرمود :

« الا فليبلّغ الشاهد الغائب » .

يعني : آگاه باشيد حاضران بايستي اين امر را به غايبان برسانند .

هنوز جمعيت پراكنده نشده بودند كه بار ديگر جبرئيل نازل گشت و اين آيه را بر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرود آورد كه :

( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلاَمَ دِيناً ) . ( 1 )

امروز آيين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما برايتان پسنديدم .

پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) با نزول اين آيه فرمود : « الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودي خدا به رسالت من و ولايت علي بعد از من . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . المائده : آيه 3 .


17


در اين هنگام مردم نزديك شدند و به علي ( عليه السلام ) به جهت اين مقام و منزلت تهنيت گفتند . از جمله كساني كه قبل از ديگران به علي ( عليه السلام ) تبريك گفتند ابوبكر و عمر بودند كه گفتند : گوارا باد تو را اي پسر ابوطالب كه مولاي ما و مولاي هر مرد و زن مؤمني گشتي !

سپس حسّان بن ثابت از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اجازه خواست كه در اين باره شعري بگويد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به او اجازه فرمود و او اشعاري سرود كه ترجمه قسمتي از آن به شرح زير است :

ـ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به آنان در روز غدير ندا داد . و چه سزاست نداي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را شنيدن .

ـ فرمود : مولاي شما و پيامبر شما چه كسي است ؟ و آن ها بدون چشم پوشي و اغماض گفتند كه :

ـ خداي تو مولاي ماست و تو پيامبر مايي . و ما از پذيرش ولايت تو سرپيچي نخواهيم كرد .

ـ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به علي فرمود : برخيز ؛ زيرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب كرده ام .

ـ و سپس فرمود : هر كس كه من مولا و رهبر اويم ، اين مرد مولا و رهبر اوست ، شما هم از سر صدق و راستي از او پيروي كنيد .

ـ در اين هنگام پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) عرض كرد : بار خدايا ، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار . . .


18


پس از آن كه حسّان بن ثابت شعر خود را سرود ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) جمله معروف خود را درباره حسّان به زبان آورد كه : « تا وقتي كه با زبان خود ما را ياري مي كني روح القدس مويّد تو است » ( 1 ) .

پس از پايان مراسم تعيين جانشين در سرزمين غديرخم ، مسلمانان برخاستند و هر گروه و دسته اي به جانب مقصدي روانه گشت . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و عده زيادي كه از مدينه به همراه آن حضرت آمده بودند نيز راه مدينه را در پيش گرفتند به طوري كه هنوز سال دهم به پايان نرسيده بود وارد مدينه شدند . و چندي بعد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به بستر بيماري افتاد كه به رحلت آن سرور انجاميد ، در صورتي كه اندكي قبل از آن تكليف جانشين و رهبريِ پس از خود را تعيين كرده بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براي اطلاع بيشتر از اصل واقعه غدير در تاريخ اسلام و نيز اطلاع از خطابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن روز ـ به اجمال يا تفصيل ـ بنگريد به مسند احمد بن حنبل احاديث به رقم هاي 641 ، 950 ، 961 ، 964 ، 19494 ، 18671 ، خصائص نسايي ، ص26 ، و 117 احاديث به رقم هاي 9 و 79 ، مستدرك حاكم ، ج3 ، ص323 ، تاريخ يعقوبي ، ج2 ، ص101 اسدالغابه ابن اثير جزري ، ج3 ، ص605 ، تفسير قمي ، ج1 ، ص174 ـ 175 ، ارشاد مفيد ، ج1 ، ص235 ـ 242 ، سيرة المصطفي ، ص693 به نقل از مصادر گوناگون اهل سنّت ، تفسير صافي ، ج2 ، ص447 ـ 466 به نقل از الاحتجاج والغدير ، ج1 ، ص31 ـ 34 با ترجمه فارسي .


19


بررسي هايي درباره واقعه غدير خم

1 : جايگاه واقعه غدير در منابع اسلامي .

آنچه در ماجراي غديرخم قابل توجه است ، نزول دو آيه از قرآن كريم درباره اين واقعه بزرگ است . اين آيات ، آيه 67 از سوره مائده معروف به « آيه تبليغ » و آيه سوم از همين سوره معروف به « آيه اكمال » است . با توجه به اين دو آيه ، بحث غدير وارد حوزه تفسير شده و توجيهات مختلفي را از سوي مفسران شيعه و سنّي به وجود آورده است . علاوه بر آن ، واقعه غدير عرصه منابع حديثي ، تاريخي ، كلامي و حتي ادبي را در نورديده و جايگاه وسيعي را در اين منابع به خود اختصاص داده است . مطابق تحقيقات علامه اميني ، 110 نفر در طبقه اصحاب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ( 1 ) و 84 نفر در طبقه تابعين ( 2 ) ـ كه شاگردان صحابه بوده اند ـ به نقل اين واقعه پرداخته اند . و علاوه بر آن 360 تن از دانشمندان اسلامي در قرن هاي مختلف واقعه غدير را به شكل مفصّل يا مختصر در كتاب هاي خود آورده اند . ( 3 )

طبقه ديگري كه به اين رويداد تاريخي توجه كرده اند ، شعرا و نويسندگان بوده اند كه در هر عصر و زمان با الهام از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الغدير ، ج1 ، ص40 ـ 112

2 . همان جا ، ج1 ، ص113 ـ 128

3 . الغدير ، ج1 ، صص129 ـ 240


20


اين واقعه ، زيباترين قطعه هاي ادبي و قصايد خود را سروده و آن ها را به ارمغان تاريخ گذاشته اند . و مرحوم علاّمه اميني در مجلّدات مختلف الغدير به تناسب هر قرن نمونه هايي از اشعار و قصائد غديريه سرايان را آورده است . از اين جهت مي توان گفت : كمتر واقعه تاريخي در جهان بسان رويداد « غدير » مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسّر و از متكلّم و فيلسوف ، از خطيب و شاعر و از مورّخ و سيره نويس قرار گرفته و اين اندازه به آن عنايت شده است . چنان كه گذشت يكي از علل ابديت و جاوداني بودن اين حديث ، نزول دو آيه از آيات قرآن پيرامون اين واقعه است . و تا روزي كه قرآن ابدي و جاوداني است ، واقعه غدير نيز ابدي بوده و از خاطره ها محو نخواهد شد ( 1 ) .

دليل ديگر در زنده بودن اين واقعه تاريخي ، بزرگداشت سالروز اين واقعه به عنوان يكي از اعياد اسلامي در بين مسلمانان است . بسياري از دانشمندان اسلامي از جمله ابن خلكان در « وفيات الاعيان » و ابوريحان بيروني در « آثار الباقيه » عيد غدير را از جمله عيدهايي بر شمرده اند كه همه مسلمانان بر پا مي داشتند و جشن مي گرفتند . ( 2 )

علاوه بر كساني كه در منابع حديثي ، تفسيري ، تاريخي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فرازهايي از تاريخ اسلام ، ص514

2 . همان ، ص515


21


و كلامي به بحث درباره واقعه غدير پرداخته اند ، تعداد 26نفر از دانشمندان اسلامي كتب مستقلي در اين باره تأليف كرده اند كه نام آن ها و خصوصيات آثارشان در جلد نخست كتاب الغدير آمده است . ( 1 ) نخستين كتاب از اين مجموعه كتاب « الولاية في طريق حديث الغدير » متعلّق به ابوجعفر محمّد بن جرير بن يزيد خالد طبري آملي ( م310 ) بوده كه در آن حديث غدير را از هفتاد و چند طريق در كتاب خود نقل كرده است . ( 2 ) اما بدون ترديد جامع ترين اثري كه درباره واقعه غديرخم تأليف شده ، كتاب « الغدير » است كه به قلم محقق بزرگ شيعه آيت الله عبدالحسين اميني نگارش يافته است ؛ به طوري كه مطالعه اين كتاب و تأمّل در مباحث گوناگون آن حجت را بر هر خواننده اي در موضوع ولايت و جانشيني علي ( عليه السلام ) تمام مي كند .

2 ـ بازتاب واقعه غدير در تفاسير قرآن

2 ـ 1 ـ تفاسير شيعه

مفسّران شيعه در ذيل تفسير آيات « تبليغ » و « اكمال دين » اين دو آيه را با امامت علي ( عليه السلام ) منطبق دانسته و در اين خصوص مباحث متنوّعي را درج كرده اند . در اين مباحث هم به رواياتي كه از ناحيه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان مذهب از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الغدير ، ج1 ، ص141 ـ 148

2 . همان ، ج1 ، ص141 و نيز تهذيب التهذيب ، ج7 ، ص297


22


طريق فريقين وارد شده ، استناده شده است و هم به شيوه كلامي استدلال هايي در اثبات امامت علي ( عليه السلام ) آورده شده است ، به طوري كه ارتباط هر دو آيه با امامت علي ( عليه السلام ) مبرهن مي شود .

به عنوان مثال در تفسير عيّاشي كه از قديمي ترين تفاسير شيعه بوده و رنگ روايي دارد چندين روايت در ارتباط آيات تبليغ و اكمال دين با ولايت و رهبري علي ( عليه السلام ) نقل شده است . از جمله در يكي از اين روايات از قول ابن عباس و جابربن عبدالله انصاري آمده است كه : « خداوند به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمان داده بود كه علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود منصوب و مردم را از ولايت او باخبر سازد ، اما پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نگران بود كه مردم بگويند او از پسر عموي خود حمايت كرده و در نتيجه سر به طغيان گذارند ؛ تا آن كه خداوند آيه : ( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ . . . ) را نازل ساخت و پس از آن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در روز غدير خم ولايت علي ( عليه السلام ) را اعلام فرمود » ( 1 ) .

مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسي پس از نقل همين روايت در تفسير مجمع البيان مي نويسد : « اين روايت را به همين شكل حاكم ابوالقاسم حسكاني در كتاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير عياشي ، ج1 ، ص360


23


« شواهدالتنزيل » ذكر كرده است . و علاوه بر آن ثعلبي در تفسير خود اين حديث را با سندي كه به ابن عباس مي رسد ، آورده است » ( 1 ) .

طبرسي سپس مي افزايد : « روايات وارده درباره حديث غدير از امام باقر و امام صادق ( عليهما السلام ) در حدّ شهرت ( وتواتر ) است و حاصل اين روايات آن كه : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نگران بود كه اعلام جانشيني علي ( عليه السلام ) براي عده اي از اصحاب امري سنگين و غير قابل تحمل باشد ؛ تا آن كه خداوند اين آيه ( آيه تبليغ ) را نازل ساخت و در آن رسول خود را ترغيب و دلگرم ساخت كه به اين كار اقدام كند . بنابراين مفهوم آيه چنين مي شود كه : اگر تبليغ آنچه را بر تو نازل شده ترك كني و آن را پنهان بداري ، گويي ـ از جهت مستحق عقوبت و مجازات شدن ـ چيزي از پيام هاي پروردگارت را نرسانده باشي » ( 2 ) .

پس از آن كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رسالت خود را در معرفي علي ( عليه السلام ) به جانشيني خود به پايان برد آيه : ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دِيناً ) ( 3 ) نازل گرديد . عيّاشي در ذيل همين آيه روايتي از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان ، ج3 ، ص344 و نيز نكـ : شواهد التنزيل ، ج1 ، ص187ـ 193 در روايات مختلف .

2 . مجمع البيان : ج3 ، ص344

3 . المائده : آيه 3


24


امام باقر ( عليه السلام ) نقل كرده است كه در آن به زراره فرمود : « آخرين فريضه و امر واجبي كه خداوند نازل كرد ولايت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بود . و سپس اين آيه نازل گشت كه : ( الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ) .

و بعد از اين موضوع خداوند فريضه اي نازل نكرد تا آن كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از دنيا برفت » ( 1 ) .

طبرسي نيز به نقل از منابع اهل سنت همين مطلب را از قول ابوسعيد خُدري نقل كرده و به دنبال آن افزوده است كه با نزول آيه اكمال ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :

« الله اكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتي و ولاية علي بن ابي طالب من بعدي » ( 2 ) .

2 ـ 1 ـ 1 ـ نكات مهم و قابل توجه در تفسير آيه تبليغ

به عقيده مفسران شيعه ( 3 ) در آيه تبليغ نكات مهمي وجود دارد كه ارتباط اين آيه را با موضوع جانشيني علي ( عليه السلام ) قطعي و مسلم مي كند . برخي ازاين نكات عبارتند از :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير عياشي ، ج1 ، ص321

2 . مجمع البيان ، ج3 ، ص246

3 . براي اطلاع بيشتر از اين نكات بنگريد به : مجمع البيان ، ج3 ، ص344 ، جوامع الجامع ، ج1 ، ص350 ، تفسير الميزان ، ج6 ، صص42 ـ 52 ؛ التفسير الكاشف ، ج3 ، ص96 ـ 99 ؛ پيام قرآن ، ج9 ، ص190 ، تفسير هدايت ، ج2 ، ص367 ـ 369 ؛ بررسي شخصيت اهل بيت ( عليهم السلام ) در قرآن ، ص131


| شناسه مطلب: 73608